سیدمهرداد ضیایی جزو بازیگرانی است که عاشق نوشتن است و دنیای خودش را فقط محدود به بازیگری نکرده است. از سریالهای او میتوان به آشپزباشی، جستوجوگران، راه بیپایان، یک مشت پر عقاب، چرخفلک، زعفرانی، یادآوری، مادرانه و... اشاره کرد که در هر یک از این سریالها، لباس شخصیتهای مختلف را تن کرده است. این هنرمند علاوه بر بازی در تلویزیون، در سینما و تئاتر هم حضور پررنگی دارد. البته در سالهای قبل بیشتر گزیدهکار بود و سعی میکرد با حساسیت بیشتری نقشهایش را انتخاب کند، اما در سالهای اخیر، خیلی فعال شده و بینندگان مرتب شاهد بازی او در سریالهای مختلف هستند.
نکته قابل تامل درباره سیدمهرداد ضیایی این است که او ابتدا در دانشگاه، رشته حقوق را انتخاب کرده بود و حتی یکی دو سال هم در این رشته درس خواند، اما آن را رها کرد و سراغ رشتههای دیگر رفت و آنها را هم نیمهکاره گذاشت و به کارهای دیگری، چون ویراستاری، داستاننویسی، بازیگری، نمایشنامهنویسی و... مشغول شد. او تاکنون چند کتاب داستان و پژوهشی منتشر کرده است. گفتوگوی ما با سیدمهرداد ضیایی درباره سریالهای از سرنوشت ۴ و نجلا ۲ را بخوانید.
با نگاهی به کارنامهتان متوجه نقشهای متفاوتی که تاکنون در سریالهای مختلف از جمله آشپزباشی، جستوجوگران، راه بیپایان، یلدا، از سرنوشت۴ و نجلا بازی کردهاید، میشویم. این اتفاق تا چه میزان حاصل صبر شما برای ایفای یک نقش خوب و تا چه حد، تصادفی است؟
دوستانی که من را بعد از این همه سال کار میشناسند و با شخصیتم آشنایی دارند، میدانند اگر قرار باشد برای گذران زندگی نقشی را بازی کنم، حتما نقشی خلاقانه را انتخاب میکنم. طی این سالها در رادیو، تلویزیون، تئاتر و سینما، نقشهای مختلفی بازی کردهام و این تفاوت به اندازه کافی، مشاهده میشود. فکر میکنم این تفاوت، حاصل ارتباط روحی و دوستانهای است که با نقشهایم برقرار میکنم.
از سوی دیگر، وقتی کسی که مسوولیت انتخاب بازیگران را در یک اثر به عهده دارد، به مجموع کارهایم نگاه کند، متوجه این تفاوت میشود بنابراین، تصادف، کمترین نقش را در طول این سالها داشته است. در غیر این صورت فکر میکنم به جای اینکه ضیایی باشم باید ستارهای بودم که از او برای فروش گیشه یا مخاطب بیشتر روی آنتن یا مخاطب گستردهتر در تئاتر استفاده میکردند. همیشه خودم هستم و تلاش میکنم برای ایفای نقشهایم صداقت داشته باشم. البته دوستان میدانند کارهایی هم که برای بازی، گزینش میکنم برای گذران زندگی است.
یعنی اگر مجبور نبودید و زندگیتان تامین بود، دیگر بازی نمیکردید؟
یکی از دلایلم برای بازیگری به مسائل اقتصادی مربوط میشود. من در کنار حرفه بازیگری، نویسندگی، ویراستاری، تحقیق و پژوهش هم میکنم. این روزها با یک شغل نمیتوان زندگی را گذراند و آدمها بهناچار چند شغله هستند و مشاغلی را انتخاب میکنند که امنیت بیشتری داشته باشد. من سالها در رادیو بهعنوان نویسنده، بازیگر و گاهی هم پژوهشگر فعالیت کردم. در رادیو، اوقات خوشتری دارم. در مجموع سعی میکنم کارهای متنوع را انتخاب کنم که مجالی برای خلاقیت فراهم شود.
