سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

آیا کودکانِ معروف در فضای مجازی هم کودکان کار هستند؟

بسیاری از کارشناسانِ حقوق کودک معتقدند امروزه با شکل جدیدی از کودکان کار مواجه هستیم که در این نوع، خبری از تصویرِ کودکِ فقیر با لباس‌های کهنه و صورت‌های غمگین نیست.

باشگاه خبرنگاران جوان ـ کودکان کار را احتمالا بیشتر در خیابان‌ها یا مترو و اتوبوس دیده‌ایم، اما آن‌ها به شکل‌های مختلف به کار گرفته می‌شوند؛ از کار در کارگاه‌ها و زمین‌های کشاورزی و کوره‌پزخانه‌ها گرفته تا کولبری در کوه‌های صعب‌العبور و…. براساس تعریف‌های معتبر جهانی کودکان کار، کودکان کارگری هستند که به صورت مستمر به خدمت گرفته می‌شوند و کار این کودکان سلامت جسمی و روحی آن‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد.

طبق همین تعریف بسیاری از کارشناسانِ حقوق کودک معتقدند امروزه با شکل جدیدی از کار کودکان نیز مواجه هستیم که اگر چه در این نوع، خبری از تصویرِ کودکِ فقیر با لباس‌های کهنه و صورت‌های غمگین نیست، اما می‌توان آن‌ها را نیز در زمره‌ی کودکان کار قرار داد. «کودک - اینفلوئنسرها» یعنی کودکانی که روزمرگی‌هایشان با هدف کسب درآمد، در فضای مجازی به نمایش گذاشته می‌شود و از قضا طرفداران بسیاری هم دارند.

کودکانی که درآمد‌های کلانی برای خانواده‌هایشان می‌آفرینند، اما خود دچار بحران‌های بسیاری می‌شوند. به گفته‌ی بسیاری از فعالان حقوق کودک، حریم شخصی این کودکان هر روز و هر لحظه مورد هجوم قرار می‌گیرد و آن‌ها با انواع و اقسام آسیب‌های روحی و بعضا جسمی مواجه خواهند شد.

در میزگردی با فرشید یزدانی (فعال حقوق کودک)، محمدمهدی سیدناصری (پژوهشگر حقوق بین‌الملل و مدرس دانشگاه) و طاهره شاه‌محمدی (نویستند و فعال حوزه کودک) به بحث و گفتگو در خصوص کار کودکان و خاصه کار کودکان در فضای مجازی پرداخته‎‌ایم.

از مفهوم کودک کار شروع کنیم؛ به چه کودکانی، کودکان کار گفته می‌شود و اینکه آیا با توجه به تعریفِ مرسوم کودک کار می‌توان با قطعیت گفت که کودک - اینفلوئنسر‌ها نیز در زمره‌ی کودکان کار به حساب می‌آیند؟

یزدانی: من ترجیح می‌دهم به جای استفاده از اصطلاح «کودک کار» از «کار کودک» استفاده کنم. ما در واقع باید با کار کودک برخورد کنیم نه کودک کار. البته هر کاری که کودک انجام می‎‌دهد را نمی‌توان کار کودک دانست. کودکی که کارآموزی می‌کند و یا در فضای دوستانه - نه ناشی از جبر زندگی - برای مهارت‌آموزی و یا دلایلی از این دست، کار می‌کند را نمی‌توانیم در این دسته قرار دهیم. با این اوصاف هر فعالیتِ معطوف به کسب درآمد که باعث اخلال و نابسامانی در ابعاد مختلف جسمی، روانی، معنوی و رشد کودک شود را کار کودک می‌گوییم.

