سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

وقتی دختران بدحجاب در «شلمچه» متحول می‌شوند!

روایت باحجاب شدن دخترانی که به‌کل حجاب را قبول نداشتند، خواندنی و البته قابل‌تأمل است.

دو واژه «حجاب» و «عفاف» در اصل در معنای منع و امتناع مشترک هستند و تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر و منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است.

عفت یک حالت درونی است؛ اما با توجه به اینکه تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثر متقابل است.

هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد و هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد، سبب حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‌شود.

در استان سمنان نیز مانند سایر مناطق کشورمان بانوان باغیرتی هستند که سلاح حجاب را زمین نمی‌گذارند و همواره آن را حفظ می‌کنند.

«فاطمه» و «ربابه»، دو بانوی سمنانی که پیش از این اعتقادی به چادر و حجاب نداشته‌اند و این روزها، حجاب برتر را برای خود برگزیده‌اند، حرف‌های جالبی دارند.

«فاطمه»، یکی از بانوان سمنانی است که حرف‌های بسیاری در ارتباط با حجابش دارد و به خبرنگار فارس می‌گوید: در خانواده‌ای نسبتاً عادی پرورش یافتم و تا حد امکان خودم را حفظ کردم؛ اما چادری نبودم.

فاطمه با بیان اینکه به مدت دو سال و هفت ماه است که چادری شدم، اظهار کرد: این اتفاق و جرقه دومین باری که به شلمچه رفتم رخ داد و در آنجا عهدی که با شهدا بستم، منجر به این اتفاق شد.

خانواده‌ام می‌خواستند منصرفم کنند!

این بانوی محجبه ادامه داد: برایم کار سختی نبود، چون از قبل جا‌هایی چادر سر می‌کردم، پدر و مادرم خیلی راحت پذیرفتند؛ اما بقیه اعضای خانواده نه‌تن‌ها افراد باحجاب و چادری را قبول نداشتند، حتی می‌خواستند من را از داشتن حجاب منصرف کنند.

فاطمه بیان کرد: زمان ازدواج نیز خانواده همسرم من را باحجاب دیدند و پسندیدند؛ اینکه به‌جز یک نفر مقابل نامحرمان خودم را حفظ کنم، حس خوبی داشت.

وی اضافه کرد: از کاری که کردم پشیمان نبودم؛ اما جامعه طوری شده که خیلی سخت افراد چادری را می‌پذیرد و فکر می‌کنند هر کسی چادری باشد، آدم‌فروش است و با او معاشرت نمی‌کنند.

این بانوی محجبه عنوان کرد: در ابتدا با حجاب به مدت زیادی، بسیاری از دوستان و خانواده‌ام را از دست دادم؛ اما دوباره با این پوشش قبولم کردند، چون تنها فرد چادری در خانواده هستم.

با حجاب به آرامش درون رسیدم

فاطمه با بیان اینکه با حجاب به آرامش درون رسیده‌ام، گفت: هیچ‌وقت فردی را مجبور به چادری بودن نمی‌کنم و به نظرم فرد ابتدا باید فکرش و بعد ظاهرش را عوض کند؛ به نظرم همین کلمه بی‌حجاب اشتباه است، چون ما بی‌حجاب نداریم و ما با وارد کردن مدل‌ها و مد‌های زیاد به انواع مختلفی این شرایط را ترویج می‌دهیم.

وی تصریح کرد: اگر در آینده هم خدا به من دختری بدهد، آزادش می‌گذارم تا خودش شرایط را درک و انتخاب کند.

این بانوی محجبه بیان کرد: من به‌عنوان یک فرد چادری باید الگوی دیگران باشم؛ پس باید ابتدا رفتارم را تغییر بدهم و بعد چادری باشم.

فاطمه گفت: این درست است که چادر حجاب برتر محسوب می‌شود؛ اما ما چادری‌ها در نخستین مرحله نباید افراد را مجبور به چادری شدن کنیم و چرا سعی نداریم، پله‌پله پیش برویم؟ به‌طور مثال اگر بگویند شرط کربلا رفتن چادری بودن است، به نظرم این کار اشتباه به نظر می‌رسد؛ چون در واقعیت چه‌بسا افرادی که با حجاب معمولی به پیاده‌روی اربعین رفتند و چادری شدند.

وی افزود: چادری شدن با وعده و وعید چه فایده‌ای دارد تا وقتی که خود فرد به عمق این مطلب فکر نکرده باشد؟

این بانوی محجبه عنوان کرد: من خودم کارآموز بودم حتی پول نمی‌گرفتم و کارآموز رشته تحصیلی‌ام بودم؛ اما به خاطر چادری بودنم، طرد شدم و خیلی جا‌ها به خاطر همین موضوع نمی‌توانم مشغول به کار شوم و امیدوارم این دید اشتباه اصلاح شود.

