خبر کوتاه و البته مهم بود؛ ایلان ماسک توئیتر را خرید. در ۳۱ ژانویه ۲۰۲۲، ماسک بهطور پیوسته خرید مقادیر قابلتوجهی از سهام این شرکت را آغاز کرد و در ۱۴ مارس ۲۰۲۲ به پنج درصد از سهام شرکت رسید. او در اول آوریل به مجموع ۷۳٬۱۱۵٬۰۳۸ سهم در توئیتر رسید که ۹/۱۳ درصد از کل سهام توئیتر را شامل میشود.
ارزش آن در آن زمان ۲/۶۴ میلیارد دلار بود که او را به بزرگترین سهامدار شرکت تبدیل کرد. مدتی بعد او خرید کامل توئیتر را پیشنهاد داد و حالا پس از اتفاقات مختلف بالاخره با پرداخت نزدیک به ۴۴ میلیارد دلار صاحب این شبکه اجتماعی شد. ایلان ماسک برای هر سهم توئیتر ۵۴/۲۰ دلار پول نقد پرداخت میکند، دقیقا همان پیشنهادی که کمتر از دوهفته پیش ارائه کرد و آن را بهترین و آخرین پیشنهاد خود خواند. درحالی هیاتمدیره توئیتر بالاخره با فروش این شبکه اجتماعی به ماسک موافقت کرد که قبلا با فعالکردن رویکرد قرص سمی (poison pill) بهدنبال جلوگیری از چنین چیزی بود.
طرح حقوق سهامداران، که در انگلیسی عامیانه بهعنوان «قرص سمی» شناخته میشود، نوعی تاکتیک دفاعی است که توسط هیاتمدیره یک شرکت در برابر تصاحب آن استفاده میشود. اکنون، اما پس از بررسیهای لازم و البته اطلاع از تامین مالی ۴۶/۵ میلیارد دلاری، پیشنهاد ثروتمندترین فرد جهان پذیرفته شده است. حالا ایلان ماسک در دسته افرادی مانند جف بزوس قرار میگیرد که در شرکتهای تحتمدیریتش رسانهای هم دارند، البته رسانهای مدرن و تاثیرگذار که تغییرات در آن میتواند جامعه بزرگی را تحتتاثیر قرار دهد، چون محتوای آن توسط عموم مردم تهیه و تامین میشود.
اینکه ماسک قرار است صاحب توئیتر شود، بحثهای متعددی را در پی میآورد؛ از تغییرات ماهوی در شکل این پلتفرم تا ترکیب هیاتمدیره و بحثهای مرتبط با سرمایهگذاریها در بورس و رمزارزها گرفته تا ماجراجوییهای یک آدم ثروتمند و حتی ارتباط این مسائل با سیاست؛ چنانکه تغییر هیاتمدیره توئیتر خیلیها را به یاد ترامپ انداخت که در کشاکش انتخابات پیشین ریاستجمهوری آمریکا، از این شبکه اجتماعی حذف شده بود. البته او گفته است دیگر نمیخواهد به توئیتر برگردد. در ادامه نگاهی به یکسری از این مسائل انداختهایم که آن را میخوانید.
یک ماجراجویی هیجانآمیز و سوالبرانگیز
ثروتمندترین مرد جهان، بیش از ۵۰ سال پیش در آفریقای جنوبی به دنیا آمد؛ از پدری که جزء سفیدهای ساکن در رژیم آپارتاید بود و مادری کانادایی. او آن روزها فرزند یک خانواده نیمهمرفه محسوب میشد نه کسی که تا این پایه ثروت جهان را به خودش اختصاص داده باشد. ایلان ماسک که پدر و مادرش در ۱۰ سالگی او از هم جدا شدند، وقتی ۱۸ ساله بود به کانادا رفت و مدتی بعد تابعیت آن کشور را هم گرفت.
