مرد ۴۰ سالهای که روز گذشته همسرش را با ضربات قفل و زنجیر موتورسیکلت در اتاق خواب به قتل رسانده بود پس از صرف ناهار در کنار ۵ فرزند قد و نیم قد خود، ماجرا را به پلیس و امدادگران اورژانس اطلاع داد.
این جنایت وحشتناک در منطقه پنجتن مشهد هنگامی رخ داد که اختلافات خانوادگی بین زوج جوان شدت گرفت.
آنها که در یک منزل ویلایی نقلی و در کنار ۵ فرزند دختر و پسر خود زندگی میکردند، از چند سال قبل در مسیری قدم گذاشتند که فرجامی جز مشاجره و کتک کاریهای دلخراش نداشت. علیرضا (مرد ۴۰ ساله) که مدعی بود رفتار همسرش پس از طلاق صوری برای دریافت مستمری از سازمان تامین اجتماعی به کلی تغییر کرده است، به کنکاش در پیامکها و معاشرتهای همسرش پرداخت تا جایی که دیگر نمیتوانست نوع پوشش و رفت و آمدهای او را تحمل کند. آتش خشم و عصبانیت مرد ۴۰ ساله هر روز شعله ورتر میشد تا این که حدود ظهر روز گذشته دوباره مشاجرهای توهین آمیز بین آنها رنگ «وحشت» به خود گرفت. ۵ دختر و پسر «حنیفه» در پذیرایی منزل اجارهای یک طبقه، نشسته بودند که ناگهان «علیرضا» با چهره خشم آلود از پذیرایی بیرون زد و به داخل حیاط رفت. او با عصبانیت، قفل زنجیر موتورسیکلت را گشود که در کنار دیوار روی جک گذاشته بود. مرد ۴۰ ساله بخشی از زنجیر قطور را به دور دستش حلقه زد و فریادکشان به سوی همسر ۳۵ ساله اش هجوم برد. او با نفرتی عجیب، دست «حنیفه» را گرفت و در حالی که خشم سراسر وجودش را احاطه کرده بود، او را به داخل تنها اتاق منزل نقلی کشید که از آن به عنوان اتاق خواب استفاده میکردند. لحظاتی بعد مرد جوان کلید را چرخاند و در اتاق را از داخل قفل کرد. فریادهای دلخراش زن مذکور در فضای منزل میپیچید، ولی هیچ کدام از فرزندانش اهمیتی به این حادثه تلخ نمیدادند. صدای وحشتناک زنجیر همچنان به گوش میرسید که بی رحمانه بر پیکر زن ۳۵ ساله فرود میآمد. دقایقی بعد «علیرضا» از اتاق بیرون آمد و در کنار فرزندانش قرار گرفت. اگرچه هیچ کس از وضعیت هولناک او سخنی بر زبان نمیراند، اما «پدر» مدعی بود که «حنیفه» بیهوش شده است!
طولی نکشید که مرد ۴۰ ساله بساط ناهار را آماده کرد و از فرزندانش خواست سر سفره بنشینند. بعد از صرف ناهار هنوز هم خبری از زن ۳۵ ساله نبود و پیکر او همچنان بی حرکت در کف اتاق قرار داشت. هرکدام از آنها گاهی نیم نگاهی به «اتاق خواب» میانداختند، ولی چیزی جز «سایه مرگ» نمیدیدند.
چند ساعت بعد، «علیرضا» با خواهرش تماس گرفت و ماجرا را بازگو کرد.
