به گزارش خبرنگار حوزه دریچه فناوری گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از arageek، ستارگان در پایان زندگی خود به جرمی تبدیل میشوند که همه چیز را میبلعد و قوانین فیزیک نمیتوانند وضعیت آنها را توصیف کنند. میتوان به نقطه بی بازگشت یا ناشناخته وحشتناک اشاره کرد، بله درست حدس زدید آنها سیاهچاله هستند. در آوریل ۲۰۱۹، دانشمندان توانستند اولین عکس از سیاهچالهها را ثبت کنند تا ایده آلبرت انیشتین به واقعیت تبدیل شود. در سال ۱۷۸۳ یک روحانی مسیحی انگلیسی به نام جان مایکل بر اساس نظریه گرانش نیوتن، وجود اجرام نامرئی را پیشنهاد کرد که میتوانند ستارهها و اجرام دیگر را جذب کنند. علاوه بر این، او اشاره کرد که اگر ستارهای در مدار آنها باشد، میتوانیم این اجرام جذاب را استنباط کنیم.
اولین سیاهچاله در دهه ۱۹۷۰ بر اساس حضور ستارهای که رصدخانه سلطنتی در گرینویچ آن را مشاهده و ۶ هزار سال نوری از ما فاصله داشت رنگ و بوی واقعیت گرفت. در سال ۱۹۱۶، فیزیکدانی به نام کارل شوارتزشیلد با توجه به نظریه انیشتین، فرضیه وجود "تکینگی" را مطرح کرد. تکینگی به منطقهای اطلاق میشود که چگالی و گرانش آن بسیار زیاد است، به طوری که هیچ نوری نمیتواند از آن فرار کند. به آن نقطه بدون بازگشت میگویند و توسط منطقهای به نام "افق رویداد" احاطه شده است. فیزیکدان معروف کیپ تورن اعتقاد داشت تکینگی منطقهای است که قوانین فیزیک در آن شکسته میشوند.
زمانی که فرد یا جسمی به سیاهچاله نزدیک میشود، گرانش بیشتری را در بالای سر نسبت به بقیه بدن و نوک پاهایش احساس میکند و بدنش منبسط و در نهایت متلاشی میشود که به آن "اثر نودل" میگویند، جایی که گرانش بدن را به صورت افقی تحت فشار قرار میدهد و بدن شما به جریانی از ذرات زیراتمی متلاشی شده تبدیل میشود که به سمت سیاهچاله حرکت میکنند. اما شما قادر نخواهید بود همه اینها را درک کنید، زیرا اتمهای مغز به سرعت از هم میپاشند. زمان در داخل سیاهچالهها به دلیل سرعت بیش از حد جذب و تکه تکه شدن بدن کاهش مییابد. بدن انسان یا حتی فضاپیما نمیتواند از این گرانش عظیم بگریزد و جان سالم به در ببرد و زمانی که فردی به سیاهچاله نزدیک میشود آن را با سرعتی نزدیک به سرعت نور به داخل میکشد.
در سال ۱۹۵۸، دیوید فینکلشتاین فیزیکدان آمریکایی بر اساس معادلات ریاضی به این نتیجه رسید که هیچ جسمی نمیتواند از تکینگی فرار کند. در دهه ۱۹۶۰، استیون هاوکینگ و راجر پنروز وجود تکینگی را نشان دادند و گفتند که این بخشی از چرخه ستاره است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. حدود ۱۲ سال پس از مرگ انیشتین، در کنفرانس نیویورک در سال ۱۹۶۷ جان ویلر اصطلاح سیاهچاله را معرفی کرد. شما شاهد گسیختگی همه اجرام و اشیا در داخل افق رویداد در اثر نیروی جاذبه خواهید بود که به آن "عدسی گرانشی" میگویند. البته نزدیکترین سیاهچالهای که دانشمندان شناسایی کرده اند، هزار سال نوری از ما فاصله دارد و جای نگرانی نیست.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/
یعنی یک پی تکرار شونده اند در ماتریکس
و
یعنی هزاران قوم حقیقی اند در تاریخ.
یعنی خودتو مسخره کن ای دلقک رسوای بی نوا
یعنی قفای اهریمن در قبضه قدرت ما است.
یعنی آشکار و پنهان می شود.
اگر خداوند می خواست ستاره ایی را معرفی کند که پشت جرم دیگری پنهان شده است، چگونه باید معرفی می کرد؟
فلا اقسم بالخنس
ترجمه صحیح
********
۱-پس نه قسم می خورم به ستارگان رجوع کننده.
اگر حرفی را اشتباه به خدا نسبت بدهید روزه باطل می شود.
استنباط حقیقی از قرآن فقط کار اهل بیت است.
دیده نشدن و غیب و پنهان شدن معانی متفاوتی دارد. یا دیدن به شرط هلاکت.
قسم یاد میکنم به ستارگان بازگردنده
الْجَوَارِ الْکُنَّسِ
که به گردش آیند و در مکان خود رخ پنهان کنند
در این آیات، کلمه «الخنّس» به معنی آنچه که پنهان و دیده نمیشود، آمده که اکنون دانشمندان اعلام کردند، سیاهچالهها مکانهایی با کششهای گرانشی بسیارزیاد هستند به طوری که حتی نورها هم نمیتوانند از آن عبور کنند و از آنجایی که هیچ نوری از این سیاهچالهها عبور نمیکند، نمیتوان آنها را مشاهده کرد.
