احتمالا خیلیها قله کوه دماوند را بلندترین نقطه استان تهران میدانند، کوهی که نماد کشورمان است و نه تنها بلندترین نقطه کشور بلکه مرتفعترین آتشفشان آسیا هم هست. همه اینها درست، اما دماوند در تقسیمات کشوری در استان مازندران است و مرتفعترین نقطه تهران، قله کوه خلنو است.
آخر هفته فرصت خوبی بود تا برای فرار از گرد و غبار پایتخت به دامنه این کوه پناه ببریم. هنوز رنگ و گرمای آفتاب چشمگیر نشده بود که کوله پشتی را برداشتیم و به سمت جاده فشم حرکت کردیم. از پارک وی حدود ۴۰ کیلومتر در مسیر بودیم و بعد از عبور از فشم، به روستای لالان (لالون) رسیدیم.
در ابتدای مسیر کوهنوردی، موضوعی که بیشتر از همه به چشم میآمد، ساخت و ساز غیرقانونی در مسیر رودخانه بود که انگار هر روز بیشتر میشود و حتی گاهی، بین مسیر عبور و رودخانه دیوار کشیدند و بستر رودخانه را به ملکی شخصی تبدیل کردند.
جلوتر که رفتیم به لولهای بزرگ رسیدیم که آب چشمه در درون آب به مسیر رودخانه میریخت، آنجا بطری آبهایمان را خالی کردیم و بطری را از آب گوارا وخنک چشمه پر کردیم.
از اینجا به بعد بود که دیگر تلفنهای همراه آنتن نمیداد و به دور از تکنولوژی و در هوایی آفتابی و صاف، به مسیر خود ادامه دادیم. شیب مسیر ملایم بود و عبور از مسیر پاکوب کار دشواری نبود، البته در بعضی از مواقع مجبور به عبور از مسیر رودخانه شدیم و تلاش برای عبور از روی سنگهای کف رودخانه و خیس نشدن بی فایده بود و در نهایت مجبور شدیم از داخل آب عبور کنیم.
رودهایی مارپیچ که از برفهای قله سرچشمه میگرفت. عمق آب به نسبت سالهای قبل کمتر بود و در جاهایی که عرض رودخانه بیشتر بود؛ عمق آب به ۱۵ سانتی متر هم نمیرسید و وقتی عرض رودخانه کم میشد، عمق آب به حدود نیم متر میرسید.
هر چه به ظهر نزدیکتر میشدیم، تیغ تند آفتاب برندهتر میشد و کرم ضد آفتاب و لباس آستین بلند از مواردی بود که سرپرست و مسئول فنی، تاکید زیادی روی آن داشت.
گون، گلپر، لاله، شقایق، زرشک، گزنه، ریواس و ... پوشش گیاهی این منطقه است که جلوهای زیبا به طبیعت داده، البته دیده میشدند افرادی که زنبیل هایشان را از این گیاهان پر میکردند و باعث آسیب رسیدن به طبیعت و از بین رفتن این پوشش گیاهی میشدند.
هر چه بالاتر رفتیم، برف هم در مسیر خودنمایی میکرد. برفی سفت با رنگی خاکستری و خاکی که قطره قطره آب از آن چکه میکرد و به مسیر رودخانه اضافه میشد. حفرههایی در دل برفها ایجاد شده که آب رودخانه در زیر این حفرهها به قطر یک متر دیده میشد که منظرهای چشم نواز را پدید آورده بود.
کوهنوردان حرفهای با وسایل اسکی در حال برگشت به پایین بودند و در گفت و گویی کوتاه، خبر از برف انبوه در ارتفاعات که مناسب اسکی بود دادند. البته زمان برای اسکی به دلیل شل شدن برف ها، ابتدای صبح بود و آن زمان برای اسکی کردن خطرناک بود.
پس از کوهپیمایی حدود چهار ساعته و عبور از آبشاری جذاب، به چشمه تلخاب رسیدیم. چشمهای که آبش اگرچه نوشیدنی است، اما طعم و مزه تلخ و ناخوشایندی دارد. ادامه مسیر و برای رسیدن به قله خلنو در ارتفاع ۴ هزار و ۳۷۵ متری، حدود یک روز دیگر راه بود که ما از ادامه مسیر صرف نظر کردیم. پس از کمی استراحت در کنار چشمه و تجدید قوا، به سمت پایین قله حرکت کردیم.
در نهایت مسیری که از ساعت ۹ صبح آغاز کرده بودیم را در ساعت ۴ بعد از ظهر به پایان رساندیم. تفریحی کم هزینه، اما جذاب که با یک کتونی و یک دست لباس ورزشی و گرمکن، مقداری نان و پنیر برای صبحانه و کمی نان و تخم مرغ یا کوکو برای نهار، بدون صرف مبلغی چشمگیر، حاصل شد. هم ورزش بود و هم تفریح و کاملا مناسب برای گذراندن اوقات فراغت پایان هفته در دل طبیعت.
بیشتر بخوانید