به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۱۳ آبان روز دانشآموز بهانه خوبی است تا به سراغ خانواده شهدای دانشآموز برویم آنهایی که در آغاز جنگ تحمیلی حال و هوای دیگری داشتند، آنهایی که جبهه باعث شد در بهطوریکه درس و مدرسه را رها کردند و از پشت نیمکت به جبههها رفتند.
تصور کنید دانشآموزانی را که با وجود سن پایین با بصیرت و آگاهی راه خود را انتخاب کردند و توانستند حماسه ماندگاری را رقم بزنند که بهمناسبت ۱۳ آبان ماه در این گزارش زندگی دانشآموز شهید را روایت میکنیم.
بیشتربخوانید
برداران چمنی برادران دوقلوی از سن ۱۲ سالگی برای اعزام به جبهههای نبرد و لبیک به فرمان را بر انقلاب سر از پا نمیشناختند، سنشان کم بود اما با این همین سن کم، کارهایش همه درس بزرگی برای دانشآموزان امروز است.
حسن و حسین چمنی دو برادر دوقلوی اهل شهرستان ساری بودند که از سال ۶۰ وقتی ۱۲ سالشان بود برای آموزش راهی پادگان منظریه در تهران کنار منزل امام (ره) شدند یکماه زمان برد دوباره به شهر خود بازگشتند و منتظر آموزش تکمیلی شدند و بعد از چند ماه تحت آموزش تکمیلی قرار گرفتند.
این دو برادر نوجوان از سال ۶۰ تا ۶۳ راهی جبههها شدند درس و تحصیل موجب وقفه در آموزشهای جنگی میشد و در سال ۶۳ بعد از پایان یافتن مقطع سوم راهنمایی که دیگر تاب و تحمل نداشتند، راهی جبهه شدند.
حسن چمنی برادر دوقلوی شهید حسین چمنی که لحظه لحظهاش با شهید سپری شده بود در اینباره در گفتوگو با فارس، اظهار میکند: بعد از فراگیری آموزشها از سال ۶۳ در سن ۱۵ سالگی راهی جبهه شدیم، در سال ۶۴ برادرم مجروح و جانباز شد به همین دلیل چند ماهی را در بیمارستان سپری کرد؛ البته طی این مدتی که در بیمارستان مشغول درمان بودند تمام فکر و ذهنش جبهه و جهاد بود؛ با وجود اینکه هنوز به بهبودی کامل نرسید اما باز هم راهی جبهه شد.
۳۰ اسفند ماه سال ۶۶ برادرم ۱۸ ساله بود که در عملیات والفجر ۱۰ در شهر خرمال عراق به شهادت رسید، شب قبل از عملیات را فراموش نمیکنم، آن شب حال و هوای دیگری داشت و در حال نجوا بود البته خودم نیز حال و روزم تفاوتی با برادرم نداشت ولی وقتی حال و هوایش را دیدم به خود اجازه ندادم وارد خلوتش شوم.
وی اضافه میکند: روز شهادت هم باتوجه به شرایط جسمی برادرم کمی عقبتر و من جلوتر در خاک عراق بودم که برادرم بهدلیل اصابت ترکش به سر و دست به شهادت رسیدند، وقتی برادرم به شهادت رسیدند فرمانده به من چیزی نگفت و تا یک هفته خبری در این زمینه نداشتم، با توجه به رابطه عاطفی که بین ما وجود داشت همه این موضوع را از من مخفی میکردند و پس از این مدت مطلع شدم.
وی به بیان خاطراتش با برادر شهیدش میپردازد و میگوید؛ طی ۱۸ سالی که با هم بزرگ شدیم و قد کشیدیم خاطرههای زیادی با شهید دارم و هر روز این خاطرات را مرور میکنم؛ گویی تک تک لحظهها مقابل چشمانم است و همین دلتنگیام را بیشتر میکند.
برادر شهید چمنی بیان میکند: به نظرم شهید از هر لحاظ خوب بودند و برتری داشتند که خداوند او را گلچین کردند و به این جایگاه رسیدند، من و برادرم از سن ۱۲ سالگی با توجه به اقتضای وضعیت جامعه راهی جبههها شدیم طی این سالها مادرم دلتنگی میکرد و ولی وقتی اصرارها و حال و هوای ما را میدیدند با وجود اینکه حرفهای زیادی داشتند اما به روی خود نمیآوردند و زمان وداع چشمانشان گویای حرفهای نگفتهاشان بود ولی با این حال مشوقمان بودند.
این فرمانده آتشبار در عملیات فاو، میگوید: خصوصیات بارز اخلاقی شهید پیشگامی در خیرات و کمک به افراد نیازمند جامعه بود که همیشه سعی میکرد در این راه پیشی بگیرد، حقوق ماهانه و درآمدش را به افراد نیازمند پرداخت میکرد و در این زمینه بانی پایگاه بهرام اتر ساری بودند و خیلی کمک کردند.
چمنی تصریح میکند: بهعنوان دانشآموز دیروز توصیه من به همه دانشآموزان این بوده که هجمههای فرهنگی را جدی بگیرند و بدانند دشمنان خوبی ما را نمیخواهند و در حال ایجاد هجمه هستند تا دانشآموزان و دانشجویان مفید واقع نشوند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس میگوید؛ دلتنگیها سهم من شده ولی برادرم شهید شدند و من ماندم و به جایگاه و مقام ولایش غبطه میخورم.
برادر شهید چمنی به ایثار شهید علی لندی دانشآموز شهید این روزها اشاره میکند و میگوید؛ آن روزها گذشت ولی روح ایثار و شهادت دانشآموزان دفاع مقدس در بین دانشآموزان کشور ما برای همیشه ثبت شد و پس از گذشت سالها شاهد ایثار علی لندی نوجوان ایذهای بودیم شاید او هم داستان زندگی این دانشآموزان را جایی شنیده بود که پس از سالهای سال آن هم در زمانی که کشورمان از امنیت برخودار است، به مقام شهادت میرسد.
منبع: فارس
انتهای پیام/