این کار هم کودکی و هم بزرگسالی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این قالب می‌توانیم بگوییم که کار کودکان در فضای مجازی نیز همین مفهوم را دارد؛ یعنی کودک با هدف کسب درآمد در فضای مجازی به کار گرفته می‌شود و از این کار آسیب‌های بسیاری می‌بیند. این کودکان خیلی وقت‌ها دچار بحران هویت می‌شوند آن‌ها تحت تاثیر لایک‌ها و توجهاتی که در فضای مجازی به آن‌ها می‌شود، شخصیت کاذب پیدا می‌کنند و، چون شخصیت کودک به تعداد لایکهایش در فضای مجازی، ارتباط پیدا می‌کند اگر در فضای واقعی همان توجه به او نشود اعتماد به نفسش خدشه‌دار می‌شود.

اگر بخواهیم در مورد چرایی کار کودکان صحبت کنیم، ریشه‌ی اصلی این پدیده را چه می‌دانید؟

یزدانی: کار کودک یک طرف عرضه و یک طرف تقاضا دارد. این مسئله از قرن ۱۸ و عصر صنعتی شدن مطرح شد. در آن زمان کودکان به دلایل مختلف از جمله نداشتنِ توان مطالبه‌گری به کار گرفته شدند. در مورد چراییِ این مسئله نیز باید بگویم که هر چه فقر و نابرابری گسترده‌تر شود کار کودک نیز بیشتر می‌شود.

کودکان به عنوان یکی از ضعیف‌ترین حلقه‌های اجتماعی وارد چرخه‌ی نابرابری سازِ سیاست‌های کلان اقتصادی و اجتماعی می‌‍‌شوند و از قربانیانِ اصلیِ این وضعیت هستند. ببینید خانواده وقتی دچار فقر و استیصال می‌شود ناچار است فرزند خود را برای کار بفرستد؛ بنابراین بنیاد کار کودکان بر مناسبات نابرابری استوار است که در جامعه شکل گرفته و هر روز هم بیشتر می‌شود. این نابرابری کار کودک را به استراتژیِ بقا تبدیل کرده؛ یعنی برای بقای خانواده، کودک مجبور است کار کند.

این چرایی با استمرار شرایط اقتصادی طبیعتا به شکل‌های مختلف استمرار پیدا می‌کند. در هر جایی ممکن است کار کودک متفاوت باشد. مثلا در تهران کودکان ممکن است بیشتر در خیابان کار کنند، اما در نواحی مرزی ما کودکان کولبر داریم. ببینید اگر بخواهیم انسانی به قضیه نگاه کنیم همین واژه‌ی کولبری مایه‌ی شرم یک جامعه است حالا به این واژه، کودک را هم اضافه کنید؛ کودک کولبر! ببینید چه واژه‌ی وحشتناکی است.

خب حالا برگردیم به فضای مجازی؛ در فضای مجازی شکل کارِ کودکان تغییر می‌کند. اگرچه در اینجا کار کودکان مانند کار کودکان در فضای واقعی نیست، اما به هر حال از کار این کودکان کسب درآمد می‌شود. مهم‌ترین ابزار برای کسب درآمد نیز جسم کودکان است؛ زیبایی، معصومیت و… همه ابزاری برای تبلیغ و کسب درآمد می‌شوند و همانطور که گفتم آسیب‌های فراوانی به کودک می‌زند.

آقای یزدانی! در خصوص چرایی این پدیده به فقر خانواده‌ها و سیاست‌های کلان اقتصادی اشاره کردید و اینکه کار کودکان در واقع استراتژیِ بقای کودکان و خانواده‌های آن‌هاست؛ اما در مورد کار کودکان در فضای مجازی نمی‌توانیم علت را فقر خانواده‌ها بدانیم. بسیاری از خانواده‌هایی که فرزندان خود را در فضای مجازی اصطلاحا به کار می‌گیرند خانواده‌های متوسط رو به بالا هستند و اتفاقا درآمد‌های کلانی نیز از این راه به دست می‌آورند. آیا برای چرایی کار کودکان در فضای مجازی باید به علل دیگری اشاره کرد؟

یزدانی: ببینید اینجا بحث نابرابری در جامعه مطرح می‌شود که اتفاقا موضوع مهمی است. نه فقط در مورد کار کودک در فضای مجازی بلکه در مطالعاتی که پیشتر در حوزه‌ی تن‌فروشی شده بود نیز بعضی از سوژه‌ها به لحاظ مالی وضعیت بدی نداشتند، اما احساس نابرابری می‌کردند.

