اگر از مخاطبان شبکه دو سیما باشید، احتمالا با «دیبیسی» آشنا هستید، هجویهای تصویری بر اخبار بیبیسی فارسی که تلاش میکند با لحنی ظاهرا جدی و توجه به جزئیات، شوخیهایش را پیش ببرد. حمیدرضا مهدیپور تهیهکننده؛ مصطفی صاحبی کارگردان و ناصر جوادی نویسنده این برنامه هستند و بازیگرانی، چون سیدحمید علیزاده و... در آن به جای شخصیتهایی که در بیبیسی میبینیم، بازی میکنند. این برنامه یک روز در هفته روی آنتن میرود و علاقهمندان میتوانند جمعهها ساعت ۲۰ آن را پیگیری کنند. در گفتگو با کارگردان، نویسنده، بازیگر و دو منتقد از چند و، چون دیبیسی، تفاوت آن با برنامههایی از این دست، فرآیند تولیدش و همچنین لزوم ساخت برنامههایی با قالب طنز سیاسی پرسیدیم.
چه در شبکههای داخلی و چه خارجی شاهد برنامههایی بودیم که با دیگر برنامهها شوخی میکنند. یکی از این گونه برنامهها بخشهای خبری را محور قرار میدهد. حالا چند سالی است برنامهای که ابتدای حیاتش از فضای مجازی آغاز شد و بعد پایش به آنتن تلویزیون رسید، دست روی بخش خبری شبکه بیبیسی فارسی گذاشته است. نامش هم مشابه با همین شبکه و البته کنایهآمیز انتخاب شده است. این برنامه با نام دیبیسی اشارهای به نام دیبی، شخصیتی در مجموعه کلاه قرمزی دارد که همه حرفهایش وارونه بود.
تمرکز ما بر محتوا و ادبیات است
ناصر جوادی، نویسنده جوان برنامه دیبیسی است که در گفتگو با جامجم از انتخاب نام برنامه تا دیگر جزئیاتش میگوید. ابتدا از او درباره تفاوت نگاه این برنامه با نمونههای مشابهی که تا امروز پخش شدند، میپرسیم. جوادی پاسخ میدهد: اصلیترین تفاوت دیبیسی با برنامههایی از این دست توجه به محتواست. سایر برنامهها معمولا نگاه فرمی داشتند و سعی میکردند فقط در ظاهر شبیه فلان بخش خبری یا شبکههایی مثل بیبیسی شوند. خیلی روی محتوا تمرکز نکردند. ما بررسی کردیم و دیدیم بیبیسی که یکی از موثرترین شبکههای معاند با جمهوری اسلامی ایران است؛ اصلیترین ابزارش ادبیات است. یعنی با ادبیاتسازی حمله میکند. مثلا اگر یک شهروند انگلیسی به جرم سرقت عتیقه در عراق دستگیر میشود، میگوید به جرم برداشتن عتیقه! یعنی الفاظ را تغییر میدهد. ما هم سعی کردیم محتوا و ادبیات را در دست بگیریم، نه تپق کلامی مجری یا ناهماهنگی در پخش. در واقع با نگاه به ادبیات این شبکه، استاندارد دوگانه، قلب واقعیت و خلط راست و دروغ در این شبکه را به تصویر میکشیم. فکر میکنم مزیت اصلی دیبیسی با سایر کارها در همین باشد.
این نویسنده درباره فرآیند نگارش متن توضیح میدهد: جلسات ایدهپردازی داریم که در آنجا دوستان در انتخاب سوژه و... کمک میکنند، ولی برآیند نگارش با بنده است.
جوادی همچنین در مورد رصد اخبار بیبیسی برای هر چه بهتر نوشتن متن بیان میکند: اخبار را رصد میکنم. بخشی از برنامه روزانه من رصد این شبکهها و دیدن برنامههای مختلف به ویژه بخش خبری بیبیسی است. ما در دیبیسی سعی نمیکنیم طنز خلق کنیم بلکه یکسری واقعیتهای خندهدار وجود دارد. فقط کافی است ذرهبینی روی آنها بیندازیم و به مخاطبان نشان دهیم که دارد فلان اتفاق میافتد و خندهدار است. مثالش همان دزدی عتیقه یا برداشتن عتیقه است که عرض کردم. همچنین کاراکتر دکتر خردمند که تاییدکننده حرفهای دیبیسی است در بیبیسی نماینده دارد. کلی کارشناس در این شبکه وجود دارد که حرف در دهانشان میگذارند یا تاییدکننده دیدگاههای بیبیسی هستند. این موارد را با استفاده از تکنیکهای طنز مثل اغراق و بزرگنمایی کمی گلدرشت کردیم تا مثل یک ذرهبین به مخاطبان نشان دهد این شبکه دارد چه میکند.
