سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نامه خدا به علامه حسن زاده آملی/ اشعار علامه در مورد خانه اجاره کردن در تهران

علامه حسن زاده آملی ماجرای جستجوی خانه در تهران و نامه ای که با شوخ طبعی به پیشگاه خدا نوشته و پاسخی که از خدا دریافت کرده را نقل کرده است.

به گزارش گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، علامه حسن زاده نقل مى كند: وقتى در تهران آن قدر به این كوچه و آن كوچه و این بنگاه و آن بنگاه سرگردان شده ام كه متحیره و حیرت آمدند و تو را طاقت نباشد از شنیدن ، از هر كسى كه سراغ خانه مى گرفتم ، نخستین پاسخ پرسشم این بود كه بچه دارى ؟ مى گفتم آرى ، فقط دو نفریم و یك طفل رضیع بنام عبدالله داریم . جواب مى شنیدم كه خانه اجاره اى نداریم . آن هم با اخمى كه بدتر از صد زخم حتى به طفل شیر خوارم رحم نكرده اند تا بالاخره در مسافرخانه اى یك باب اطاق محقر اجاره كردیم و مدتى در آنجابه سر مى بردیم . با آن وضع آشفته و آلفته ، به درس و بحث خود و ادراك محضر مبارك اساتید آرام و شادكام بودم ، و حشرم با الم نشرح بود كه فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا .

در آن حال به اقتضاى طبع جوانى ژولیده و شوریده ، نامه اى منظوم ، شیرین و دلنشین ، بیش از یكصد و پنجاه بیت به پیشگاه خداوند سبحان تقدیم داشتم . پس از ارائه ارادات و وظیفه و مطالبى خواندنى ، عرض كردم :

فاعلاتن مفاعل فعلن
لطف فرما نگر به حال حسن
من به فرمان تو گرفتم زن
اوفتادم به كوچه و بر زن
تو خود اى سرور من آگاهى
هر كجایى كه بود بنگاهى
پاسخ پرسش من از خانه
اولا بچه دارى تو یا نه
از تحیر سر او فكنده به زیر
چه كنم در جواب او تقریر
نه دروغ است ، و راست با اما
با لن و لیس و لم و لما
با همه فضل و دانش و فرهنگ
كج و معوج شدم چو یك خرچنگ
بس كه گشتم به كوچه بس كوچه
شدم از لاغرى چو یك جوجه
كوچه و جوجه را پرشانى
كرده هم قیافه كه خود دانى
گر تو باشى بگو چه چاره كنى
خانه اى بهر خود اجاره كنى
ار حسن زاده ات گنهكار است
كاینچنین رنج را سزاوار است
رحم بر طفل شیر خوارش كن
یا به مامان دل فگارش كن الخ

و حق تعالى نیز جواب نامه را به نظم بیش از شصت بیت بدین عنوان مرحمت فرموده است .

اى جوانمرد پاك آزاده
دوست مهربان حسن زاده

تا پس از چند بیتى به تفقد خوابگى و دلجوئى و بنده پرورى فرموده است :

فاعلاتن مفاعلن فعلن
چشمها شد به نامه ات روشن
نامه اى كاین چنین بلند بود
باید از تو چون ارجمند بود
آفرین بر تو باد و نامه تو
نقش شیرین شهد خامه تو
آن دبیر فلك عطارد ما
از دبیرى بداد استفعا
كه كسى را چنین قلم باشد
خود دبیرى من ستم باشد
زهره از وجد چنگ زد در دف
زده كف الخضیب كف بر كف
شده بر حبیس مشترى كه بها
مى دهد در ازاى آن خود را
آنچه در آسمانم افراشته است
دست از كار خود فرو هشته است
مشك را با گلاب بسرشته است
نسخه اى بهر خویش بنوشته است
شد فضاى فلك پر از به به
زهره از شعر تو زند چهچه
لیك اى پادشاه ملك سخن
حسن آملى پاك دهن
هر چه بینى در این نشیب و فراز
همه با حكمتى بود دمساز
هر كه او را روان بیدار است
داند هر جا گل ا ست با خار است
گر بسر القدر خبر یابى
خیر بر خیز سر به سر یابى

