سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تلاش پهلوی برای وابسته نشان دادن امام به انگلیس پس از آغاز اصلاحات آمریکایی

رژیم پهلوی پس از آغاز اصلاحات موردنظر آمریکا که شامل اصلاحات ارضی و... بود و مورد مخالفت امام خمینی(ره) قرار گرفت، تلاش کرد با انجام تبلیغاتی امام را وابسته به انگلیس نشان دهد.

کتاب «الف‌لام‌خمینی» به‌قلم هدایت‌الله بهبودی، زندگی‌نامه امام خمینی (ره) از بدو تولد تا روز پیروزی انقلاب اسلامی است. این کتاب در سال‌های گذشته منتشر شد و مورد استقبال علاقه‌مندان به بازار کتاب و تاریخ انقلاب اسلامی قرار گرفت.

این کتاب شامل بخش‌هایی همچون «خاندان»، «پا در میدان مبارزه»، «زندان»، «تبعید»، «هجرت» و «بازگشت» است که نویسنده در این بخش‌ها به بازخوانی زندگی امام خمینی در دوران رضاشاه، تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم، مبارزه با رژیم پهلوی، آغاز نهضت اسلامی در سال ۴۲، تبعید به ترکیه و عراق، حضور در کشور فرانسه و روز‌های منتهی به پیروزی انقلاب پرداخته است.

بهبودی در ابتدای این کتاب نوشته است: «محدوده کار من در این کتاب، اسناد و مدارک بوده‌اند... در نوشتن کتاب با دو دشواری روبه‌رو بودم؛ اول کمبود منابع از پیشینه صاحب ترجمه تا سال ۱۳۴۱ ش و دوم فراوانی منابع از این سال تا ۱۳۵۷ ش. در بخش اول، زبان اسناد چندان گویا نیست، چراکه شخصیت ما، تمام‌وقت در کار پیمایش علوم فقهی، عرفانی و فلسفی است؛ یا درس می‌خواند، درس می‌داد، یا آموخته‌هایش را به قالب کتاب درمی‌آورد و یا سر در مطالعات علمی خود داشت.»

کتاب الف‌لام‌خمینی به‌قلم هدایت‌الله بهبودی

به‌مناسبت فرارسیدن سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) و قیام پانزدهم خرداد بخش‌هایی از این کتاب را در ادامه می‌خوانید:

تلاش پهلوی برای وابسته نشان‌دادن آیت‌الله خمینی به انگلیس

پس از ماجرای لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی حکومت مقابل اصلی خود را شناخته بود. وقتی که آیت‌الله کمالوند به‌درخواست علمای تهران در نیمه دوم اسفند ماه به دیدار محمدرضا پهلوی رفته بود، شاه از او پرسیده بود: «این سید می‌خواهد چه‌کار کند و حرفش چیست؟» و اینک که رویارویی در حال نشان دادن همه اضلاع خود بود، تخریب شخصیت آقای خمینی در دستور کار حکومت قرار گرفته بود.

چند سند به‌جامانده از ساواک دراین‌باره نشان می‌دهد که در نخستین روز‌های سال ۱۳۴۲ پتک دستگاه امنیتی شاه برای خُرد کردن شخصیت آقای خمینی بالا رفت، اما شواهد می‌گوید که این پتک در آخرین روز‌های اسفند ۱۳۴۱ بر سندان شخصیت او فرود آمد.

آنچه ساواک در بادی امر تهیه کرد اطلاعیه‌هایی علیه آیت‌الله خمینی بود که امضای پای آن‌ها «سازمان زنان ایران» و «جبهه ملی» بود، این‌ها را مأموران شهربانی قم روی دیوار‌هایی که در گذرگاه مردم بود نصب کردند، اما در خیابان‌ها و کوچه‌های منتهی به خانه آیت‌الله بیشتر چسبانده شد.

یکی از شاگردانش گفته است: «در این دو اطلاعیه، بی‌شرمانه‌ترین و زشت‌ترین هتاکی‌ها و ناسزا‌ها به روحانیت و مراجع، به‌خصوص حاج آقا روح‌الله گفته شده بود و در و دیوار شهر قم را مملو از این اعلامیه‌ها نموده بودند. وقتی وارد منزل او شدم. ساعت هفت‌ونیم صبح بود. عده‌ای از طلاب با رنگ‌های پریده و قیافه‌های عبوس و ناراحت، جهت اطلاع دادن از این اعلامیه‌ها به منزل آقا آمده بودند؛ ولی هنگامی که وارد اتاق او شدم، دیدم مشغول مطالعه است و برای درسی که ساعت هشت شروع می‌شد، آماده می‌شود، ولی هیچ آثار ناراحتی در او نیافتم و اصلاً گویا چنین اتفاقی نیفتاده است و من در آن حال تعجب کردم که این مرد چگونه حال‌وحوصله مطالعه دارد.»