او کار در فضای الکترونیک را در ۱۲ سالگی و با فروش بازی ویدئویی Blastar که خودش طراحی کرده بود، آغاز کرد و وقتی به کانادا و سپس آمریکا رفت، این قبیل فعالیتهایش را در حوزه تکنولوژی گسترش داد. شرح عروج ایلان ماسک در طبقات اجتماعی و رسیدن به قله ثروتمندترین فرد جهان در سال ۲۰۲۲ مفصلتر از این گزارش است، اما بهطور مختصر میتوان به تاسیس زیپ۲ توسط او و برادرش در ۱۹۹۵ که یک شرکت راهنمایی شهری برای صنعت انتشارات روزنامه بود و با نیویورکتایمز و شیکاگوتریبون هم قراردادهایی بست، اشاره کرد.
از همان ابتدا کار با رسانه جزء اولویتهای ایلان ماسک بود. سپس شرکتهایی مثل بیپال و ایکسکام در زمینه خدماتدهی مالی و اسپیسایکس فناوریهای اکتشافات فضایی در اوایل قرن جدید به راه انداختند. سال ۲۰۰۴ بود که ایلان ماسک با سرمایهگذاری ۷۰ میلیون دلاری در تسلاموتورز به شرکای این مجموعه خودروسازی پیوست و پس از آنهم در فناوریهای مختلفی سرمایهگذاری کرد و تابهحال بزرگترین حامی رمزارزهایی مثل بیتکوین و داچکوین بوده است.
حالا ماسک سراغ خرید شرکت توئیتر آمده است؛ یک پلتفرم مجازی و اجتماعی که در نوع خود جزء محبوبترینهای عالم محسوب میشود. آمدن او به سراغ توئیتر، یک ماجراجویی هیجانآمیز و البته سوالبرانگیز از سوی ناظران و مخاطبان ارزیابی میشود؛ آیا ماسک توئیتر را خریده تا ایدههای شخصی و دلخواه خودش را در آن پیاده کند؟ بعید نیست، اما مطمئن نیستم شاید همین باشد، اما درکنارش منافع اقتصادی خاصی هم مدنظر باشد.
پول بدون رسانه تبخیر میشود
ایلان ماسک، این ثروتمند ۵۰ساله راه افرادی مانند جف بزوس را دنبال میکند که چند سال پیش واشنگتنپست را با سرمایهگذاری در توئیتر خریداری کرد. پاتریک شان شیونگ با لسآنجلس تایمز، لورن پاول جابز با آتلانتیک، مایکل بلومبرگ با بلومبرگ و جان هنری با بوستونگلوب دیگرانی هستند که سرمایهگذاری رسانهای را مهم کردهاند. میلیاردرها و سلبریتیها معمولا قبل از شکوفایی کامل به این فضا میآیند تا شاید در جهتدهی به جریان محتوا نقش داشته باشند، اما آیا ماسک در این مرحله از رشد خودش قرار دارد؟ البته بسیاری از افراد ثروتمند برای احیای رسانههای بزرگ ازجمله واشنگتنپست، لسآنجلستایمز و بوستونگلوب به این شرکتها روی آوردند؛ اما هدف ماسک نجات توئیتر نیست.
این شبکه اجتماعی بهاندازه کافی پایدار است و برای بازیابی قدرت خود نیازی به ثروت ندارد. ایلان ماسک بیشتر شبیه کسی است که اشتیاقش به شیری که هر روز صبح میخورد باعث میشود نهتنها به خرید گاو، بلکه به تصاحب کل گله و درنهایت تمام صنعت دامداری فکر کند. پس از خرید سهام توئیتر، مدیرعامل تسلا در یک نظرسنجی از کاربران پرسید که آیا میخواهند دکمه ویرایش متن به این پلتفرم اضافه شود یا خیر. این اتفاق عدهای را به این فکر انداخت که قرار است در آینده ماسک نقش مهمی در فرم این شبکه اجتماعی داشته باشد نه اینکه او را صرفا بشود یک سهامدار عادی و پولدار ارزیابی کرد.
