سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

رسوم روز‌های پایانی ماه مبارک رمضان

شهر «سرخه» در استان سمنان، آیین‌هایی ماندگار و جالب از ماه مبارک رمضان در دل خود دارد که در طول زمان به فراموشی سپرده شده یا شکل آن‌ها تغییر کرده است.

ماه مبارک رمضان از سال‌های دور تاکنون در فرهنگ مردم از جایگاهی ممتاز برخوردار بوده و همواره آیین‌های ویژه‌ای در این ماه، در میان مردم کشور‌های اسلامی به اجرا درآمده است.

شاید هیچ ماه یا موسم دیگری مثل ماه مبارک رمضان این همه تنوع آداب و رسوم و عادت‌های دوست‌داشتنی نداشته باشد.

متأسفانه در زندگی شهری و ماشینی، بسیاری از این سنت‌های زیبا به بوته فراموشی سپرده و بسیاری دیگر نیز کم‌رنگ‌تر شده‌اند و از آنجا که این رسوم زمینه‌ساز همبستگی در جامعه به‌ویژه در میان آحاد ملل مسلمان است، اهمیت فراوانی دارند.

در این گزارش، به بخشی از آداب و رسوم مردم شهر سرخه در استان سمنان از زبان بانوان قدیمی و سن و سال‌دار سرخه‌ای اشاره‌ای خواهیم داشت که به‌ویژه در روز‌های پایانی این ماه مبارک اجرا می‌شود.

گلبانگ اذان بر پشت‌بام‌ها

«کبری ادهم»، یکی از بانوان سرخه‌ای است که می‌گوید: هم‌زمان با آغاز ماه مبارک رمضان و فرارسیدن زمان افطار، مردم از کوچک و بزرگ، پیر و جوان، باسواد و بی‌سواد بر پشت‌بام‌های منازل خود رفته و اذان می‌گفتند. مراسم بسیار باشکوهی بود و ناگهان در کل شهر صدای اذان می‌پیچید.

وی ادامه می‌دهد: بعد از افطار، دوباره مردم از پیرمرد گرفته تا کودک چهار تا پنج ساله بر پشت‌بام‌ها رفته و مناجات می‌کردند و در شب‌های احیا نیز صدای مناجات از بام خانه‌ها شنیده می‌شد.

ادهم اضافه کرد: در سحر‌های ماه رمضان نیز از یک ساعت قبل، مردم بر پشت‌بام‌ها رفته و اگر مناجات کردن را بلد بودند، مناجات می‌کردند؛ وگرنه یک سطل و یک چوب برمی‌داشتند و با چوب بر سطل می‌زدند تا همه از خواب بیدار شوند و کسی برای سحر خواب نماند. بعد از آن، سحری می‌خوردند و دوباره برای اذان گفتن بر سر پشت‌بام‌ها می‌رفتند.

وقتی برای سحر بوق می‌زدند

«عذرا حسنان»، یکی از پیرزن‌های سرخه‌ای می‌گوید: در سحر‌های ماه رمضان، مردم سرخه یک بوق (شیپور) داشتند و بر پشت‌بام‌ها می‌رفتند و بوق می‌زدند و مناجات می‌کردند تا همه از خواب بیدار شوند و کسی برای سحر خواب نماند.

وی افزود: زمانی که برق نبود، نور خانه‌ها از فانوس‌های نفتی و چراغ گردسوز بود و مردم اگر می‌دیدند که خانه‌ای تاریک است و نوری روشن نیست، به پشت در آن خانه می‌رفتند و در می‌زدند تا اهالی خانه را بیدار کنند.

حسنان ادامه داد: اگر ماه رمضان در فصل تابستان و هوا خیلی گرم بود، مردم بر پشت‌بام‌ها افطار می‌کردند و سحری می‌خوردند.

رسم باشکوه قاشق‌زنی

«کبری ادهم»، بانوی سرخه‌ای همچنین در خصوص رسم قاشق‌زنی در سرخه می‌گوید: در این رسم قدیمی، مردم به پشت در خانه یکدیگر می‌رفتند و قاشق می‌زند و صاحب‌خانه چیزی خوردنی برای آن‌ها می‌آورد.

وی می‌گوید: این کار را خانواده‌هایی که مریض داشتند یا خودشان مریض بودند، انجام می‌دادند. آن‌ها کاسه و قاشق برمی‌داشتند و پشت در یکی از خانه‌ها می‌رفتند و کاسه و قاشق می‌زدند و بعد کسی که در خانه بود، می‌دانست این صدا برای چه چیزی است و برای آن فرد خوردنی می‌آورد.

این بانوی سرخه‌ای افزود: هر کس مریض بود یا بیمار داشت، باید پشت در هشت یا هفت خانه می‌رفت و کاسه و قاشق را به هم می‌زد و چیزی می‌گرفت و آن خوردنی را به مریض می‌دادند و او می‌خورد و خوب می‌شد.

مردمی «یا علی»‌گویان

«سکینه معمار»، دیگر بانوی سرخه‌ای می‌گوید: در بیست و هفتم ماه رمضان، مردم «یا علی» می‌گفتند و به پشت در خانه‌های مردم می‌رفتند و نان می‌گرفتند و آن را تا روز عید قربان نگه می‌داشتند.

در روز عید قربان، یک تکه گوشت می‌گرفتند و آن را بار می‌گذاشتند و تا ظهر روزه می‌گرفتند؛ چون روزه در روز عید قربان حرام است و ظهر، افطار نیمروزی خود را با آن نان و آبگوشت باز می‌کردند. این کار را مردم برای اینکه سلامتی و تندرستی داشته باشند، انجام می‌دادند.

