باشگاه خبرنگاران جوان - وقوع انقلاب اسلامی در ایران، سبب ایجاد تحولات زیادی در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و مخصوصا سیاسی مردم ایران شد؛ کارشناسان و صاحبنظران وقتی میخواهند دستاوردهای یک انقلاب را بررسی کنند بیشتر به جنبههای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی میپردازند و با خلاصه کردن آن در آمار و ارقام سعی میکنند دستاوردها یا ناکامیهای یک انقلاب را نشان دهند.
در این میان فرهنگ در اکثر مواقع مغفول میماند یا به درستی بررسی و ارزیابی نمیشود، چون نمیتوان آن را در ارقام و اعداد خلاصه کرد؛ به همین دلیل در بررسی دستاوردهای یک انقلاب، سهم فرهنگ همیشه نادیده گرفته میشود؛ انقلاب ایران نیز از این پدیده مستثنا نبوده است و در بررسی آن از بعد فرهنگی نتوانستهایم به درستی عمل کنیم.
یکی از ابعاد فرهنگی کشور ما اُنسی است که مردم ما از دیرباز با ادبیات کلاسیک و مخصوصا شعر داشتهاند و این خود را در تمام آئینهای سیاسی و دینی و خانوادگی ما نیز نشان میدهد.
مردم جامعه ما از یک سوگ خانوادگی یا عزای امام حسین (ع) گرفته تا شعارهای انقلابی در مقاطع مختلف اعم از انقلاب مشروطه و ملی کردن نفت و انقلاب اسلامی ایران، از شعرهایی استفاده میکنند که شاعران زمان برای آنها سرودهاند؛ یک زمان شاعر انقلابی ما محمد تقی بهار و عارف قزوینی بود و در زمان دیگر حمید سبزواری و همه این شاعران توانسته بودند در برهه انقلاب اثرگذاری اجتماعی و سیاسی داشته باشند و به نوعی زبان گویای مردم جامعه خود باشند.
باتوجه به تأثیری که شعر در انقلاب ما داشت و بعد از انقلاب نیز شاهد تطورات آن از نظر محتوایی و ساختاری بودیم، به سراغ ۲ نفر از شاعران رفتیم تا درباره تأثیر انقلاب بر شعر و شعر بر انقلاب صحبت کنیم و از طرف دیگر سیر تحولات شعر را با گذشت ۴ دهه بعد از انقلاب مورد بررسی قرار دهیم.
میلاد حبیبی یکی از شاعران نسل جوان است که اعتقاد دارد شعر زبان گویای جامعه ما است و شعر شاعر بازتاب حال مردم جامعه در زمانه خاص است؛ وی معتقد است یکی از اصلیترین دستاوردهای انقلاب اسطورهسازی از شهید است که هم عشق و عرفان رند حافظ را با خود دارد و هم قهرمانی رستم را؛ حبیبی همچنین بر این نظر است که فقط مقام معظم رهبری است که شعر و جایگاه آن را میفهمد و به آن اهمیت میدهد و بیشتر مسؤولان ما با شعر و ادبیات آشنایی ندارند و به همین دلیل ادبیات ما بسیار مهجور و مغفول مانده است.
الهام عمومی یکی دیگر از شاعران جوان و نسل نو انقلاب هم بر این اعتقاد است بعد از انقلاب خط فکر جریان شعری در کشور مشخص و ساختارهای جدیدی به شعر ما اضافه شد تا شاعر بتواند برای بیان مفهوم و انتقال آن به مخاطب با دست باز عمل کند؛ او نیز با تمجید از وقتگذاری رهبری برای شعر و ادبیات انقلاب میگوید به نظر من ابتدا فرهنگسازی باید در مسؤولان ما شکل بگیرد تا بتوانند اهمیتی که مقام معظم رهبری برای شعر قائل میشوند را درک کنند.
* انقلاب اسلامی ایران، در حوزههای مختلف دستاوردهای زیادی داشته است، اما بیشتر به دستاوردها در زمینه علم و تکنولوژی و یا صنعت توجه شده است و در حوزه فرهنگ هم اگر چیزی را بیان کردیم، و. کمتر بخشهای مختلف فرهنگ مثل شعر، موسیقی، کتاب، تئاتر و سینما را مورد بررسی قرار دادهایم؛ شما به عنوان فعال در حوزه شعر، از تأثیرات انقلاب اسلامی بر این بخش بگوئید.
عمومی: هر رویداد سیاسی و اجتماعی بر فرهنگ جامعه تأثیرگذار است و در این راستا انقلابها تأثیرگذارترین تحولات بر جامعه بودند؛ سالهای پیش از انقلاب حوزه فرهنگی و خصوصاً ادبیات مغفول مانده بود و صدای بسیاری از فریادها به بالا نمیرسید، اما انقلاب اسلامی باعث شد بسیاری از شاعران و نویسندگان دست به قلم شوند و فریادهایشان شکوفا شود.
