سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

گنده‌لات‌های مجازی سر گذرِ اینستاگرام!

در مطلب زیر از چند و چون حضور صورت‌زخمی‌هادر حوزه پردرآمد اینفلوئنسری و ساخت کلیپ‌های بامزه یا عبرت آموز گفته ایم.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،  اینستاگرام را که باز می‌کنی، از در و دیوارش، اینفلوئنسر می‌بارد. اینفلوئنسر که در لغت، «تأثیرگذار» معنی می‌دهد، در اینستاگرام معادل توانایی تبلیغ است؛ تبلیغ کالا، خدمات و نوعی خاص از سبک زندگی که برای فرد تبلیغ‌کننده، درآمد به‌دنبال دارد. بعضی از اینفلوئنسر‌ها به مهارت‌شان در خنداندن تکیه می‌کنند و ویدئو‌های کمدی می‌سازند. محور فعالیت بعضی‌های دیگر علاقه به خوردوخوراک است که یا به غذا پختن و به‌اشتراک گذاشتن رسپی ختم می‌شود یا به غذا خوردن مقابل دوربین. آن‌هایی که اهل آرایش کردن هستند، اصول بزک را آموزش می‌دهند و بچه‌دارها، تجربه‌شان در فرزندپروری را به‌عنوان اصول تربیت فرزند با دیگران شریک می‌شوند. به این فهرست می‌توان اینفلوئنسر‌های «زندگی مشترک»، «ورزش»، «مد و پوشاک»، «سفر و گردشگری»، «بازی و تکنولوژی» و «گنده‌لات‌ها» را اضافه کرد. گنده‌لات‌ها را شاید پیش از این، سرِ کوچه‌ها درحال زنجیر گرداندن دیده‌باشید؛ یا در مستند‌های تلویزیونی عبرت‌آموز بهشان برخورده‌باشید که نادم و پشیمان با صورت‌های شطرنجی، اعتراف می‌کنند «شر دور سرمون می‌گشت داداش». نسخه بدلی‌شان با سبیل کلفت مصنوعی و پاشنه کفش خوابیده را هم حتما در فیلم و سریال‌ها سراغ دارید، اما حالا آن‌ها هم سودای تحت‌تأثیر قراردادن دیگران را در سر دارند و از آن‌جایی‌که در اینستاگرام هوادار کم ندارند، به‌نظر می‌رسد به هدف‌شان هم رسیده‌باشند. در پرونده امروز از چندوچون حضور گنده‌لات‌ها در اینستاگرام و ترفند‌ها و فضای غلو آمیز دوروبرشان سردرمی‌آوریم.


بیشتربخوانید


آقای «الف» و فن پیج‌هایش چقدر فالوئر دارد؟ ۱.۲ میلیون

رد یک زخم عمیق روی گونه‌اش دیده می‌شود و کلی خط ریزودرشت توی ابرو‌ها و سروصورت؛ این آلبوم یادگار دعوا و درگیری را روی هیکلی ۱۲۰ کیلویی پر از خالکوبی و قدی ۲ متری (طبق آن‌چه در بیوگرافی‌اش می‌گوید) تصور کنید تا دست‌تان بیاید درباره چه تیپ آدمی صحبت می‌کنیم. خودش می‌گوید ۳۶ ساله است، قبلا بوکس و کشتی کار می‌کرده‌است و الان بدنسازی کار می‌کند، کارش تبلیغ است و شغل اصلی‌اش خریدوفروش ماشین و ساخت‌وساز، اما رزومه‌اش می‌گوید که یکی از معروف‌ترین گنده‌لات‌هاست.

جناب م. الف با این وجنات و کمالات کجا و اینفلوئنسری در اینستاگرام کجا؟ شاید فکر کنید وقتی در حرفه اصلی‌اش یعنی خریدوفروش ماشین و کار ساختمان پول به‌فور پیدا می‌شود، وسوسه مالی دلیل بعیدی برای ورود به اینستاگرام است، اما باید درنظر داشته‌باشید که اینفلوئنسری و تبلیغ، کاری صرفا پردرآمد نیست بلکه راحت و بی‌دردسر هم هست. بازار، بالا و پایین و سود و زیان دارد و هرقدر هم بی‌دروپیکر باشد، باز قاعده و قانونی بر آن حکم‌فرماست، اما در اینستاگرام می‌شود برای یک تبلیغ از چند صدهزار تا چند ده‌میلیون تومان کاسب شد، فقط کافی است چیزی برای نمایش داشته‌باشید که با توجه به تعداد دنبال‌کنندگان م. الف معلوم می‌شود نمایش ظاهر خشن و ترسناک، حسابی خریدار دارد. البته طرفدارانش شاید به شما بگویند شیفته سبک تولید محتوای اینفلوئنسر محبوب‌شان شده‌اند. خب این محتوا را با هم بررسی کنیم؛ م. الف که در بیوی صفحه‌اش، خود را کمدین و بازیگر سینما معرفی کرده، بازیگر نقش اول ویدئو‌هایی است که در پیجش آپلود می‌کند؛ ویدئو‌هایی که یکی‌درمیان پندآموزند و تبلیغی. او در این ویدئو‌ها در نقش قهرمان ظاهر می‌شود و با به زبان آوردن جملاتی که قرار بوده تأثیرگذار باشند، شخصیت بی‌پناه و مظلوم قصه را از دست کاراکتر لات بی‌سروپا نجات می‌دهد تا مخاطبش نتیجه بگیرد که «لات داریم تا لات» و «مردانگی» و «مرام و معرفت» آقای الف را تحسین کند. این محتوا آن‌قدر برای کاربران اینستاگرام جالب بوده‌است که م. الف چندتایی فن‌پیج فعال هم دارد و چرخ کارش می‌چرخد!

