آقای حسن ضیایی پیشکسوت کشتی سازی در خصوص آخرین وضعیت صنعت کشتی سازی گفت.
صنعت کشتی سازی در کشور همواره اگر نگوییم محل مناقشه، دستِ کم محل بحث بوده است. ترکیبی از توفیق و عدم توفیق.
آیا درباره علل این امر مطالعهای جدی صورت گرفته است؟
در آخرین همایش ارگانهای دریایی برای اولین بار از سوی بخش خصوصی تحقیقی در خصوص صنایع دریایی انجام و به دولت ارائه شد. نتیجه این تحقیق در بند پانزدهم قطعنامه آن همایش با موضوع اهتمام بخش خصوصی به توسعه مهارتهای مدیریت در کشور گنجانده شد. در آن تحقیق چهل کارخانه کشتیسازی داخلی مورد بررسی قرار گرفتند و مشخص شد هیچ یک از آنها به صورت تخصصی روی ساخت نوع خاصی از شناور تمرکز ندارند به همین دلیل راندمان کاری بسیار پایین است و عملاً به مصرف کننده منابع تبدیل شدهاند.
بر اساس این تحقیق، مشکل در نوع و چگونگی مدیریت شرکتهای سازنده تشخیص داده شد. شیوههای مدیریتی سنتی، بر پایه علایق شخصی و بدون رویکرد مشخص. در واقع مدیریت در صنایع دریایی و حتی دیگر صنایع با نوعی سردرگمی مواجه هستند.
این سردرگمی ناشی از چیست؟
هدفگذاریها و راهبردها مشخص نیستند. در عین حال از علوم و مهارتهای مدیریتی به درستی استفاده نمیشود. انتصابها بر اساس شایسته سالاری صورت نمیگیرد. همه این موارد دست به دست هم میدهند تا در نهایت صنعت و به تبع آن کشور متضرر شود.
در کشور ما و در بخش دریانوردی و کشتیرانی وضعیت مناسبی داریم. بر این اساس چرا باید به دنبال صنعت دریایی نیز باشیم؟
واقعیت این است که صنایع دریایی در دنیا بسیار پرسود و اشتغالزا هستند، اما متاسفانه در کشور ما این صنعت جزء متضررترین صنایع است. اما چرا ما در دریانوردی موفق هستیم و در دیگری خیر؟ یکی از ویژگیهای بزرگ صنعت دریانوردی، بینالمللی بودن این صنعت است؛ بنابراین لازمه فعالیت در این بخش بینالمللی بودن است. دریانوردان روی کشتیها باید از قوانین stcw پیروی کنند؛ آموزشهایی که تحت نظارت سازمان جهانی دریانوردی صورت میگیرد. اما صنعت دریایی متفاوت از صنعت دریانوردی است. کشتی و یا سکوی دریایی را هم میتوان ساخت و هم میتوان خرید. اما اینکه کشتی خریداری شود یا ساخته شود به سیاست کشورها برمیگردد. اگر کشوری تصمیم بگیرد کشتی بسازد بر همان اساس هم سیاستگذاری میکند.
کشور ما که حدود ۹۰ درصد از مبادلات تجاری آن از طریق دریا و بنادر انجام میشود و دارای مرزهای آبی طولانی است نمیتواند نسبت به صنعت دریایی بیتفاوت باشد. شروع کار ایزوایکو پیش از انقلاب بر تفکر توسعه صنعت دریایی در کشور دلالت میکند.
دارا بودن ناوگان عظیم کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران و شرکت ملی نفتکش ایران به این معنی است که بازار کار برای صنعت دریایی وجود دارد. ضمن اینکه وقتی صنعتی ایجاد میشود مسأله تنها سود اقتصادی آن صنعت نیست، به هر حال جمهوری اسلامی ایران طی چهل سال گذشته تحریم بوده و این تحریم به ندرت برداشته شده است؛ بنابراین تحریم جزء ساختار صنعت کشور قرار گرفته است و فرصتهای بسیاری به واسطه این تحریمها بوجود آمده، ضمن اینکه فرصت سوزیهایی نیز صورت گرفت. تعالی و توسعه صنعت ما با یک نگاه مدیریتی شکل میگیرد.