محمدرضا پهلوی پس از ماجرای لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی گفت: «این سید (آیت‌الله خمینی) می‌خواهد چه‌کار کند و حرفش چیست؟»

وقتی آیت‌الله خمینی اعتراض و نگرانی شاگردانش را دامنه‌دار یافت، در آخرین سخنرانی سال به این موضوع اشاره کرد و گفت که "مگر من از حضرت علی علیه السلام بالاتر هستم؛ کسی که چند سال از طرف معاویه هتک شد، اما صبر کرد. «به من فحش می‌دهند، شما چرا غصه می‌خورید؟ شما چرا نگران می‌شوید؟» " و بعد خواست که این اعلامیه‌ها را برندارند، گفت که "بگذارید بر دیوار‌ها باشد تا مردم ماهیت دستگاه جبار را بهتر بشناسند. "

پخش اعلامیه علیه آیت‌الله خمینی بخشی از این ماجرا بود. تولید اتهامات دروغ، بخش دوم عملیات دستگاه امنیتی بود که طی دستور اداره‌کل سوم به ساواک قم، به اجرا درآمد، در این دستور آمده بود که «یک سلسله اقدامات و عملیات اساسی بدون تظاهر به‌عمل آید که طرفداران نامبرده فوق از اطراف او پراکنده شوند، برای این منظور باید قبلاً طرحی تهیه و عملیات طبق طرح و به‌طور دقیق تا حصول نتیجه اجرا گردد.»

خبری از جزئیات این طرح در دست نیست، اما می‌دانیم که ساواک از طریق عوامل خود که میان آن‌ها روحانی‌نمایان نیز بودند، این دروغ را در حوزه علمیه قم پراکندند که شاه برای تأمین منافع ایران در حال بده‌بستان با دو قدرت آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی است و، چون دولت انگلیس از این سیاست ناراحت است، از یک طرف آیت‌الله خمینی را تقویت می‌کند و از طرف دیگر عشایر جنوب را و چنین نتیجه گرفت که «چون افکار عمومی نسبت به سیاست انگلستان بدبین است، شایعه ارتباط آیت‌الله خمینی با عمال سیاست بریتانیا لطمه بزرگی به موقعیت وی وارد ساخته است.»

 انتقاد امام از سکوت علما پس از حمله رژیم به فیضیه

آخرین جلسه درسی آیت‌الله خمینی پیش از آمدن ماه محرم، صبح روز ۲۵ اردیبهشت سال ۴۲ در مسجد اعظم برگزار شد. او در این نوبت آخر نه به مبحث فقهی نماز مسافر، بلکه به مباحث سیاسی ماه‌های اخیر پرداخت و در همان ابتدا به مقایسه عملکرد حاکمان فعلی ایران با مغولان مهاجم پرداخت.
گفت "کاری که آن مهاجمان بی‌دین، دیروز با ایران کردند، در مقیاسی کوچک حاکمان مدعی دین، امروز با مدرسه فیضیه کردند". آقای خمینی برچیدن حوزه علمیه قم را خواست رضاشاه در اوایل قرن چهاردهم و سپس پسرش محمدرضا شاه در اوایل دهه بیست شمسی دانست، آن هم نه با تصمیم خودشان، بلکه «نقشه خارج این بوده است که "قم نباشد تا ما هرکاری می‌خواهیم انجام بدهیم و یک نفس‌کش در مقابل ما صحبت نکند، حرف نزند، بحث نکند، ایراد نکند و اعتراض نکند. "»

او با اشاره به دوره ریاست آیت‌الله بروجردی بر این حوزه و جهان تشیع، ادامه داد که پس از درگذشت وی، در پوشش احترام به حوزه علمیه نجف و یا مشهد، قم را کوبیدند؛ نه «از باب اینکه به نجف علاقه داشتند، از باب اینکه قم را نمی‌خواستند، قم موی دماغ بود؛ نزدیک بود به این‌ها، مفاسد را زود درک می‌کرد...، منتها نمی‌توانستند به‌صراحت لهجه بگویند "قم؛ نه"، می‌گفتند "نجف آره. مشهد آره. "»

آیت‌الله خمینی سرکوب اخیر حوزه علمیه قم را مربوط به زمانی دانست که نخست‌وزیری کم‌سواد و بی‌اطلاع از تأثیر روحانیت در حفظ استقلال مملکت را روی کار آوردند و سپس فشرده‌ای از رخداد‌های دوره نخست‌وزیری اسدالله علم را از طرح انجمن‌های ایالتی و ولایتی تا ریختن خون دانشجویان علوم دینی در مدرسه فیضیه، بیان کرد و گفت که "روز‌های بدی بر ما گذشت، چراکه هیئت حاکمه مفتضح شد، در حالی که ما نمی‌خواستیم چنین تصویری از کشور ما در خارج ترسیم شود. "

رژیم پهلوی در روز دوم فروردین سال ۴۲ به مدرسه فیضیه قم حمله کرد و چند نفر از طلاب را به شهادت رساند.