نابرابری با رویکرد بازارمحور تزریق می‌شود. ضمن اینکه نباید سیاست‌های کلان اقتصادی را در پایین کشیدنِ طبقه‌ی متوسط به زیر خط فقر نادیده گرفت. نیمی از جمعیت، الان زیر خط فقر هستند و این احساس نابرابری و عقب‌ماندگی می‌آورد. آن‌ها به دنبال این هستند که با کسب درآمد از این راه خود را به سطح قابل قبولی برسانند. به علاوه رویکرد‌های بازارمحور، رفتنِ خانواده‌ها به این سمت و سو را تشدید می‌کند.

منطق بازار همه چیز را به کالا تبدیل می‌کند. مدلینگ هم از دل همین منطق در می‌آید. در این منطق آدم‌ها به همه نگاه کالایی دارند و خب به فرزندانشان هم این نگاه را دارند. آن‌ها فرزندان خود را به نمایش می‌گذارند تا از این راه کسب درامد کنند. پس بخشی به حس نابرابری برمی‌گردد و بخشی هم ناآگاهی خانواده‌ها از پیامد‌های چنین کاری. شاید اگر خانواده‌ها به این آگاهی برسند که این کار چه پیامد‌هایی برای فرزندان آن‌ها دارد و آینده او چگونه تحت تاثیر قرار می‌گیرد، تامل بیشتری در این قضیه داشته باشند.

برخی از این خانواده‌ها فکر می‌کنند با استفاده از مشاوره و روانشناس مسئله حل می‌شود.

یزدانی: مسئله این است که این مشکل به راحتی حل نخواهد شد. به هر حال همانطور که گفتم مسائلی که برای این کودکان پیش می‌آید بسیار جدی است و روانی که زخم خورده به راحتی درمان نمی‌شود. نکته‌ی دیگری که من باید اضافه کنم این است که جامعه‌ی ما به سمت جامعه‌ی نمایش می‌رود. ببینید ما الان رتبه‌ی یک را در زمینه‌ی عمل بینی و رتبه‌ی ۱۵ را در زمینه‌ی عمل زیبایی در جهان داریم. این نشان می‌دهد که ما در این زمینه مشکل جدی داریم. چرا؟ چون می‌خواهیم نمایش بدهیم. جامعه‌ی ما جامعه‌ی نمایش است که یک بخشی از این وضعیت، حاصل سازِکار‌های کلانِ فرهنگی است.

کمی از دیدگاه حقوقی به قضیه نگاه کنیم؛ اسناد حقوقی، کار کودک را چگونه تعریف کرده‌اند؟

سیدناصری: مقبول‌ترین سند حقوق بشری در این زمینه کنوانسیون حقوق کودک ۱۹۸۹ است که بسیاری از کشور‌ها به آن ملحق شدند و کشور ما نیز در سال ۷۲ به این کنوانسیون با حق شرط پیوست. اول باید به تعریف سن کودک بپردازیم؛ سازمان بین‌المللی کار به عنوان یکی از قدیمی‌ترین و با سابقه‌ترین سازمان‌های بین‌المللی، کار افراد زیر پانزده سال را کار کودک و غیرقابل قبول می‌داند. ما نیز با اینکه به کنوانسیون‌های ۱۸۲ و ۱۳۸ نپیوستیم، اما این تعریف از کار کودک و سن ۱۵ سال را پذیرفته‌ایم.

البته ماده یک کنوانسیون حقوق کودک، سن کودکی را سن ۱۸ سال تعریف کرده، اما خب شرط می‌گذارد که کشور‌ها با توجه به شرایطی که دارند می‌توانند این را تغییر دهند. در داخل نیز، در قانون اساسی، قانون جزا، قانون دادرسی مدنی و قانون کار به بحث کار کودک پرداخته شده است. البته در مورد سن کودک یک نکته نیز باید بگویم و آن اینکه قانونگذار از دیدگاه شرعی سن کودک را تقسیم‌بندی کرده؛ بر این اساس سن کودک دختر زیر نه سال و پسر را زیر ۱۵ سال حساب کرده است، اما در قوانین مختلف، ۱۸ سال را مورد قبول قرار داده است. پس ما در تعریف سن کودک، سن کیفری و جزایی و مسئولیت مدنی کودک را جدا کرده‌ایم.