اگرچه ماسک بیشتر بهخاطر نوآوریهایش در محصولات محسوس و فیزیکی شناخته میشود، اما در گذشته با دنیای رسانهها کاملا غریبه نبوده است. او بنیانگذار SpaceX یکی از اعضای هیاتمدیره Endeavor Group Holdings، یک آژانس استعدادیابی و شرکت سرگرمی به رهبری اری امانوئل بود. اتفاقا اگان دوربان یکیدیگر از اعضای هیاتمدیره این شرکت است که دو سال پیش از طریق Silver Lake یکمیلیارد دلار در توئیتر سرمایهگذاری کرده بود. حالا به نظر میرسد ماسک لازم دیده که جدای از سود و زیان مستقیم مالی، هر طور شده اقدام به خریدن رسانهای مثل توئیتر کند، چون او هم باور کرده که پول بدون رسانه تبخیر میشود.
آیا ماسک این شرکت را میخرد تا زمین بزند؟
نکته جالب درمورد ایلان ماسک این است که اگرچه او بینهایت توئیتر را دوست دارد، اما از اظهارنظر علیه این شبکه اجتماعی ابایی نداشته است. در سال ۲۰۱۸، ماسک چیزی را درباره راهاندازی پلتفرمی به نام پراودا توئیت کرد و گفت که این پلتفرم قرار است مکانی برای ارزیابی واقعیت محتوا و ردیابی اعتبار روزنامهنگاران در طول زمان باشد. پراودا در اصل نام یک روزنامه روسی قطع بزرگ است که ارگان اصلی حزب کمونیست حتی قبل از تاسیس شوروی سابق محسوب میشد و تیراژ آن در دورانی به ۱۴ میلیون نسخه در روز میرسید.
اما تاسیس پراودای ایلان ماسک هرگز محقق نشد. او ۲۶ آوریل در صفحه خودش نوشت: «با توجه به اینکه توئیتر به مرکز اطلاعیههای عمومی در جهان تبدیل شده است، اما به اصول اساسی آزادی بیان پایبند نیست و دموکراسی را تضعیف میکند، چه باید کرد؟» او در ادامه از کاربران پرسید که «آیا به پلتفرم جدیدی نیاز داریم؟» و حالا خودش توئیتر را خریده است. طبق اسناد ثبتشده در کمیسیون بورس و اوراق بهادار، اکنون میدانیم که ماسک در تاریخ ۱۴ مارس، سهام توئیتر را خریداری کرد. چرا او باید پس از چنین سرمایهگذاری عظیمی، علیه توئیتر صحبت کند و به فکر ساخت یک شبکه اجتماعی جدید بیفتد؟ هیچکس نمیداند.
آنچه میدانیم این است که توئیتر در دوران او بدون تغییرات عمده باقی نخواهد ماند؛ این یعنی چیزی فراتر از اضافه شدن ویرایش متن به توئیتها که البته اتفاق مهمی است و میتواند ماهیت این شبکه اجتماعی و استنادهای ناب به آن را تحتتاثیر قرار دهد؛ اما ماسک ایدههای سیاسی و اجتماعی خاصی هم دارد و نمیخواهد تابع قوانینی باشد که توئیتر پیرو آنهاست. انگار یکسری قوانین دستوپاگیر وجود دارند که بعضی از افراد صاحبمنصب در باشگاه سرمایهداران دنیا را هم محدود میکند؛ حتی شخصی مثل دونالد ترامپ در زمانی که رئیسجمهور آمریکاست یا ایلان ماسک وقتی ثروتمندترین فرد دنیا شده است.
