به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مشهد از اواسط تابستان سال ۱۳۵۷، به یکی از کانونهای اصلی فعالیتهای انقلابی تبدیل شد. انقلابیون تقریباً هیچ مناسبتی را برای برپایی تظاهرات، نادیده نمیگرفتند. این فضای ملتهب، به ویژه در مراسم چهلمین روز درگذشت مرحوم شیخ احمد کافی، در ۹ شهریور، به یک درگیری تمامعیار میان نظامیان رژیم شاه و مردم تبدیل شد؛ دستکم سه نفر از تظاهرکنندگان به شهادت رسیدند و ۱۵ نفر بازداشت و روانه زندان ساواک مشهد شدند؛ در همین درگیری بود که مردم مشهد برای نخستینبار و با صراحت، فریاد «مرگ بر شاه» سر دادند.
در ۱۷ شهریور، همزمان با تهران، در مشهد هم حکومت نظامی برقرار بود، اما تظاهراتی در شهر شکل گرفت که از نظر کمیت، چیزی از پایتخت کم نداشت؛ حدود شش هزار نفر از مشهدیها در میدان دقیقی (فلکه آب) گرد هم آمدند و مسافتی نسبتاً طولانی را تا خیابان ارگ مشهد طی کردند. مقابل باغ ملی مشهد بود که مأموران رژیم به خشونت دست زدند و آن راهپیمایی بزرگ، با دو شهید، ۱۰ زخمی و بیش از ۴۱ بازداشتی به پایان رسید. افزون بر اینها، حرم مطهر نیز روزانه، شاهد حضور مردم انقلابی بود و رژیم نمیتوانست آنها را کنترل کند. این وضعیت در تمام مهرماه ادامه داشت و به تدریج، گستره برپایی این راهپیماییها افزایش یافت.
بیشتربخوانید
درست در همین زمان بود که با بازگشت آیت الله خامنهای به مشهد و همکاری و هماهنگی ایشان با شهید هاشمینژاد و مرحوم آیت الله واعظ طبسی، مبارزه وارد فاز جدیدی شد. یک آبان انقلابی در شُرُف شکل گرفتن بود؛ آبانی که مقدمات برنامههای گسترده انقلابیون مشهدی در آذرماه، مصادف با ماه محرم، در آن شکل و قوام خود را بازیافت و زمینهساز راهپیمایی بزرگ عاشورای مشهد شد؛ راهپیمایی بزرگی که با حضور ۵۰۰ هزارنفر شکل گرفت و با سخنرانی آیت الله خامنهای خاتمه یافت.
۵ آبان؛ اولین ضربه کاری
آیت الله خامنهای در تمام اقدامات و راهپیماییهای شهر مشهد، در آن روزها، رُکن اصلی محسوب میشد. پنجم آبانماه بود که مأموران ساواک گزارش دادند او در صحن عتیق حرم رضوی و برای جمع کثیری از مردمی که از منزل آیت الله العظمی شیرازی تا حرم مطهر را طی کرده و شعارهایی علیه رژیم سر دادهبودند، سخنرانی کرد. در این گزارش آمده بود که آیت الله خامنهای در سخنرانی خود، از بازگشت امام خمینی، آزادی زندانیان سیاسی، تنبیه مسببین کشتارهای اخیر و شکنجهگران، سخن به میان آوردهاست. سخنرانی پنجم آبان چنان تأثیرگذار بود که جمعیت را تا ساعت ۹ شب در حرم مطهر و اطراف آن حفظ کرد؛ جمعیتی که بیمحابا فریاد «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» را سر میداد. ساواک کاملاً میدانست که آنچه در مشهد میگذرد، کاملاً تحت مدیریت آیت الله خامنهای است؛ مأموران شاه او را هماهنگ کننده اقدامات تهران و مشهد میدانستند و به شدت از اقدامات و برنامههای وی نگران بودند.
