علیاکبر والایی در کتاب صوتی عمود ۱۴۰۰، سفر خود به کربلا و شرکت در پیادهروی اربعین حسینی را با بیانی شیرین و گیرا روایت میکند. این کتاب داستان ثانیه به ثانیه حضور است، حضوری در مسیر راه حسین (علیهالسلام) و همنوایی و همصدایی با دیگر عاشقانش، شمردن قدمها و ستونهایی که هر لحظه تو را به اربابت نزدیکتر خواهد کرد.
کتاب عمود ۱۴۰۰ ترسها و امیدهای مسافری را شرح میدهد که برای به دست آوردن توفیق زیارت، در انتظار رویدادی غریب است، والایی در این کتاب یا در این سفرنامه توصیفات تاثیرگذاری از صحنه کربلا آورده است که هر شنوندهای را مجذوب خود میسازد.
سفرنامه گونهای ادبی است که در آن فردی که به کشورهای دیگر سفر کرده، دیدهها، شنیدهها، تجربهها، رویدادها و احساساتش را درباره آن کشورها، برای آگاه کردن دیگران در قالب کتابی مینویسد. سفرنامه زیارت، اما حال و هوایی دیگر دارد. به ویژه اگر سفرنامه اربعین امام حسین باشد.
علی اکبر والایی دربارهی عنوان این کتاب میگوید: من در مورد نام این اثر بسیار فکر کردهام و یکی از دلایل انتخاب این اسم این بود که تیرک چراغهایی که از نجف تا کربلا وجود دارد ۱۴۰۰ تیرک است به عبارت دیگر، تیرکی که به حرم امام حسین ختم میشود، تیرک ۱۴۰۰ نام دارد. دوم اینکه از حادثه عاشورا حدود ۱۴۰۰ سال میگذرد و آخر اینکه ۱۴۰۰ به نوعی چشمانداز آینده کشور ماست که قرار است خیلی از رویدادهای خوب تا آن سال برای کشور تازه شود.
در قسمتی از کتاب صوتی عمود ۱۴۰۰ میشنویم:
تا نیمههای شب، فرصت دارم به بینالحرمین بروم. اما در آغاز شب و در دل تاریکی، گذر در بافت سنتی محلههای شهر کربلا، برایم تازگیهایی دارد که حس نوستالوژیک دیر آشنایی را در ذهنم زنده میکند. پس از صرف غذای نذری، تا ساعتی در کوچه پس کوچههای محله قدم میزنم و به اهالیاش مینگرم که فکر و خیال را میبرد به هزاره تاریخ، به دورتر و دورتر؛ به مردمان عصر صدر اسلام. این خانههای کاهگلی با درهای چوبین و کوبههای فلزیاش برای دق الباب، کورسوی نور درون خانههایش، با حزنی که هوای محله را آغشته است؛ انگار علی را کم دارد.