لات سینمایی و عشق کفتربازی چقدر فالوئر دارد؟ ۸۰۰ هزار

پ.ک نه ازلحاظ خشونت ظاهری و نه ازنظر تعداد هوادار به‌پای م.الف می‌رسد ولی هم در تعریف لاتی می‌گنجد و هم جزو میکرواینفلوئنسرها به‌شمار می‌رود. میکرواینفلوئنسرها نسبت به اینفلوئنسرها مخاطبان کمتری در شبکه‌های اجتماعی دارند ولی صاحبان کسب‌وکار روی نفوذ آن‌ها حساب می‌کنند و تبلیغات‌شان را به آن‌ها می‌سپارند. پ.ک هیکل تنومند و قدوبالای توی‌چشمی ندارد ولی تا دل‌تان بخواهد به‌قول خودش خط‌وخش توی سر و صورتش نقش بسته ‌است. پسر جوان بیست‌وشش، هفت‌ساله‌ای است که از عمق خط‌های روی صورتش معلوم می‌شود دعوا و دردسر درست کردن را خیلی زود شروع کرده‌است. در عکس‌ها و ویدئوهایش یا سیگار‌به‌دست است یا نی قلیان روی لب. از هیچ فرصتی برای اشاره به عشق و مشغولیتش با کبوترها غافل نمی‌شود و به «کفتربازی»‌اش افتخار می‌کند. کارش پیش از اینفلوئنسری، نقاشی ساختمان بوده‌، حالا اما آن‌طور که خودش ادعا می‌کند، سعی دارد از خود قبلی‌اش فاصله بگیرد تا «دوباره توی بدبختی‌های قدیم» نیفتد ولی ظاهر و لحن بیان پ.ک همانی است که از کلیشه «تیپ لات» در ذهن داریم. خب با این اوصاف در ویدئوهای او نباید دنبال محتوایی عمیق بگردیم و البته اصولا از اینستاگرام توقع چنین محتوایی را نداریم. سوژه‌های موردعلاقه پ.ک کپی برابر اصل درون‌مایه فیلم‌فارسی‌هاست که پیشترها حوزه تخصصی و ملک طلق لات‌های جاهل به‌شمار می‌رفت؛ مایه گذاشتن در رفاقت و خیانت و خنجر از پشت خوردن و تنهایی که در رقیق‌ترین حالت نمایشی، عرضه می‌شود و کلی هم لایک و کامنت می‌گیرد. آن‌طور که تاریخ پست‌های صفحه پ.ک نشان می‌دهد، از حدود یک سال پیش به اینفلوئنسری روی آورده‌است‌ و آن‌طور که تعداد هوادارانش نشان می‌دهد، به‌زودی به یکی از تأثیرگذارترین‌های اینستاگرام تبدیل خواهدشد!

چرا لات‌های‌اینستاگرامی را فالو می‌کنیم؟

مروری بر نقش لات‌ها در فرهنگ ایرانی و اقتضائات اینستاگرام که بستر مهیایی برای ایفای نقش مجازی آن‌ها فراهم می‌کند اولین سوالی که گنده‌لات‌های اینستاگرامی در ذهن مخاطب کنجکاو برمی‌انگیزند آن است که چطور جای پای خود را به‌عنوان اینفلوئنسر در فضای مجازی محکم کرده‌اند؟ ظاهر خشن و در مواردی سابقه تیره‌وتار آن‌ها چطور توانسته‌است فالوئر جذب کند؟ برای پاسخ دادن به این سوالات باید لات را از دریچه فرهنگ ایرانی نگاه کنیم. لات‌ها در فرهنگ ما همواره جایگاه ویژه‌ای داشتند؛ گروهی با ویژگی‌های ظاهری خاص و مسلکی که ازنظر عرف و قانون ناهنجار شناخته می‌شود اما در دایره بسته خرده‌فرهنگ یا ضد فرهنگ گروه از هر قانون مکتوبی، لازم‌الاجراتر است. لات، مجموعه‌ای از رفتار و خصوصیات مثبت و منفی را کنار هم جمع می‌کند که از نظر منطقی قابل‌جمع نیستند؛ هم بزن‌بهادر است، هم از دیگران دست‌گیری می‌کند. هم تشنه احترام است و بی‌تحمل دربرابر کوچک‌ترین رفتار یا گفتاری که توهین تلقی کند، هم پیش بزرگ‌تر از خود سربه‌زیر و متواضع و حقیر است. این مجموعه تناقض‌آمیز که شاید درباره همه آن ها مصداق نداشته باشد، در مردم هم احساسات و واکنش‌های متناقض برمی‌انگیزد. به طور معمول مردم از لات‌ها دوری می‌کنند و برخی به خاطر آن چه بی باکی شان می خوانند به آن‌ها احترام می‌گذارند.