تأثیر جریانات انقلاب در ادبیات بعد از انقلاب اسلامی نیز غیر قابل انکار است؛ در شعر زنانمان، شکلگیری قالبهای نو مثل فراغزل و پست مدرن، بهتر شدن کیفیت آثار شاعران، معرفی کردن جوانان مستعد در حوزه شعر و ادبیات تغییرات چشمگیری رخ داد؛ مخصوصا در رشد و رونق شعر آیینی، همانطور که میدانید شعر آیینی تقسیمبندیهای مختلفی دارد که شامل شعر ملی- مذهبی، مذهبی، عاشورایی میشود، کلا تمام شعرهایی که جزو آئینهای یک جامعه است در دستهبندی شعر آئینی است و این برخلاف تصور عامه است که شعر آئینی را فقط درباره ائمه یا مذهبی میدانند.
الهام عمومی
به دلیل اینکه پایاننامه ارشدم موضوع بررسی غزل عاشورایی بعد از انقلاب بود، در این مورد زیاد تحقیق کردهام؛ خیلی جالب است که تا سالهای قبل از انقلاب و یک سال بعد از انقلاب، یعنی از ۵۶ تا ۵۸ همه مشغول آزمون و خطا بودند و یک جریان و روند مشخصی وجود نداشت، اما جنگ و انقلاب باعث شد شاعران سالها بعد خط فکری واحد پیدا کنند و وارد میادینی شوند که پیش از آن شخصی به آن وارد نشده است.
*ورود زنان به شعر، بعد از انقلاب محسوس بود
از لحاظ ساختار و محتوا شعر عاشورایی بعد از انقلاب را بررسی کردم و چند نکته برایم جالب بود؛ اول ورود زنان به شعر و غزل عاشورایی بود که حضوری پررنگی هم بود، مثلا از دهه ۶۰ تا اوایل ۷۰ را که بررسی کنیم میبینیم شاعران مشخصی عضو ثابت تمام محافل و کنگرههای شعر بودند، اما به مرور زنان و جوانان وارد شدند و ثابت میکنند حرفهای تازهتری برای گفتن دارند.
من حتی روی کلمات اشعار عاشورایی از دهه ۵۰ تا دهه ۷۰ تحقیق کردم و متوجه شدم از زمان انقلاب تا پایان جنگ، کلماتی که به جنگ مربوط بود در اکثر اشعار عاشورایی وجود داشت، یعنی تأثیر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را میشد روی غزلها مشاهده کرد؛ از اواسط دهه ۷۰ یعنی از سال ۱۳۷۵ تا حدود ۱۳۹۳ شاهدیم که شعرا از این حیطه خارج شده بودند و در شعر عاشورایی دست به روایتگری و قالبهای مختلف شعری مثل غزل - مثنوی، غزل پیوسته، فراغزل و قالبها و وزنهای مختلف رباعی را آزمودند.
*شعرای ما علاوه بر دغدغه ایجاد اندیشه و صور خیال جدید، نشان دادند از حماسه عاشورا جداییناپذیرند
نکته مهم دیگر این بود که شاعران در همه قالبهای شعری مخصوصا شعر عاشورایی از حزن و سوگ محض خارج شدند و وارد حیطهای شدند که اندیشه در آن جریان دارد، از واژگان کهن و تکراری استفاده نکردند و صور خیال جدید را آفریدند و استعارهها و تشبیهات جدیدی خلق کردند و به خصوص در حوزه موسیقایی شعر هم کار زیادی انجام دادند، یعنی شاعر صرفاً دغدغه انتقال پیام نداشت و دوست داشت همزمان با انتقال پیام به مخاطب، در زمینه اندیشه، صور خیال، موسیقایی و معنایی نیز خود را به مخاطب نشان دهد.
این مخصوصا در مورد شاعران جوان ما نیز صدق میکند، یعنی از یک دورهای به بعد شما فقط شعرهای احمد عزیزی، احمد زارعی و قیصر امینپور را نمیبینید و این از تاثیرات اصلی انقلاب است، همچنین ورود حماسه به شعر هم در این دوره قابل مشاهده است.
مورد بعد ورود بحث آزادی و آزادگی به اشعار و پیوند خوردن عاشورا به شعر دفاع مقدس است که همچنان شاهد آن هستیم؛ شاعران جوان ما نشان دادند در تمام حیطهها اعم از اجتماعی و سیاسی و در قالبهای مختلف مثل غزل عاشورایی و حتی شعر سپید از عاشورا و امام حسین (ع) جداییناپذیر هستند.