بحث همیشگی آزادی بیان
این سوال که توئیتر بعد از تملک آن توسط ماسک تا چه اندازه محتوا را سانسور میکند، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این موضوع از سال ۲۰۱۶ با رسوایی کمبریج آنالیتیکا و در سال ۲۰۲۰ در بحبوحه انتخابات آمریکا اهمیتی دوچندان پیدا کرد. اپیدمی جهانی ویروس کرونا هم به این وضعیت دامن زد که اتفاقا خود ماسک یکی از قربانیان آن بود و به دلیل توئیتی غیرعلمی با محدودیت مواجه شد. این وضعیت با حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره به اوج خود رسید. این حمله که به نظر میرسد جرقهاش سخنان ترامپ در شبکههای اجتماعی باشد، باعث مسدودشدن حساب او شد. از آن زمان، بسیاری تلاش کردهاند تا شبکههای اجتماعی مختلفی را با تمرکز بر آزادی بیان بسازند.
Parler، Gab و Gettr ازجمله پلتفرمهایی بودند که موفقیت چندانی نداشتند. تلاش شخصی ترامپ برای ساخت شبکه اجتماعی حقیقت (Truth) چندان موفقیتآمیز نبوده و او هنوز نتوانسته خدمات خوبی به کاربران ارائه دهد. اما اگر ایلان ماسک به ایدههای خود پایبند باشد، میتواند به جای ساختن یک پلتفرم جدید، توئیتر را به یک پلتفرم آزادتر برای بیان تبدیل کند، اما او صحبتهایی راجعبه ایجاد محدودیتهای جدید هم کرده است. البته استفاده تجاری بلندمدت هم میتواند جزء اهداف ماسک از خرید توئیتر باشد. ثروتمندترین فرد جهان به راحتی این عنوان را کسب نکرده است.
او طی دوران کاریاش تا بهحال، شرکتهای جدید و مستعد را بهموقع و درست پیدا کرد یا شروع به ایجاد شرکتهایی کرد که موفق بودند. اما ماسک قبلا هرگز در یک شرکت بالغ سرمایهگذاری نکرده بود. او قبلا People , SpaceX , Noralink و Boring Company را تاسیس کرده است و اگرچه برخلاف ادعای وبسایت تسلا این شرکت توسط ماسک ساخته نشده است، اما او در ابتدای راه روی این شرکت سرمایهگذاری کرد و یکی از چهرههای تاثیرگذار در موفقیت آن بود. توئیتر، اما در نوع خودش چیز تکاملیافتهای است.
خرید توئیتر و دستگاه حبابسازی بورس
ایلان ماسک برای شکلدادن به داستان تسلا با استفاده از مخاطبان زیادش اتفاقا از توئیتر کمک زیادی گرفت. او از این تریبون برای حمایت از شرکتش استفاده کرد، حتی در مواقع بحرانی، زمانی که سهام شرکت در شرف سقوط بود. حساب کاربری او اکنون یکی از محبوبترین حسابهای توئیتر با بیش از ۸۰ میلیون دنبالکننده است و او اغلب پستهایی درمورد محصولات تسلا یا اسپیسایکس برای مخاطبان خود منتشر میکند.
البته برخی از این پستها که بر قیمت سهام تسلا تاثیر گذاشته، برای ماسک دردسرساز بوده و محدودیتهایی را برای او ایجاد کرده است. کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالاتمتحده در سال ۲۰۱۸ از او خواست تا قبل از تایید وکیل شرکت، توئیتهایی را که ممکن است بر سهام تسلا تاثیر بگذارد، ارسال کند. ماسک اکنون خواستار رفع این محدودیتها شده است.
یعنی به نظر میرسد او یک تریبون آزاد برای حبابسازی اقتصادی میخواهد؛ اگر قصد نداشته باشد تریبونی که مانع رشد تریبون اصلیتر خودش میشود را بخرد و به حاشیه بفرستد. مدیرعامل اسپیسایکس که شاهد شکست بسیاری از شبکههای اجتماعی جدید ازجمله شبکه اجتماعی دونالد ترامپ بود، احتمالا رویکرد جدیدی برای رفع یکی از دغدغههای اصلی خود در پیش گرفته است. او تصمیم گرفته بهجای راهاندازی یک شرکت جدید یا کمک به یک استارتاپ، روی پلتفرمی سرمایهگذاری کند که راه خود را پیدا کرده است، اما آنقدر بزرگ نیست که تحتتاثیر قرار بگیرد.
