سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا شبکه‌های بیگانه جای «قاتل» و «قهرمان» را عوض می‌کنند؟

یکی از آسیب‌های اجتماعی متاثر کننده وقوع قتل‌هایی است که در چند سال اخیر به وقوع پیوسته و قاطبه آن‌ها در رده بندی قتل عمد به حساب می‌آیند؛ با این احوال این سوال مطرح می‌شود که چرا جامعه ما در این جهت در حرکت است؟

باشگاه خبرنگاران جوان - چرخاندن سر بریده دختر ۱۷ ساله توسط شوهرش در اهواز» و «زدن شاهرگ سرهنگ ناجا توسط یکی از اراذل شیراز» تنها قتل‌های عمدی بود که روز گذشته رسانه‌ای شد؛ و تیتر «پلیس از قتل عضو ستاد اقامه نماز جمعه چابهار خبر داد» خبر انحصاری قتل‌هایی است که امروز منتشر شده است.

«قتل ناموسی در ایران؛ «پدر رومینا با داس دخترش را کشت»، «نجفی شهردار تهران زنش را به قتل رساند»، «نوید افکاری که کارمند حراست آبفای شیراز را به قتل رسانده بود، دستگیر شد»، «آرمان عبدالعالی، کودک مجرم متهم به قتل اعدام شد» و...

این مهمترین تیتر‌هایی است که در طی یکی دو سال گذشته در رسانه‌های منتشر شده بود.

در این میان قتل‌های بی اهمیت‌تر دیگری هم هستند که به هر دلیل ممکن در رسانه‌های داخلی و خارجی بازتاب پیدا نکرده اند؛ اما قدر مسلم آن است که واقع شده اند و قتل نفسی در گوشه‌ای از کشور اتفاق افتاده است.

برای افرادی که خارج از کانون رسانه و خبر این اخبار را رصد می‌کند و از روابط علی- معلولی اتهامات و جرم هایی، چون قتل‌هایی که در چند وقت اخیر در شهر‌های مختلف کشور به وقوع پیوسته ناآگاه هستند، بی تردید انگیزه و خاستگاه قتل‌هایی از این دست را به وضعیت مالی و معیشتی، بیکاری و ... مرتبط می‌دانند؛ غافل از آنکه وقوع هر قتلی که در دو سه سال اخیر اتفاق افتاده با برنامه ریزی بدخواهانی بوده که برای این امر هزینه‌های بسیاری را متحمل شده اند که در ادامه بصورت اجمالی نگاهی به پروسه وقوع این قتل‌ها خواهیم انداخت که با زمینه چینی‌های بسیار در طول بازه‌ای چندین ساله به حصول نتیجه‌ای نائل آمده اند.

قتل و خشونت اجتماعی؛ محصول کشت دیرگاه معاندان!

جنگ سرد کلیدواژه‌ای است که دست کم یک دهه از کاربرد مداوم آن می‌گذرد. اما متأسفانه مردم ما هنوز ابعاد جنگ سرد و جنگ روانی که این روز‌ها با تمام قدرت در جریان است را باور نکرده‌اند و وجوه این جنگ را درست نمی‌شناسند. قاطبه مردم هم بجز تعاریف دست و پاشکسته و حتی غیرمرتبط با اینگونه جنگ هیچگونه آشنایی ندارند و حتی این اصطلاح به گوش آن‌ها نخورده است.

در تعریق این نوع جنگ و تبعات آن رسانه‌هایی مانندصدا و سیما و برخی از رسانه‌های صاحب نفوذ که مخاطبان زیادی دارند و وظیفه تعریف و تبیین مشکلات و تهدید‌های اجتماعی و ... را برعهده دارند هم خواسته و ناخواسته کم‌کاری کرده‌اند؛ مثلاً صدا و سیما می‌توانست در قالب ساخت سریال‌های جذاب اقدام به معرفی جنگ سرد و حواشی ویرانگر آن کند و این پیام را به مخاطبان خود برساند که در این جنگ تمیز دوست و دشمن دشوار است و نیاز است در مقابله و مواجهه با این دشمن که از رگ گردن به آدمیزاد نزدیک‌تر است باید دست به عصا راه پیمود و مراقب بود.

این مقدمه برای پرداختن به موضوع قتل‌هایی است که در یکی دو سال اخیر روز به روز در رسانه‌ها منتشر می‌شود و ابعاد ناخوشایند آن روح و روان جامعه را به هم می‌ریزد. این روزه تا بجایی پیش رفته که مردم در چند ماه اخیر از حمله اوباش و سوداگران به پلیس و شهادت برخی از نیرو‌های خدوم ناجا پیام‌های متفاوتی دریافت کرده و بسیاری دچار رعب و وحشت شده اند و سوال‌های فراوانی در ذهن دارند که باید متولیان امر نه به تعجیل بلکه با طمأنینه توضیحاتی در خور با آن بدهند و افکار عمومی را اقناع کنند.

شهادت مأمور ناجا و نمایش خیابانی یک قاتل، نتیجه هشتک اعدام نکنید!