نویسنده برنامه درباره ترفندهایی برای جلوگیری از تکرار هم میگوید: از دو نظر میتوان به قضیه نگاه کرد؛ یکی فرمی است که دربارهاش باید گفت قالب همیشه همان قالب خبری است. شوخی با قالب اخبار، فرمی است که در برنامههای مختلف سراغ آن رفتند. ما هم نمیگوییم اولین کسی هستیم که این کار را اجرا کردیم، ولی همیشه سعی کردیم نوآوریهایی در مدل پرداختن به اخبار و اضافهکردن کاراکتر داشته باشیم تا روتین و یکنواخت نباشد. مثلا به تازگی نوع جدیدی از گزارش را پخش کردیم. دایره اضافهشدن کارشناسان به برنامه هم بسته نیست. هر روز ممکن است کارشناس جدید با تخصص تازه وارد شود که هر کدام ادبیات خاص خود را دارند. نکته دیگری که سعی میکنیم برای جلوگیری از تکرار از آن استفاده کنیم، بهرهبردن از ظرفیتهای قالب است. هر قالب طنز، ظرفیتهای خاص خود را دارد. مثلا اخبار دارای ظرفیت زیرنویس است. سعی کردیم این بخش را فعال کنیم. شوخیهایی که در زیرنویس داریم واضحتر است و برای مخاطبانی که خیلی متوجه اتفاقات صحنه نمیشوند، از زیرنویس بهره میبرند.
جوادی در مورد اساس انتخاب اخبار برای شوخی و اینکه چقدر بر واقعیت بنا دارند، عنوان میکند: تقریبا ۹۹ درصد اخباری که در خبرهای کوتاه یا بخش خبریمان استفاده میکنیم بر مبنای خبرهای واقعی است، اما با زاویه دید متفاوت به آنها مینگریم. احتمال دارد یکی دو مورد دیگر واقعی نباشد و برای چگالی شوخی سراغش برویم، اما در زیرنویسها واقعیت خیلی مبنا نیست؛ بخشی براساس واقعیت است و بخشی تخیل.
او در مورد انتخاب لوگویی با تصویر شخصیت دیبی و نام برنامه هم میافزاید: این انتخاب خیلی اتفاقی بود. بعد از ایدهپردازی، وقتی به این نتیجه رسیدیم که نقیضه بیبیسی را بسازیم اول اسمهای مختلف مثل دنده معکوس و... همچنین قالبهای مختلف را تست کردیم، اما مقبولمان نبود. روزی یکی از دوستان که سر ضبط برنامه حضور داشت، پیشنهاد دیبیسی را داد که خوشمان آمد. البته از ابتدا فرمانمان همین بود که بگوییم بیبیسی واقعیتها را وارونه جلوه میدهد که به کاراکتر دیبی هم میخورد.
پا روی دم روباه مکار گذاشتیم
مصطفی صاحبی که کارگردانی برنامه دیبیسی را به عهده دارد در پاسخ به این سؤال که از گذشته تا امروز برنامههای تلویزیونی داشتیم که به هجو ساختار و محتوای اخبار خارجی و داخلی میپرداختند و شما با چه نگاه تازهای سراغ این فضا رفتید به جامجم میگوید: معمولا قالب خبری، برای کارهای طنز آیتمی خوب است و همیشه برای مخاطب جذابیت دارد. از نظر فرمی و محتوایی هم برای تولیدکنندگان این آثار دشواری خاصی ندارد، اما این بار قضیه فرق میکرد. میخواستیم سراغ چیزی برویم که هم در محتوا و هم در فرم با آنچه تاکنون مخاطب دیده است، متفاوت باشد و ظرافت بیشتری را بطلبد.
