سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

واقعیات شوک‌آوری که افراد بعد از آزمایش DNA متوجه شدند

تست DNA آزمایشی دقیق برای بررسی و تحلیل کروموزوم‌ها می‌باشد، جالب است بدانید که مولکول DNA در انسان‌های مختلف با یکدیگر فرق می‌کند.

در دیگر کشورها سایت‌هایی برای آزمایش DNA وجود دارند. کاربران به این سایت‌ها مراجعه می‌کنند، ثبت‌نام می‌کنند و هزینه را می‌پردازند. کیت‌های گرفتن نمونه برای آنها پست می‌شود.


بیشتربخوانید


انبوه بودن تقاضاها و فناوری‌های نو باعث شده که آزمایش DNA ‌تقریبا مقرون به صرفه بشود، به خصوص در سال‌های اخیر.

اما جالب که بسیاری از این آزمایشات تنها به خاطر مسائل پزشکی انجام نمی‌شوند. بلکه درخواست‌دهندگان می‌خواهند به این وسیله تبار و شجره خانوادگی خود را مشخص کنند و در مواردی هم فراتر از اینها می‌خواهد مطمئن شوند که واقعا نسبت فامیلی با یک خانواده دارند یا خانواده گم شده خود را پیدا کنند.

در مواردی این آزمایش‌ها به جای آرامش دادن، بیشتر باعث آشفتگی می‌شوند. تصور کنید که به شما بگویند که در دهه آینده عمر دچار یک بیماری ناگزیز می‌شوید که باعث زوال عقلتان می‌شود. مثلا بیماری هانتیگتون. آیا دانستن این واقعیت به شما کمک می‌کند؟ آیا واقعا باعث می‌شود که از سال‌های آینده بهتر استفاده کنید؟ چطور می‌توانید دچار افسردگی‌تان را بگیرید؟

از سوی دیگر وقتی کسی متوجه شود که فرزند واقعی یک خانواده نیست، واقعا حس خوبی به او دست می‌دهد؟

بحث کلی این است که دانستن حقیقت، مسلما تلخی‌های خاص خودش را هم دارد.

در اینجا به چند مورد از واقعیات عجیب و شوک‌آوری که افراد بعد از آزمایش DNA متوجه آنها شدند، اشاره می‌کنیم؛

* والتر مک‌فارلن و الن رابینسون از کودکی با هم دوست بودند و با هم به تعطیلات می‌رفتند و به اصطلاح ما رفیق گرمابه و گلستان هم بودند!

الن می‌دانست که فرزندخوانده است و والتر هم نمی‌دانست که پدرش کیست. وقتی هفتاد سالشان شد تصمیم گرفتند که آزمایش DNA‌ بدهند، بلکه ردی از خانواده‌شان را پیدا کنند.

در کمال تعجب آزمایش مشخص کرد که آنها در واقع برادر هم هستند. چیزی برای توجیه دوستی دیرین و پایدار آنها!

* مادری به نام لیدیا فیرچالید که ۲ فرزند داشت و یکی را حامله بود، دچار مشکل مالی شد و تصمیم گرفت که به نحوی از کمک دولتی استفاده کند.

از مادر خواسته شد که آزمایش DNA‌ بدهد تا واقعا مشخص که بچه‌های متعلق به خودش هستند.

اما آزمایش مشخص کرد که دو فرزند او در واقع خواهرزاده یا برادرزاده او هستند!

وقتی او فرزند سومش را وضع حمل کرد، بلافاصله تست DNA ‌در مورد نوزاد انجام شد و این بار هم آزمایش مشخص کرد که باز او مادر فرزندش نیست و عمه یا خاله اوست!

اما این چطور ممکن بود؟

دست‌کم در مورد فرزند سوم دیگر همه می‌دانستند که واقعا او مادر نوزاد است!

سرانجام علت مشخص شد: لیدیا یک آمیژه یا کایمرا بود.

کایمرا chimera یعنی چه؟

در دوران جنینی، مادر او در واقع دوقلو حامله بود و در همان زمان زندگی جنینی بدن لیدیا ، بدون قل دیگر را به صورت کامل در خود جذب کرده بود! بنابراین در آزمایش DNA، در واقع هویت ژنتیکی خواهر حل‌شده در او به عنوان هویت ژنتیکی او ثبت شده بود!

کلا به جانداری که بیشتر از یک ساختار ژنی داشته باشد، کایمرا گفته می‌شود.

*مردی به نام استیو دنیس از شیرخوارگی به فرزندخواندگی گرفته شده بود. او وقتی نوجوان شد، از جزئیات امر مطلع شد.

