به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همزمان با روز پایانی صفر گفتگویی با رسالت بوذری مجری «مخاطب خاص» داشتیم که به واسطه دو ماه اجرای او در این برنامه انجام شد. این گفتگو بر بام حرم حضرت امام رضا (ع) انجام شد جایی که بسیاری از برنامههای مناسبتی تلویزیون طی ۱۰ شب پایانی صفر روی آنتن میروند. همین فضای برنامه سازی فشرده و استودیوهای شاید دو متر مربعی بر فراز بامها که همه در کنار هم گرد آمدهاند باعث شد در همه جا زیرصدای مصاحبه ما نوای محمد معتمدی بپیچد که خود مهمان برنامهای دیگر شده بود.
همین فضای فشرده برنامه سازی و شتاب تیمهای تولید که به شکل موازی در کنار هم کار میکردند باعث شد گفتگو را به خلاصهترین و سریعترین شکل ممکن پیش ببریم. گفتگویی که ساعت ۱۲ نیمه شب و دقایقی قبل از روی آنتن رفتن برنامه از حرم امام رضا (ع) انجام شد.
رسالت بوذری در این گفتگو که بخشی از آن هم پیش از این در گزارش پشت صحنه برنامه منتشر شد از ۶ سال حضور هفتگی در کربلا گفت و اینکه همین حضور مستمر باعث چالشها و تصوراتی اشتباه برای برخی هم شده است.
مشروح این گفتگو را در زیر میخوانید:
شما حدود یک ماه و نیم در کربلا بودید و دهه پایانی صفر هم در حرم امام رضا (ع) برنامه اجرا کردید به عنوان مجری و نماینده برنامه از این سختی حضور یک تیم برنامه سازی در خارج از استودیو و مرزهای جغرافیایی توضیح میدهید.
باید یک شب جمعه کربلا باشید فرقی نمیکند چه این طرف (در حرم امام رضا) چه آن طرف (در حرم امام حسین) باید ببینید که چطور عوامل درگیر فضا و اتمسفر میشوند. دوست دارم یک شب جمعه استودیو کربلا را ببینید. گاهی البته فقط من هستم و هادی آشتیانی تهیه کننده و نهایت آقای عرب مدیر تولید که همه کار میکند و حتی گاهی آقای عرب هم حضور ندارد. جا دارد البته از تلاشها و خوش ذوقیهای محمد خندان هم یاد کنم که گرچه هر هفته در کربلا با ما نیست، اما نتیجه هنرمندی او روی آنتن دیده میشود.
یعنی باقی عوامل برنامه مثل تصویربردار و… از خود کربلا به شما میپیوندند؟
بله ما به دلیل هزینهها و تهاتری که با دوستان داریم تصویربرداران مان عرب هستند سر آنتن یک ساعت میآیند کارشان را انجام میدهند و میروند، چون اگر قرار باشد همه عوامل را از اینجا ببریم. تیم ما در اقل تعداد است و در هفتههای اخیر در کمتر از انگشتان یک دست بوده است.
ظاهراً برای صرفه در هزینهها گاهی هم زمینی رفتهاید
بله خیلی دفعات شده است که زمینی رفتهایم. مخصوصاً که گاهی کار سختی است، گاهی شما در طول یک هفته که به کربلا میروید زمینی میروید و بازمی گردید، اما وقتی هر هفته میخواهید بروید و بیایید سختی آن مضاعف میشود و در عین حال شیرین هم هست. ما هفتهای هم داشتهایم که فقط من و آقای آشتیانی به کربلا رفتهایم و باقی عوامل آنجا بودهاند. یعنی پلی بکها و آیتمها را اینجا تولید کردهایم و بعد برنامه آنجا با عوامل عرب، کارگردان و تصویربرداران اهل کربلا روی آنتن رفته است. هفتههایی بوده که خود آقای آشتیانی سوئیچ هم کرده است اینها جذابیتها و البته سختیهای کار ماست. من میخواهم اینجا نکتهای را بگویم. خیلیها میگویند چرا مجالی ایجاد نمیکنید تا دیگر مجریان بیایند و برنامه را اجرا کنند. دو نکته دارد که با سوال مطرح میکنم مگر برنامهای که به صورت روتین تولید میشود و با یک مجری و فضای ثابت جا افتاده است باید تغییر کند و برند آن را عوض کرد؟ سمت خدا حدود ۱۰ سال است که با آن مجری برند شده است دیگر نمیتوان گفت یک هفته فلانی و یک هفته شخص دیگر اجرایش کند. به لحاظ حرفهای کسانی که این حرف را میزنند اشتباه میکنند. کسانی که چنین ادعایی دارند نمیگویم پنج هفته مرتب کربلا بروند بلکه با خود قرار بگذارند و پنج هفته سر یک ساعت مشخص امامزاده بروند. فرد هفته اول و دوم سر ساعت میرود، اما هفتههای بعد هم میتواند؟ توجیه نمیآورد؟ فقط تمرین کنند شب جمعه هر هفته در یک موقعیت باشند. حالا اینجا موقعیتی است که مشکل ویزا و مسائل خارج از کشور را هم دارد.
من ورای این توضیحات این را توفیق و عنایت امام حسین به یک فرد نالایق میدانم که برنامه را اجرا میکنم. جانماز آب نمیکشم خود را حقیقتاً نالایق میدانم، اما آنها کریم هستند و من این را توفیق آنها میدانم که مرا پذیرفتهاند. ما واقعاً زندگیمان با مخاطب خاص گره خورده است و اگر کسی میتواند این چنین گره بزند بسم الله. از آن طرف توفیق امام حسین شامل حالتان میشود، اما شما هم باید مایه بگذارید.
