علی استادی مدیرکل زندانهای مازندران گفت: مادر داغدیده قائم شهری، در پای چوبه دار و در میان بُهت همه بر بدنه فلزی چوبه دار کوبید و نفس همه را به بند آورد، اما قاتل فرزندش را اعدام نکرد.
او افزود: با توجه به تلاشهای انجام گرفته توسط زندان شهرستان قائم شهر و مددکاران اجتماعی، اولیای دم این پرونده رضایت ندادند.
استادی با بیان اینکه ابتدا مادر و برادران مقتول قاطع پای چوبه دار آمده و هر گونه رایزنیهای تغییری در تصمیم خانواده مقتول ایجاد نکرد، گفت: طناب مجازات زندانی در جایگاه بر گردنش قرار گرفت و مادر مقتول با چهرهای محزون و چشمانی اشکبار به طرف ضامن چوبه دار رفت.
او افزود: برخی از مسئولان قضایی و امنیتی ناامیدانه در حال ترک محوطه اجرا و یا پشت به چوبه دار ایستاده بودند تا صحنه دردناک را نبینند، ناگهان مادر مقتول با صدای بلند فریاد زد: اعدامت میکنم تا دل هیچ مادری را بدرد نیاوری، برای یک مادر دردی بالاتر از مرگ فرزند نیست.
مدیرکل زندانهای مازندران گفت: سپس وی دستانش را به جای کوبیدن بر اهرم چوبه دار بر بدنه فلزی کوبید و سکوتی چند ثانیهای محوطه را فراگرفت، نفسها بند آمده بود، حتی برادران مقتول جرات نگاه کردن به چوبه دار را نداشتند.
استادی افزود: در این هنگام، نخستین صدای قاتل بلند شد، "یا امام رضا (ع) کمک کن". همه غافلگیر شدند، مادر قبلا در تنهایی خود با خدا و امام هشتم (ع) معامله کرده بود و حتی به فرزندانش هم نگفته بود که تصمیم آخرش چیست.
او گفت: بعد از فریاد زندانی همه به محوطه چوبه دار بازگشتند و فرزندان از اقدام مادر مبهوت و حیران شدند. مادر با صدا بلند و گریه کنان گفت: تو مادر داری، نمیخواهم مثل من یک عمر از داغ فرزندش بسوزد، به خاطر خدا و امام رضا (ع) بخشیدمت. اما شرط دارم، باید بالای دار به چند سوالم جواب بدهی و به آن عمل کنی، در غیر این صورت اعدامت میکنم.
استادی شرایط مادر داغدیده قائمشهری را این گونه بیان کرد: اول اینکه باید به شعائر دینی پایبند باشی، نماز بخوانی، روزه بگیری، قرآن بخوانی و در برنامههای مذهبی شرکت فعال داشته باشی. دوم اینکه پسرم مهندس بود، تو هم باید درس بخوانی، برای ادامه زندگی جدیدت لازمه، تمام هزینه درس خواندت را هم پرداخت میکنم.
مدیرکل زندانهای مازندران گفت: در نهایت مهر مادرانه و توکل و توسل مادر به خداوند مهربان و ائمه اطهار (ع)، موجب رهایی یک زندانی محکوم به قصاص نفس از حکم اعدام شد.