اصلاً حجاب را قبول نداشتم!

«ربابه»، ۱۸ ساله بانوی دیگری است که با خبرنگار فارس پای صحبت می‌نشیند. او پس از مدتی بدحجابی به حجاب روی آورده؛ اما اینکه چه اتفاقی برای این دختر افتاده که چنین انتخابی کرده است، را از زبان خودش بشنوید.

ربابه می‌گوید: من قبل از اینکه بخواهم چادر را به‌عنوان حجاب خودم انتخاب کنم، هیچ اعتقادی به چادر و حجاب نداشتم و اصلاً حجاب را قبول نداشتم.

وی ادامه داد: سه سال پیش به شلمچه رفتم و در آنجا بود که تغییر کردم و فلسفه واقعی حجاب را پیدا کردم و هیچ‌وقت فکرش را نمی‌کردم، روزی چادر سر کنم و با حجاب شوم.

ربابه بیان کرد: این تغییر در زندگی من بسیار تأثیر داشت و مسیر زندگی‌ام را عوض کرد، البته در این مسیر تنها نبودم و رفقای شهیدم همیشه همراهم بودند؛ به‌طوری‌که تا الآن بعد از سه سال توانستم هنوز بر سر قول و عهدی که با خدا و امام زمان (عج) بستم بمانم.

دوستانم مسخره‌ام می‌کردند

این دختر محجبه اضافه کرد: کار بسیار سختی است که بخواهی ظاهر خود را عوض کنی، چون آدمی بدحجاب بودم، باید خودم را برای مقابله با همه افرادی که قرار بود، مسخره‌ام کنند، آماده می‌کردم و واقعاً هم همین‌طور شد و واکنش دیگران نسبت به من خیلی بد بود و من در اوایل خیلی اذیت شدم.

وی گفت: روز اولی که با چادر به مدرسه رفتم، آن روز همه دوستان و نزدیکانم به من خندیدند و گفتند که جوگیر شده‌ای و یک ماه دیگر تو را می‌بینیم که خسته می‌شوی و می‌خواستند کاری کنند که من چادر را کنار بگذارم و به حالت قبلی برگردم؛ اما حرف آن‌ها هیچ تأثیری در من نداشت؛ چون واقعاً رفقای شهیدم کمکم کردند و اگر آن‌ها نبودند شاید همان اوایل جا می‌زدم و آن زمینه عهد بستن با امام زمان (عج) و خدا پیش نمی‌آمد.

این دختر محجبه ادامه داد: واکنش پدر و مادرم خوب بود و هیچ مخالفتی نداشتند؛ پدرم همان شب اول که با چادر مرا دید فکر نمی‌کرد که بتوانم تا امروز پای حجابم بایستم؛ اما خدا را شکر سه سال از آن روز می‌گذرد و امیدوارم تا آخر عمر بتوانم بر عهدم بمانم.

آرامش الآن را قبل از باحجاب شدن نداشتم

ربابه اظهار کرد: آرامشی که الآن دارم قبل از با حجاب شدن نداشتم و همیشه با خود می‌گویم من چگونه قبل از این تغییر زندگی می‌کردم و چطور زمانی که حالم بد می‌شد، حالم را خوب می‌کردم؛ درصورتی‌که هیچ اعتقادی به حجاب نداشتم و امروز کنار آرامش حس امنیت پیدا کرده‌ام.

وی تصریح کرد: زمانی که بدحجاب بودم و به بیرون از منزل می‌رفتم، بسیاری از نگاه‌ها اذیتم می‌کرد؛ اما الآن خیلی با اعتمادبه‌نفس بیرون می‌روم و خبری از آن نگاه‌های بد و آزاردهنده نیست و خدا را شکر می‌کنم که این تغییر در من ایجاد شد.

ربابه اضافه کرد: هنوز ازدواج نکرده‌ام؛ اما اگر روزی این تصمیم را بگیرم، باید کسی را انتخاب کنم که من را با همین پوششی که دارم، قبول داشته باشد؛ چون این اتفاق افتاده و یکی از دوستان محجبه من ازدواج کرده و همسرش باعث شده که چادرش را کنار بگذارد و این اتفاق نباید برای من پیش بیاید.

حتی یک لحظه هم پشیمان نشده‌ام

وی ادامه داد: انتخاب حجاب و چادری شدن من تنها انتخاب در زندگی‌ام بوده که حتی یک لحظه پشیمان نشده‌ام و مطمئنم تا آخر عمر هم پشیمان نمی‌شوم.

