سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خاطراتی از سردار سلیمانی از زبان برادرش حسین

حسین سلیمانی برادر بزرگ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان مهمان جشنواره ذوالفقار به بیان خاطراتی از سردار سلیمانی پرداخت.

باشگاه خبرنگاران جوان کرمان - حسین سلیمانی برادر بزرگ سردار شهید سلیمانی به عنوان مهمان ویژه در جشنواره ذوالفقار کرمان به بیان خاطراتی از برادر خود سردار سلیمانی پرداخت و گفت: شهید سلیمانی دریای عاطفه بود و اگر یکی از اعضای خانواده مریض می‌شد جرات نمی‌کرد بگوید مریض است زیرا سردار به شدت پیگیر بیماری وی بود و تمام مراحل درمان را پیگیری می کرد.

او گفت:در دوره راهنمایی ما شرایط مالی خوبی نداشتیم، ولی با این همه مهمان‌های زیادی به منزل ما می‌آمدند و حتی یک ماه می ماندند و این  باعث برکت بود.

به گفته حسین سلیمانی در روستای ما  مدرسه راهنمایی وجود داشت و بچه‌هایی از روستا‌های دیگه می‌آمدند و گاهی غذا نداشتند سردار سلیمانی غذایش را به مدرسه می برد و با بچه ها می خورد و گاهی حتی یک لقمه غذا به خودش هم نمی رسید و سردار خیلی به عاطفه بود.

به گفته او در سفری که سردار سلیمانی به سوریه می‌رفت مادرم خیلی بیمار بود و سه بار از دم در برگشت و در مقابل مادرم زانو زد و مادرم را بوسید، مرحله دوم کنار مادرم خوابید و لحظه سوم پای مادرم را بوسید وقتی سوار ماشین شد گفت لحظه‌ های آخر مادرم است مواظبش باشید و در سوریه دوبار تماس گرفت و لحظه‌ای که مادرم فوت کرد نمی‌دانستیم چطور به ایشان خبر بدهیم و به آقای قالیباف گفتیم تا  خبر بدهند آقای قالیباف تماس می گیرند و اطلاع می دهند باید برای یک کار واجب به ایران برگردید و شهید سلیمانی میگه کار مهمی دارم وقتی که آقای قالیباف اصرار کرد می گویند مادرم فوت کردند و پیغام می دهند به حسین بگو جنازه مادرم را نگه دارد تا من بیام و صحنه‌ای عجیبی بود واقعا به ما سخت گذشت.

حسین سلیمانی می گوید: در یک سفر به ایران با فرزندانش یکجا جمع شدند و ۴  نوه داشت یک دختر و پسر از پسرش و یک دختر و پسر از دخترش و خیلی به نوه‌ها وابسته بود این اواخر بچه‌ها را زیاد تحویل نمی‌گرفت که به آن‌ها وابسته نشود.

انتهای پیام/ی

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.