علاوه بر این مفهوم «انتظار» بعدها وارد شعر شد و هنوز هم این ردپا در شعرها دیده میشود که در کنار شهید و شهادت قرار میگیرد و این زینجیره همچنان ادامه داشته است و باعث اعتلای شعر آئینی و حتی آزاد ما شده است.
*انقلاب اسلامی اسطوره «شهید» را در اختیار شعر قرار داد
حبیبی: پیش از انقلاب اسلامی سرود افرادی امثال سبزواری ادبیات انقلاب را پرچمداری میکند و جریانی شکل میگیرد که محتوای اعتراضها را تعیین میکند؛ با پیروزی انقلاب اسلامی، «اسطوره» در اختیار شعر قرار میگیرد و این اسطوره، نه رندی است که حافظ میگوید و نه رستمی است که فردوسی برای ما در شاهنامه توصیف میکند، اسطورهای که انقلاب به ما میدهد «شهید» است که هم رندی حافظ را دارد و هم قهرمانی رستم را و اگر از این زاویه به موضوع نگاه کنیم این میشود پیوند ادبیات و حاکمیت؛ یعنی هم شاعر میخواهد برای او شعر بگوید و هم حاکمیت و جمهوری اسلامی خوشحال است که من برای قهرمان خوم شعر گفتهام؛ زیرا شهید، قهرمان شاعر و جمهوری اسلامی است.
میلاد حبیبی
در ادامه این مسیر، شاعر هر شعری بگوید چه درباره امام حسین (ع)، چه درباره شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم یا شهدای سلامت، درباره اسطوره خودش، جامعهاش و جمهوری اسلامی صحبت میکند؛ وقتی ما در این رستا به موضوع شعر بعد از انقلاب نگاه و شعر متعهد را بررسی میکنیم، دیگر شعر «هنر برای هنر» نیست، بلکه «هنر برای باور» است و باور شاعر، باور مردم است؛ بنابراین بعد از این اسطورهسازی، هر نوع شعری که در راستای این اسطوره شکل بگیرد در چارچوب شعر انقلاب قابل تعریف است؛ یعنی وقتی من در شعر مدح انقلاب میگویم، در حال سرودن شعر در چارچوب شعر انقلاب هستم و وقتی هم که به یک موضوع یا مشکل یا حتی مسئول در شعر خود اعتراض میکنم، باز هم در قالب شعر انقلاب شعر میگویم.
*اسطوره شهید هیچ موقع از بین نمیرود
*شما میگویید که انقلاب اسطوره شهید را به ما ارائه داد؛ به نظر شما الان که در دهه پنجم انقلاب هستیم هنوز هم این اسطوره بر شعرهای ما حکمرانی میکند و ما چگونه در حال بازتولید کردن این اسطوره هستیم؟
عمومی: تا زمانی که حس وطنپرستی در وجود انسانها قرار دارد، احترام نسبت به افرادی که در این راه جانشان را از دست دادند وجود دارد و کهنه نمیشود، اما ممکن است به مرور زمان شکل و رنگ آن متفاوت شود؛ یعنی امروز من دارم درباره شهدای دفاع مقدس شعر میگویم، سالها بعد موضوع مدافعان حرم پیش میآید و پس از آن در جامعه چیزی به اسم شهدای مدافع سلامت شکل میگیرد؛ چون تمام اینها در حیطه شهید قرار میگیرند، هیچ وقت کهنه نمیشود و محتوای آن همان است؛ بسیاری از اشعاری که در این روزها برای شهدای مدافع حرم و شهدای سلامت گفته میشود، به خوبی به شهدای دفاع مقدس و حتی واقعه عاشورا پیوند خورده است.
بعضی از موضوعات در ادبیات ملتها هیچ موقع عوض نمیشود، شکل آن تغییر میکند، ولی محتوا ثابت میماند؛ همانطور که زبان و ادبیات پیشرفت میکند و بعضا ساختارها شکسته میشود، ولی بعضی از مضامین مثل شهید تغییر پیدا نمیکند.
*ما تا حدی تأثیر انقلاب بر شعر را گفتیم؛ بهتر است به این موضوع بپردازیم که در این ۵ دهه، تأثیر شعر بر جامعه و تحولات ما چه بوده و میتوانیم بگوییم از طریق شعر و محتوای ادبیات، توانستهایم گفتمانسازی کنیم یا نه؟
حبیبی: زمانی که به فرهنگ شهادت نگاه میکنیم، خود این شهادت به یک آرمان تبدیل شده است؛ یعنی وقتی شاعر شهادت را بالاتر از بهشت رفتن میبینید و این را در شعر منعکس میکند و به شعر پرمخاطب جامعه ما میشود، این فرهنگ زنده جامعه خواهد شد و این روحیه ایثار و پیوند بین مردم و حاکمیت حفظ و روحیه شهادت به مردم القا و تزریق میشود؛ در این راستا تفاوتی بین شهدای دفاع مقدس، مدافع حرم و سلامت وجود ندارد و خود این غنای فرهنگی جامعه در حیطه ارزشها و تعهدات بالا میبرد.
