چند روزی است که استان فارس همانند بسیاری از نقاط کشور درگیر سیل و بارشهای هولناکی شده که جان و مال آدمی را نشانه گرفته است.
بارش باران، این نزول الهی که همیشه کام مردم به خصوص کشاورزان را شیرین میکرد، اما این بار با آمدنش رخت سیاه بر تن تعدادی خانوار پوشاند که آمارشان هم کم نیست؛ از پدری که لب رودخانه در پی فرزندش برای همیشه جان به جان آفرین تسلیم کرد تا دختربچهای که شاید نیمی از تنش هرگز پیدا نشود!
از خسارت جان و مال افراد که گذر کنیم، آنچه که حین بحرانها خود را نمایان میکند، مدیریت صحیح، به موقع و البته هوشمندانه است.
اگرچه بخشی اعظمی از رخدادها از دست بشر خارج است، اما تصور اینکه هشدارهای قرمز بارها و بارها اعلام شود و خطر را به کمین افراد بنشاند، اما خود برنامهای قابل دفاع برای کمترین خسارت احتمالی ممکن نداشته باشی، سخت است.
سخت است هضم این موضوع که مدیریت بحران خود نیاز به مدیریت مجدد و بازنگری داشته باشد.
امر مسلم این است که در زمان بحران برای اجرای بهترین عملکرد باید چابکترین و متخصصترین افراد را به کار گمارد تا پایان بحران، کمترین خسارت به جای مانده باشد.
متاسفانه طی روزهای اخیر و به ویژه با شروع سیلاب در شرق فارس، اگرچه زحمات و تلاشهای شبانه روزی ستاد مدیریت بحران جای تقدیر دارد، اما بعضا آمارهای اشتباه آنها رسانهها را دچار سردرگمی کرد تا جایی که این تصور به اذهان متبادر شده که خبرنگار آمار اشتباهی منتشر میکند، غافل از اینکه کار از جای دیگری اشتباه است!
آمارهای متناقض مدیریت بحران استانداری فارس این روزها خبرنگاران را مجبور کرده که برای صحت وسقم گفتههای مسئول ارشد این ستاد، به دیگر مسئولان ذی ربط روی آورده شود تا مبادا خبری منتشر شود که بلافاصله از سوی مسئول مربوطه تکذیب شود! و اینها حکایت از جای خالی یک سخنگو برای ستاد مدیریت بحران دارد؛ سخنگویی که هم استان را بشناسد و هم مخاطرات آن، هم آمارهای واقعی و شفاف اعلام کند و هم عامل وحدت در زیرمجموعه باشد.