منبع: کتاب درس هیئت، علامه حسن زاده آملى، ج ۱، ص ۳۲۰-۳۲۲

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۵
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۸:۳۵ ۲۹ اسفند ۱۴۰۰
علامه نگینی بود
ناشناس
۱۸:۱۱ ۱۲ بهمن ۱۴۰۰
خدا چطوری به علامه نامه نوشت؟
احمد
۱۵:۴۰ ۰۷ دی ۱۴۰۰
باید دقت کرد که بزرگان در هرحرف و حرکتشان حکمت و درس است، پس حتی از حکایات آنها نمیتونیم سرسری بگذریم. خداوند ما را از علوم و معرفت ایشان و بزرگانی همچون ایشان بهرمند فرمایند.
احمد
۱۵:۳۹ ۰۷ دی ۱۴۰۰
باید دقت کرد که بزرگان در هرحرف و حرکتشان حکمت و درس است، پس حتی از حکایات آنها نمیتونیم سرسری بگذریم. خداوند ما را از علوم و معرفت ایشان و بزرگانی همچون ایشان بهرمند فرمایند.
عفت اشجع
۰۰:۰۸ ۱۵ آبان ۱۴۰۰
مارادعا بفرمایند ومورد شفاعت گنهکاریم چیزی تو چنته خود نداریم بحق آبرویی که دارید دستمونا بگیرید
اسماعیلی
۱۴:۲۵ ۱۴ آبان ۱۴۰۰
خدا ما را با مصابحت با شما روز قیامت بر اهل بیت علیهم السلام وارد کند
اختر
۱۰:۳۷ ۱۴ آبان ۱۴۰۰
خداوند‌بااولیاءاش‌محشورفرماید
انانی‌که‌درجوانی‌باالم‌نشرح‌سروکاردارندو
اعتقادبه‌ان‌مع‌العسریسرا دارندسختی‌ها
برایشان‌شیرین‌شد‌ه.وخداوندمزداو‌راعطا
فرموده‌ و عزیز‌می گرداند
ناشناس
۰۱:۴۵ ۱۴ آبان ۱۴۰۰
باسلام،روحشان شاد،وقرین رحمت الهی.
بهشت
۲۳:۲۰ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
درود خدا بر عارف و فیلسوف بزرگ مرحوم حسن زاده املی
ناشناس
۱۹:۳۵ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
چقدر زیبا و رندانه ! خدا رحمتشان کند
ناشناس
۱۸:۴۳ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
رضوان ورضای الهی هبه وارزانی آن روح مصفا وان دل بی آلایش وصاف وایینه وار که دلی بوددر آن سیمای آله پدیدار وجلوه زیبای حق نمودار آن علامه ذوفنون
ناشناس
۱۸:۲۰ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
توی یک مصاحبه این خاطره، را نقل کردند. می‌گفتند: روزها در تهران به دنبال خانه بودم و بعد این اشعار [طنز] را سرودم. من در چنین وضعیتی حالم گرفته می‌شود، ولی ایشان به طنز روی آوردند!
فرق آدم بزرگ با من و امثال من، در این جا معلوم می‌شود!
ناشناس
۱۷:۱۸ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
عجب!!
ناشناس
۱۶:۲۹ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
خدایش بیامرزد انسان اگاه روشن ضمیر بود ....
ناشناس
۱۶:۲۹ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
خوبه
بهروز
۱۶:۲۸ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
درود
عبد گنهکار
۱۶:۰۳ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
انشالله خداوند به برکت این بندگان پاک، ظرفیت لازم برای حرکت در مسیر حق را به این حقیر و سایر مشتاقان مرحمت فرماید
ناشناس
۱۳:۲۷ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
درود بر ایشان
نا شناس
۱۳:۱۰ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
خدایش ببیامرزد
بسیار زیبا و دلنشین بود.
ناشناس
۱۳:۰۴ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
شادی روحش صلوات
ناشناس
۱۲:۳۰ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
ایشون خودش جای گزاشته و میدونه خداوند در موردش چه فکری میکنه و اونو جوانمرد پاک ازاده میدونه حتی ما مردم عادی ام چنین جسارتی به خداوند نمیکنیم
ناشناس
۱۵:۰۸ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
یک نقدی هم منطق الطیر وحافظ ومولوی وشهریاروپروین و... داشته باشید.
ناشناس
۱۵:۵۳ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
بنده درست، رنگ خدا میگیره.
ناشناس
۲۳:۰۸ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
ناشناس 15:53 درست رنگ خدا میگیره
اما
اینو خودش نمیگه بلکه خدا بهش میگه امام خمینی رنگ خدا داشت
ح ینگانی‌حسن
۲۳:۵۵ ۱۳ آبان ۱۴۰۰
المعنی فی بطن الشاعر.معنای.واقعی. هر شعری را خودِشاعرمیداند.لذالازمه‌که از سوئظن پرهیز کنیم.والسلام.