در شرایط فعلی ما شعرهای زیادی داریم و دلیل آن ۳ مورد است؛ اول اینکه در دوران بعد از انقلاب اسلامی زندگی میکنیم و شعر گفتن برای آرمان و آزادی و شهید یک امر مستهسل است؛ دوم اینکه محافل، کنگرهها و جشنوارههای زیادی برای این موضوعات داریم و سوم اینکه مردم به این موضوعها علاقهمند و از طرف دیگر خوشحال هستند که شاعر برای محسن حججی و حاج قاسم شعر گفته است، چون محسن حججی و حاج قاسم را دوست دارند و قبلتر هم مردم دوست داشتند قیصر امینپور برای امام خمینی شعر میگفت، چون مردم امام خمینی را دوست داشتند.
*اثری ماندگار است که جریانساز باشد
زمانی که کثرت آثار زیاد میشود، هم کارهای قوی تولید میشود و هم کارهای ضعیف؛ برای همین، این موضوع را باید به دست آینده بسپاریم تا ببینیم کدام یک موفق و کدام ناموفق بودهاند؛ چون حجم آثار به قدری زیاد است که اگر یک نفر در ۱۰۰ سال یا ۲۰۰ سال اینده بخواهد درباره ادبیات انقلاب تحقیق کند، با سختیهای زیادی روبرو است، چون تجزیه و تحلیل این حجم از آثار بسیار کار سختی است؛ به طور کلی، ادبیات انقلاب در تولید محتوا، موفق بوده است، ولی درباره ماندگاری این اثر در آینده باید صبر کرد.
عمومی: در بسیاری از اوقات شاهد سردرگمی در مخاطب عاممان هستیم، اشعاری که امروز سروده میشود با معیارها و شرایط روز جامعه است و ممکن است ۱۰ سال آینده، مخاطب این معیارها را نپسندد، بنابراین معتقدم اشعار امروز، شعرهای لحظهای هستند و گذر زمان، غنا و فاخر بودن آنها را مشخص میکند، بعضی از اشعار در یک مقطع زمانی خیلی دیده میشوند و مورد تمجید مخاطب قرار میگیرند و حتی خوانندگان با آن شعر ترانه یا سرود میخوانند، ولی همین شعر، در ۱۰ سال بعد هیچ رد پا و اثری از خود به جا نمیگذارد، چون هیچ جریانی ایجاد نکرده و زنجیره به هم پیوسته نبوده است و صدایی نبوده که برای تمام گوشها در تمام زمانها سروده شود.
در شرایط فعلی شاهد تعداد زیادی از شاعران جوان هستیم که در حیطههای مختلف شعر دست به آزمایش میزنند، مثلا در حوزه ساختار، معنا یا قالبهای جدید؛ ولی اینکه این موضوع تا کجا ادامه داشته باشد و کدام یک در تاریخ ادبیات دینی و ملی ماندگار شوند، این را گذر زمان مشخص میکند.
*جلسات شعر بیت رهبری، موجب شده شعر، در مقایسه با دیگر سبکهای هنری تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد
*در ارتباط با جریانسازی در شعر انقلاب صحبت کردید؛ همه ما میدانیم مقام معظم رهبری از دیرباز و در ایام جوانی و میانسالی با شعر و محافل شعری انس داشتند؛ بعد از این که ایشان به رهبری میرسند ما شاهد این هستیم محفلهای شعری هر ساله با شاعران دارند و تعداد زیادی شاعر هر سال در این جلسات شعر میخوانند و معرفی میشوند؛ به نظر شما تأثیر این جلسات بر جریانسازی شعر ما چطور بوده است؟
عمومی: رهبر جامعه در برهه زمانی خاص شاعران را دور هم جمع میکنند؛ این موضوع به مخاطب خاص و عام نشان میدهد که رهبرمان شعر را دوست دارند و این موضوع تأثیرگذاری بیشتر شعر نسبت به دیگر هنرها را نشان میدهد و مردم را به سمت شعر سوق میدهد.
موضوع دیگر عکسالعملهایی است که در دیدار شاعران با رهبر معظم انقلاب شاهد آن هستیم؛ عکسالعملی است که در شاعران پدید میآید وقی یک شعری میخوانند و بعد عکسالعمل حضرت آقا وقتی شاعر یک شعری میخواند؛ برای مثال از یک شعر خوششان میآید، آن را تحسین میکنند و مدتی بعد شاعران ناخودآگاه به همان سمت سوق پیدا میکنند؛ مثلا میبینیم شاعران به موضوع فتنه علاقه پیدا میکنند و این به خاطر نوع نگاه رهبری در همین جلسات است و یا سوق پیدا کردن بعضی از شعرا به سمت رباعی آئینی به خاطر این که این سبک شعری بازخورد زیادی در رهبری داشته است یا حتی شعر اعتراض.
