در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ میلادی اسرائیل به یکباره به چهار کشور عربی یعنی مصر، سوریه، اردن و عراق حمله و نیروی هوایی آنها را به کلی منهدم کرد و، چون جزئیات آن «عقبنشینی» را همگان میدانند، به اشارهای کوتاه بسنده میکنیم.
نتایج آن جنگ برقآسا این بود که منطقه جولان در سوریه، نوار غزه، کرانه باختری در فلسطین و شبه جزیره سینا در مصر به اشغال اسرائیل درآمد. در آن زمان، «دولت آپارتایدی» اسرائیل مانند یک جانور رام نشدنی به نظر میرسید و در تصویر قهرمانی ظاهر میشد که با گروهی از همسالان خود کشتی میگیرد، از آنها سوءاستفاده میکند و با بدترین سناریو آنها را شکست میدهد.
بیشتربخوانید
از همان زمان، تصویری ترسناک از این «دولت» سرکش در آگاهی اعراب شکل گرفت و همانطور که پدربزرگها و مادربزرگهایمان به ما میگفتند این رژیم بسیار شبیه به قاتلان و اراذل و اوباش معروف شده در فیلمهای آلفرد هیچکاک است.
اوضاع به همین منوال ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۹۸۷ میلادی اولین انتفاضه در فلسطین آغاز و با آن نشانههایی از ضعف و فرسایش نیروی بازدارنده صهیونیستها نمایان شد و مردم فلسطین در آن زمان با سینه فراخ و با سنگهای تراشیده شده از استخوانهای پدران و اجدادشان در مقابل این رژیم، ایستادگی کردند هرچند که در مناطق دیر یاسین و مسجد ابراهیمی قتل عام شدند، اما سرانجام توانستند هاله موهوم قدرت و عظمتی که «اسرائیل» را احاطه کرده بود، از بین ببرند.
این وضعیت در سالهای بعد تا انتفاضه الاقصی در سال ۲۰۰۰ میلادی و حملات مرگباری که مقاومت علیه دشمن در منطقه قرمز انجام داد تا شکست صهیونیستها از نوار غزه و خارج شدن از جنوب لبنان ادامه یافت. بعد از آن شکست تاریخی، در جولای ۲۰۰۶ و نبردهای غزه در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴ رژیم صهیونیستی بار دیگر شکست خورد. در دهم مه ۲۰۲۱ به نبرد «شمشیر قدس» رسیدیم که در آنجا هم در طی ۱۱ روز رژیم آپارتایدی صهیونیستی به آتشبس با مقاومت فلسطین تن داد.
در آن نبرد «اسرائیل» در سطح استراتژیک شکست تحقیرآمیزی خورد، بویژه با توجه به مشارکت مردم فلسطین در آن نبرد که صهیونیستها اعتقاد داشتند در طول سالیان متمادی با غربزدگی، شستوشوی مغزی و غرق کردن آنها با اسلحه و مواد مخدر، روحیه مقاومت را در کرانه باختری خنثی کردند، اما واقعیت چیز دیگری بود و پیوند بسیار قوی بین این غزه و کرانه باختری ایجاد شد.
در نبرد «سیف القدس» و پس از آن فرار از زندان رژیم صهیونیستی افسانه «ارتش تسلیمناپذیر» بر همگان آشکار شد که رژیم صهیونیستی فقط یک «هیولای توخالی» است، همان طور که «محمود الارده»، یکی از زندانیان فراری از زندانهای رژیم صهیونیستی، این رژیم را با این واژه توصیف میکرد.
پس از آن سیلی دردناک، اسرائیل تلاش کرد تا سلامتی خود را بازیابد، چهره خود را زیبا کند و دوباره ابتکار عمل را به دست گیرد، اما ظهور عامل جدیدی درمیدان به نام تیپ جنین وابسته به سرایا القدس شاخه جهاد اسلامی که در شهریور سال گذشته در اردوگاه آوارگان جنین تشکیل شد، ارتش صهیونیستی را شگفتزده کرد و مانند یک ریسمان به هم پیوسته به نابلس، طوبس و طولکرم رسید و غافلگیری ناخوشایندی را برای سرویسهای امنیتی اسرائیل به وجود آورد. با وجود کمپین ترورها و دستگیریهایی که در ماههای اخیر سرویسهای امنیتی شاباک و ارتش اسرائیل انجام داد، به نظر میرسد قادر به توقف وضعیت میدانی جدید یا کاهش خطرات آن نخواهد بود.
