به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، امیرعلی دانایی، بازیگری است آرام و به دور از حاشیه. پیش از اینکه وارد عرصه هنر شود، چهرهاش روی بیلبوردهای تبلیغاتی شهر بود. در مقطعی از زندگیاش فوتبالیست بود، اما تقدیر دیگری برایش رقم خورد. با زندهیاد ضیاءالدین دری نقش اول سریال «کلاهپهلوی» را کار کرد و پس از آن در فیلمهای سینمایی بسیاری حضور داشت و با کارگردانهای سرشناسی همکاری کرد.
حال زندگی او را در مسیری قرار داده که در برنامه تلویزیونی «رخبهرخ» که جمعهها از شبکه دو پخش میشود، میزبان هنرمندان و ورزشکاران و حتی منتقدان است و پای حرفهای آنان مینشیند. با آنها گپ میزند و به گفته خودش سعی میکند میزبان خوبی برای آنها و مخاطبان این شبکه باشد. حضورش در وادی اجرا بهانهای شد برای اینکه با او هم کلام شویم و مسیری را که تا به امروز طی کرده با هم مرور کنیم. پس در این گفتگو همراه ما باشید.
در سالهای اخیر شاهد حضور بازیگران بسیاری در حوزه اجرا بودیم. چطور شد که شما هم به این حوزه علاقهمند شدید؟
با توجه به اینکه نوع کار و مدل تحصیلی من اینگونه بوده و سعی کردم گزیده کار باشم، هر کاری که به من پیشنهاد شده اگر سناریو و کارگردانش مورد نظرم بود کار کردم. در غیر این صورت گاهی هم پیش آمده که یکیدو سال کار نکردم، اما اولین بار که مقوله اجرا در ذهن من به وجود آمد که انجام بدهم، برنامه ورزشی بود که نتیجهاش شد «ستارهساز».
طرح این برنامه برای من و آقای مهدویکیا بود، اما وقایعی پیش آمد که در نهایت به نتیجهای که فکر میکردیم نرسیدیم و آقای مهدویکیا بهدلایلی به آن برنامه نیامد و من هم ۲۳ قسمت از فصل یک حضور داشتم و دیگر به دلایلی ادامه ندادم. به نظرم به آن میزانی که برنامه پتانسیل موفقیت داشت در نیامد. برنامه فوتبال را انتخاب کرده بودم، چون خودم هم فوتبالیست بودم. حدود دو سال بعد از فوت مادرم کار نکردم و در مقطعی هم ایران نبودم.
جالب اینکه این مدت حتی با وجود کرونا پرپیشنهادترین دوره بازیگری من بود، اما روحیه کار نداشتم. تا اینکه در کنار پیشنهادهای بازیگری که داشتم، میزبانی رخبهرخ به من پیشنهاد شد. دکور را دیدم و پسندیدم و با فضایی که وجود داشت ارتباط برقرار کردم. از طرفی بدم نمیآمد که یک مقدار ریسک کنم.
به لحاظ محتوایی ریسک کردید یا مقوله اجرا منظورتان بود؟
برنامه در ابتدا که محتوا نداشت. فقط دکور ساخته شده بود و سناریویش اصلا مشخص نبود. یعنی معلوم نبود از کدام نقطه شروع میکنیم و به کدام نقطه میرسیم. اما با همفکری دوستان و اینکه من یک مشاور روانشناسی به کار اضافه کردم به مرور به این نتیجه رسیدیم که قرار است چه کار کنیم.
همینطور که خودتان اشاره کردید صفر و صد برنامه مشخص نبود؛ بنابراین نگران این مساله نبودید که برنامه نگیرد یا بگیرد؟
من روی سواد شخصی خودم و آن فضایی که احساس میکردم میتوان ایجاد کرد و گروهی که حضور داشت شرایط ذهنیشان به گونهای بود که پذیرای پیشنهادهای خوب یا تغییرات بودند. یعنی میشد که با همفکری هم به یک خروجی خوب برسیم، اما از همه اینها مهمتر اینکه من دیگر به نتیجه فکر نکردم. یعنی یکی از چیزهایی که در من تغییر کرده این است که دیگر به نتیجه فکر نکنم، به مسیر اهمیت بدهم. چون باید از مسیر هم لذت برد. البته من هیچوقت اینگونه و با این طرز تفکر کار نکرده بودم.