* موردی بوده است که رهبری شعری را تمجید نکرده باشند یا به نوعی، به آن شعر ایراد بگیرند؟
حبیبی: اصولا رهبری در این جلسات از اشعار تمجید میکنند؛ فقط در یک مورد به یاد دارم یکی از سالها یک خانم شاعری شعری خواندند و رهبر معظم انقلاب به او گفتند که چرا شعرت ناامیدانه است.
**جلسات شعر رهبری، شاعر را به ارزشمند بودن هنر خود امیدوار میکند
عمومی: در روزهایی که شاید برخی ارگانها و نهادها به شاعران توجه زیادی ندارند، دیدارهای رهبر معظم انقلاب شاعر را به این موضوع امیدوار میکند که هنر ارزشمند است و در جامعهای که شاید خیلی هنرمند یا شاعر را تحویل نگیرند، راه برای ادامه دادن باز است.
* به نظر شما، علت وقتگذاری رهبر معظم انقلاب برای شعر چیست؟
حبیبی: شعر بازتاب جامعه در کلمات است؛ یعنی شاعران حرفی را میزنند که یا مردم بیان کردهاند و یا در دلشان مانده است و دوست دارند به زبان بیاورند؛ به همین خاطر اشعاری که در دیدار با رهبر معظم انقلاب خوانده میشود زبان حال جامعه است؛ مردم ممکن است خوشحال یا ناراحت باشند، ممکن است قهرمانی را از دست داده باشند، یک دفعه میبینیم همه شعرها، سوگ میشود، چون شعر بازتاب زبان حال جامعه است.
*انگشتر رهبری نسل در نسل در خانواده شاعر آذربایجانی
شاید عدهای از ما مسائل سیاسی سوریه را پیگیری نکنیم، اما همه نزار قبانی را میشناسیم؛ زیرا قبانی زبان گویای جامعهاش در زمان خودش بود و ما با شعر او انس داریم؛ اضافه بر این در عراق هم چنین است، ممکن است ما با دغدغههای مردم عراق آشنا نباشیم، ولی لطیف هلمت و جمال ثریا را شاید بشناسیم؛ این موضوع ثابت میکند شعر بازتاب جامعه است.
یکی از شاعران کشور آذربایجان به دیدار رهبر معظم انقلاب آمده بود و از ایشان انگشتری هدیه گرفت و زمانی که به کشور خودش برگشته بود، وصیت کرده بود که این انگشتر نسل به نسل بین اولاد من بچرخد؛ دلیل این وصیت این است که یک رهبر دینی برای شعر وقت گذاشته و به شعر اهمیت داده است.
زمانی که رهبر معظم انقلاب وقت خودشان را برای شاعران میگذارند به این معناست که رهبری میداند شاعران متراکمترین قشر هنری جامعه هستند و میتوانند بیشترین اثر را بر جامعه بگذارند؛ در حیطه شعر بیشترین هنرمند را در جامعه داریم، زیرا زبان حال جامعه است و تنها به یک قلم و کاغذ نیاز دارد.
*در بین مسؤولان، فقط رهبری به شعر اهمیت میدهد
* حال و هوای جلسات شعر با رهبر معظم. انقلاب چطور است؟ شما در این دیدارها که قبلا رفته بودید و موقع شعر خواندن، چه حالی داشتید؟
عمومی: تا به حال ۲ بار به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتم و یکبار شعر خواندم؛ در این سالها هر زمانی که برای خواندن شعر به جلسهای میروم استرس دارم، اما در سال ۱۳۸۵ که قرار بود در برابر ایشان شعر بخوانم، قبل از آن استرس زیادی داشتم و فکر میکردم همه لرزش دستهایم را میبینند و به این فکر میکردم دستان خودم را چطور پنهان کنم که کسی لرزش آن را نبیند، اما زمان شعر خواندن هیچ استرسی نداشتم و فضا به قدری صمیمی بود که تصور آن را نمیکردم.
حبیبی: این جلسه جایی است که رهبر بزرگ جامعه تشیع با شاعران همسفره میشوند؛ دیگر صمیمیتی بالاتر از این وجود ندارد؛ کسی که روزانه صدها کار دارد و طبعا باید به موقع استراحت کند، برای شاعران تا حدود یک نیمه شب، در حدود تقریبا ۳ الی ۴ ساعت وقت میگذارد و واقعا هم یک جلسه دورهمی است، شاعران دور هم نشستهاند و چایی میخورند و شعر میخوانند.