او میخواهد با خرید سهام توئیتر و سرمایهگذاریهای احتمالی آتی در شرکتهایش، تریبون بزرگ خود را ایمن کند و آن را به شکلی که میخواهد تغییر دهد. شاید او میترسد که با تغییر مدیرعامل توئیتر، شرایط برای ادامه فعالیتش در این شبکه اجتماعی سخت شود و روزی این بستر را از دست بدهد. ماسک میداند که توئیتر و مخاطبان زیادی که در این سرویس جمع کرده است، یکی از عوامل اصلی محبوبیت و البته موفقیت شرکتهایش بوده است.
توئیتر و بیتکوین و ایلان ماسک
ایلان ماسک اولین چهره در دنیای فناوری نیست که وارد توئیتر شده است. پیش از این، مارک بنیوف از Salesforce میخواست توئیتر را به قیمت ۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۶ بخرد، اما همکاران و دوستانش نظر او را تغییر دادند. بهعبارتی این پلتفرم اجتماعی در شرایط عادی ممکن است نتواند برای کسی که در حوزه فناوری فعال است، بهعنوان فعالیتی موازی، سودآور باشد. پس چرا حالا چنین فردی توئیتر را میخرد؟ نکته مهم دیگر این است که برخلاف وقتی که ماسک از طریق تسلا در بیتکوین سرمایهگذاری میکرد، اینبار شخصا در توئیتر سرمایهگذاری کرده و تسلا در آن دخالتی ندارد.
قضیه احتمالا این است که این شبکه اجتماعی مدتهاست بستری برای راهاندازی بیتکوین و بسیاری از ارزهای دیجیتال بوده است. ایلان ماسک هم بارها از صفحه شخصی خودش برای صحبت درمورد بیتکوین و دوجکوین استفاده کرده است. تسلا قبلا امکان پذیرش بیتکوین برای خرید خودرو را فراهم کرده بود، اما بهدلیل مسائل زیستمحیطی این کار را انجام نداد. این شرکت اکنون مالک بیتکوین است، اما آن را بهعنوان یک سرمایهگذاری حفظ کرده است. با توجه به مقیاس توئیتر و روشی که این شرکت از نرمافزار برای ارتباط با کاربران راه دور استفاده میکند، مدیرعامل تسلا میتواند از این پلتفرم بهعنوان پلتفرمی برای ترویج ارز غیرمتمرکز و مستقل از دولت استفاده کند. از سوی دیگر، نباید فراموش کنیم توئیتر حداقل در زمان مدیرعاملی جک دورسی، با دنیای ارزهای دیجیتال هم ارتباط داشت.
دورسی چند سال پیش اسکوئر را تاسیس کرد که اکنون با نام Block شناخته میشود و در خدمات مالی تخصص دارد. این شرکت تمرکز ویژهای بر فناوری بلاکچین دارد و به گفته موسس آن، بهدنبال خدمات غیرمتمرکز است. برای رسیدن به این هدف، تغییرات مهمی در ساختار توئیتر نیاز است. ایلان ماسک در گذشته گفته بود اگر توئیتر را بخرد، حقوقی به هیاتمدیره نخواهد داد. البته هیاتمدیره کاملا تغییر میکند و ماسک به سراغ افرادی میرود که در درازمدت او را در رسیدن به اهدافش یاری میکنند. جک دورسی، مدیرعامل سابق توئیتر، ممکن است در این راه به ثروتمندترین مرد جهان کمک کند، زیرا قبلا از خرید توئیتر توسط ماسک استقبال کرده است. اما پاراگ آگراوال که مدت کوتاهی از مدیریتش بر این شبکه اجتماعی میگذرد و ظاهرا میانه خوبی با ماسک ندارد.
منبع: روزنامه فرهیختگان