در خصوص کار کودک در فضای مجازی چطور؟ آیا سازمان‌های جهانی به این موضوع توجه داشته‌اند؟

سیدناصری: در بحث کودکان کار فضای مجازی در سطح جهان هم یونسکو و هم یونیسف نهاد‌های پیشگام و پیشرو در این زمینه هستند. در سال ۲۰۱۷ یونیسف توصیه‌هایی برای پدر و مادر‌ها در خصوص ورود به این فضا داشت. یونسکو نیز به تازگی در جلسه‌ای به مسئله‌ی کار کودکان در فضای مجازی پرداخته است.

ببینید همانطور که قانون اساسی کشور‌ها هر ده سال باید تغییر کند و اصلاحاتی در آن ایجاد شود، حقوق‌دان‌های بین‌المللی نیز تاکید دارند که کشور‌ها در کمیته‌ی حقوق کودک سازمان ملل متحد جلسه بگذارند و با مدنظر قرار دادنِ اتفاقاتی که در دنیای دیجیتال افتاده به توافق برسند و بعد کشور‌ها به صورت جداگانه این مباحث را در قانونگذاری داخلی خود به اجرا بگذارند. اما خب ما برای رسیدن به این چارچوب حقوقی فاصله‌ی زیادی داریم.

اطلاعی از قوانینی که در برخی از این کشور‌ها برای این کودکان وضع شده دارید؟ کشور‌های پیشرو در این زمینه کدام‌ها هستند؟

سیدناصری: تا جایی که من می‌دانم کشور‌هایی مثل کلمبیا، ترکیه و آلمان به این مسائل پرداخته‌اند. به خصوص آلمان که به صورت سفت و سخت به این مسئله پرداخته در آنجا با توصیه پدر و مادر‌ها و کمک مدارس به این موضوع توجه شده است.

خانم شاه‌محمدی! آقای یزدانی به صدماتی که کودک – اینفلوئنسر‌ها می‌بینند اشاره کردند، در این خصوص توضیح بدید. این کودکان در معرض چه آسیب‌هایی هستند؟

شاه محمدی: دوستان در مورد تعریف کار کودک در فضای مجازی اشاراتی داشتند؛ به هر کودکی که به هر نحوی در فضای مجازی درآمدزایی دارد، کودک کار مجازی می‌گویند. این کودکان بیشتر از طرف والدین خود و از سال‌های ابتداییِ زندگی‌شان به کار گرفته می‌شوند. والدین برای آن‌ها در صفحه درست می‌کنند و از لحظات زندگیِ کودکانشان عکس و فیلم می‌گیرند. مهم‌ترین نکته‌ای که در مورد این کودکان باید به آن اشاره کنیم، نقض حریم خصوصی کودک است.

این کودکان در سن بزرگسالی دچار مشکلات بسیاری می‌شوند. بحران هویت، اختلالات شخصیتی، ضعف اعتماد به نفس در کودکان مشکلاتی است که برای این کودکان پیش خواهد آمد. ببینید خیلی از این کودکان تمایلی ندارند در جمع حرف بزنند یا توانایی خود را نشان دهند، اما از جانب والدین به آن‌ها فشار وارد می‌شود که این کار را انجام دهند و یا مثلا واکنش‌های تعریف شده به موضوعات خاص داشته باشند.

