در این دوره و زمانه که خیلی از جوانان حتی از ازدواج کردن ترس دارند و در آینده به خاطر مشکلات اقتصادی تصمیمی برای فرزند آوری ندارند، اما خانوادههایی پیدا میشوند که خوشی زندگی را در داشتن فرزند بیشتر میبینند.
فرزند بیشتر زندگی بهتر، این نگاه خانواده بیجاری به جمعیت است.
مادر خانواده گفت: ۵ فرزند دارم و معلم هستم، همسرم نیز کتابدار است.
او گفت: اوایل ازدواجمان جو جامعه به گونهای بود که از خانوادهها با فرزند کمتر استقبال بیشتری میشد، اما من عاشق فرزند زیاد بودم.
پدر خانواده گفت: خانواده پدری ام پر جمعیت بودند و تجربه شیرین بزرگ شدن در خانواده پرجمعیت من و همسرم را ترغیب میکرد که فرزند بیشتری داشته باشیم. او اعتقاد داشت هر آنکس که دندان دهد نان دهد، اما در جامعه امروز تنها موضوع روزی فرزند مطرح نیست بلکه مسائل رفاهی، آموزشی، تربیتی و تفریحی نیز مهم هستند.
مادر خانواده گفت: اگر زندگی را سخت بگیریم سخت میگذرد اگر راحت بگیریم راحت هم میگذرد.
در این روزگار که برخی صرفا نگران شرایط اقتصادی هستند اعضای این خانواده از خوبی جمعیت زیاد میگفتند.
فرزند بزرگ خانواده گفت: ما گروه کاملی هستیم و به خاطر جمعیت زیاد به خوبی مفهوم تقسیم کار را متوجه شده ایم، هر کدام از ما وظیفه داریم به پدر و مادر خود کمک کنیم.
او گفت: بعضی اوقات هم سر و صدا بچهها مانع درس خواندنمان میشود، اما یاد گرفته ام هر مشکلی راه حلی دارد.