کارنامه بازیگری من پر از اسامی درخشان مثل آقایان مهرجویی، دری و افخمی است. برای فیلم «آپاندیس» جایزه بهترین بازیگر مرد آسیا پاسیفیک دریافت کردم. برای فیلم «انزوا» باید سیمرغ میگرفتم که به من ندادند. ولی هیچکدام به آن نتیجهای که باید نرسید. یعنی همیشه به فکر نتیجه بودم، اما خودم را بیجهت اذیت کردم.
در حالی که نتیجه اصلا دست ما نیست. مثلا سریال «خواب زده» سیروس مقدم که من سه نقش در آن بازی کردم، معتقدم جزو پنج سریال برتر نمایش خانگی بود، اما درست پخش نشد. یا اینکه برای سریال کلاهپهلوی من هشت سال پیشنهادهای خیلی زیادی را رد کردم، اما یکبار بیشتر پخش نشد.
در صورتی که سریالهای تاریخی در بازپخش دیده میشود. حتی زندهیاد آقای دری میگفت سریال «کیف انگلیسی» در بازپخش دوم دیده شد؛ بنابراین به این نتیجه رسیدم که همه چیز دست بازیگر نیست و کاری نمیتواند انجام بدهد. به همین دلیل به نتیجه کار فکر نکردم. البته این برنامه برای من فضای چالشی داشت که دوست داشتم تجربه کنم.
شما در کل آدم آرام و بدون حاشیهای هستید. به نظرتان این با مقوله اجرا که نیاز به شور و هیجان دارد مغایرت ندارد؟ اصلا با روحیات شما در تضاد نبود؟
فکر میکنم نوع اجرای من مختص خودم هست. من آن گونه که هستم و مدلم هست اجرا کردم؛ بنابراین کار برای من سخت نبود.
مثلا مقابل فردی مثل آقای فراستی نشستن و با او گپزدن برایتان سخت نبود؟
چون شما برنامه آقای فراستی را مثال زدید من درباره آن برنامه توضیح میدهم که ما پیش از ورود ایشان به برنامه هیچ پیشبینیای نداشتیم که ایشان قرار هست چه برخوردی کند، اما وقتی با هم گپ ابتدایی را پیش از برنامه زدیم گفت هر چه میخواهی بپرس. با وجود اینکه سوالات را نمیدانست و خیلی راحت هم پاسخ داد.
ضمن اینکه من در کار اولم یعنی سریال کلاهپهلوی کنار بازیگران باتجربهای کار کردم که کنارشان بودن خیلی سخت بود. اگر هنوز استرس داشته باشم که خیلی باید آدم ترسویی باشم. درست است که تعداد کارهای من کم است، اما تجربهام خیلی زیاد است.
من در کلاهپهلوی به اندازه ۵۰فیلمسینمایی جلوی دوربین ۳۵ کار کردم. آن هم در شرایطی که در کنار بازیگرانی، چون داریوش فرهنگ، مرحوم داوود رشیدی، گوهر خیراندیش و امین حیایی و بزرگان دیگر در کار اولم بازی کردم؛ بنابراین ترس و استرس ندارم. ضمن اینکه آقای فراستی بسیار آدم باسوادی است. من هم، چون منتقد نیستم اصلا وارد فضای نقد نشدیم.
در برنامههای دیگر هم شاهد بودیم که شما در گفتگو با مهمانها سعی دارید ابعاد دیگری از آنها را در معرض نمایش بگذارید و مهمانها را به چالش نمیکشید.