لات‌ها میل به تخریب و ابراز خشونت را که قانون و اشکال مختلف جامعه‌پذیری در اکثریت جامعه به بند می‌کشد، در خود سرکوب نمی‌کنند. از کسی دستور نمی‌گیرند، چیزی جز مسلک شخصی محدودشان نمی‌کند و برخی از مردم همان‌طور که بدمن سینما را تشویق می‌کنند، علنا یا در دل برای جلوه بخشِ سرکوب‌شده خود در لات‌ها هم هورا می‌کشند. از این منظر هوادار داشتن اینفلوئنسرهای گنده‌لات، موضوع عجیبی نیست؛ تنها زمین بازی عوض شده‌است. آن‌ها اگرچه در ویدئوهای اینستاگرامی‌شان دعوا راه نمی‌اندازند و عربده نمی‌کشند اما شکل‌وشمایل و مسلک لاتی را حفظ کرده‌اند؛ یعنی همان چیزی که در نظر مخاطب، نماد قدرت به‌حساب می‌آید. جالب است بدانید که گروهی از مخاطبان‌شان به آن‌ها معترض هم می‌شوند نه بابت بدآموزی‌های احتمالی‌شان بلکه از این حیث که معتقدند این گروه نوظهور، آبروی لات‌های اصیل را برده‌اند! البته پر بیراه هم نمی گویند.می‌بینید؟ فرهنگ لاتی آن‌قدر نفوذ دارد که هنوز هم عده‌ای دلتنگ آن شوند و نگران ازدست رفتن اصالتش باشند.

بازیگران ناشی و ذائقه سهل‌گیر تماشاچی
از وجه فرهنگی و روان‌شناسانه ماجرا که بگذریم، به میدان بازی جدید آن ها می‌رسیم؛ اینستاگرام! فضایی که مخصوص نمایش است و هرچه نمایش، سبک‌تر و رقیق‌تر؛ تعداد هوادارانش بیشتر. اینستاگرام مثل همان فیلم‌های کمدی مبتذلی است که همه متفق‌القول به بی‌مایه و رکیک بودن‌شان اذعان دارند ولی چشم می‌کشند که اکران شوند و سالن را پر کنند. یک‌جور نقطه نفس‌کش که وقت را پر کند و فکر و انرژی ذهنی نطلبد. به آن‌چه در این فضا لایک و کامنت می‌گیرد و بازنشر می‌شود، فکر کنید. سه سال پیش وقتی یک مدل آمریکایی، عکسی از دست نوزاد تازه‌متولدشده‌اش به‌اشتراک گذاشت و بیش از 18میلیون لایک گرفت، صفحه‌ای در اینستاگرام راه افتاد که متعلق به یک تخم‌مرغ بود.

تنها پست این صفحه که عکسی از تخم‌مرغ بود، بعد از ۹ روز توانست رکورد بیشترین لایک را بشکند و ثابت کند که محتوا‌های پرلایک و بازخورد اینستاگرامی لزوما به‌طریقی فکرشده و سنجیده تولید نمی‌شوند. بلاگر‌ها و اینفلوئنسر‌های اینستاگرامی هم پیرو چنین ذائقه سهل‌گیری هستند که با خیال راحت روی همراهی دنبال‌کنندگان‌شان حساب می‌کنند و با انتشار عکس بشقاب غذا و لیموترش خوردن بچه و سبزی پاک کردن مادربزرگ‌شان، پول به جیب می‌زنند. عده‌ای‌شان با گذاشتن سبیل ماژیکی، محتوای به‌اصطلاح کمدی تولید می‌کنند و بعضی‌های دیگر با پرتره گرفتن از بچه‌های مناطق محروم و ادای همنوع‌دوستی درآوردن، خرج سفر رفتن‌های‌شان را درمی‌آورند. در این بازار سهل‌الوصول که حریم خصوصی، اخلاقیات و اصول تولید محتوا جایی ندارد، چه فرقی می‌کند ویدئوی تبلیغی را یک بازیگر آماتور اینستاگرامی بازی کند یا فردی باهیبت لات‌های قدیم؟ نمایش، خریدار دارد و متاسفانه هرچه نمایش، سبک‌تر؛ هوادارانش بیشتر! شاید حتی بعضی‌ها بگویند چه بهتر این تیپ افراد به جای رفتار‌های سابق رو به ساخت کلیپ و تبلیغات پر سود اینستاگرامی آورده اند!

منبع: روزنامه خراسان 

اتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.