وی ادامه میدهد: شوخی با یکی از مهمترین و مارموزترین رسانههای فارسیزبان در آن طرف مرزها ماجرا را کمی پیچیدهتر میکرد. بیبیسی در این سالها سعی میکرد همواره ژست بیطرفی و مستقلبودن خود را حفظ کند و با پول ملکه بریتانیا و صرفا محض رضای خدا موش بگیرد! الحقوالانصاف تا حدودی هم در این مسیر موفق شده بود سوار بخشی از مخاطبانش شود و به آنها بقبولاند که دمخروس «دشمنیهایش» را نادیده بگیرند و قسم حضرتعباس «رسانه آزاد» بودنش را باور کنند. برای ما هم بازکردن مشت این مارموزها بر خنداندن مخاطب-آنهم به هرقیمتی مثل شلوارک پای مجری خبر کردن! -اولویت داشت.
این کارگردان بیان میکند: البته خنداندن مخاطب هم برایمان مهم بود و میخواستیم طنزی فاخر را ارائه کنیم. طنز فاخر به معنای واقعی کلمه، نه از اینها که بلد نیستند بخندانند و از سر ناچاری مجبور میشوند نام طنزشان را بگذارند فاخر. طنز اگر نخنداند که طنز نیست. خلاصه با این نگاه پا روی دم این روباه مکار گذاشتیم و هزار الحمدلله تا به اینجا مخاطب را راضی کردهایم و انشاءا... که دوزار ثواب هم برای آخرتمان برداشتهایم.
صاحبی در پاسخ به این سؤال که برنامه دیبیسی مدتهاست آغاز شده و در فضای مجازی و بعد تلویزیون پخش میشود، برای بهتکرارنیفتادن شوخیها و قالب برنامه چه میکنید؟ توضیح میدهد: یکی از ویژگیهای قالب خبر همین است که تکراری نمیشود، چون در جهان امروز مخاطب با انبوهی از خبرهای مختلف و متفاوت روبهروست و سیر تحولات آنقدر سریع است که همیشه خبرها تازه و داغ است. طبیعتا ما هم تدابیری داریم که از نگاه فرمی به تکرار نیفتیم، مثل اضافهکردن شخصیتهای جدید و ...، اما در راهبرد ما تکرارینشدن محتوا بر فرم اولویت دارد و تا به اینجا سعی کردیم هم در انتخاب سوژه و هم در نحوه پرداختن به آن و زاویه نگاهمان به موضوع، تازه و جذاب بمانیم.
وی در پاسخ به این سؤال که تا امروز بازخوردها چطور بوده است و آیا از خود بیبیسی واکنشی داشتید؟ بیان میکند: از روز اول که دیبیسی پخش شد تا امروز الحمدلله بازخورد مثبت کم نداشتهایم. یادم هست در ۲۴ساعت اول بعد از پخش قسمت اول، حدود ۱۵هزار دنبالکننده واقعی دشت کردیم و مخاطبان از کار خیلی راضی بودند و آمار و ارقام اشتراکگذاری و تعامل مخاطب عجیب و فوقالعاده بود. یکی از بازخوردهای بامزه و همیشگیمان هم این است که برخی مخاطبان ما را با بیبیسی اشتباه میگیرند. بعضیهایشان بد و بیراه میگویند که ما را چه فرض کردهاید؟! و برخی دیگر میگویند نگاه کنید بیبیسی به چه روزی افتاده!
این کارگردان میافزاید: از خود عوامل بیبیسی هم فقط یکبار یکی از گزارشگرهایش که در قسمت اول با ادبیات و مدل گزارشهایش شوخی کردیم، از دستش در رفت و در توییتر واکنش نشان داد. میگفت فرم نوشتاری و گفتاری گزارشهایم را خوب درآوردهاید، ولی اینکه میگویید استاندارد دوگانه دارم درست نیست. آره جان بستگانش! این اواخر عدهای از فعالان فضای مجازی هم این رویکرد دوگانهاش را با مقایسه گزارشهایش منتشر کرده بودند و عدهای کامنت گذاشتهاند انگار دیبیسی است! یا دیبیسی در بیبیسی هم نفوذ کرده! و ایندست واکنشها.