طولی نکشید که «عمه فرزندان» سراسیمه خود را به محل رساند و ترس و وحشتی عجیب در منزل اجارهای حکمفرما شد. احتمال مرگ «حنیفه» قوت گرفته بود که صدای زنگ تلفن امدادگران اورژانس و پلیس به صدا درآمد. وقتی نیروهای اورژانس ۱۱۵ به محل حادثه رسیدند و نگاهی بر پیکر زن جوان انداختند تازه مشخص شد که او هیچ گونه علایم حیاتی ندارد و چند ساعت قبل جان خود را از دست داده است. این گونه بود که حلقههای قانون بر دستان مرد ۴۰ ساله گره خورد و در حالی که عنوان اتهامی «قاتل» را یدک میکشید، بازداشت شد. گزارش روزنامه خراسان حاکی است: عقربههای ساعت از ۱۶ عصر گذشته بودند که ماجرای این جنایت وحشتناک به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گزارش شد و بلافاصله قاضی دکتر صادق صفری به همراه گروهی از کارآگاهان ورزیده اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به طرف خیابان پنجتن ۳۱ حرکت کرد. با آن که فرزندان مقتول از لحظه وقوع جنایت در منزل حضور داشتند و غمی در چهره آنان دیده نمیشد، به دستور مقام قضایی به داخل حیاط هدایت شدند و بدین ترتیب واکاوی این حادثه هولناک زیر ذره بین تحقیقات قضایی قرار گرفت.
متهم به قتل که در صحنه جنایت به دیوار تکیه زده بود، مقابل قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (شعبه ویژه جنایی) ایستاد و در تشریح این جنایت تکان دهنده گفت: از حدود ۳ سال قبل اختلافات من و «حنیفه» زمانی شروع شد که او اصرار داشت برای آن که بتواند حقوق مستمری پدر فوت شده اش را از سازمان تامین اجتماعی دریافت کند، از یکدیگر به طور صوری طلاق بگیریم. اگرچه مراحل طلاق را طی کردیم و مهر طلاق هم در شناسنامه همسرم ثبت شد، اما طولی نکشید که رفتارها و نوع پوشش او به طرز عجیبی تغییر کرد. با آن که در کنار یکدیگر و با صیغه محرمیت زندگی میکردیم، ولی از وضعیت ظاهری همسرم به شدت رنج میکشیدم. سوء ظن مانند خوره همه وجودم را فرا گرفته بود به طوری که اختلافات ما به همین دلیل روز به روز افزایش مییافت از سوی دیگر هم با کنکاش در معاشرتها و گوشی تلفن «حنیفه» متوجه شدم که او مبلغی از پس اندازهایمان را به مرد دیگری داده است تا خودرو ثبت نام کند! دیگر تحمل این شرایط برایم امکان نداشت و هر روز مشاجرههای ما به کتک کاری و درگیری میرسید تا این که بالاخره امروز (دیروز) هنگامی که به شدت عصبانی بودم قفل و زنجیر موتورسیکلت را باز کردم و آن قدر همسرم را زدم تا این که بیهوش کف اتاق خواب افتاد و بعد هم وقتی احتمال مرگ او را دادم با پلیس و اورژانس تماس گرفتم، اما قصد کشتن او را نداشتم!...
متهم این پرونده جنایی، پس از رازگشایی از قتل وحشتناک همسر ۳۵ ساله اش، درحالی درون خودروی پلیس نشست که نگاهش به چشمان فرزندانش خیره مانده بود و حالا ۵ فرزند او نه تنها مادری نداشتند بلکه پدر خود را نیز پشت میلههای زندان میدیدند. شایان ذکر است: بررسیهای تخصصی درباره ابعاد و زوایای دیگر ادعاهای متهم به قتل با دستورات محرمانه قاضی ویژه قتل عمد مشهد و توسط گروهی از کارآگاهان پلیس جنایی به سرپرستی سروان آرمین منفرد (افسر پرونده) همچنان ادامه دارد.
ان شاالله که برای هیچ انسانی این شرایط پیش نیاد.
هرکسی جای این مرد بود چنین حرکت ناراحت کننده ای را به اجبار انجام میداد
خون آن زن گردن خودش است
تازه مقتول مقداری از پس اندازشان را برای ثبت نام ماشین به مرد دیگری داده است .