کشف ماهیت حقیقی و مشخصات فیزیکی درست سیاه چاله در گروی تعریف درست ابزار مورد استفاده و در یک جمله، استخراج ماهیت نور بعنوان جامع ترین عامل تشخیص رفتارهای سیاه چاله است.
از دو مکتب اصلی درباره نور، اولین و رایج ترین مکتب آن است که بطور خلاصه و چکیده برای نور حاملی قائل نیست. یعنی هر کجا معتقد به وجود خلاء در فضا می شود، خود نور را حامل خودش می داند و تا کنون هم به مشکل خاصی بر نخورده است، و در تعریف اجرام آسمانی و حقایق فیزیکی بر این اساس به چالش خاص و مشکل سازی تا کنون نخورده است، یا اگر هم چالش کاربردی و مهمی بوده است، احتمالاً از حساس کردن و بروز دادن آن اجتناب شده است.
اما در مکتب دوم برای نور مانند صوت حامل قائل است، با این تفاوت که بر خلاف صوت که دارای حاملهای چند گانه است و همه مواد و عناصر می توانند حامل آن باشند، یکی با کیفیت کمتر ودیگری با کیفیت بیشتر.
به دلیل بنیادین بودن و یکپارچگی و ماهیت خاص و منحصر بفرد حامل نور، می توان به آن اصطلاح "فضا - زمان" گفت.
با این نگاه پرتوهای ایکس و مثلاً مادون قرمز، دو ابزار مختلف برای پی بردن به ماهیت سیاه چاله نیست.
من خواستم نظرم رو در مورد انسانی که به درون سیاه چاله میره بگم..
سیاه چاله ها ستارگانی هستن که میمیرن و همه جرم شون در یک نقطه قرار میگیره و این رو میدونیم که اجسامی که در فضا هستن بسته به جرمشون جاذبه دارن. مثلاً اجسام کلان جرم مانند سیاه چاله جاذبه بیشتری نسبت به دیگر اجسام دارن و هر چه جرم کمتر باشه جاذبه هم کمتره.
هر جسمی که جرم داشته باشه فضا رو خم میکنه ، یعنی در مقدار کوچکی از فضایی معین (در حجم کمی از یک فضای معین) یک جسم بزرگ که حجم بیشتری نسبت به اون فضا داره جا میگیره.مثل اینکه یک پنبه بزرگ رو در یک قوطی کوچک جا بدیم .
اگر یک انسان به درون یک سیاه چاله بره نمی میره ، فقط اون انسان به دلیل خمیدگی فضا مثل ماکارونی میشه یعنی در مقدار بسیار کمی از فضا همه اون انسان جا میگیره.
به نظر من خمیدگی فضا باعث میشه که کارها با یک سرعتی انجام بشه که هرچه فضا خم تر باشه انجام کار با سرعت بیشتری انجام میشه.مثل زمین که فضا رو خم میکنه و به دلیل اون خمیدگی زمین دارای جاذبه میشه و هر چه جرم زمین بیشتر باشه فضای بیشتری خم و کارها سریع تر انجام میشه.
چرا به این جرمهای عظیم سیاه چاله گفته می شود؟
مگر عدسیها هم مسیر پرتوهای نور را تغییر نمی دهند؟ چرا فقط سیاه چاله ها که مسیر پرتوهای نوری را به قطبهایشان منحرف می کنند سیاه چاله می گویند؟
از قطبهای سیاه چاله نور ساتع می شود. چرا با پاسخهای بافتنی این انتشار نور از اصطلاحاً سیاه چاله را کسانی پاسخ می دهند که نقشی در تعریف سیاه چاله ندارند؟
پس باید دانست که این سیاه چاله هم مخلوق خداوند است
و باز هم باید متوجه بود که در قرآن به هفت آسمان اشاره شده که دانشمندان تازه آسمان اول را نظاره میکنند.
پس بدانید سیاه چاله از نظر و دید ما بی آنهاست.
مطالب مذهبی و دینی صرفا جهت معارف و احکام نیست درون انها سرشار علم هست
نهج البلاغه مطالعه بفرمایید خطبه اول
سیاه چاله ها اگر بتونند تا بعد سوم و به احتمال خیلی زیاد بعد چهارم و پنجم اجسام رو تحت تاثیر قرار بدند
تصور کنید ما از درون سیاه چاله عبور کنیم و در پشت سیاه چاله دوباره به وجود آییم، یعنی سیاه چاله ها اجسام رو منقبض کرده و اجسام از نقطه مرکزی اون عبور کرده و در پشت اون منبسط شوند و به صورت اولیه خودشون ظاهر شوند- در واقع این نظریه شبیه آیینه است همونطور عکس خودمون در آیینه می بینیم با این تفاوت که ما می تونیم از وسط آیینه رد شده و اون ور ظاهر شویم
در واقع سیاه چاله ها یکی از علوم ناشناخته جهان ماست که کشف واقعیات آن جهان را شگفت زده خواهد کرد.
اگر این ایده سفر از طریق سیاه چاله ها واقعیت داشته باشد شاید روزی بتوان در طول یکسال میلیون ها سال نوری سفر کرد
بسم الله الرحمان و الرحیم و هو قادر حکیم
بین دو کلمه الرحمن و الرحیم هم "و" نباید بگذاری.
برای قادر و حکیم هم "ال" بگذار.