بخش بسیاری از سؤالاتی که ما در برنامه میپرسیم لایه زیرینش روانشناسی است.
پیش از اجرای این برنامه مطالعات روانشناسی داشتید؟
بله، در این زمینه مطالعات بسیاری داشتم. البته ما مشاور روانشناس هم در برنامه داریم و تلاش بر این بود که رخبهرخ برنامهای متفاوت باشد و سوالات باعث آزار مهمان نشود. چون وقتی خودم هم مهمان بودم، برای خودم این اتفاق افتاد و در برنامهای برخی سوالات باعث اذیتم شد. من در این برنامه دوست دارم مهمان با انرژی بهتری از برنامه برود. من عادت بدی را که در برخی برنامهها وجود دارد نمیپسندم. اینکه مهمان را به برنامه میآورند و با سوالاتشان قصد خراب کردن مهمان را دارند اصلا نمیپسندم. با این کار چه چیزی به بیننده ارائه میشود؟
در انتخاب مهمانها کسی را هم پیشنهاد میدهید؟
بله، پیشنهاد میدهم، اما به دلایلی امکان حضور برخی از افراد در برنامه نیست، ولی بهعنوان مثال مسعود شجاعی دوست من بود که در برنامه حضور پیدا کرد؛ بنابراین در انتخاب مهمان با تهیهکننده صحبت میکنیم.
با وجود اینکه برنامه هفتهای یکبار پخش میشود و حدود ۵-۴ قسمت از برنامه روی آنتن رفته، بازخوردها را چطور دیدید؟
بازخوردی که من گرفتم خوشبختانه خوب بوده. اتفاقا شنیدم به دلیل استقبال از برنامه قرار شده هفتهای دو بار پخش شود.
از بین مجریها یا همکارانتان بازخوردی دریافت کردهاید؟ چون وقتی بازیگران وارد حوزه اجرا میشوند، مجریها کمی از خودشان واکنش نشان میدهند. برای شما پیش نیامده؟
من بازخورد منفی نداشتم. حتی تعدادی از همکاران و دوستان هم نظرات مثبتی داشتند. ضمنا مجریها هم بازیگر میشوند و هم خواننده. برای من خیلی جالب است که چرا میگویند بازیگرها نباید مجری شوند.
مدتی است بازیگران خیلی به مقوله تبلیغات ورود پیدا کردند. از آنجا که شما اصولا پیش از اینکه بازیگر شوید تجربه اینچنینی داشتید، درحالحاضر تمرکزتان روی بازیگری است یا همچنان در این زمینه هم فعالیت میکنید؟
من اولین پسری بودم که در ایران کار مدلینگ انجام دادم و بعد از سریال کلاهپهلوی هم انجام دادم، ولی در این سالهای اخیر با توجه به پیشنهادهای خوبی که داشتم ترجیح دادم انجام ندهم. ولی با توجه به اینکه بازیگری را قدمی فراتر از مدلینگ میدانم و عملا در ایران بهصورت حرفهای کار مدلینگ وجود ندارد، ترجیحم این است که در مقابل پیشنهادها مقاومت کنم. مگر اینکه برندی باشد که اعتبار خاصی داشته باشد.
زمانی که کار مدلینگ انجام میدادید فکر میکردید یک روز بازیگر نقش اول سریال کلاهپهلوی شوید؟
هر اتفاقی که برای من افتاد بر مبنای برنامهریزی بود. از کار تبلیغات گرفته تا بازیگری و اجرا. وقتی کار مدلینگ را انجام میدادم میخواستم که بازیگر هم بشوم و برای آن کار برنامه داشتم.
در حال حاضر فکر میکنید در چه نقطهای از بازیگری ایستادهاید؟
به نظرم مخاطب باید در این باره نظر بدهد. اما تا جایی که به من مربوط بوده همیشه سعی کردم فیلمنامههای خوب را بازی کنم و هیچکدام از نقشهایی که بازی کردم هم شبیه به هم نیست. یعنی بدون اینکه بخواهم خودم را با کسی مقایسه کنم، این سطح از تفاوت را میتوانید در کارهای من ببینید و من هیچ نقش تکراری بازی نکردم.
