سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

افشای دروغگویی دختر فراری دخمه شیطان درباره پدرش

پدر یکی از دختران حبس شده در دخمه شیطان از سعید به خاطر تجاوز به دخترش شکایت کرد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، همین دیروز بود که با او گفتگو کردم. با دختری که این روز‌ها ماجرای حبس شدنش در دخمه شیطان واقع در خیابان ابوسعید تهران که قتل یک دختر فراری در آن رخ داد؛ در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد. همین دیروز بود که گفت پدرم معتاد است و دلم نمی‌خواهد او را ببینم. امروز باز هم برای ادامه تحقیقات به دادسرا آمد. چشمش به مردی افتاد که کت و شلواراتو کشیده و مرتبی بر تن داشت. یک لحظه جا خورد، اما یکدفعه خودش را در آغوش پدرش انداخت و شروع کرد به گریه کردن. او حالا بعد از ۳ سال پدرش را دیده بود.

خودم را مقصر فرار دخترم می‌دانم

پدر این دختر جوان، نه اعتیاد دارد و نه با او نامهربانی می‌کند. او یک آدم حسابی تمام عیار است.

دخترش با گریه می‌گوید بابا ببخشید در موردت دروغ گفتم!

دخترتان به من گفته بود شما اعتیاد دارید!

اشکال ندارد. من حتما در سرنوشت تلخ دخترم مقصرم. دخترم پاک و معصوم به دنیا آمد. هر چه به سر بچه‌ها می‌آید حاصل رفتار غلط پدر و مادر است.

شما چه رفتار اشتباهی داشتید؟

من و همسر سابقم همیشه با هم اختلاف داشتیم. برای همین ۸ سال قبل تصمیم به جدایی گرفتیم. بعد از طلاق دخترم با من زندگی می‌کرد و من به خاطر لجبازی با مادرش اجازه نمی‌دادم آن‌ها همدیگر را ببینند. او هم بهانه می‌گرفت و گاهی کلافه ام می‌کرد و من کتکش می‌زدم.

وقتی سر کار می‌رفتید چه کسی از دخترتان نگهداری می‌کرد؟

گاهی نزد مادرم بود، اما خیلی وقت‌ها مجبور می‌شدم او را با خودم سر کار ببرم. کارمند یک مجموعه فرهنگی بودم و همه همکارانم دخترم را دیده بودند. حالا آن‌ها لابد تصویر دخترم را در فضای مجازی دیده اند و آبرویم رفته است. وقتی ویدئو منتشر شده از دخترم را دیدم دو دستی بر سر خودم کوبیدم. البته بعد از گم شدن دخترم دیگر سرکار نرفتم، اما مطمئنم همکاران سابقم هنوز چهره دخترم را در خاطر دارند.

به خاطر گم شدن دخترتان سر کار نرفتید؟

بله. روز و شبم شده بود گشتن دنبال سرنخی از دخترم. خدا می‌داند چقدر پول خرج کردم. در میان کارتن خواب‌ها میگشتم و آن‌ها به دروغ می‌گفتند دخترم را دیده اند. از من پول می‌گرفتند که جای دخترم را بگویند و غیبشان می‌زد. اما باز نفر بعدی که سر راهم قرار می‌گرفت، کور سوی امیدی باعث می‌شد به آن فرد هم پول بدهم.

فکر می‌کنید اگر دخترتان آزاد شود کنارتان می‌ماند یا باز فکر فرار به سرش می‌زند؟

شاید هم فکر فرار به سرش بزند. او قبل از فرار دچار اختلال روحی شده بود. مردمک چشمش می‌لرزید و پرخاشگر شده بود. او را دکتر هم برده بودم. الان حس میکنم اوضاع روحی اش خیلی بدتر هم شده. اما این بار چشم از او برنمی دارم. بار قبل برای خرید از خانه بیرون رفت و برنگشت. اما حالا تا پای جان از دخترم مراقبت خواهم کرد.

