به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، تحقیقات در پرونده از روزی شروع شد که مردی ۵۶ساله به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن همسر و نوزادش داد.
وی گفت: همسرم حدود ۳ماه قبل زایمان کرد و دخترم به دنیا آمد، اما در اتفاقی عجیب هردویشان به طرز مشکوکی ناپدید شده‌اند.
بیشتربخوانید
او ادامه داد: آخرین بار تلفنی با همسرم صحبت کردم، سرکار بودم و او در خانه سرگرم رسیدگی به دخترمان بود، اما وقتی به خانه برگشتم، نه از او خبری بود و نه از دخترمان. آن‌ها بدون اطلاع من جایی نمی‌رفتند و همین مسئله نگرانی‌ام را بیشتر می‌کرد. از سوی دیگر هرچه موبایل همسرم را می‌گرفتم خاموش بود و حتی در بیمارستان‌ها هم اثری از آن‌ها پیدا نکردم.
مرد میانسال ۲روز به‌دنبال همسر و نوزادشان گشت، اما وقتی نتوانست آن‌ها را پیدا کند، راهی اداره پلیس شد و از مأموران برای یافتن آن‌ها کمک خواست.
اتفاق عجیب
با اظهارات این مرد پرونده‌ای در دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و مأموران جست‌وجو برای یافتن ردی از مادر گمشده و دخترش را آغاز کردند تا اینکه حدود یک هفته بعد در یکی از شهر‌های شمالی کشور اتفاق عجیبی رخ داد.
آن روز زن جوانی به اداره پلیس این شهر رفت و گفت که نوزادش فوت شده است. او مدعی شد که وقتی نوزادش را به حمام برده، او از دستش سر خورده و داخل تشت آب افتاده و جانش را از دست داده است.
ماجرا وقتی عجیب‌تر شد که زن جوان گفت حادثه در تهران رخ داده و وی پس از مرگ نوزادش، جسد او را برداشته و با خود به شمال کشور آورده است. در این شرایط زن ۳۰ساله به مراجع قضایی معرفی و برای او به اتهام سهل‌انگاری در نگهداری کودکش وثیقه ۱۰۰میلیون تومانی صادر و پرونده با صدور عدم‌صلاحیت به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
وقتی پرونده روی میز بازپرس جنایی قرار گرفت معلوم شد که زن ۳۰ساله همانی است که چند روز قبل‌تر شوهرش با حضور در دادسرا خبر از ناپدیدشدن او و نوزادشان داده بود.
در ادامه همسر این زن در دادسرای جنایی تهران حاضر شد و وقتی فهمید نوزادشان فوت شده، از همسرش به اتهام قتل شکایت کرد. او گفت که همسرش عمدا باعث مرگ دخترش شده و در این شرایط بازپرس جنایی دستور انتقال زن جوان را به دادسرا صادر کرد.
حادثه دردناک
این زن دیروز پیش روی قاضی محمدتقی شعبانی، قرار گرفت و درباره جزئیات مرگ دخترش گفت: ۲ سال قبل با همسرم آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم. یک سال پیش متوجه شدم باردار هستم تا اینکه دخترم حدود ۳ماه قبل به دنیا آمد. به‌دلیل اینکه از خانواده‌ام دور بودم خودم به تنهایی به امورات نوزادمان رسیدگی می‌کردم، اما اتفاقی تلخ باعث مرگ دخترم شد.
وی ادامه داد: چند روز قبل به همراه دخترم به حمام رفته بودم. نمی‌دانم چه شد که تعادلم را از دست دادم و بچه از دستم سر خورد و داخل تشت آب افتاد. دچار شوک بزرگی شده بودم و ناباورانه به نوزادم که داخل تشت افتاده بود نگاه می‌کردم. او ساکت شد و حرکت نمی‌کرد و فهمیدم که جانش را از دست داده است. وحشت عجیبی به جانم افتاد. بعد از ۵دقیقه به‌خودم آمدم و او را از داخل تشت بیرون کشیدم، دخترم فوت شده بود و قلبش نمی‌زد. من خیلی وابستگی عاطفی به او داشتم و درحالی‌که گریه می‌کردم لباس‌هایش را تنش کردم و او را داخل صندلی‌اش گذاشتم و از خانه بیرون رفتم. بی‌آنکه همسرم را در جریان قرار بدهم به ترمینال شرق رفتم و از آنجا یک خودروی دربستی به سمت یکی از شهر‌های شمالی کرایه کردم.
وی افزود: پس از رسیدن به آنجا به هتل رفتم و یک اتاق گرفتم. به همراه دختر فوت شده‌ام یک هفته در هتل بودم و با جسد او زندگی کردم و در این مدت هر روز به او خیره می‌شدم و گریه می‌کردم. در این ۷ روز چندبار تصمیم گرفتم به زندگی خودم پایان دهم، اما هر بار که به سمت ساحل رفتم نتوانستم وارد دریا شوم. درنهایت روز هفتم خودم را به اداره پلیس رساندم و هر آنچه در این چند روز اتفاق افتاده بود را بازگو کردم و جسد دخترم تحویل پزشکی قانونی شد. وی ادامه داد: من باعث مرگ دخترم شده‌ام و به‌شدت عذاب وجدان دارم، اما عمدی در کار نبوده است. زن جوان با دستور بازپرس جنایی تهران بازداشت شده و این در حالی است که پزشکی قانونی علت مرگ نوزاد را وارد شدن ضربه به سر و شکستگی جمجمه اعلام کرده و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
منبع: همشهری آنلاین
انتهای پیام/
حتی کودک کشی هم دیده ام .
چند ماه طول می کشد تا این افسردگی برطرف شود .
معمولا کسی نمی خواهد فرزندش را بکشد .
بعضی پدر و مادرها خیلی به نوزادانشون وابسته اند و کوچکترین اتفاقی براشون خیلی بزرگه که انسان معمولی نمی تونه درک کنه
خدا به پدر بخصوص مادر این نوزاد صبر بده
اول اورژانس دوم مادربزرگ و پدر بزرگ
مادر برای نجات بچه اش تا توان دارد تلاش می کند فریاد می زند ،،مشکوک است
تازه بچه افتاده سرش ضربه خورده بعضی بچه ها دست و پاشون می شکنه متآسفانه
این مادر بیچاره تنها بوده و تجربه نداشته واقعا چه همسر بی رحمی داشته که کمکش نبوده تازه ازش شکایت هم کرده این موضوع قشنگ معلومه غیرعمد بوده چون هیچ مادری دلش نمیاد بچه خودش رو بکشه ۹ ماه بارداری کم نیست
این خانم خودشو خر فرض کرده یا مردمو
من فقط صدای پرت شدنشو شنیدم خشکم زده بود
تو هال واستاده بوده وحرکتی نمیتونستم بکنم
تا صدای ناله دخترم رو شنیدم به خودم آمدم
رفتم پایین پلها الحمدا..خداوند متعال فرشته هاشو فرستاده بود که نگه ش دارند انگار آروم سقوط کرده بود دهیچی نشده بود
پس چرا جمجمه‌اش شکسته؟
مگه از چه ارتفاعی افتاده که جمجمه‌اش شکسته؟
ببین من دیگه یاد گرفتم هیچی باور نکنم...
تا خلافش ثابت بشه