رهبر معظم انقلاب، در بین مسؤولان تنها فردی هستند که بسیار زیاد و صادقانه به شعر اهمیت میدهند و فقط هم رهبری هستند که به شعر اهمیت میدهند؛ این یک واقعیت است و با اینکه این جلسه سالهاست که برگزار میشود، اما تأثیری بر دیگر مسؤولان نگذاشته است؛ مثلا یک فردی مدیر یک اداره دست چندم است و برای یک اختتامیه شب شعر او را دعوت میکنند؛ این فرد ۵ دقیقه قبل از اختتامیه میآید که هدایا را اهدا کند و طوری برنامهریزی میکند که یک موقع یک ساعت در این جلسه ننشیند.
یک بار در یکی از جلسات شب شعر در یکی از شهرستانها دعوت شدیم و جمعی از شعرا هم بودند، یکی از مسؤولان شهر پشت تریبون رفت و گفت من خیلی نمیخواهم مزاحم اوقات شوم و آمدهام استفاده کنم؛ ولی این فرد اینقدر صحبت کرد که در جلسه شب شعر، وقت برای شعرخوانی شاعران نرسید و به محص اینکه سخنرانیاش هم تمام شد، جلسه را ترک کرد؛ زمان هم نزدیک اذان بود و عملا وقتی برای شعرا باقی نماند.
*شاعران درجلسات نقش پاورقی دارند
عمومی: مدتی در خمینیشهر کنگره «میلاد آفتاب» را به مناسبت ولادت امام حسین (ع)، امام سجاد (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) برگزار میکردیم؛ در این برنامه هر شاعری که پشت تریبون میرفت، مردم عادی سر و پا گوش بودند و ابیاتی که شاهبیت آن شعر بود را میفهمیدند و درک میکردند و تا سالها شعرها را با خود زمزمه میکردند؛ اما بعضی از مسؤولان ما درست بر خلاف این هستند.
در بسیاری از موارد شاهدیم که از شاعران به عنوان حاشیه مراسمها استفاده میشود و این موضوع ناراحتکننده است که از هنری به این فاخری به عنوان زنگ تفریح استفاده میشود؛ این در حالی است که در سطح بالای یک جامعه به آن صمیمیت از شاعران استقبال میشود.
حبیبی: شاهدیم که شاعران نقش پاورقی برنامهها را دارند؛ مردم با شعر و شاعران انس دارند و شاعر هم با جامعه و دردهای جامعه و حتی با جمهوری اسلامی انس دارد؛ ولی انس مسؤولان با شعر و شاعر برقرار نشده است.
* شما از عدم ارتباط و انس مسؤولان با شاعران صحبت کردید؛ اما این مهم است که آیا شعرا با خود هم انس دارند و شما با شاعران دیگر استانها هم ارتباط دارید؟
حبیبی: زبان مشترک مردم جهان شعر است و زمانی که موضوع باور نیز مطرح است با آن شاعری که در سیستان و بلوچستان هم شعر متعهد میگوید در ارتباط هستم؛ در کنار ارتباط شاعران با یکدیگر، محوری بهنام ایدئولوژی مطرح است که پیوند بین شاعران را ایجاد میکند؛ باور به ارزشهای انسانی، حلقه پیوند بین شاعران است که البته این هم از برکات انقلاب اسلامی است؛ مثلا من میتوانم تک تک شاعران استان یزد را که شعر متعهد میگویند و در یک سطح بالایی قرار دارند را با اسم نام ببرم و بگویم با همه اینها در ارتباط هستم.
ادبیات و شعر انقلاب، شعر فطرت انسان است، یعنی هر چیزی که برای انسان به ما هو انسان ارزش است، برای انقلاب اسلامی نیز ارزش است؛ امام حسین و دفاع مقدس و عاشورا برای من ارزش است و برای انقلاب اسلامی هم ارزش است؛ بحث آزادی و آزادگی و عشق و عرفان برای من ارزش است و برای انقلاب اسلامی هم همینگونه است.
اساسا تعریفی که مقام معظم رهبری از شعر انقلاب دارند این است که وحدتآفرین است و مبتنی بر فطرت انسان و ارزشهایی، چون آزادگی است؛ بنابراین دامنه و دایرها شعر انقلاب وسیع است و محدود به ایران هم نمیشود.
*فرهنگسازی ابتدا باید بین مسؤولان ما انجام شود
* خب پس ارتباط شما با بقیه شاعران خوب است؛ ولی ارتباط مسؤولان با شما و شما با آنها زیاد خوب نیست.
حبیبی: چون حفظ حرمت نمیشود؛ یعنی شأنی که شاعر بین مردم دارد، در بین مسؤولان ندارد.