وقتی نقش اول کلاهپهلوی را بازی کردید، احساس میشد این سریال بتواند سکوی پرتابی برای شما باشد و حضور پررنگتری در عرصه بازیگری داشته باشید. چرا این اتفاق نیفتاد؟
به نظر من در سینما خیلی کم به توانمندی و استعداد آدمها توجه میشود. خیلی مسائل وجود دارد که در این زمینه تاثیرگذار است. این تجربه امروز من است. البته بعد از آن سریال در طول ۹ ماه با سه نفر از بهترین کارگردانهای سینما همکاری کردم. بعد از کلاهپهلوی پیشنهاد سریال هم داشتم، اما دوست داشتم در کاری هم سطح این سریال بازی کنم که در تلویزیون ساخته نشد.
اما اصولا بازیگران جوان در ابتدای ورودشان به این حرفه کمتر سختگیری میکنند و ترجیحشان دیدهشدن و شناخته شدن است و بعد گزیده کار میشوند. شاید نگاه من در ابتدا نگاه درستی نبود. اینکه میخواستم فقط با کارگردانهای بزرگ کار کنم که این اتفاق هم برای من افتاد.
چه نقشهایی را بیشتر دوست دارید بازی کنید و مد نظرتان هست؟
فیلمنامه برایم مهم است و اینکه نقش اول باشد.
یعنی ژانر برایتان در اولویت قرار ندارد؟
من هم کمدی بازی کردم و هم تاریخی و هم درام. اما درام و کارهای اجتماعی را بیشتر دوست دارم.
شما در مقطعی هم فوتبالیست بودید. چطور شد وارد فضای برنامههای ورزشی نشدید؟
بعد از اتفاقات برنامه ستارهساز فکر نمیکردم وارد حوزه اجرا شوم تا اینکه رخبهرخ پیشنهاد شد. به فوتبال علاقه دارم، چون گذشته من است. اما هرگز به این فکر نکردم که به عنوان مجری وارد فضای فوتبال شوم.
گویا رخبهرخ فصلهای دیگری هم خواهد داشت. همچنان شما میزبان خواهید بود؟
فصل اول ۲۶ قسمت است که ۱۵ قسمت ضبط شده. اما برای فصلهای بعد هنوز تصمیمی برای ادامهدادن نگرفتم و نمیدانم که همچنان خواهم بود یا نه.
تجربه اجرا چقدر برایتان لذت بخش بود؟ چقدر شناختتان نسبت به آدمها تغییر کرد؟
بسیار تجربه لذتبخشی بود و هست. به خصوص این مدل مکالمهای که با آدمها داشتم برایم جالب بود. اما تمرکزم روی بازیگری است نه اجرا. من در رخبهرخ تلاش دارم به عنوان میزبان به آدمها احترام بگذارم.
به خاطر بیشتر دیده شدن برنامه و وایرال شدن بخشهایی از برنامه سعی نکردید مثل برخی مجریها شیطنت کنید؟
به نظرم خیلی کار بدی است. سلیقهام این نیست که نقاط ضعف آدمها را مقابل دوربین بیان کنم برای اینکه دیده شوم. تلاشم بر این بود که مهمانها با انرژی خوبی از برنامه بروند و حس نکنند به آنها بیاحترامی شده. در زندگی خودم هم سعی میکنم به کسی بیاحترامی نکنم.
در این برنامه هم تلاش میکردم سؤالاتی بپرسم که به درد مردم بخورد و نه اینکه مهمان را خراب کنم. دلم میخواست برنامه متفاوت باشد و سراغ موضوعاتی بروم که کمتر درباره آنها صحبت کردهاند. یعنی سراغ وجوه دیگری از این افراد رفتیم. امیدوارم موفق شده باشیم و بینندهها دوست داشته باشند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/