«ما می‌خواهیم که مملکت ما از ابتدا تا انتهایش مایه افتخار... باشد. بگویند... ما امیرکبیر داریم... مشاور سلاطین سابق، علما بودند؛ علی‌بن یقطین بوده است، گاهی ائمه اطهار علیهم السلام مشاور خلفا بوده‌اند.» و پرسید: "اکنون چه‌کسانی مشاورت می‌دهند؟ اسرائیل؟ بهائیان؟ " او گفت که "بهائیان نماینده اسرائیل در ایران هستند" و با استناد به مطلب چاپ‌شده در جریده دنیا درباره خدماتی که دولت به ۲ هزار بهایی برای سفر به لندن و شرکت در یک اجلاس فرقه‌ای داد، آن را با وضعیت حجاج مقایسه کرد که برای سفر به حج بیچارگی می‌کشند، دچار زحمت هستند، رشوه می‌دهند که دست‌آخر شماری از آن‌ها را بپذیرند یا نه!

برخی از شاگردان حاضر در جلسه که سال‌ها بعد با جملاتی کوتاه از آن یاد کردند، نوشته‌اند که استادشان در بخش‌هایی از سخنان خود، بسیار ناراحت بود و گاه بر دسته منبری که نشسته بود می‌کوبید. «وای بر این مملکت! وای بر این هیئت حاکمه! وای بر این دنیا! وای بر ما! وای بر علمای ساکت! وای بر این نجف ساکت، این قم ساکت، این تهران ساکت، این مشهد ساکت! این سکوت مرگبار اسباب این می‌شود که زیر چکمه اسرائیل و به‌دست همین بهائیان، این مملکت ما، این نوامیس ما، پایمال شود.»

سخنان آیت‌الله خمینی حدود ۴۵ دقیقه به درازا کشید، میان سخن گفته بود که "می‌خواهم به مدرسه فیضیه بروم. آنجا را پس از حادثه دوم فروردین ندیده‌ام. بروم فاتحه‌ای برای کشته‌شدگان بخوانم. "، شاگردان گریه کرده بودند، در پایان نیز گفت که "به‌سمت مدرسه می‌روم". «همه با هم به‌دنبال ایشان از داخل مسجد اعظم بیرون آمدیم و وارد صحن حضرت معصومه سلام الله علی‌ها شدیم و از آنجا به فیضیه رفتیم. آقا زمانی که وارد شدند، سمت چپ در چند حجره که همه خراب شده و در‌ها و پنجره‌هایش شکسته بود، نشستند و فرمودند کسی روضه بخواند. حسین کبیر یکی از طلاب برخاست و شروع به روضه‌خوانی کرد. حاج آقا مدتی گریه کردند، به‌طوری که مرتب شانه‌های‌شان تکان می‌خورد.»

دیوارنویسی علیه امام پس از ۱۵ خرداد توسط عوامل پهلوی

چند روز پس از قیام ۱۵ خرداد ۴۲ شعار‌هایی علیه آیت‌الله خمینی روی دیوار خیابان‌های تهران دیده شد. مدت‌ها بود که دیوارنوشته، آن هم با مضمون سیاسی دست‌کم پس از کودتای ۱۳۳۲ دیده نشده بود. این شعار‌های تند از کجا پیدا شد؟ با خط درشت نوشته بودند: "مرگ بر خمینی، خمینی خائن به ملت و... "، این شعار‌ها روی دیوار خیابان‌هایی، چون پهلوی، سعدی، شمیران، قلهک و حشمتیه دیده شد، مردم خیلی زود واکنش نشان دادند.

در برخی منطقه‌ها «خمینی» را پاک کردند، در برخی دیگر، خمینی را برداشته، شاه را به‌جای آن گذاشتند، واقعیت آن است که زمینه چنین کاری، از جمله پذیرش عمومی فراهم نبود، از‌این‌رو دستگاه امنیتی گزارش تهیه کرده خواستار توقف این اقدام شد.

در این گزارش آمده بود که "عوامل حکومت نظامی تهران دست به این کار زده‌اند و لازم است هرچه زودتر آن را متوقف کنند، چراکه مردم می‌گویند این شعار‌ها را نمی‌شود در روز روشن و در برابر دیدگان همگان نوشت و ساعات منع رفت‌وآمد زمان مناسب چنین اقدامی است و در آن ساعات کسی جز عوامل حکومت نظامی در خیابان‌ها نیست. "

همچنین گفته شد "رنگ این نوشته‌ها شبیه همان رنگی است که مأموران کلانتری‌های تهران هنگام بستن مغازه‌ها روی کرکره آن علامت‌گذاری می‌کنند". ساواک این اقدام را همچون تظاهرات شعبان جعفری و عوامل او، کاملاً منفی توصیف کرد و از فرمانداری نظامی خواست "از ادامه آن صرف‌نظر کند؛ چراکه این بوم‌رنگ به‌طرف مقامات عالیه کشور باز خواهد گشت. "

منبع : تسنیم

برچسب ها: پهلوی ، آمریکا
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.