امام خمینی (ره) پیش از برپایی «جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران» در سال ۱۳۵۰ شمسی در یک سخنرانی در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف علیه این جشن افشاگری کردند و درباره شاهان ایران نیز سخنانی فرمودند شنیدنی و حرفِ اول و آخر. بخشی از این سخنرانی چنین است: «از تهران به من نوشتهاند که در بلوچستان و سیستان و اطراف خراسان، آنجا یک قحطی و گرسنگی شده است که مردم هجوم آوردهاند به شهرهای بزرگ؛ و از گرسنگی نه حیواناتی دارند و نه حیوانِ خود را میتوانند ضبط کنند... اطراف مملکت ایران در این مصیبت گرفتار هستند و میلیونها تومانش خرج جشن شاهنشاهی میشود!... اینها شاههایی است که برایشان باید جشن بگیرید!...
شاهنشاهی ایران از اولی که زاییده شده است تا حالا، روی تاریخ را سیاه کرده است. جنایات شاههای ایران روی تاریخ را سیاه کرده است. برج از سر درست میکردند؛ سر مردم را میبریدند، قتلعام میکردند، بعد برج درست میکردند با آن. برای این شاهها ما باید، ملت اسلام باید جشن بگیرد! باید بازار تهران -حتمی است- بازار تهران باید از سرمایه خودشان بدهند برای این جشنها...
ما برای چه سلاطینی، برای چه سلاطینی جشن بگیریم؟ مردم چه خوشی از سلاطین [دارند]؟ برای آقامحمدخان قجر ما جشن بگیریم؟! در زمان خود ما -زمان خود من- بوده است آن روسیاهیهایی که به بار آوردند؛ برای کسانی که در مسجد گوهرشاد، مسلمین را آنطور قتلعام کردند که خونهایش به دیوار تا مدتی بود و مسجد را درش را بسته بودند که کسی نبیند، ما جشن بگیریم؟! برای آنکه ۱۵ خرداد را پیش آورده... ما جشن بگیریم؟! برای اینها ما باید جشن بگیریم؟!...
بازار ایران را دارند الان چپاول میکنند که یکمقداریاش را خرج این جشن مفتضحانه بکنند، باقیاش را هم خودشان مصرف کنند یا مأمورین مصرف کنند. سرمایههای مردم و مسلمین بیچاره را صرف این میکنند و از بودجه خودِ مملکت چقدرها، چقدر میلیونها، دهها میلیون خرج یک همچو ملعبهای، یک همچو مضحکهای میکنند. برای چه؟ برای هوای نفس. همین که گفته بشود که ما آنیم که جشن گرفتیم و ما مفاخرمان این است که آقامحمد قجر داشتیم، مفاخرمان این است که «نادر قلی» داشتیم. یک آدم مزخرف سفاک این آدم بود که خدا میداند که چه خبر بود. اینها جشن دارند؟! مسلمین باید عزا بگیرند برای اینطور حکومتها.
جشن برای او باید بگیرند که وقتی که احتمال این را میدهد که در آخر مملکت یک گرسنهای باشد، به خودش گرسنگی میدهد. آنی که کنار مسجد، دارالإمارهاش و دکهالقضائش همین مسجد کوفه -یک گوشهای از مسجد کوفه- دکهالقضائش هست و روی زمین مینشیند... وقتی هم پیراهن گیرش میآید پیراهن نو را به قنبر میدهد، پیراهن کهنه را خودش برمیدارد و آستینش هم، آستینش هم که بلند است، پاره میکند همانطور میپوشد و میرود خطبه میخواند؛ یک مملکتی هم دارد که دَه مقابل مملکت ایران است. این جشن دارد».
منبع : فارس