عمومی: یکی از دلایل اصلی این است که مسؤولان ما با شعر بیگانهاند و شعر را نمیشناسند و مهمتر از همه اینکه از افق دید شاعران و میزان اثرگذاری آنها بی اطلاعاند؛ به همین دلیل نیاز است دید و فرهنگشان را تغییر دهند؛ مثلا شعر «بوی جوی مولیان» چقدر روی پادشاه زمانه خودش تأثیرگذار بوده است و الان هم شعر اجماعی و سیاسی ماست؛ این تأثیر افق دید شاعر را نشان میدهد؛ در اصل به نظر من فرهنگسازی اول باید روی مسؤولان انجام شود.
حبیبی: عدهای از مسؤولان متوجه این موضوع نیستند که شعر هنر مادر است و باعث ایجاد دیگر هنرها میشود؛ شعر سینما، موسیقی و تئاتر را میسازد و نیاز است که به آن توجه شود؛ اصلا ادبیات هنر مادر است؛ سنگینترین زمینه ممکن برای ادبیات یک مملکت به مراتب ارزانتر از هزینه ارزانترین فیلم سینمایی است.
عمومی: به هر مقداری که برای ادبیات کار و هزینه شود، دیگر هنرها نیز اعتلا پیدا میکنند.
* ما در این ۵ دهه راه زیادی را در شعر و ادبیات انقلاب طی کردهایم، در این راهی که آمدهایم چالشهای زیادی داشتیم و یک افق بلندی هم روبروی ماست؛ در حال حاضر ما باید برای رسیدن به افق مدنظر خود چه کار انجام دهیم و چه موانعی را کنار بزنیم؟
حبیبی: من گفتم که عرصه شعر انقلاب، عرصه فطرت آدمی است؛ مسؤولان ما هم باید به این باور برسند، یعنی شاعر ما مادامی که شعر دفاع مقدس و آئینی میگوید، محترم است، اما همان شاعر اگر شعر آزاد یا عاشقانه گفت، او را تحویل نمیگیرند.
*به من اعتراض کردند که چرا در مقابل رهبری شعر آئینی نخواندم
این دقیقا خلاف چیزی است که در دیدار با رهبری اتفاق میافتد؛ خود من یک شعر عاشقانه آنجا خواندم و بعد از این جلسه یکی از دوستان به ما گفت زمانی که وقت حضرت آقا را برای شعر خواندن میگیرید باید شعرهای انقلابی و آئینی بخوانید، نه شعر عاشقانه؛ در صورتی که به نظر من اصلا رهبری اینطور به موضوع نگاه نمیکند؛ خب این باور در مسؤولان ما وجود ندارد که خود شعر اصالت دارد و حتما نباید شعر درباره چیزی باشد که آن مسؤول دوست دارد.
* در خیلی از مواقع اصلا شعرهایی که در محضر رهبری خوانده میشود، در معنای عرفی اصلا آئینی نیست؛ یا عاشقانه است یا طنز اعتراضی است یا نقد اجتماعی.
حبیبی: بحث فرهنگسازی هم که خانم عمومی گفتند همین است که چرا این باور در مسؤولان اجرایی ما وجود ندارد که شعر یک هویتی دارد که قطعا باید در خدمت باور باشد، اما اگر یک زمانی به خودش هم پرداخت آنجا هم در حال خدمت است و همان شعر عاشقانه یک شعر متهد است؛ چون دارد برای شعر ۲۰ سال یا ۳۰ سال آینده زمینهسازی میکند؛ این یک بخشی از مشکلات است که این باور در مسؤولان وجود ندارد.
*دانشگاه ما از فضای شعر انقلاب دور است
یک بخش دیگر از اشکالاتمان هم به فضای دانشگاهها باز میگردد و به عبارتی ادبیات انقلاب در حد نیاز در فضای آکادمیک تجزیه و تحلیل نشده است؛ در حال حاضر اکثر مقالات و پایاننامههای ما بر اساس اشعار افرادی مثل علی معلم، قیصر امینپور، سید حسن حسینی و همه آنهایی است که در دهه ۵۰ و ۶۰ بودهاند؛ دهه ۹۰ هم تمام شد و ما در سال ۱۴۰۰ هستیم؛ دانشگاه ما برای این دوره چه کاری انجام داده است؛ این است که ما در یک فضای ساکن میمانیم و ادبیات انقلاب ما درجا میزند و در پژوهشها سراغ موضوعاتی میروند که اصلا دردی از ادبیات دوا نمیکند.
عمومی: به این دلیل سراغ این موضوعات میروند که فکر میکنند نو و جدید است و فکر میکنند همه افراد در همه زمینهها دست به امتحان زدهاند، در صورتی که اینطور نیست و میدان باز است و میتوانند سراغ موضوعات بدیع و مؤثر بروند؛ چرا ما درباره شعر طنز بعد از دهه ۸۰ تحقیق نمیکنیم یا سبکشناسی شعر طنز را مورد بررسی قرار دهیم.
*بسیاری از جشنوارهها موجب آسیب به شعر انقلاب شدهاند
یک مسأله مهم دیگر موضوع کنگرهها و جشنوارهها است یی است که باعث میشود شاعر از اهداف مدنظر دور شود و به سمت موضوعات مادی سوق پیدا کند؛ در چند سال اخیر این کنگرهها موجب آسیب به شعر شده است، البته منظور من جشنواره شعر انقلاب یا جشنواره فجر نیست؛ بلکه منظور من این کنگرههایی است که به صورت فصلی یا ماهیانه برگزار میشود.
این جشنوارهها شاعران را در رقابتهای ناسالم میاندازد و بعد هم اینکه دفتر این کنگره همانجا بسته میشود؛ میبینیم که تعدادی شاعر برگزیده میشوند، اما نه شعرهای اینها موشکافی میشود، نه اشعار اینها منتشر میشود و نه جریانسازی از قبل این کنگره صورت میگیرد؛ همین موجب میشود خیلی از شعرای خوب ما به حاشیه بروند، چون بسیاری از این شاعران در این کنگرهها اصلا شرکت نمیکنند و کسی هم آنها را نمیشناسد؛ این هم به این خاطر است که در این کنگرهها شرکت کردند و ضربه خوردند و بعد هم از این محافل کنار کشیدند و ناشناس ماندند.
*بعضی از مداحان کارگروه انتخاب شعر دارند
*یک موضوعی را رهبری در دیدار با مداحان مطرح کردند و آن این بود که به اسم جذب جوانان، به سمت سبکهایی در مداحی نروید که شبیه به بعضی از سبکهای موسیقی مثل موسیقی پاپ است؛ در این رابطه شعر خیلی مهم و تأثیرگذار است؛ آیا شعرا و مداحان با هم در ارتباط هستند و مداحان برای استفاده از شعرهای فاخر، از شعرای خوب تقاضای همکاری میکنند؟
حبیبی: این خیلی به این بستگی دارد که مداح چه کسی باشد و چه طرز فکری داشته باشد؛ بعضی از مداحان کارگروهی دارند که در آن کارگروه مثلا ملودی مداحی توسط یک کارشناس موسیقی ساخته میشود و بعد بر اساس آن ملودی، یک شاعر شعر میسراید و بعد شعر وارد این جلسات میشود و ساعتها وقت صرف میکنند تا ایراد آن گرفته و شعر به صورت اصولی خوانده شود.
*قطار شعر انقلاب رو به پیشرفت است
*در پایان اگر نکته پایانی دارد بفرمائید.
حبیبی: معتقدم قطار شعر انقلاب رو به پیشرفت است و روزهای خوبی در انتظار آن است؛ نباید شاعر نسبت به مسائل روز بیتفاوت باشد؛ اما اکتفا به این موضوع نیز ضربه به ادبیات میزند و نباید اصالت ادبیات را زیر سؤال برد.
من یک نکتهای هم درباره بازتاب شعر در عرصه بینالملل بگویم؛ اگر همین کثرتی که در شعر مردمی داریم در شعر قابل ترجمه هم داشته باشیم و بتوانیم خوب ترجمه کنیم و مترجم ما، هم شعر را بفهمد و هم بر زبان انتقال آن مسلط باشد، اشعار ما در عرصه بینالملل قطعا بازتاب خوبی خواهد داشت.
البته این جزو مواردی است که من فکر میکنم در آن موفق نبودهایم، انقلاب ما در قالب داستان و ادبیات گسترش پیدا کرده است، ولی در قالب شعر نه؛ دلیلش هم این است که ادبیات ما اصالتا ادبیات کلاسیک و چارچوبمند است و شعر سپید که شعر قابل ترجمه ماست، به ادبیات ما ملحق شده است؛ بنابراین نیاز به زمان دارد تا بتوانیم این بخش را نیز به پیش ببریم.
عمومی: شاعران متعهد باید بدانند اگر قرار است شعر بگویند، باید شعری بگویند که بعدها اگر قرار شد ترجمه و وارد فرهنگها و آئینهای کشورهای دیگر شود، آنها هم همان لذتی را ببرند که من هم با خواندن همین شعر در ایران میبرم و شعر، محدود به یک فضا و یک کشور نباشد؛ وقتی من برای آزادی و آزادگی شعر میگویم، این شعر را اگر یک عربزبان هم خواند، او هم بتواند این صدای آزادی و آزادگی را بفهمد و درک کند.
منبع: فارس
انتهای پیام/