وی درباره اینکه برای جذابتر شدن برنامه چقدر بیبیسی را رصد میکنید؟ تاکید میکند: طبیعتا یکی از دستورکارهای همیشگی تیم محتوا، رصد بیبیسی است، اما نگاه ما صرفا انفعالی نیست. یعنی نمیخواهیم ببینیم بیبیسی چه گفته تا جوابش را بدهیم. گاهی اوقات رویکرد تهاجمی داریم و حرفهایی که خودمان راجع به غرب داریم و ضعفها و کاستیهایش را در قالب بیبیسی میآوریم. خط حمله را قوی کردهایم تا فکر نکنند آن طرف همهچیز گلوبلبل است. وقتی آنها به کشوری که ۴۰سال تحت شدیدترین تحریمها بوده است و کلی جنگ نظامی و اقتصادی و فرهنگی و... به آن تحمیل شده با ابزار رسانه اینگونه حمله میکنند و فشار میآورند، ما هم در این جبهه نهتنها وظیفه دفاع داریم، بلکه گاهی باید به آنها و مبانی فکریشان حمله کنیم و خط درگیری را جلوتر ببریم.
صاحبی درباره اینکه انتخاب خبرها بر چه اساسی است؟ چقدر بر مبنای واقعیت پیش میروید و با زبان طنز آمیختهاش میکنید و چقدر بر اساس تخیل؟ بیان میکند: اغلب خبرهایی که کار میکنیم راست است و سوژه واقعی آنقدر داریم که نیازی به خبرسازی نباشد. البته گاهی برای بعضی از زیرنویسها که نمک کار را بیشتر میکنند و مخاطب خیلی دوست دارد دست خودمان را باز میگذاریم و راحتتر شوخی میکنیم. در راستای همان رویکرد تهاجمی رسانهای برخی از کاراکترها معادل شناختهشدهای ندارند تا ادبیات و لحنشان را آنطور که لازم داریم بسازیم، ولی محتوایی که ارائه میکنند کاملا منطبق بر زاویه نگاه رسانههای معاند است.
این کارگردان در پاسخ به این سؤال که وقتی قرار شد این برنامه را کارگردانی کنید چه ویژگیهایی داشت که پذیرفتید؟ و برای اینکه میزانسنها به تکرار نیفتد از چه راهکارهایی بهره میبرید؟ میگوید: دیبیسی اولین تجربه کارگردانی من بود و به چشم چالش آن را میدیدم و دوست داشتم که در آن موفق باشم و راستش اوایل که تهیهکننده پیشنهادش را داد هم میترسیدم از اینکه دستهگل به آب بدهم و هم خیلی دوست داشتم طعم کارگردانی را بچشم. در دنیای طنز بیتجربه نبودم و کارم را با شعر طنز شروع کرده بودم و در مطبوعات هم طنز مینوشتم. یکی دو تا جایزه کشوری هم داشتم که یکی از آنها رتبه اول جشنواره «گلآقا» بود، ولی این یکی خیلی فرق داشت.
وی در پایان عنوان میکند: از رضا حاتمیوفا، تهیهکننده قبلی دیبیسی ممنونم که به من اعتماد کرد و اجازه داد تا با قدری آزمونوخطا، اولین تجربهام شیرین و موفق باشد. از تهیهکننده فعلی، حمیدرضا مهدیپور هم ممنونم که از هیچ کمکی برای دیبیسی دریغ نکرد و هنوز هم بسیاری از سختیها را به جان میخرد تا کار باکیفیتی را به خانههای مردم ببریم، اما یکی از مولفههای اصلی نقیضه این است که در فرم و محتوا که به اصل ماجرا که نقیضهاش میکنیم وفادار باشیم و اصلا همین موجب جذابیت کار میشود و مخاطب را میخنداند بنابراین تا جایی که از نقیضه خارج نشویم، حواسمان به حفظ تنوع کار هست. گاهی با اضافه کردن کاراکتر، گاهی با بخشهای خبری ویژه و... تا الان هم که مخاطب استقبال کرده و امیدواریم این استقبال ادامه پیدا کند.