منبع: رکنا
انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۸:۳۴ ۲۶ آذر ۱۴۰۰
سلام .دقیقا چند روز پیش وقتی رفتم دنبال دخترم در مدرسه .با موضوع دردناکی مواجه شدم مادری به دنبال دختر کلاس اولش آمده بود که ناگهان پدری عصبانی آمد و کودک را از مادر گرفت و به زور تویماشین انداخت .گویا از هم جدا شده بودند و از سر لجبازی نمی خواست کودک با مادرش باشد کودک گریه می کرد و مادرش خییییلی بیشتر می لرزید خیییلی بد بود شب خوابم نمی برد الانم که دارم می نویسم گریه می کنم ...خانواده جای عاطفه هست نه کینه و لجبازی....
عمار
۰۷:۳۱ ۲۵ آذر ۱۴۰۰
فرزندان طلاق همه رقمه در معرض خطرات مختلف اجتماعی در جوامع بشری هستند نه اینکه فقط فرزندان طلاق در معرض خطرات مختلف باشند آمار اینگونه نشان می دهد اگر نه فرزندان پدر و مادر دار طلاق نگرفته هم در معرض خطرات مختلف هستند . والسلام و صلوات التماس دعا .
ناشناس
۲۳:۱۹ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
چرا اون پسره بی همه چیز را اعدام نمی کنند؟!! حالا طلاق تو جامعه هست که نباید باشه دختر فراری هست که نباید باشه سازمانهای حمایتی و سیاستهای اجتماعی پیشگیری کننده باید باشه که مسئولین کشور ما اصلا" نمی دونند یعنی چی !! اما ولی این همه پست فطرتی و جنایتی که اون مرد مرتکب شده کمترین مجازاتش اعدام فوری فوری است.
جواد
۲۱:۵۵ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
درخواستم از قوه قضائیه این هست که شما را به خدا قسم ميدم اين سعيد پست فطرت را در ملأعام اعدام کنید... این گرگ روانی را باید چندین بار اعدام کرد‌‌..‌
ناشناس
۲۱:۲۵ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
در ایران و این مدیریت کسور این جور داستانها چیز غریب نیست
ناشناس
۲۰:۴۸ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
سرما میخوریم .دکتر میرویم
ولی جرو بحث میکنیم .زیر اب زنی میکنیم .حسود و شایعه پران هستیم .دکتر روان شناسی نمیرویم
روان مهمتر از جسم است
زن و شوهر باهم کنار نمیایند .خانواده بهشون میگویند
بچه بیار .بچه تفاهم میاورد!!!!!!؟؟؟؟
چرا تحت نظر روان شناسان نیستیم
پدره .دختر سالم را بیمار کرده
حالا به دنبالش میگردد
دولت باید خانواده ها که صلاحیت نگهداری بچه ها را ندارند
بچه ها را ازشون بگیرند و به خانواده بدون بچه بدهند
البته بعد تست روان شناسی
تست روان شناسی قبل از ازدواج باید اجباری شود و
اموزش همسرداری و فرزندداری باید اجباری شود
ناشناس
۱۹:۰۷ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
درسته رفتار والدین اشتبا بوده ولی کار دختره اشتباهتر بوده، والا ما دهه شصتیا اکثرمون قربانی رفتار اشتبا پدر و مادرمونیم ولی از خونه فرار نکردیم. درسته کتک نخوردیم ولی موندیم ، دعواها و اختلافای اونا رو دیدیم، سوختیم و ساختیم و یاد گرفتیم اگه ازدواج کردیم همچی جنایتی در حق بچه هامون مخصوصا دخترمون نکنیم
ناشناس
۱۰:۵۱ ۲۶ آذر ۱۴۰۰
به علی قسم راست میگی.
ناشناس
۱۸:۱۴ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
بازم باریکلا در اخر پناهگاه دخترش شد ولی بهتر اقدامات بهتری انجام شود تا پیش پدرشبماند حالا با مادرش اشتی کنند بهتر است
سردارایرانی
۱۷:۴۹ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
دختر عزیزه، نازه مثل گل.......مراقبت عاطفی لازم داره نه نظامی و استبدادی.اکثر پسرا بعداز ازدواج میرن که میرن،شاید درسال یکی دو بار به والدین خود سری بزنن!!!! اما دخترا خیلیاشون بعد از ازدواج والدین رو ترک نمیکنن، مرتب احوالشون رو میپرسن و.... هوای دخترا رو داشته باشید ولی حواستون باشه که حسادت دربین فرزندان ایجاد نکنید.
ناشناس
۱۷:۲۷ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
خدایا دعا میکنم که تمام بچه های دنیا زیر سایه مادر و پدرشان در آرامش زندگی کنن.
ناشناس
۱۷:۱۶ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
امان از دل روزگار
ناشناس
۱۷:۱۴ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
به جای این حرفها ای پدر برو با زن سابقت اشتی کن مقصر اصلی این فجایع شخص خود شما هستید پدر با جدایی و طلاق باعث شدید دخترتان از محبت مادر محروم بشه الان بهترین وقتش هست با همسرت اشتی کن و برید سر زندگی در کنار دخترتون
ناشناس
۱۷:۰۶ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
آفرین بابت اینکه پشت و پناه دخترتان هستید
ناشناس
۱۷:۰۱ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
دخترا خیلی حساسن و از بزرگی خطری که تهدیدشون میکنه اصلا خبر ندارن
ناشناس
۱۶:۰۸ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
شما میگید پدرش نامهربانی نکرده!!!
خود پدره میگه کتکش زده!!!
ناشناس
۲۰:۰۰ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
میگه نامهربونی نمی کنه یعنی الان، نمی گه نمی‌کرد یعنی قبلا.
ناشناس
۱۶:۰۶ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
رمان مینویسی ؟
مثل ادم سر و ته خبر رو بنویس .
من که نفهمیدم چی شد .
ناشناس
۱۵:۵۹ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
ما که در ایران کارتن خواب نداریم
ناشناس
۱۴:۴۱ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
بهتر است اجازه بدهد که دختر با مادرش دیدار و درد دل کند.
درست است که پدر پشت و پناه است، ولی مادر یک چیز دیگری است. مادر عشق است.
ناشناس
۱۴:۲۰ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
بیچاره والدین