زمانیکه نگاه مدیریتی لازم وجود نداشته باشد منابع اتلاف میشود؛ بنابراین به ضرورت هم شده باید صنعت دریایی در کشور پا میگرفت چرا تاکنون چنین نشده است. آن هم وقتی سفارش ساخت در داخل هم کم نبوده است؟
در دورهای سازمان بنادر ساخت ۸۰ فروند لندینگ کرافت را از طریق وجوه اداره شده در برنامه خود قرار داد، اما علیرغم این حجم از سفارش امروز ما با کشتیسازیهای عموماً ورشکسته مواجهیم؛ بنابراین اراده توسعه صنعت دریایی وجود داشته است، اما اراده صِرف بدون رویکردهای علمی موفق نخواهد بود. در حال حاضر ۴۰ کارخانه شناورسازی فلزی در کشور وجود دارد که از این تعداد ۱۲ کارخانه دولتی هستند. حدود ۹۵ درصد گردش مالی صنعت دریایی در این ۱۲ کارخانه دولتی رخ میدهد. آکادمی سیراف در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که شاخصهای لازمه یک صنعت زیرساخت، منابع انسانی، سرمایه، بازار، مدیریت و تخصص است. فردی که وارد صنعت کشتیرانی یا کشتیسازی میشود نمیتواند صرفاً داخلی فکر کند، چون قوانین و قواعد بینالمللی بر این صنعت حاکم است. در کشور دارای ۹ دانشگاه صنایع دریایی و کشتیسازی هستیم، اما این دانشگاهها تنها زیرساختهای علمی را آموزش میدهند درحالیکه در دنیا برای علم پولی نمیدهند بلکه به مهارت پول میدهند. ما در صنایع دریایی صاحب ویرانهای هستیم که خودمان آن را ایجاد کردهایم. امروز باید این صنعت را به نسل دیگری تحویل دهیم که برای این نسل چیزی را آماده نکردهایم. با این حال امروز حدود چهل سال از عمر کشتیسازی در کشور میگذرد و خواه ناخواه بخشی از اشتغال در این صنعت ایجاد شده است و برخی از خانوادهها از این صنعت ارتزاق میکنند.
چاره چیست؟
کاری که باید کرد این است که این صنعت به درستی به نسل بعدی انتقال پیدا کند. ما در آکادمی سیراف بر اساس تحقیقی که صورت دادیم به این نتیجه رسیدیم که باید به مدیریت در صنایع دریایی به صورت تخصصی پرداخت و نگاه کرد. یک مدیر در بخش دریایی باید کسب و کار حوزه دریا را بشناسد. با توجه به اینکه صنعت دریایی یک صنعت بینالمللی محسوب میشود بنابراین ما از مراکز آموزشی بینالمللی الگو گرفتیم که تمایل داشتیم شبیه به آنها باشیم. به این ترتیب حدود ده آکادمی بزرگ را هدفگذاری کردیم و به این نتیجه رسیدیم که نبود زیرساخت یکی از علتهای نداشتن یک آکادمی بینالمللی در خاورمیانه و یا کشورهای حوزه cis است.
به عبارتی شما راه چاره را بازتعریف علمی صنعت کشتیسازی یافتید؟
در حقیقت ما پروسه توسعه منابع انسانی از حوزه مدیریت در سطح میانی تا بالا را مجدداً تعریف کردیم. با این اعتقاد آکادمی سیراف راهاندازی شد. باور ما این بود که برای نجات صنایع دریایی این اولین قدم خواهد بود. خوشبختانه در دوره اول برگزاری کلاسهای آکادمی افراد برجستهای از مدیران مربوطه حضور پیدا کردند و از این دوره بهرهمند شدند.