ادبیات خاص دیبیسی
حمید علیزاده از بازیگران اصلی مجموعه دیبیسی است. او در پاسخ به این سؤال که مجموعه دیبیسی با این محوریت روی آنتن میرود که اخبار شبکههای معاند همچون بیبیسی را مورد هجو قرار میدهد. وقتی قرار شد شما در این مجموعه بازی کنید برایتان شخصا چه ویژگیهایی داشت که پذیرفتید، بیان میکند: اولش کار رفاقتی جلو رفت، با بچههای گروه همکار بودیم و پیشنهاد دادند برای برنامه نقش مجری را بازی کنم که من هم قبول کردم. این هنرمند در پاسخ به این سؤال که بازی کردن در این مجموعه طنز برایتان سخت نبود، چون ساختار آن با دیگر مجموعههای طنز متفاوت بود، توضیح میدهد: بازی در این نقش قطعا سخت است، ولی سختترین قسمت دیبیسی متنش است، بهخاطر ادبیات خاص بیبیسی که قلم نویسنده دیبیسی بهخوبی از پس آن برآمده است.
وی درباره اینکه شما در این برنامه نقش مجری را بهعهده دارید؛ وقتی قرار شد این نقش را ایفا کنید تا چه میزان برنامهها را دنبال کردید، میافزاید: قسمتهای اول قبل از ضبط هر قسمت بارها و بارها اخبار بیبیسی را تماشا میکردم تا کاملا به لحن مجری تسلط پیدا کنم.
علیزاده درباره اینکه آیا مابهازایی برای این نقشتان داشتید که آن را ایفا کنید، بیان میکند: نه، پیشنهادهایی بوده، ولی قبول نکردم، چون نخواستم برای مخاطب تکراری شود.
این بازیگر در پاسخ به این سؤال که موفقیت این مجموعه را در چه مواردی میبینید؟ توضیح میدهد: اول توکل بچههای تیم، دوم خلوصشان که بدون هیچ چشمداشت و توقعی خیلی شبها تا صبح بیدار بودند، خانه نمیرفتند تا بتوانند دیبیسی را بهموقع برسانند.
دست فرمون تازه
مصطفی وثوق کیا، منتقد و فعال رسانهای است که دیدگاهش را نسبت به این برنامه و لزوم ساخت چنین برنامههایی جویا شدیم. او در گفتگو با خبرنگار جامجم درباره این برنامه و همچنین لزوم ساخت طنزهای سیاسی بیان میکند: سابقه برنامه دیبیسی به قبل از صداوسیما برمیگردد. ابتدا در فضای مجازی تعدادی از بچهها که عموما اهل مشهد بودند، گرد هم آمدند و شروع به فعالیت کردند. برنامه آنها دیده شد، اما محدود به فضای مجازی بود. خلاقیت خوبی به خرج دادند که تا امروز ادامه دارد. مثلا عنوانی که برای برنامه استفاده کردند، وام گرفته از شخصیت دیبی در مجموعه کلاه قرمزی است. همچنین خلاقیتشان در بهره بردن از المانهای بخش خبری شبکه بیبیسی فارسی، طراحی لوگویی با عروسک دیبی و شباهت در لحن از جمله مواردی است که در هجو اخبار این شبکه به کار بردند. میشود گفت این برنامه از همان اول در نوع خودش کار آوانگارد و رو به جلویی بود.
وثوقکیا ادامه میدهد: با تغییر و تحولاتی که در صداوسیما انجام شد، برنامه به شبکه دوی سیما آمد. با این انتقال، تعداد مخاطبان برنامه دیگر به برخی کاربران فضای مجازی محدود نماند و بیشتر شد. البته فکر میکنم لازم است برنامه با دست فرمون تازهای جلو برود، چون اگر با همین فضا ادامه دهند، کار به تکرار میافتد.