این پدیده باعث شد اسرائیل به شکلی بیسابقه بر فعالیتهای جنبش جهاد اسلامی در کرانه باختری متمرکز شود و در همه جا به تعقیب کادرها و عناصر این گروه پرداخت تا اینکه در دوم آگوست به دستگیری شیخ بسام السعدی یکی از مهمترین رهبران جهاد اسلامی در کرانه باختری اشغالی و یکی از شخصیتهای بزرگ ملی که مورد احترام و قدردانی همگان است، اقدام کرد.
این دستگیری میتوانست بدون عکسالعمل محسوس بگذرد، به ویژه اینکه شیخ السعدی حدود ۱۵ سال را در زندانهای اشغالگران صهیونیستی گذراند و در سال ۲۰۰۲ میلادی دو نفر از پسران خودش توسط این رژیم به شهادت رسیدند و خانه وی تخریب شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفت.
اما نحوه برخورد سربازان اشغالگر با شیخ بسام السعدی حین دستگیری و ضرب و شتم و کشیدن او و حمله سگهای وحشی به طرز تحقیرآمیز، احساسات همه مردم فلسطین و «تیپهای قدس» را برانگیخت و این باعث شد جهاد اسلامی بسیج عمومی رزمندگان خود را برای پاسخ به آن حمله و دفاع از دشمن اعلام کند.
از آن روز همه چیز دگرگون شد تا اینکه دشمن فرمانده منطقه شمال غزه در «سرایا القدس» شهید «تیسیر الجعبری» را ترور کرد. تضمین میانجیها برای آزادی شیخ السعدی و سایر بازداشت شدگان نشان دهنده سنگین شدن کفه قدرت به نفع مقاومت فلسطینی است.
پس از آن ترور خائنانه، نبرد شدیدی بین «سرایا القدس» شاخه نظامی جهاد و ارتش صهیونیستی درگرفت که به مدت سه روز ادامه یافت و طی آن، شهرکهای صهیونیستی از بئرالسبع، عسقلان، اشدود، تل آویو و قدس تا نتانیا در فاصله بیش از ۱۱۰ کیلومتری صدها موشک شلیک شده و بیش از ۵ میلیون شهرک نشین مجبور به اسکان در اتاقها و پناهگاههای مستحکم شدهاند. زندگی در اسرائیل تقریباً به طور کامل فلج شده بود و فرودگاه بن گوریون از کار افتاد.
این نبرد در مدت زمان کوتاه، «وضعیت» دولت صهیونیستی را گیجکننده و از هم گسیخته نشان داد و دولت صهیونیستی بهدنبال آتشبسی بود تا خود را از حالت وحشت و ترسی که بر شهرکنشینان غالب شده بود خارج سازد.
در پایان باید گفت که اسرائیل، با وجودهالهای از قدرت و خشونتی که سعی در ظاهر شدن دارد، در چندین سطح در حال پسرفت است و آینده به نفع مردم ما، ملت ما و نیروهای رزمنده ما خواهد بود. تمام تلاشهایی که برای طولانی کردن عمر این موجودیت انجام میشود نتیجهای نخواهد داشت و دیر یا زود ما شاهد پایان این «دولت آپارتایدی» با وجود امریکا و متحدانش خواهیم بود.
چرا اسرائیل با وجود امکانات نظامی و مادیاش و با وجود برخورداری از حمایت امریکا و غرب تا این حد ضعیف به نظر میرسد؟
اول
رژیم صهیونیستی نتوانست معادله هماهنگی میدان، بین کرانه باختری و غزه را تغییر دهد که مهمترین نتیجه آن نبرد «سیف القدس» بود که هماهنگی کامل دو منطقه ذکر شده را در بر داشت.
دوم
در دستیابی به هدف اعلام شده عملیات، یعنی از بین بردن قدرت نظامی جهاد اسلامی و سوق دادن آن به تسلیم و برافراشتن پرچم سفید، دچار شکست فاجعهآمیزی شد و دوست و دشمن به قدرت و نشاط جهاد اسلامی بیش از گذشته شهادت میدهند.
سوم
تلاش دشمن نه تنها برای ایجاد دودستگی بین مقاومت فلسطین و طرفداران مقاومت مردمی ناکام ماند، بلکه این دستگاه مقاومت مردمی پایبندی خود را به گزینه مقاومت افزایش داد و پشتیبانی از مقاومت را در تشییع جنازههای شهدای مقاومت به نمایش گذاشت.
چهارم
اسرائیل ضعیفتر از آن چیزی است که برخی تصور میکنند و این موضوع را میتوان در راهبرد آنها که متضمن کشتار است، مشاهده کرد. اگر نبردی آغاز شود، سرنوشت این دولت جنایتکار نابودی و انقراض خواهد بود؛ با مشارکت همه جنبشهای مقاومت منطقه، صهیونیستها هیچ شانسی برای پیروزی و بقا نخواهند داشت.
منبع: روزنامه ایران