نقطه عطف شکل میگیرد
با این حال، ساواکیها حتی حدس هم نمیزدند که فرهنگیان مشهد، با هماهنگی و همراهی آیت الله خامنهای، قصد انجام چه اقدامی را دارند؛ روز ۱۴ آبان سال ۱۳۵۷، یک روز بعد از فجایع تهران و کشتار دانشآموزان، مقابل در ورودی دانشگاه، فرهنگیان مشهد اعلام کردند که میخواهند در میدان ورزشی سعدآباد این شهر، یک اجتماع گسترده مردمی برگزار کنند. پیشبینی آنها، حضور حدود ۱۰ هزار نفر در این برنامه بود؛ برنامهای که در آن برای سخنرانی از آیت الله خامنهای دعوت کرده بودند. ساواک خراسان به شدت نگران این اقدام بود؛ آنها از این واهمه داشتند که تجمع ورزشگاه سعدآباد، مقدمه یک خیزش عمومی و تمام عیار در مشهد باشد. این نگرانی بی مورد نبود؛ روز ۱۶ آبان سال ۱۳۵۷، بیش از ۳۰ هزارنفر از مردم مشهد که عموماً از فرهنگیان، دانشجویان و طلاب بودند، در ورزشگاه گرد هم آمدند؛ سه برابر آنچه تصور میشد. این اجتماع را باید بزرگترین اجتماع انقلابی مشهد تا آن روز بدانیم؛ یک مقدمه عالی برای آنچه قرار بود در ماههای بعد اتفاق بیفتد و مشهد را حدود یک هفته قبل از تهران، از کنترل رژیم پهلوی خارج کند. انقلابیون مشهد، در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷، عملاً اختیار شهر و ساختارهای اداری آن را در دست داشتند.
یک سخنرانی و تعویض نام ماندگار
مهمترین بخش این اجتماع بزرگ که باید آن را نقطه عطفی در تاریخ انقلاب مشهد بدانیم، سخنرانی آیت الله خامنهای بود. ایشان پس از ذکر مقدماتی، جامعه ورزشی مشهد و ایران را مخاطب خود قرار داد و گفت: «برادران ما، هم جامعه معلّمین -که میزبانان ما و میزبانان بسیار عزیز ما هستند و سپاس همه ما بر آنها و نثار آنها- و همچنین جامعه ورزشکاران و به خصوص کشتیگیران پیشنهاد کردند، من این پیشنهاد را در معرض میل و دید برادران و خواهران میگذارم؛ اگر خواستید تصویب میکنید و اگر تصویب کردید، حق با مردم است، حق با ملّت است، همان، خواهد شد. پیشنهاد میکنند که این استادیوم را به نام پهلوان غلامرضای تختی نامگذاری کنید. بهتر از این «صحیح است» و بهتر از این تصدیق، هیچ عامل و موجبی برای چنین نامگذاریهایی وجود ندارد. غالباً نامگذاریها بر اساس یکسری اِعمال غرضها و اِعمال نفوذها و یکسری تصمیمهای فردی انجام گرفته.
در هیچ نامگذاریای اینهمه آحاد جمعیّت یکزبان و یکنفس تصمیم نگرفتند و حالا که شما تصمیم گرفتید، حالا که خواستید، من با اجازه شما و از طرف همه مرد و زنی که در اینجا حضور دارند و نیز چند برابر این جمعیّت که امروز راه بر آنها بسته شد و به آنها اجازه شرکت در این مجلس داده نشد و میدانم همه با ما همصدا هستند، با اجازه همه شما و از طرف همه شما این محل را نامگذاری میکنم به استادیوم غلامرضای تختی.» به این ترتیب، حدود سه ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، ورزشگاه سعدآباد مشهد، با رأی قاطبه مردم این شهر و هماهنگی آیت الله خامنهای به ورزشگاه تختی تغییر نام داد. اجتماع ۱۶ آبان سال ۱۳۵۷، آغاز یک موج تازه در انقلاب مشهد بود؛ موجی که وحشت رژیم را برانگیخت. شیخان، رئیس ساواک خراسان، سراسیمه به تهران اعلام کرد که باید آیت الله خامنهای را بازداشت کند؛ اما مرکز به او هشدار داد که این کار باعث چندبرابرشدن تنش و وخیمتر شدن اوضاع برای رژیم در مشهد خواهد شد. آیت الله خامنهای در نیمه دوم آبانماه به فعالیتهایش با شتاب بیشتری ادامه داد؛ آذرماه و محرمی که باید در آن کار رژیم طاغوت را با تمسک به راه سالار شهیدان (ع) یکسره میکردند، در پیش بود.
منبع: روزنامه خراسان
انتهای پیام/