به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
بشیتربخوانید
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
در سی و سومین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی «کیف انگلیسی» به نویسندگی و کارگردانی مرحوم سید ضیاالدین دری به آهنگسازی فرهاد فخرالدینی رفتیم که سال ۱۳۷۸ تولید و مدتی بعد از شبکه اول سیما پیش روی مخاطبان قرار گرفت. یک سریال تاریخی – اجتماعی که با رویکردی عاشقانه ترکیب یافته با سیاست بخشی از تاریخ معاصر کشورمان در دوره پهلوی را روایت میکند.
مجموعهای که در آن داستان مرد جوانی که به خانواده سنتی تعلق دارد، بازگو میشود که با پشتکار و تصمیمات درست به عنوان نماینده به مجلس راه پیدا میکند، اما اتفاقاتی او را به مسیر دیگری میبرد و باعث میشود که زندگی سیاسی و خانوادگیاش دستخوش تحولاتی شود که برایش نتیجهای جز اضمحلال و نابودی موقعیتش ندارد.
فرهاد فخرالدینی را به عنوان یکی سردمداران ساخت موسیقی تیتراژهای ماندگار سریالهای تلویزیونی بدانیم که در این حوزه همراه با معدود آهنگسازان دیگر یکی از رکوردداران تولید آثار شاخص استدر این سریال تلویزیونی که در آن دوران به معنای واقعی کلمه در ردیف سریالهای به اصطلاح «الف ویژه» قرار داشت و البته این درجه بندی با آنچه در اغلب آثار تلویزیونی این دوران به عنوان «الف ویژه» ارائه میشود، شباهتی ندارد، بازیگرانی چون علی مصفا، لیلا حاتمی، محمدرضا شریفی نیا، سیروس گرجستانی، فرهاد اصلانی، صبا کمالی، قطب الدین صادقی، فاطمه نوری، حسام نواب صفوی، رضا کیانیان، جعفر بزرگی، عبدالله اسفندیاری، منصور والا مقام، پیمان شریعتی، فرشید ابراهیمیان، مهدی تقی نیا، حسام هنرمند، حسن حسینیان به ایفای نقش پرداختند. این حضور برای بسیاری از این هنرمندان، برگ متفاوت و ممتازی از شخصیت هنری انها را به مخاطب معرفی کرد و موجب شد تا وارد فصل تازهای از فعالیتهایشان در عرصه بازیگری شوند.
اما آنچه توانست به عنوان یکی از مؤلفهها و شاخصهای مهم رسانهای معرفی این سریال به مردم نقش غیرقابل انکاری را ایفا کند، بدون هیچ تردیدی موسیقی متن سریال به ویژه موسیقی تیتراژ آن با آهنگسازی فرهاد فخرالدینی یکی از مردان پرآوازه موسیقی ایران بود که باید او را به عنوان یکی سردمداران ساخت موسیقی تیتراژهای ماندگار سریالهای تلویزیونی بدانیم که در این حوزه همراه با معدود آهنگسازان دیگر یکی از رکوردداران تولید آثار شاخص است که پیش از این به برخی از آنها در همین پرونده پرداختهایم.
موسیقیدانی که با نبوغ و خلاقیت مثال زدنی خود در حوزه ساخت موسیقی فیلم، ملودیهایی را خلق میکند که تا هر زمان ذهن یاری میدهد جای ماندگاری دارد و شاید در روزگاری که نوستالژیها هم رفتهرفته در حال کمرنگ شدن و نابودی کامل هستند، این موسیقیهای امثال فرهاد فخرالدینی باشد که میتواند التیام دهنده ذهنهای مشوشی باشد که در این روزگار به شدت به سمت خاطرهها و نوستالژیها گرایش دارند.
علاوه بر موسیقی تیتراژ سریال که به خودی خود میتوانست در ماندگاری فضای موسیقایی اثر در ذهن مخاطب نقش مؤثری را ایفا کند، این قطعه «گشته خزان» علیرضا قربانی بود که به عنوان یک ملودی خاطره ساز توانست به نمایندگی از کلیت موسیقایی سریال مورد توجه قرار گیرد. آن هنگام که ترنم و معنای موسیقایی و محتوایی این نوا با شخصیتهایی چون مستانه و منصور ادیبان روایتهایی را با رنگ و بویی از عشق رقم میزنند که هنوز هالهای از تصاویرش با درهم آمیزی یک موسیقی ناب، در ذهن دهه شصتی های معروف و شاید دهه هفتادیها مانده باشند.
در واقع این شیرینی ملودی موسیقی خلق شده از سوی فرهاد فخرالدینی با الهام از معروفت ترین و محبوب ترین ملودیهای قدمای موسیقی ایرانی بود که بدون استفاده از پیچیدگیهای مرسوم و سنگین مندرج در بافتهای ارکسترال این چنینی، زیباییهایی را خلق کرد که میتواند همچنان گوش هر شنوندهای را با موسیقی نوازش دهد.
مهرزاد دانش از منتقدان حوزه سینما و تلویزیون چندی پیش بود که در بخشی از نقد خود پیرامون موسیقی متن و تیتراژ سریال «کیف انگلیسی» نوشته بود: موسیقی این سریال نیز جزو نقاط شاخص آن است. سریال فضاهای متنوعی از روستا تا شهر را نشان میدهد و همین امر تنوع قابل توجهی به بافت موزیک متن داده است تا آنجا که رنگ درویشخان و پیش درآمد محجوبی و والسموسیو لومر را در این سریال میشنویم.