چه عاملی سبب شد یا بهتر بگوییم چه نوآوری در آکادمی عرضه کردید که مدیران به حضور در دورهها ترغیب شدند؟
صنعت دریایی صنعتی تخصصی و به اصطلاح صنعتی مادر است. در آکادمی سیراف سعی کردیم در حوزههای اجرایی این صنعت وارد شویم. در ابتدای امر بالاترین نقطه هرم را هدف گرفتیم؛ زیرا معتقدیم اگر مدیریت ارشد یک سازمان دیدگاه توسعهای نسبت به منابع انسانی خود نداشته باشد آن سازمان توسعه پیدا نمیکند. در صنعت دریایی و دریانوردی با اصلی رو به رو هستیم که میگوید حاضر است کشتی از بین برود، اما افرادی که سالها در دریا تجربه کسب کردهاند از بین نروند. اما متأسفانه ما منابع انسانی خود را به سادگی از دست میدهیم. با توجه به اینکه این تصمیم از نگاه مدیریت ارشد سازمان نشأت میگیرد بنابراین ما اولین دوره را برای هرم بالای سازمان در نظرگرفتیم.
عنوان دوره چه بود و چه تعداد از مدیران ارشد دریایی در آن شرکت کردند؟
دوره اول با عنوان "دوره مدیریت کسب و کار دریایی" و با حضور ۱۶ نفر از مدیران ارشد تشکیل شد. در این میان مدیرانی از سازمان بنادر و دریانوردی، گروه کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران، مدیران شرکت خدمات دریایی و مهندسی، و... در این دوره شرکت کردند.
غیر از بحث عدم توجه به حفظ و توسعه منابع انسانی به عنوان یکی از موانع توسعه صنعت کشتیرانی چه عوامل دیگری را در این عدم توسعه یافتگی دخیل میدانید و در دورههای آموزشی آکادمی به آن پرداختهاید؟
مدیریت در کشور باید با دیدگاه کسب و کار شکل بگیرد. سازمان بنادر و دریانوردی به عنوان متولی بخش دریایی کشور وظیفه دارد لجستیک و کشتیرانی کشور را در مسیری قرار دهد که کسب و کار این صنعت رونق داشته باشد. سازمان بنادر مسئول حفظ نظم در بخش دریایی است تا شرکتها منافع کسب نمایند. مدیران بخش کشتیرانی نیز باید به شیوه کسب و کار آشنا باشند، زیرا بدیهی است در صورت کسب درآمد است که توسعه حاصل میشود. متأسفانه در حوزه کشتیسازی تصور همه مدیران این بود که باید پول و اعتبارات را خرج کنند تا محصولی را مانند کاردستی تحویل دهند. در صورتیکه کشتی سازی نیز مانند همه صنایع باید محصول مشخص، در مدت زمان مشخص، با کیفیتی مشخص و با مبلغ مشخص تولید کند. مدیران ارشد سازمانها باید سازمان خود را به عنوان بنگاهی اقتصادی بشناسند. مسئولیت اجتماعی یک بنگاه اقتصادی یعنی توزیع سود حاصل شده به کلیه اعضای آن بنگاه.
تفکر ما در آکادمی این است که باید ذهن مدیران تغییر کند بنابراین از سختترین کار یعنی آموزش مدیریت کسب و کار برای مدیران ارگانهای دولتی آغاز کردیم.
بیشک ایجاد تحول علمی در روندهای فعلی باید از سوی افرادی خبره صورت گیرد. اساتید این دورهها را چگونه انتخاب کردید؟
اساتید آکادمی از کسانی هستند که سالیان طولانی در داخل و خارج از کشور در صنعت دریایی نقش داشتهاند و تجربیات ارزشمندی دارند. ما از این افراد تقاضا کردیم که به عنوان استاد به صورت حضوری و برخی به واسطه اقامت در خارج از کشور به صورت آنلاین در کلاسهای ما حاضر شوند و به نسل بعدی آموزش دهند. صنعت دریایی و دریانوردی در دنیا در حال طی کردن مسیر خود است در حقیقت این قطار به حرکت خود ادامه میدهد اگر ما سوار این قطار نشویم از قافله عقب میمانیم. توجه ما بر روی نیازهای حساس کشور است برای مثال صنعت کشتیسازی ما باید ۶۷ فروند شناور را طی سه سال تحویل دهد. باید کمک کنیم تا کشتیسازیها موفق شوند؛ چراکه اگر کشتیسازیها موفق شوند، اعتماد از دست رفته دوباره به دست میآید.
