میرشکاک با خواندن به توانمندیهای خارقالعاده فردوسی از بهرهگیری زبان پرداخت و گفت: فردوسی زبان را وادار به اطاعت از خود میکند و این هنر نویسنده و شاعر است. او زبان را در اختیار خود میگیرد و بجای تن دادن به روال معمول آن، آفرینشی غیرمعمول میکند.
میرشکاک در ادامه با خواندن ابیاتی از شاهنامه که به شیوه سوگواریهای ایرانی اشاره دارد، گفت: سوگواریهای به تصویر کشیده شده در شاهنامه همچنان در برخی اقوام ایرانی مانند بختیاریها رواج دارد. ایرانیها از گذشتهای دور هنگام عزاداری با تمام وجود مویه و زاری میکردند و زخم و صدمه بر سر و صورت میزدند. نمونه اینگونه عزاداریهای تمام و کمال را در سوگوارههای حسینی شاهد هستیم که مردم داغدار شهدات امام حسین (ع) چگونه اشک میریزند و مویه میکنند.
خودسانسوری فردوسی بخاطر رستم
این استاد پیشکسوت و پژوهشگر ادبیات در مورد ویژگیهای خاص و مهم داستان فریدون گفت: از آنجایی که فردوسی تصمیم دارد تا روی پهلوانیهای رستم تلاش بیشتری کند از ادامه پرداخت به ویژگیهای پهلوانی فریدون و ایرج و مابقی آنها در این بخش شاهنامه صرف نظر میکند. فردوسی به نوعی با این کار دست به خودسانسوری میزند و یکی از نمونههای خودسانسوری موفق در ادبیات است.
میرشکاک با ادامه خوانش ابیات داستان فریدون در شاهنامه فردوسی گفت: فریدون سه فرزند به نامهای سلم، تور و ایرج داشت که مقرر شد زمین را بین سه فرزندش تقسیم کند. در این بین پادشاهی بر سرزمین مرکزی بسیار رشک برانگیزتر است. فریدون بین فرزندانش ایران را به ایرج میدهد و توران را به تور میدهد که نماد شرق است و روم را به سلم که نماد غرب است، تقدیم میکند.
وی در همین راستا افزود: یکی از ویژگیهای هر سه قوم توری، سلمی و ایرج که همچنان میان مردم دیده میشود این بوده است که هرگاه مشکلی پیش میآمد آن را به گردن خداوند میانداختند در حالی که باید به نتایج رفتارها و کردار خود توجه و برای اصلاح آن اقدام میکردند. همچنین شیطان را به میان میآوردند و او را مقصر رویدادهای ناگوار جلوه میدادند، اما هیچکس از کوتاهی خود حرفی نمیزد.