آینه به دست روی پشت‌بام‌ها

«ادهم»، بانوی سرخه‌ای با اشاره به رسم مردم سرخه در روز‌های آخر ماه مبارک رمضان عنوان کرد: در آخر ماه رمضان، شماری از مردم از کوچک و بزرگ آینه در دست می‌گرفتند و بر پشت‌بام‌ها می‌رفتند تا ماه را ببینند. آن‌ها با این کار می‌خواستند بفهمند آخر ماه شده است یا نه.

وی ادامه داد: در این بین، بعضی هم می‌گفتند ماه را در آینه دیده‌ایم و روی کاغذ نقشه می‌کشیدند.

این بانوی سرخه‌ای بیان کرد: آن زمان، ماه رمضان‌ها باصفا بود و برای هر روز آن، مراسم و برنامه‌ای داشتیم و دائم صدای اذان و مناجات را از پشت‌بام‌ها می‌شنیدیم؛ اما اکنون با بلند شدن صدای اذان، مردم اعتراض می‌کنند و می‌گویند مریض داریم یا خواب هستیم؛ چرا صدای اذان آن‌قدر بلند است؟!

ادهم افزود: آن زمان، سحر‌ها و افطار‌ها لذت‌بخش و شیرین بود؛ اما حالا فقط از خواب بلند می‌شویم و سحری می‌خوریم و بعد در موقع افطار، افطاری می‌کنیم تا روز بعد برسد. صفا و صمیمیت‌های آن دوران دیگر نیست.

وی با اشاره به روز‌های پایانی ماه مبارک رمضان عنوان کرد: خیلی وقت‌ها پیش می‌آمد که در روز عید فطر تا نزدیک ظهر روزه می‌گرفتیم و پدرم وقتی از مسجد بازمی‌گشت، می‌گفت عید شده و روحانی مسجد بر سر منبر چیزی خورده و گفته عید شده و بلند شوید و برای ناهار چیزی آماده کنید تا بخوریم. ما همه می‌گفتیم حیف است و ما تا الآن روزه داشتیم و پدرم می‌گفت: امروز روزه حرام است و نباید روزه بگیرید.

ادهم با بیان اینکه در آن دوران مردم اقوام و خویشان را برای افطار به خانه‌های خود دعوت می‌کردند، گفت: میهمانی‌های ماه رمضان در آن زمان‌ها خیلی زیاد بود و مثل الآن مسجد و سالن برای میهمانی‌ها نبود و همه سفره‌های افطار را در خانه‌های خودشان پهن می‌کردند.

وی افزود: پدرم در ماه مبارک، فامیل‌ها را برای ماه رمضان دعوت می‌کرد. به‌جز این، چون پدرم سواد دعا خواندن نداشت، یک شب فقیران و خانواده‌های نیازمند را برای افطار دعوت می‌کرد و یک شب هم کسی که مداح اهل‌بیت (ع) بود را دعوت می‌کرد. او بعد از افطار برای ما دعا، زیارت، روضه و قرآن می‌خواند و ما هم می‌نشستیم و گوش می‌کردیم و پدرم سالی دو بار این کار را می‌کرد.

روزه‌ای دل‌چسب در گرماگرم زمین‌های کشاورزی

«عذرا حسنان»، بانوی سرخه‌ای با اشاره به اینکه مردم آن زمان روزه خوردن را بد می‌دانستند، گفت: آن زمان، دستگاه‌های کشاورزی و ماشین‌آلات نبود و کشاورزان در چله تابستان برای درو کردن زمین‌های خود با زبان روزه بر سر زمین می‌رفتند و وقتی کارشان تمام می‌شد و برمی‌گشتند، همه مرد‌ها داخل حوض آب می‌پریدند تا خنک شوند.

وی گفت: مردم وقتی به خانه برمی‌گشتند، به زیرزمین خانه‌های خود می‌رفتند و، چون در آن زمان خانه‌ها از کاه‌گل بود، آنجا بسیار خنک بود؛ آنجا را جارو می‌کردند و تا افطار همان‌جا می‌خوابیدند.

این بانوی سرخه‌ای افزود: آن زمان، مردم روزه‌خواری را خیلی بد می‌دانستند و کسی اجازه روزه‌خواری نداشت. همه بچه‌های خود را برای سحر از خواب بیدار می‌کردند تا سحری بخورند و روزه بگیرند. بچه‌ها خیلی خوشحال بودند که می‌توانستند روزه بگیرند.

ادهم می‌گوید: اگر بچه‌ها خیلی کوچک بودند، تا ظهر روزه می‌گرفتند، چیزی می‌خوردند و بعد تا افطار دوباره روزه می‌گرفتند. حتماً همه خانواده‌ها برای نماز صبح فرزندان خود را از خواب بیدار می‌کردند تا نماز صبح را بخوانند، ولی الآن این‌طور نیست!

پایبند باشیم

به‌هرحال، جای‌جای ایران اسلامی‌مان مشحون از آداب و رسومی است که در مناسبت‌های مختلف اجرا می‌شود و امروز بخش قابل‌توجهی از این رسوم به دست فراموشی سپرده شده است.

همه ما اینک باید به آداب و رسوم کهن خود پایبند باشیم و نگذاریم این سنت‌های زیبا به فراموشی سپرده شود.

منبع: فارس

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.