گام بعدی شما در آکادمی سیراف چیست؟
قدم بعدی ما توجه به صنعت کشتیرانی و سپس بنادر است. ده بندر لجستیکی حساس در کشور وجود دارد از جمله بنادر چابهار، شهید رجایی، شهید باهنر، ماهشهر، خارک و... که عمده ترانزیت، صادرات و واردات کالای کشور از این بنادر صورت میگیرد بنابراین باید به آنها نیز به صورت جدی پرداخته شود.
پیش از این اشاره کردید که آموزش عملی بدون مهارت یابی مشکلی از پیشِ پای کشتیسازی بر نمیدارد. رویکرد شما در آکادمی چگونه است؟
آکادمی سیراف به عنوان اولین مرکز آموزشی مهارتی دریایی کشور به سازمان جهانی دریانوردی معرفی شده است. آکادمی مرکزی صرفاً علمی نیست بلکه بیشتر یک مرکز مهارتی است. مهارت آموزی در دنیا زیر نظر سازمان جهانی کار است و نماینده سازمان جهانی کار در کشورها سازمان فنی و حرفهای است.
آکادمی سیراف مرکز آموزش مهارتهای مدیریت دریایی سازمان فنی و حرفهای به نیابت سازمان جهانی کار است.
آیا در پاپان دورهها مدرکی به مهارت آموزان اعطا میشود؟
متاسفانه در جامعه ما عرف شده متقاضیان عموماً و بیشتر به دنبال دریافت مدرک از مراکز علمی و آموزشی هستند است تا مهارت آموزی. با این حال شرکت کنندگان در دورههای آکادمی سیراف مدرکی از آکادمی و مدرک دیگری را به عنوان دوره عمومی کسب و کار از دانشگاه شهید بهشتی دریافت میکنند. افرادی که در دورههای جدید آکادمی شرکت میکنند علاوه بر این مدارک مدرکی نیز از سازمان جهانی کار هم دریافت میکند. یادآور میشوم دولت قانونی را تصویب کرده و طی آن از سازمانها خواسته تا نقشه راه توسعه مهارتهای مدیریتی را ترسیم کنند تا بر اساس این نقشه راه مشخص شود که مدیران باید دارای چه مهارت، شایستگی و دانشی باشند. سازمان فنی و حرفهای بر اجرای این قانون بسیار مصّر است. بر اساس این قانون، دست سازمان بنادر و دریانوردی و کشتیرانی باز میشود تا مدارک مراکزی که از سوی مراکز دارای مجوز تایید وزارت علوم مجوز تایید مهارت ندارد را نپذیرد. آموزشهای آکادمی سیراف بینالمللی است.
ارتباط آکادمی با بخش خصوصی چگونه است؟
اعتقاد داریم آموزش مهارتهای مدیریتی باید از بخش خصوصی شروع میشد. سیراف این کار را شروع کرد. در همین راستا آکادمی سیراف امروز با مؤسسه ردهبندی ایرانیان، موسسه رده بندی آسیا، شورایعالی صنایع دریایی و... تفاهم نامههای همکاری را به امضاء رسانده است.
آموزش آنلاین را با وجود حذف محدودیتهای کرونایی ادامه خواهید داد؟
در دوران کرونا آموزش آنلاین اعتبار گرفت، ما نیز در این دوران توانستیم از مناطق مختلف و در شرایط مختلف و به صورت آنلاین دانشجو داشته باشیم. با توجه به این تجربه قصد داریم دوره سوم مدیریت آکادمی به صورت ترکیبی آنلاین و حضوری برگزار شود. معتقدم با روشهای استاندارد هرآنچه در توان داریم باید برای توسعه به کار ببندیم. آموزش تجارت نیست. ارزشی که در آموزش ایجاد میکنیم توسعه فردی است. توسعه فردی باعث توسعه سازمانی میشود و بالعکس. آکادمی با برگزاری این دورهها احتمال وقوع اتفاق خوب را میدهد. نکته قوت آکادمی در تفکر مبتنی بر توسعه است. در سیلابس درسها واحدهایی مثل بازاریابی دیجیتال، آیندهپژوهی دریایی وجود دارد و اساتید به این مسائل توجه دارند. ایجاد فرهنگ توسعه، فرهنگ ارتقا و فرهنگ مدیریت از اهداف ماست.