ما باید بدانیم که کودکان در لحظه زندگی می‌کنند و در لحظه نسبت به مسائل واکنش نشان می‌دهند و فضای مجازی و کشاندنِ کودکان به این فضا باعث می‌شود لحظه‌ی آن به تاراج برود. این کودکان در واقع کودکی نمی‌کنند و، چون باید برای هرکاری، نمایشی رفتار کنند به نوعی سرکوب می‌شوند و آسیب روحیِ بسیاری به آن‌ها وارد می‌شود. ممکن است کودک، زمانی تمایل به انجام کاری نداشته باشد، اما والدین آن‌ها را مجبور کنند آن شرایط را بپذیرند.

این کودکان همچنین شخصیت تائیدطلب پیدا می‌کنند و این برای سال‌های بزرگسالی آن‌ها بسیار خطرناک است و باعث سرخوردگی آن‌ها می‌شود. همچنین ممکن است این کودکان به دلیل عکسی که از آن‌ها منتشر می‌شود در گروه همسالان خود مسخره شوند و این آن‌ها را سرخورده می‌کند. موضوع مهم‌تر این است که از آنجا که تصاویر این کودکان به راحتی دست به دست می‌شود احتمال قرارگرفتنِ این کودکان در معرض آزارگران جنسی و افراد پدوفیل بسیار بالاست.

آقای یزدانی! چرا بعد از سال‌ها ما نتوانستیم با مسئله‌ی کار کودکان برخورد کنیم؟

یزدانی: در واقع باید بگوییم عزم جدی برای مقابله با این وضعیت وجود ندارد که دلایل متفاوتی هم دارد؛ اما یکی از مهم‌ترین دلایل این است کودکان در حوزه‌ی قدرت جایی ندارند. آن‌ها رایی ندارند تا نظرِ روسای جمهور را به خود جلب کنند در نتیجه ما هیچ رئیس‌جمهوری نمی‌بینیم که به این مشکل به صورت جدی ورود کند و حتی در زمان تبلیغات هیچ برنامه‌ای برای رفع این مشکل ارائه نمی‌دهند، چون کودکان نه صدا دارند و نه رای.

نکته‌ی بعدی به خلاء حوزه‌ی سیاستگذاریِ اجتماعی در کشور برمی‌گردد. در مواجهه با این مسئله برنامه‌ای جدی ارائه نشده است. زمانی در دهه‌ی ۸۰ وزارت رفاه یک برنامه‌ی ساماندهی تصویب کرد، اما به محاق رفت و در سال ۹۲ مجددا در مورد آن صحبت شد و جلسه برقرار شد، اما دوباره کنار گذاشته شد و عملا هیچ اتفاقی نیفتاد.

همین بودجه‌ی سال ۱۴۰۱ را نگاه کنید؛ ببینید چقدر بودجه برای حوزه‌ی اجتماعی و چقدر برای حوزه‌های غیر اجتماعی و یا حتی ضد اجتماعی تخصیص داده شده است. خیلی اوقات می‌گویند ما بودجه نداریم، اما واقعیت این است که ما مشکل تخصیص بودجه داریم. حوزه‌ی اجتماعی معمولا در بودجه کشور مغفول می‌ماند و طبیعتا حوزه‌ی کودک نیز بخشی از این حوزه است. علاوه بر بحث بودجه، این موضوعات در اولویت برنامه‌ای ما هم قرار ندارد.

زمانی هم که تصمیماتی گرفته می‌شود معمولا اقدامات هیجانی است. در بهزیستی یا وزارت کشور طرحی می‌دهند که اصلا قابل اجرا نیست. به طور مثال وزارت کشور چند سال پیش طرحی راه انداخت به نام قرارگاه حوزه‌ی اجتماعی؛ خب سوال من این است که اصلا قرارگاه چه نسبتی با حوزه‌ی اجتماعی دارد؟! این یک مفهوم نظامی است و نه اجتماعی. همین کلمه‌ی قرارگاه نشان می‌دهد آنچه در ذهن دست‌اندرکاران است نوعی سرکوب است و نه حل مسئله.