برخی هم ممکن است اصلاً به این سختیها فکر نکنند و برعکس بگویند شما که همیشه سفر زیارتی تان را دارید و احتمالاً خانواده را هم با خود همراه میکنید و فضای مادی و معنوی را با هم دارید.
همسر من در دو سال اخیر کرونا فقط طی یک اتفاق در یک سفر ایام نوروز امسال به کربلا آمد. من این برنامه را از سال ۹۴ اجرا میکنم و طی این ۶ سال ۲ یا ۳ سفر همسرم را بردم که اینها فارغ از اربعین است که همسرم خودش برای پیاده روی اربعین میآمد و فقط یک سفر هم مادرم را به کربلا بردم که شاید امکان بیشتری هم داشتم، ولی استفاده نکردم. نباید این چنین تصور شود که ما هر سفر همسر و فرزندان را هم میبریم.
مردم شاید به دلیل فضای ریاکارانهای که توسط برخی برنامه سازان یا حتی برخی چهرههای مذهبی دیدهاند چنین شبهاتی برایشان پیش میآید.
طبیعی است و باید بابت این تصورات به مردم حق بدهیم، ولی فکر میکنم ما صداقت خود را در این سالها در مخاطب خاص که حالا به برندی تبدیل شده است نشان دادهایم. نکتهای هست شاید بچهها هم دوست نداشته باشند بگویم، ولی اینها بدون چشم داشت در برنامه کار میکنند و این به نظر من یک اتفاق است. همه حساب و کتاب عوامل با خود صاحب اصلی برنامه است بالاخره هر کسی کار میکند و میخواهد به تلاش مادی و معنوی با هم برسد، ولی اینجا اینطور نیست و همین نگاه باعث شده است مخاطب خاص به چشم بیاید.
برنامههای مختلفی بعد از مخاطب خاص با همین مدل و میزانسن و دوربین روی بام تولید شدند به نظر شما ممکن است اینها مخاطب را دلزده کند؟
من چند مدل از این برنامهها دیدهام. اول بگویم لطف امام حسین به خود ما بوده است و من به قول احمد عزیزی هیچ ابن هیچ هستم، اما یکی دو نمونه برنامه دیدهام که نعل به نعل از «مخاطب خاص» الگو گرفتهاند و این تاثیرگذاری ما را میرساند و حالا به نظرم ما باید کار دیگری انجام دهیم. به نظرم اگر هدف ما تاثیرگذاری رسانهای بود منتقلش کردیم و برنامههای مشابه مخاطب خاص دارد زیاد میشود به ویژه تاثیر معنوی که همچنان استمرار دارد و حالا باید برای تاثیرگذاری بالاتر در همین حال و هوا کار دیگری انجام دهیم. اگر امام حسین توفیق دهد در حوزه بین الملل بنا داریم کار دیگری کنیم. ما البته از قبل هم به این تغییرات فکر کرده بودیم هرچند معتقدم این برنامه با همین مدل تا سالها مخاطب دارد، چون دلیل جذبه آن، لوکیشن، اتمسفری که در آن کار میکنیم و آن گنبد است. با این حال این جذابیت نافی تغییراتی که ما باید اعمال کنیم نیست.
به نظر شما چقدر تلویزیون موفق بوده علاوه بر احیای فضای حسی و شور حسینی معرفت سازی را هم در پیش گیرد؟
من خیلی فرد صفر و صدی نیستم عدهای مطلقاً با تلویزیون زاویه دارند به دلایل سیاسی و حتی اعتقادی یعنی به خاطر اعتقادشان تلویزیون نمیبینند یا عدهای به دلیل کیفیت نازل برنامهها، تلویزیون نمیبینند. با این حال برخی پز روشنفکری میدانند که بگویند تلویزیون نمیبینند و بعد همان افراد کدهای مستقیم میدهند که از جزییات یک برنامه ایراد بگیرند. این مقدمه را گفتم تا بگویم تلویزیون مخالفان مختلفی دارد درحالیکه این مدیوم را باید با مدل خودش لحاظ کرد و در نظر گرفت. مدیران و برنامه سازان علاوه بر همه نقاط ضعفی که وجود دارد، زحمت میکشند. من، اما مسیر تلویزیون را مسیر رو به رشدی میدانم. تلویزیون اینگونه نیست که فقط بخواهد شور ایجاد کند بلکه افرادی هستند که برای کارهای جدیتر هم تلاش میکنند. من برنامهای در شبکه چهار دیدم به اسم «سوره» که در فضای حسینی محتوای غنیای داشت و نشان میدهد که فضا دارد باز میشود یا در همین شبکه چهار برنامه «زاویه» ساختار بسیار خوبی دارد. برنامه «شوکران» که تعطیل شد به لحاظ فرم و محتوا یک نقطه عطف بی نظیر در تلویزیون بود پس میتوانیم چنین کارهایی بسازیم.
مساله این است که همه اینها در شبکهای تولید میشود که مخاطب فراگیری ندارد.
اشکالی ندارد، میتوان اینها را ادامه داد. درست است که باید این فضای معرفتی در شبکههای دیگر هم ادامه یابد. خود ما هم درباره تاریخ خلفا و زوایایی از تاریخ و اعتقادات شیعی مباحثی داشتیم که برای اولین بار مطرح شد. معتقدم تلویزیون هم در راستای این مسیر حرکت میکند ضعفهایی دارد، اما باید این مسیر را ادامه دهد.
منبع: مهر
انتهای پیام/