تا امروز برنامههایی داشتیم که در همین تلویزیون خودمان سراغ شوخی با اخبار رفتند یا برنامههای رادیویی و تلویزیونی داخلی و خارجی را هجو کردند. این فعال رسانه درباره نگاه تازه دیبیسی در این سبک برنامهسازی و نسبت به نمونههای مشابه خود عنوان میکند: بالاخره وقتی برنامهای وارد صحنه رسانه رسمی میشود باید لحن رسمی خود را تا حد زیادی حفظ کند تا ادبیات و لحنش به موضع این رسانه نزدیک شود. به هر حال اقتضائات رسانه رسمی با فضای مجازی فرق دارد. ضمن اینکه امکان تولید محتوا برای همه در فضای مجازی وجود دارد، اما در فضای صداوسیما باید بهصورت پختهتر به مسائل نگاه کنی و متنهای قویتر داشته باشی، چون شرایط تولید حرفهایتر است. مجری و گزارشگر از ارکان نسبتا ثابت هر آیتم هستند. برای همین میشود گفت سازندگان این برنامه بیشتر روی متن کار میکنند. تا جایی که میبینم اخبار را به خوبی رصد میکنند و متنهای قابل قبولی مینویسند.
به گفته وثوقکیا در این برنامه تلاش شده از همه فضاها در جهت رسالت برنامه استفاده بهینه شود. او میگوید: یکی از ویژگیهای مثبت دیبیسی زیرنویس داشتن است، یعنی اگر مخاطبان فقط به حرفهای مجری توجه کنند و زیرنویس را ازدست دهند شاهد همه اتفاقات جذاب برنامه نخواهند بود. این فعال رسانهای ادامه میدهد: این برنامه از جزئیات بیبیسی و برنامههایی که روی آنتن میفرستد برای دستمایه قرار دادن و نگاه طنازانه به آنها بهره میبرد که دیدنشان برای مخاطبان جذاب است. به عنوان مثال، با فوت ملکه درباره املاک زیادی که داشت، صحبت میشد. یکی از این موارد درباره قوهای سلطنتی بود که با آنها در برنامه دیبیسی شوخی شد و جالب به نظر میرسید. وثوقکیا، یکی از چالشهای این برنامه را لزوم داشتن عقبه ذهنی مخاطبان از شوخیها عنوان میکند و میافزاید: برای تماشای این برنامه باید عقبه ذهنی داشته باشید. یعنی باید بیننده اخبار بیبیسی باشید تا متوجه این قرینهها شوید و خنده به لبتان بیاید. این موضوع کار سازندگان برنامه را سخت میکند. چون ممکن است افرادی که تا کنون بیبیسی را ندیدهاند یا کمتر مخاطب آن بودند، متوجه بعضی شوخیها نشوند. مثل برخی فیلمها که ارجاعات سینمایی میدهند، ولی کسی که در جریان آن موضوع نباشد، متوجه تکهای که انداختند، نمیشود. به هر حال دیبیسی برنامه ارزشمندی است که دوستان برایش زحمت میکشند، اما اولین و کاملترین کار در نوع خودش نیست و باید آن را در یک پازل رسانهای رصد کرد؛ پازلی که بهعهده صداوسیماست تا آن را تکمیل کند. مثلا یادم هست شبکه دو زمانی برنامه شبانگاهی داشت که بهصورت عروسکی روی آنتن میرفت. ابتدا شخصیتهای رژیم سابق مثل شاه، بختیار، فرح و... را میآوردند و هجو میکردند. بعد برنامه با هجو کاراکترهای سران استکبار جهانی ادامه پیدا کرد. در این بخش با استفاده از اخباری درباره این چهرهها، شوخیها پیش میرفت. وثوقکیا درباره لزوم تولید و پخش طنزهای سیاسی و افزایش تعدادشان بیان میکند: تلاش شده تعداد این برنامهها بیشتر شود، اما برخی از این تجربهها ناکام هستند. همه به طنز سیاسی علاقه دارند، اما بهدلیل فرامتنهای سیاسی تولید اثر در این ژانر دشوار است، چون هر جناح به خودش حق میدهد انتظاراتی از این فضا داشته باشد. طنز سیاسی در کنار ارتقای تحمل ما در تحمل سیاسی کشور میتواند جواب دهد.
ابهتشکنی توهمات با برنامههای طنز نقادانه
حسین سلطانمحمدی ازجمله منتقدان سینما و تلویزیون است که با نگاهی نکتهسنج، برنامههای قاب جادو را رصد میکند. این منتقد در گفتگو با جامجم درخصوص ساخت برنامههایی از این دست که زبان طنز و نگاه نقادانه دارد، نکاتی را بیان میکند و همچنین از تاثیر نقدهای رسانهای بر آگاهی مخاطبان و افزایش سواد رسانهای میگوید.