او را در واقع در یک باجه تلفن همگانی پیدا کرده بودند. در نیمه دهه ۱۹۵۰ میلادی، دو مرد در حالی او را پیدا کرده بودند که داخل یک جعبه مقوایی بود و پتوپیچ شده بود و شیشه شیری در کنارش بود.

بعد از ۶ دهه بچه‌های استیو کنجکاو شدند که از اصل و نسب خود مطلع شوند و نمونه DNA برای یکی از سایت‌ها فرستادند. با آزمایش برادرزاده استیو پیدا شد و بعد هم خواهر نانتی او پیدا شد. (یعنی آنها هم نمونه DNA‌ به صورت تصادفی فرستاده بودند و اجازه مطابقت دادن DNA خود را با DNAهای دیگر ارسالی داده بودند.)

سرانجام مشخص شد که مادر استیو زنده است و در بالتیمور زندگی می‌کند. با کمی تقلا او یادش آمده بود که چه شده!

او در ۱۸ سالگی باردار شده بود و پدر کودکش او را متقاعد کرده بود که اگر او کودک را در باجه تلفن بگذارد؛ با او ازدواج خواهد کرد! کاری که البته این مرد هرگز نکرد!

*خانواده‌ای ۳ کودک داشتند و بچه چهارمی هم می‌خواستند. تصمیم گرفتند که دختر ۱۰ ساله‌ای را به فرزندی قبول کنند. این کودک الینا نام داشت و چینی‌تبار بود. اما متاسفانه بعد این دختر دچار مشکل مغزی شد.

این خانواده بعدها مشکل فرزندخوانده‌شان را تصادفی با خانواده دیگری در میان گذاشتند. در کمال شگفتی مشخص شد که آن خانواده هم فرزندخوانده دختری از چین به نام کینلی داشته که او هم دچار مشکل مغزی مشابهی شده.

هر دو خانواده نمونه تست DNA دخترخوانده‌هایشان را ارسال کردند و با احتمال ۹۹.۹ درصد مشخص شد که این دو با هم خواهرند.

* در مورد عجیب بعدی راز ۱۰۰ ساله خانواده‌ای با آزمایش آنلاین DNA آشکار شد.

آلیس کالینز پلبوچ تصور می‌کرد که تبار ایرلندی- آمریکایی دارد. اما آزمایش DNA مشخص کرد که او از نظر ژنتیکی یهودی -خاورمیانه‌ای – اروپای شرقی است!

او خانواده‌اش را وادار کرد که تست DNA بدهند. بعدا آلیس متوجه شد که پدرش در واقع فرزند پدربزرگش نبوده. درواقع زایشگاه، فرزند اشتباهی تحویل پدربزرگ او داده بود!

*دو زن انگلیسی بعد از تست DNA‌متوجه شدند که از نظر ژنتیکی از نژاد آمریکایی‌های بومی هستند. اما هیچ یکی از اعضای خانواده آنها ربطی به آمریکا نداشتند!

سرانجام این دو متوجه شدند که پیشینیان دور آنها صدها سال پیش از آمریکا به بریتانیا آمده بودند. احتمالا آنها در قالب برده، مترجم یا شاید هم برای نمایش به انگلیس آورده شده بودند!

*ریک بودیجر،اهل لاس وگاس، در سال ۱۹۶۸ به فرزندخواندگی گرفته شده بود. بعدها او DNA خود را برای آزمایش به سایت ۲۳andMe فرستاد و بعد از بررسی با نمونه‌های دیگر DNA در دیتابیس این سایت، یک تطابق عجیب پیدا شد!

مشخص شد زنی، نوه اوست! اما بعدا که این دو نزد هم رفتند، بررسی‌های بیشتر مشخص کرد که این زن ، خواهر نانتی او بوده و ۱۵ سال دنبال او می‌گشته است!

* تصور کنید که به پدر و مادری گفته شود که گروه خونی پسرشان با گروه خونی آنها مطابقت ندارد، یعنی در هیچ حالتی آنها با گروه‌های خونی مشخص خود نمی‌توانند فرزندی با گروه خونی پسرشان داشته باشند.

آنها مشکوک شدند و چون به کمک یک مؤسسه نازایی صاحب فرزند شده بودند، ترجیح دادند که آزمایش DNA هم بدهند و مشخص شد که DNA فرزندشان آنها با آنها مطابقت ندارد.

مجددا آزمایشی برای سایت ۲۳andMe فرستادند و مشخص شد که پدر کودک، یا عمومی کودک بوده یا اینکه پدر در واقع کایمرا است که دومی درست بود.

منبع: یک پزشک

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.