سیدناصری: ما به نوعی در این زمینه دچار رها شدگی هستیم. ببینید کشور ترکیه کمیته‌ی مخصوص برای کار کودک تشکیل داده و در این زمینه کار می‌کند، خب چرا در کشور ما همین کار را هم انجام نمی‌دهند؟ آقای یزدانی به درستی گفتند، حاکمیت فکری به حال این قضیه نکرده و فرقی هم ندارد کدام رئیس‌جمهور روی کار باشد؛ اساسا موضوع مطرح نیست. حاکمیت حتی به کنوانسیون حقوق کودک در عمل بهایی نمی‌دهد و آن را ضد اسلامی می‌داند.

ما حتی تعریفی از حقوق کودک نداریم. اینکه هیچ رئیس‌جمهوری در برنامه‌های خود از حقوق کودک صحبت نمی‌کند یعنی این موضوع اصلا برایش مهم نیست. یکی از نکات مهم در این زمینه، لزوم دیدن قوانینی جداگانه برای کودک است. من فکر می‌کنم ما به جای پیشروی عقبگرد کرده‌ایم. یعنی برای حل مسئله نه جدیت داریم و نه شرایط اقتصادی مملکت به گونه‌ای پیش می‌رود که بتوانیم به رفع وضعیت نابرابری و فقر امیدوار باشیم. بزرگوارانی که دست‌اندرکار هستند نه سازمان ملل و نه کنوانسیون حقوق کودک را قبول دارند و خب قانونگذاری کشور خودمان هم فشل و ناتوان عمل کرده است.

یزدانی: البته اینکه می‌گویید قبول ندارند؛ به هر حال قانون مجلس است.

سیدناصری: بله ما سال ۷۲ کنوانسیون حقوق کودک را با حق شرط پذیرفتیم، اما خب مسئولان فکر می‌کنند این کنوانسیون یک کنوانسیون آمریکایی است و با اینکه در لفظ قبول دارند، اما در عمل حمایت نمی‌کنند.

حل مسئله‌ی کار کودک با طرح‌هایی مثل ساماندهی کودکان کار و جمع‌آوری این کودکان و یا فعالیت خیریه‌ایِ ان – جی – اُها تا چه حد می‌تواند مفید باشد؟

یزدانی: سال گذشته شهرداری و وزارت کشور و سال‌های قبل نیز بهزیستی برای مقابله با مسئله‌ی کار کودک، این کودکان را در خیابان‌ها می‌گرفتند و بعد آن‌ها را یا به خانواده‌ها تحویل می‌دادند و یا برای مدتی نگه می‌داشتند و بعد بچه‌ها در یک چرخه‌ی هراس‌انگیز باز به خیابان برمی‌گشتند. آن‌ها چاره‌ای نداشتند؛ کار آن‌ها در واقع استراتژی بقای آن‌ها و خانواده‌هایشان بود. ببینید اینکه ما چگونه با کار کودک برخورد کنیم مهم است.

نمی‌توان با این دست از اقدامات به نتیجه‌ای جدی رسید. ما باید استراتژی خود را برای حل این قضیه تغییر بدهیم. اگر همه‌ی این ان – جی – اُهایی که فعالیت می‌کنند صد‌ها کودک را نیز پوشش دهند، اما بنیان این مسئله درست نشود مشکلی حل نخواهد شد چرا که سیاست‌های دولت هزاران کودک را به دلیل فقر به این وضعیت می‌کشاند. اینجاست که سیاست کلان معنا می‌دهد.

سیدناصری: واقعیت این است که سازمان‌های مردم نهاد و سازمان‌های بین‌المللی نمی‌توانند آنچنان که باید مسئله را حل کنند. همانطور که آقای یزدانی گفتند آن‌ها نهایتا تعدادی از کودکان را از این وضعیت نجات می‌دهند، اما تا دولت‌ها برای حل این مسئله تعهد حقوقی و سیاسی و فرهنگی نداشته باشد عملا مسئله حل نخواهد شد.