سلطانمحمدی در گفتگو با ما درباره تولید و پخش برنامههایی با مضمون انتقادی بیان میکند: برنامههایی از این دست که نگاه نقادانه و در عین حال طنازانه دارند، میتواند تا حدی ابهتشکنی توهماتی باشد که عدهای نسبت به این رسانههای بینالمللی مثل بیبیسی دارند. حال اگر مخاطب به زبان انگلیسی هم تسلط داشته باشد، ممکن است فکر کند سیانان چقدر رسانه حرفهای و بهروزی است. سایر شبکهها هم مثل ایران اینترنشنال و منوتو که کارشان به لودگی کشیده شده است و در اینباره وارد بحث نمیشویم؛ چون چیزی برای گفتن و کارشناسی کردن ندارند. وی ادامه میدهد: آن رسانههایی که مدعی هستند ساختارهای بسیاری قدیمی دارند، در جهان برایشان تبلیغ میشود که رسانههای بینالمللی هستند و چنیناند و چنانند. در این شبکهها تعدادی از چهرههای قدیمی و سیاسی به بحث درباره موضوعات مهم میپردازند و نشریه معرفی میکنند و موضوعات مهم روز جامعه ایران را نقد و بررسی میکنند. سلطانمحمدی با ذکر مثالی در اینباره توضیح میدهد: بهعنوان مثال در روزهای اخیر سعی میکنند همین رسانهها شلوغبازی راه بیندازند و برای اینکه تعداد کارشناسان ایرانی در برنامههایشان بیشتر باشد، با انواع آدمها مصاحبه میکنند که آن هم به اجبار کمبود کارشناس است. با این حال در ذهنیت خیلی از افراد به غلط این موضوع را جا انداختهاند که آنها الگوهای برتر رسانهها هستند. در صورتیکه اصلا اینگونه نیست. درست وقتی بحث تحلیل علمی به میان میآید، رسانهایها و اساتید دانشگاهی متوجه میشوند که محتوای این نوع بحثها و اظهارنظرها چقدر خطا و اشتباه است. این منتقد همچنین در ادامه توضیحاتش میافزاید: وقتی بیبیسی فارسی برای کشتار دانشآموزان دختر در منطقه شیعهنشین کابل فقط دو سه خبر میرود، ولی برای وضعیت داخل ایران صدها خبر به شکلهای گوناگون میرود. این غرضورزی و نوع دیدگاه این رسانه برای متخصصان ارتباطات، ملموس و مفهوم است. در صورتیکه ممکن است برای عامه مردم اینگونه نباشد و متوجه اهداف آنها نشوند. مردمی که پای شبکههای سراسری تلویزیون مینشینند و یکسری چیزها را از شبکههای آنطرفی مثل بیبیسی میبینند و میشنوند، این تصور را ندارند؛ بنابراین ساخت برنامههایی مثل دیبیسی که این شبکهها و اخبار و اهدافشان را نقض میکنند، در تلویزیون لازم است و باعث میشود ابهتی را که این رسانهها بهواسطه اهدافشان در ذهن مخاطب ایجاد کردهاند، بشکند و فرو بریزد؛ بنابراین این نوع نگاه به رسانههای بیگانه برای عامه مردم خوب و لازم است. همین که با نگاه طنز و خودمانی بتوان حقایق را درباره این شبکهها به مخاطب گفت، تاثیرگذارتر خواهد بود.
سلطانمحمدی در پایان نیز میگوید: این نوع برنامههای بنیادین ازجمله دیبیسی برنامههای بسیار خوب و نیکویی است و از آن طرف نیازمند تقویت است. البته منظورم این نیست که همه شبکهها شروع به طنازی کرده و با این شیوه برنامهسازی کنند؛ چون اگر مدام این شیوه در همه شبکههای تلویزیونی تکرار شود، اثر خود را از دست داده و لوث میشود. با این حال تولید ایندست برنامهها اتفاق خوشایندی در رسانهملی است. چون این نقیضهها با زبان ساده برای مردم مطرح میشود و بهدلیل همین سادگی مردم میتوانند راحتتر حلاجی کنند. در واقع مسئولان صداوسیما تلاششان را میکنند، ولی مشکل جای دیگری است.
منبع: