سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا حاضر نیستیم قید گوشی را که کنار خانه افتاده، بزنیم؟

خیلی از ما گوشی مستعمل داریم و می دانیم محرومیت یک کودک از تحصیل می تواند چه پیامدهایی برای خودش و جامعه داشته باشد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،چند سال قبل قیمت گوشی و تبلت به شکلی بود که خیلی از ما به محض مواجهه با یک مشکل جزئی مثل کُند شدن یا ترک برداشتن تاچ گوشی یا آمدن مدل جدیدتر، قید آن را می‌زدیم و یک گوشی یا تبلت جدید می‌خریدیم. بیشتر وقت‌ها هم گوشی و تبلت قدیمی را برای روز مبادا نگه می‌داشتیم. روز مبادایی که شاید امروز باشد. این روز‌ها که کلاس‌های آنلاین دارد شروع می‌شود و خیلی از کودکان نیازمند کشور ممکن است برای مدتی از تحصیل محروم شوند و پیامد‌های این محرومیت برای آن کودک و خانواده اش و حتی جامعه‌ای که ما هم در آن زندگی می‌کنیم نامناسب است. چرا برخی از ما حاضر نیستیم قید گوشی و تبلتی را که سال‌هاست در گوشه خانه افتاده، بزنیم؟ باید بدانید این جا هم پای دو خطای شناختی رایج در میان است که قدرت تصمیم‌گیری منطقی را از ما سلب می‌کند. دو خطایی که اگر درک صحیحی از آن‌ها نداشته باشیم ممکن است بار‌ها در زندگی شخصی، خانوادگی، شغلی و تحصیلی گریبان ما را بگیرد و یک نمونه‌اش در همین بحث اهدای گوشی و تبلت است. خطای حسرت و اثر مالکیت که آن‌ها را مرور می‌کنیم.

خطای ترس از حسرت
حسرت احساسی است که هنگام تصمیم‌گیری اشتباه سراغ ما می‌آید؛ وقتی که می‌فهمیم فرصت لازم برای تصمیم درست را از دست دادیم و حالا نمی‌شود وضع را تغییر داد. گاهی حسرت را معادل حسد می‌بینیم. اما حسد موقعیت دیگری است. ترس از حسرت خیلی قوی است. وقتی حسرت می‌خوریم محافظه‌کار می‌شویم و ترجیح می‌دهیم جوری تصمیم بگیریم که دیگر حسرت نخوریم برای همین گاهی بدون منطق تصمیم می‌گیریم؛ چون فکر می‌کنیم همیشه فرصت آخر است و جای جبران نیست برای همین منفعل می‌شویم و ترجیح می‌دهیم کاری نکنیم تا حسرتی هم در میان نباشد. ما به اشتباه تصور می‌کنیم انفعال و کاری نکردن حسرت کمتری در پی دارد. به طور مثال فکر می‌کنیم اگر یک تبلت مستعمل را اهدا کنیم شاید وقتی تبلت جدیدمان خراب شود دیگر امکان تهیه همان مستعمل را هم نداشته باشیم و بابت هدیه‌ای که به یک دانش‌آموز نیازمند دادیم حسرت بخوریم. اما ما ورای انفعال فکر نمی‌کنیم.

نمی‌دانیم نتیجه انفعال‌مان هم حسرت است. وقتی کودکی از تحصیل محروم می‌شود ممکن است سرنوشت او، خانواده‌اش و جامعه تغییر کند و ما می‌توانستیم با رفتار غیر انفعالی سهم زیادی در ماجرا داشته باشیم. برای همین در هر زمینه‌ای وقتی منفعلانه و محافظه‌کارانه رفتار می‌کنیم تا حسرت نخوریم، باید همان قدر که به نتیجه احتمالی انجام دادن کاری فکر می‌کنیم به نتیجه احتمالی انجام ندادنش هم فکر کنیم تا بهتر انتخاب کنیم. هر چند قابل تصور است در جامعه‌ای که اگر چیزی را از دست بدهی جبران دوباره اش به خاطر شرایط اقتصادی سخت است، ترس از حسرت تبدیل به احساس قوی شود، اما بخشندگی و حس خوب تاثیرگذاری مثبت روی جامعه هم حس خوب و قوی است که باید با فکر کردن به جنبه مثبت، موازنه را به سمت بخشندگی تغییر دهیم.

اثر مالکیت

غیر از نگرانی بابت حسرت احتمالی، یک خطای شناختی دیگر که می‌تواند مانع از تصمیم درست و رفتار صحیح در ما شود اثر مالکیت است. ما چیز‌هایی را که صاحب‌شان هستیم بیشتر از چیزی که باید ارزش گذاری می‌کنیم؛ وقتی صاحب یک گوشی هستیم آن وسیله از نظر ما فقط یک گوشی مستعمل نیست؛ بلکه بخشی از خاطرات و حس خوب زندگی ماست که در سفر، تولد فرزند، سالروز ازدواج و... کنار ما بوده و خاطرات مان را ثبت کرده؛ بنابراین فقط به ارزش مادی آن فکر نمی‌کنیم و احساس می‌کنیم با اهدایش به یک نیازمند بخشی از هویت مان را هم از دست دادیم. برای همین است که شاید حاضریم کمک نقدی معادل آن را بپردازیم، اما خود آن شیء مثل گوشی یا تبلت را اهدا نکنیم. در دنیای تبلیغات اشانتیون، اشتراک رایگان، پرو لباس و... همه بر مبنای همین احساس مالکیت ما عمل می‌کنند و باعث می‌شوند با حس خوبی که به یک چیز پیدا کردیم از تصمیم منطقی دور شویم. برای همین است که سوای آن که نگرانیم با اهدای یک چیز بعداً حسرت نداشتنش را بخوریم، فکر می‌کنیم ارزش واقعی آن شیء خیلی بیشتر از ارزش مادی آن است.

در حالی که مالکیت صرفاً یک پدیده ذهنی و قراردادی است که باید در چنین مواقعی از آن عبور کنیم. مالکیت هم مثل حسرت احساس قوی و مهمی است؛ انباری خیلی از ما پر است از چیز‌هایی که سال هاست استفاده‌ای از آن‌ها نشده، اما حاضر نیستیم آن‌ها را بفروشیم یا اهدا کنیم، اما باید ذهن مان را به اهدا کردن مجاب کنیم، چون اهدای یک چیز به نیازمند واقعی‌اش باعث می‌شود حالا به جای حس خوب مالکیت، چند حس خوب دیگر هم داشته باشیم که شاید با هدیه نقدی برابری نکند، چون چیزی را که دوست داشتیم در روند و مسیر یک اتفاق خوب قرار دادیم.

منبع:روزنامه خراسان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
علی
۱۱:۳۵ ۳۱ شهريور ۱۴۰۰
سلام داستان نگو باید دولت تامین کنه برادر .....مگه ملت گدا هستند که درخواست صدقه میکنی ...