انتشار صحنه‌های فجیع و دلخراش از شرارت و قتل در فضای مجازی، موجی از انزجار کاربران فضای مجازی را به همراه داشته، اما قاتلان و جانیان چه زمانی جرئت نمایش خشونت و شرارت را پیداکردند؟

حمایت گسترده ضدانقلاب و برخی سلبریتی‌ها از قاتلانی، چون نوید افکاری، حیدر قربانی و آشوبگرانی، چون امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی و مانور گستره پیرامون کلیدواژه "اعدام_نکنید"، فضایی را در اختیار قاتلان و بر هم زنندگان امنیت قرارداد که یک قاتل می‌تواند، مأمور ناجا را به شهادت برساند و یا پس از قتل یک زن جوان نمایش خیابانی برگزار کند، درحالی‌که جریانی تحت عنوان «فعال سیاسی و یا اجتماعی» از او حمایت می‌کند!

«پلیس» نماینده و نمایانگر امنیت اجتماعی

ناگفته پیداست که در هر جامعه‌ای اقتدار و امنیت مردم با صلابت پلیس آن جامعه و آن کشور معنا می‌شود. به طور مثال پلیس در برخورد با اراذل و اوباش طرحی دارد که به صورت منظم این طرح اجرا می‌شود. در طول چند سالی که نیرو‌های پلیس در شهر‌های مختلف اقدام به شناسایی اراذل و اوباش و دستگیری آن‌ها کرده اند، حتی یک مورد از مردم با چنین طرحی مخالفت نکرده‌اند و برخورد با اراذل و اوباش را سبب برقراری امنیت و نظم همگانی در جامعه دانسته و همواره قدردان این خدمت بوده و از اجرای ان احساس آرامش و امنیت کرده اند؛ بنابراین قدرت پلیس خواه ناخواه به امنیت اجتماعی گره خورده است؛ با این وجود این سوال پیش می‌آید که چرا و چه کسانی از تضعیف پلیس نفع می‌برند؟

شهادت قهرمان امنیت و رسانه‌هایی که «قاتل» را «قهرمان» معرفی می‌کنند!

جای تاسف است که هربار که جامعه برای پاسخ به این پرسش بسیج می‌شود، شبکه‌های معاند به نحوی از انحاء ذهن مردم را منحرف میکنند. مثلا در وقوع قتل‌هایی که در دو سه سال اخیر اتفاق افتاده معمولا شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های تلویزیونی معاند رخداد و علت این قتل‌ها را به مسائل مالی و معیشتی مربوط کرده اند در حالی که با نیم نگاهی به جزئیات قتل‌ها می‌بینیم که هیچ‌کدام منشأ مالی و معیشتی و... نداشته‌اند و در نهایت در راستای سناریو شبکه‌های بیگانه پیش رفته اند.

در چرایی این اتفاق باید بگوییم که رسانه‌های معاند و بیگانه مدام از حقوق بشر دم می‌زنند و با وارونه نمایی در رسانه‌های خود گاهی جای قاتل و قهرمان را عوض می‌کنند این رسانه‌ها قصد دارند به تشویش اذهان مردم و سرگشتگی جامعه مباردت کنند و حالا از راه جنگ سرد و توسل به دروغ و فریب و وارونه نمایی واقعیت‌های مسلم قصد دارند وضعیت کشور را به آشوب بکشانند و از این طریق نظم عمومی جامعه را به هم بریزند.

در قتل‌هایی که در چند وقت اخیر اتفاق افتاده رسانه‌های معاند با تلاشی عیان سعی کرده اند قاطبه قتل‌ها را به مسائل ناموسی ربط دهند. در نیم نگاهی به روند فعالیت آن‌ها خواهیم دید که در انتخاب تیتر و تصویر و جزئیات اخبار مربوط به قتل‌های اخیر این رسانه‌های تلاشی عیان و روشن دارند که در نهایت امر به مردم جهان این پیام را برسانند که قتل در ایران اتفاقی روزمره است و زنان در بند مردانی هستند که با کوچکترین اتفاقی به قتل می‌رسند و یا مردم با کوچکترین اتفاقی به جان هم می‌افتند و مانند گلادیاتور‌های دوران باستان در ملاعام همدیگر را با شمشیر و قمه و قداره از پار در می‌آورند.

باید انصاف داد که این رسانه‌ها در تحقق اهداف شان واقعا موفق شده اند و در این رهگذر بزرگترین ضربه را به بنیان خانواده‌ها وارد کرده‌اند. ضمن آنکه این رسانه‌ها قصد دارند با این تخریب‌ها و سفسطه بافی‌ها به مجامع عمومی مفاهیمی را در اثر تکرار القا کنند که در نهایت رابطه کشور‌های اروپایی و امریکایی و حتی همسایگان با ایران هروز تیره‌تر شود.

از این رو باید رسانه‌هایی که مورد وثوق مردم هستند و از پوشش بالایی برخوردارند این کینه توزی‌ها را برای مردم شرح دهند تا من بعد جوانان فریب چنین شیاطینی را نخورند؛ ضمن آنکه مردم صره را از ناصره تمیز دهند و نقش دایه دلسوزتر از مادر شبکه‌های بیگانه را باور نکنند و بدانند که اگر آن‌ها و اربابان شان موفق شوند ما و فرزندان مان بجز جنگ و آوارگی نصیبی دیگر نخواهیم برد. همچنانکه جوانانی که اکنون زیر تیغ منتظر حکم خود هستند اگر در کار‌های خود درنگ و تامل می‌کردند شاید حالا زندگی به مراتب آرام تری داشتند.

 

منبع: دانا

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.