در مورد حل مسئله‌ی کار کودک در فضای مجازی صحبت کنیم. خب اساسا این یک پدیده‌ی نسبتا جدیدی است. نقش حاکمیت در این زمینه چیست و به طور کلی چگونه می‌توان به این مسئله ورود کرد؟

یزدانی: حاکمیت نقش بنیادین دارد. اما خب این نگرانی هم وجود دارد که نقش مخرب داشته باشد؛ یعنی به جای اینکه به بنیان مسئله بپردازد و استراتژی‌ها را تغییر دهد با مسئله حذفی برخورد کند. حاکمیت ابزار آگاهی‌رسانی را در دست دارد. از طرفی پلیس فتا خط مشی مشخصی در این عرصه ندارد. البته من نمی‌گویم پلیس فتا وارد شود، چون هنوز استراتژی‌ای وجود ندارد و اگر هموجود داشته باشد می‌رود در قالب سند ملی حقوق کودک؛ بنابراین نقش حاکمیت در این زمینه نیز اساسی است، اما خب اینکه از چه مسیری به قضیه ورود می‌کند مهم است. بخش مهمی آگاهی‌بخشی است و بخش دیگر مدیریت این فضا با رویکرد اجتماعی و حفاظت از بچه‌ها است.

سیدناصری: یکی از پیشنهاد‌های ما این بود که پلیس فتا برای رسیدگی به دعاوی مربوط به کودکان و نوجوانان زیرمجموعه‌ی جداگانه‌ای داشته باشد تا در این زمینه عملکرد بهتری نشان دهد، اما متاسفانه در بحث کار کودکان در فضای مجازی نمی‌توانیم خیلی خوشبین باشیم.

خانم شاه‌محمدی در مورد نقش آگاهی دهی به والدین بگویید.

شاه محمدی: آقای یزدانی اشاره کردند ما نمی‌توانیم به خانواده‌ای که زیر خط فقر مطلق است بگوییم فرزندت را برای کار به خیابان نفرست در واقع فرهنگسازی در این مورد خیلی جواب نمی‌دهد، اما در مورد کودکان کار در فضای مجازی اتفاقا قضیه برعکس است؛ فرهنگ‌سازی می‌تواند تا حدود زیادی راهگشا باشد. وقتی خود کودک از حقوق خود مطلع شود و پدر و مادر بدانند که نباید به کودک خود به عنوان منبع کسب درآمد نگاه کنند و با این کار آسیب‌های بسیاری به فرزند خود می‌زنند، می‌توان تا حد قابل توجهی با این مسئله مقابله کرد. متاسفانه حاکمیت در زمینه‌ی فرهنگسازی برای جلوگیری از مسئله نیز برنامه‌ای ندارد.

درآمد حاصل از این صفحه‌ها به قدری زیاد است که به نظر می‌رسد قانع کردنِ پدر و مادر‌ها برای اینکه از فرزندانِ خود برای درآمدزایی استفاده نکنند کار سختی است. من نقش پدر و مادر‌ها را در این قضیه جدی می‌دانم. در درجه‌ی اول هر پدر مادری به این علت که مسئول مستقیم نگهداری از فرزند خود است نباید در انتظار قانون و اقدامات حاکمیت باشد. من فکر می‌کنم همه‌ی این‌ها با هم مهم است؛ یعنی هم پدر و مادر‌ها باید آگاهی خود را بالا ببرند هم حاکمیت باید اقدامی جدی انجام دهد.

ببینید ما به نوعی دچار هیجان‌زدگی در فضای مجازی شده‌ایم. پیشرفت تکنولوژی و وسایل ارتباط جمعی به قدری سریع اتفاق افتاده که فرهنگ از آن جا مانده است. همیشه اول تکنولوژی به دست ما می‌رسد و سال‌ها بعد به این فکر می‌کنیم که چگونه فرهنگ استفاده از آن را بیاموزیم. من فکر می‌کنم جای آموزش در این زمینه به شدت خالی است.

البته من نمی‌گویم فرهنگ‌سازی تاثیرگذار نیست. حل مسئله‌ی کار کودک نیاز به بررسی ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد، اما نباید همه چیز را به بحث فرهنگی تقلیل بدهیم. فرهنگ در حل مسئله‌ی کار کودک مهم است و البته در مورد کار کودکان در فضای مجازی اهمیت بیشتری دارد از این بابت که سطح اقتصادی متفاوت است.