وی ادامه میدهد: فرهاد فخرالدینی سازنده این تنوع شنیداری دلچسب بود که قسمتهای پایانی سریال را هم با صدای علیرضا قربانی پوشش داده بود و تقریباً برای اولین بار از این خواننده توانای ارکستر ملی ایران آن زمان در عرصه هنر سینما و تلویزیون استفاده کرد و تصنیف زیبای «گشته خزان نو بهار من» را که با درونمایه قسمتهای پایانی به شدت در آمیخته بود، جذابیت سریال را مضاعف ساخت.
مرتضی سروشنیا و حمید حیدرپناه از پژوهشگران حوزه موسیقی هم خرداد ماه سال ۱۳۹۱ درباره مؤلفههای ماندگاری موسیقی متن و موسیقی تیتراژ سریال «کیف انگلیسی» به ویژه در حوزه بازسازی خاطرهها با نواهای قدیمی نوشتند: موسیقی سریال کیف انگلیسی، مجموعه خاطرههاست؛ گنجینهای از نغمهها و نواهای خاطرهانگیزی که برای نسل امروز ناخودآگاه یادآور فضای تهران قدیم و موسیقی آن دوره است. البته فرهاد فخرالدینی خود درباره موسیقی این مجموعه گفته برای ساخت آن کار سختی نداشته و بیشتر به حافظه موسیقایی خود رجوع کرده و نغمههایی را که در دوران کودکی خود شنیده و به خاطر داشته دستمایه قرار داده و با تنظیم دوباره و بازآفرینی آنها موسیقیای را که مناسب زمان وقوع داستان است برای آن در نظر گرفته است.
یتراژ شروع رِنگی از درویش خان به نام «پریچهر و پریزاد» است که یکی از معروفترین و محبوبترین رِنگها در میان آثار درویش خان است. در تنظیم این اثر توجه فخرالدینی به حفظ ملاحت و شیرینی ملودی مشهود است. پرهیز از بافتهای سنگین و پیچیده و ارکستراسیون نرم و دلنشین عواملی است که به برجستهتر کردن زیباییهای ملودی درویش خان کمک شایانی کرده است.
تیتراژ پایانی هم والس زیبایی است ساخته آلفرد ژان باتیست لومر، موسیقیدان فرانسوی که در عصر قاجار به ایران آمد و حضور او سرآغاز دگرگونیهای بنیادین و اساسی در موسیقی ایران شد. این قطعه با اینکه دارای ریتم والس است و به وسیله یک موسیقیدان غیرایرانی ساخته شده، روند حرکت ملودی در آن بیشتر به موسیقی شرقی و فضای موسیقی ایرانی نزدیک است تا موسیقی غربی. به بیان دیگران این قطعه بیشتر به فضای مقام بیات اصفهان نزدیک است تا گام مینور. جملههای این والس، جملههای قرینهای زوج بوده و دارای حرکتهای سکانسوار است و همین دو عامل باعث میشود برای گوش مخاطب ایرانی چه زمان خود لومر و چه امروز که دوباره تنظیم شده است، آشنا و دلنشین باشد. در تنظیم این والس استفاده از ساز ساکسیفون رنگ صوتی ویژهای به موسیقی داده که تا حدی به القای فضای تاریخی اثر کمک میکند.
آنها در باره تصنیف گشته خزان که در این سریال به کار گرفته شده، بیان کردهاند: این تصنیف از معروفترین موسیقیهای آوازی است که در طول این سالها از طریق تلویزیون میان مخاطبان رواج پیدا کرد. این تصنیف از ساختههای عباس شاپوری است و در واقع فخرالدینی با تنظیم مجدد و بهکارگیری آن در مجموع موسیقیهای سریال کیف انگلیسی آن را دوباره زنده کرد. ساختار تنظیم تصنیف هم با دو اثر دیگری که به عنوان تیتراژ اول و پایان به کار گرفته شده بود به کلی تفاوت است. ابتدا پایهای دو میزانی به صورت اونیسون (همصدا) توسط ویلون و زخمههای عود به گوش میرسد که با تمبک همراهی میشود. این ترکیب صوتی در دورهای که سریال داستان را روایت میکند در موسیقی رادیو و صفحههایی که ضبط میشده بسیار رواج داشته است.
شعر تصنیف، محتوایی شوریده و پرسوز و گداز دارد و خواننده آن علیرضا قربانی هم به خوبی از عهده اجرای حالتهای درونی آن برآمده است. ناگفته نماند این نخستین اثری بود که با صدای قربانی در تلویزیون پخش میشد و طبیعتاً هنوز پختگی لازم را نداشت، ولی زیبایی ملودی و تنظیم، همراه با درک درست قربانی به او کمک کرد تا اجرایی خوب و قابل قبول داشته باشد.
سروش نیا و حیدرپناه در بخش پایای این نوشتار پژوهشی خاطره نشان کردهاند: موسیقی سریال کیف انگلیسی همچنان که آهنگساز برای ساخت و انتخاب آن چندان دچار دردسر نشده، به راحتی مورد پذیرش و استقبال مخاطب قرار گرفت و در خاطرهها ماندگار شد.
به هر حال موسیقی متن و موسیقی تیتراژ سریال «کیف انگلیسی» ساخته فرهاد فخرالدینی یکی از شنیدنیترین موسیقی تیتراژها در موزه خاطرات و نوستالژیهای موسیقایی نسلی است که در موزه زیبا و فاخر خاطراتشان قطعاً برای موسیقی تیتراژ این سریال جایگاه ویژه و فاخری را در نظر گرفتهاند و میتوانند تا سالها از تماشا و شنیدنش لذت ببرند.
منبع: مهر
انتهای پیام/