این دختر محجبه عنوان کرد: وقتی باحجاب شدم، خیلی چیز‌ها را به دست آوردم و به خدا نزدیک‌تر شدم و با حجاب امام زمانم را پیدا کردم؛ چون قبل از اینکه چادری شوم می‌دانستم که یک امام وجود دارد که غایب است؛ اما او را نمی‌شناختم و ظاهری که من داشتم، باعث شده که ظهورش عقب بیفتد و هیچ چیزی باارزش‌تر از این نیست، چون با حجاب توانستم به آن‌ها وصل شوم.

ربابه تصریح کرد: با چادری شدنم هیچ چیزی را از دست ندادم، فقط می‌توانم بگویم عقاید اشتباه را از دست دادم؛ اما چیز‌های به دست آوردم که نمی‌توان به‌هیچ عنوان باارزش‌تر از آن‌ها در دنیا پیدا کرد.

وی ادامه داد: اگر بخواهم کسی را به این راه تشویق کنم، از راه امام زمان (عج) به او نزدیک می‌شوم؛ البته ابتدا باید ببینم چقدر به امام زمان (عج) اعتقاد دارد و بعد او را تشویق کنم که باحجاب شود؛ چون با حجابش می‌تواند به خدا و آن حضرت نزدیک شود.

فلسفه حجاب برای برخی دختران بدحجاب روشن نشده است

این بانوی سمنانی بیان کرد: اگر روزی به من بگویند که به خیابان برو و به دخترانی که بد‌حجاب هستند، تذکر بده، سعی می‌کنم با یک شاخه گل و یا یک گیره روسری آن‌ها را دعوت به حجاب کنم و با آن‌ها با خوش‌رویی صحبت می‌کنم؛ این بسیار تأثیرگذار است تا اینکه بخواهیم به‌زور آن‌ها را وادار به این کار کنیم.

ربابه گفت: اگر پای صحبت خیلی از این دختران بدحجاب بنشینید، متوجه می‌شوید که خدا و امامان را قبول دارند؛ اما فلسفه حجاب برایشان روشن نشده است؛ مثل من که قبل از با حجاب شدن هم خدا را قبول داشتم و عاشق امام حسین (ع) بودم؛ اما حجابم درست نبود، چون فلسفه حجاب را نمی‌دانستم و باید این افراد از راه درست جذب شوند.

وقتی فلسفه حجاب را بدانیم حجاب فاطمی و ضرورت عفاف و پاک‌دامنی برای ما معنای دیگری پیدا می‌کند و آن‌قدر به چادرمان عشق می‌ورزیم که پای همه نیش‌خند‌ها و سرکوفت‌ها می‌ایستیم.

منبع: فارس

برچسب ها: حجاب و عفاف ، شلمچه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
7891
۱۹:۵۹ ۱۰ مرداد ۱۴۰۱
امریکا امروز در مقابل دولت ایران شکست خورده ملت هم پایداری کرده اند و امریکا امیدش نا امید شده ولی این بار به دختران معصوم ما حمله کرده. باید بجای همراهی با امریکا دخترانمان را دریابیم و امریکا را ناامیدتر کنیم. این ها جگر گوشه های ما هستند. این ها دختران ما هستند که مورد حمله استکبار امریکا قرار گرفته اند. آن ها را ول نکنیم تا دشمن شاد شویم. روز تنگ میگذرد ولی نام ننگ می ماند. اگر پشت دختران مان را خالی کنیم ولو به ما توهین شود اولین کسی که می بازد خودمان هستیم. دختران ما مال خودمان هستند. چه عصبانی باشند چه نباشند.
ناشناس
۱۴:۴۷ ۰۹ مرداد ۱۴۰۱
چرا وقتی می خواهیم بریم حرم می گن باید چادر بپوشی؟؟ به همین خاطر من از بیرون در سلام می کنم و داخل نمی روم چون بعضی ها به خودشون اجازه داده اند که برای خانه ائمه و امام زادگان تکلیف مشخص کنند.
من باید حجاب داشته باشم.
ناشناس
۱۲:۰۶ ۰۹ مرداد ۱۴۰۱
بارکد الله آفرین به دختران و زنان چادری
7891
۲۱:۰۶ ۰۸ مرداد ۱۴۰۱
همین شهدای عزیزمان یکی از دلایلشون برای شهادت همین دختران گرامیمان بودند. از گل نازکتر به هیچ کدامشان نمیگوییم.
ناشناس
۱۱:۵۴ ۰۹ مرداد ۱۴۰۱
شهدا وطن پرست بودن عزیزم ناموس هم جزی از این وطن پرستیه