والدین این کودکان خیلی اوقات قبول نمی‌کنند که حضور پررنگ فرزند آن‌ها در فضای مجازی و این چنین به تصویر کشیدنِ آن‌ها می‌تواند به فرزندشان آسیب برساند. به طور مثال برخی از آن‌ها می‌گویند مگر قبلا کودکان در تبلیغات و یا فیلم و سریال‌ها حضور نداشتند.

یزدانی: جنس این کار با آن کار فرق دارد. در آنجا بحث رضایت کودک مطرح می‌شود. اما در اینجا خیر و تمام زندگی کودک به نمایش گذاشته می‌شود. حریم شخصی بخشی از حقوق کودک است و باید رعایت شود. به هر حال نمونه‌هایی از این موارد در کشور‌های دیگر اتفاق افتاده؛ افرادی بودند که در سن بزرگسالی بابت انتشار عکس خود در کودکی شکایت کرده‌اند. آن‌ها نسبت به انتشار عکس‌ها و فیلم‌های خود احساس بدی داشتند و آسیب دیده‌اند. به هر حال این‌ها وجود دارد.

دوستان اشاره کردند که با اقداماتِ حذفی از جنس جمع کردنِ کودکان کار از خیابان‌ها نمی‌شود مسئله‌ی کار کودک در فضای واقعی را رفع کرد. در مورد کار کودکان در فضای مجازی هم همین دیدگاه را دارید؟ عده‌ای معتقدند برای جلوگیری از آسیب‌های فضای مجازی بهترین کار فیلترینگ است؛ نظر شما چیست؟

یزدانی: حذف مسئله راه‌حل مسئله نیست. البته متاسفانه این نگاه در سیستم ما وجود دارد. ما مسائل را برعکس حل می‌کنیم. زمانی طبق برآورد‌ها به این رسیده بودند که بالای ۶۰درصد از کسانی که وارد دانشگاه می‌شوند از دهک‌های بالای جامعه هستند و نتیجه گرفتند دانشگاه را پولی کنند. یعنی به جای اینکه بگویند نظام آموزشی را درست کنیم تا از دهک‌های پایین هم بتوانند وارد دانشگاه شوند گفتند دانشگاه را پولی کنیم. خب فیلتر فضای مجازی برای مقابله با کار کودکان در فضای مجازی نیز برعکس حل کردنِ مسئله است. در واقع با این کار مسئله‌ی اصلی حذف نمی‌شود چراکه مکانیزم‌های بسیاری برای دور زدن این قضیه وجود دارد؛ بنابراین اساسا نگاه حذفی درست نیست و پیامد‌های خطرناکتری خواهد داشت. باید اقدام اساسی و کارشناسی در این زمینه انجام داد. بخشی از این اقدامات فرهنگسازی و آگاهی بخشی است و بخشی هم می‌تواند مبتنی بر اقدامات قانونی باشد، یعنی همانطور که کودک‌آزاری جرم است و برای آن قوانینی وجود دارد در این زمینه نیز می‌توان قوانینی وضع کرد.

سیدناصری: ما متاسفانه نگاه پیشگیرانه در کشور نداریم. در مسئله‌ی کار کودکان در فضای مجازی، مصوبه‌ی حمایت از کودکان در فضای مجازی اقدام خوبی بود، اما به نظر تا اجرایی شدنِ آن فاصله است. ما هنوز نگاه کارشناسی به قضیه نداریم. الان کشور‌های توسعه یافته این را یک خطر برای کشور خود تلقی می‌کنند.

شاه‌محمدی: فیلترینگ نگاه وارونه به مسئله و پاک کردن صورت مسئله است. ما باید در مورد حقوق کودکان و قوانین آگاهی بخشی کنیم. هم کودکان و هم خانواده‌های آن‌ها باید نسبت به این امور آگاه باشند و این باید جزو آموزش‌ها قرار بگیرد.

منبع: خبر فوری

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.