شما در حال حاضر فصل چهارم سریال «از سرنوشت» را روی آنتن دارید و در فصل دوم «نجلا» هم بازی کرده بودید که پخش آن تمام شده است. درباره حضور در این دو مجموعه بگویید.
چون در فصلهای قبل مجموعههای از سرنوشت و نجلا حضور داشتم، به همین دلیل بازی کردم.
یعنی اخلاق حرفهای برایتان حکم کرد که در این اثر بازی کنید؟
بله. اخلاق حرفهای حکم میکرد برای آنکه داستان شکل بگیرد و به جایی برسد در این مجموعهها ایفای نقش کنم. البته داستانهای جذاب و نه لزوما فیلمنامه و متن، یکی دیگر از انگیزههای حضورم در این سریالها بود. چرا که انتقادهایی به فیلمنامه مجموعه از سرنوشت دارم. البته حضور آقای سعید سعدی در مجموعه نجلا هم در انتخاب من برای بازی در این مجموعه بسیار موثر بود.
یعنی فکر میکنید سریالهای دنبالهدار در تلویزیون سرنوشت خیلی خوشی ندارند؟
شبکههای تلویزیونی در هرجای دنیا نیازمند تهیه و تولید مجموعههای پر قسمت با مخاطبان بیشتر هستند که در حقیقت هدفشان عموم مردم و بخش میانی مخاطبان تلویزیون است. بخش میانی، از نظر آماری و کمی و نه الزاما از نظر کیفی، بزرگترین بخش مخاطبان را تشکیل میدهند. شما نمیتوانید کیفیت یک مجموعه را که در چند فصل تهیه و تولید شده با یک فیلم سینمایی یا یک مجموعه تلویزیونی کم قسمت مساوی قلمداد کنید. چنین انتظاری نمیتوان داشت.
همچنین وضعیت اقتصادی که اساس تولید یک مجموعه تلویزیونی را تشکیل میدهد، متغیر است و مدیریت دولتی که حامی اصلی تولید چنین مجموعههایی است با لایههای مختلف از سلایق، دائم درحال تغییر و تحول است؛ بنابراین در مورد ادامهدار بودن این مجموعهها نمیتوانم چیزی بگویم که به حقیقت نزدیک باشد.
شما در سریال «از سرنوشت» با هنرمندان جوانی همچون هاشم و سهراب (دارا حیایی و کیسان دیباج) بازی داشتید که با فراز و نشیبهای زیادی در قصه روبهرو بودند.
گرچه نصیحت خاصی ندارم، اما چالشهایی که در مجموعه ازسرنوشت میبینید فقط بخشی از چالشهای عاطفی است که شخصیتهایی مانند هاشم و سهراب در کار و زندگی دارند. البته قرار نیست زندگی واقعی را تنها معیار یک کار قرار بدهیم. در این صورت، کار هنری بیمعنی است. اما به هر حال تا حدود زیادی به زندگی واقعی هم اشاره دارد.
نقش شیخ ابراهیم نجلا برایتان چه جذابیتی داشت؟
شیخ ابراهیم، عرب نیست و به خودی خود از سوی نظام طایفهای آن منطقه نمیتواند شیخ باشد، اما به سبب حسن سلوک، رفتار و روابطش آنقدر مورد علاقه مردم منطقه قرار میگیرد که او را شیخ ابراهیم مینامند و همیشه به آرا و نظرش رجوع میکنند.
آیا نقدی هم به شخصیت شیخ ابراهیم داشتید؟
ای کاش به گذشته شیخ ابراهیم بیشتر پرداخته میشد. متاسفانه این قسمت حذف شده و این یکی از نقاط ضعف در مورد نقش شیخ ابراهیم است.
آیا پیشنهادی دارید که به آن فکر کنید؟
طبق صحبتهایی، در کاری به کارگردانی حسین تبریزی -که داستانش در دهه ۴۰ و ۵۰ میگذرد و تابستان در گیلان آغاز میشود- ایفای نقش خواهم کرد.
منبع: جام جم