به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از گرگان، سالها تکرار میشود این غم جانکاه؛ روز وحوش زیستگاههای کشورم همچنان با گلولههای سربی شکارچیان غیرمجاز به شام خونین بدل میشود و تن جنگل و محیطبان از تکرار زخم تیر و تبر متخلفان غرق در اندوه است، آه! تا کی باید این روایت تلخ و تاریک جنگل را شنید؟ای جنگل،ای انبوه خاطرات دیرین، سکوتت را میخواهم و روزی که به سراغت میآیم و بر سفره سبز رنگین مهربانی ات مینشینم آرزو دارم بدون غم باشی؛ از درد ننالی و مرثیهای از داستان نعش وحوش و زخم بر قامت بخشنده ات را برای من نخوانی.
هنگامی که عاشقانه پای به عرصه جنگل میگذاری، ظلم رفته بر این اکوسیستم زنده را میبینی که چنان در قبضه رفتارهای دروغین آدمی غمین شده که گویی فریاد یاری خواندت را کسی شنوا نیست.
تاسف این که در این سالهای اخیر وحوش هم در کنار قامت بلند درختان، زخمیترین عضو جنگلهای ایران شدند و زیستگاههای آنان از عفریت خشکسالیها گرفته تا جهالت آدمی در این دنیای مدرن و زخم گلولههای شکارچیان غیرمجاز، عجیب در رنج است.
چشم زیستمندان و وحوش این سرزمین تاریخی همچنان وحشت زده از گامهای وحشی شکارچیان غرق در هراس است.
افزایش شکارچیان غیرمجاز هم فصل غم انگیز دیگر بوم سازگانها و اکوسیستمهای ایران است که هر از گاهی با شلیک یک گلوله به جانوری تنها و بی پناه در صدر خبرهای محیط زیستی رسانههای جهان و ایران قرار میگیرد.
درگیری مسلحانه روز گذشته محیط بانان پارک ملی گلستان با شکارچیان غیرمجاز بر سر شکار "مرال " آخرین نمونه از این تخلف آشکار به حیات وحش است که به یقین باز هم در همین منطقه جنگلی یا دیگر پارکهای ملی ایران تکرار خواهد شد.
روز گذشته تیم گشتی محیط بانان پارک ملی گلستان با گروهی از شکارچیان غیر مجاز مواجه شدند. شکارچیان پس از مشاهده محیط بانان در هراس از دستگیری یا فرار، به سوی آنان شلیک میکنند که این تیراندازی آغاز یک درگیری مسلحانه در عمق جنگلهای هیرکانی است.
در حین این درگیری مسلحانه، گلوله شلیک شده از سوی محیط بانان به یک شکارچی برخورد میکند که نهایت این فرد بر اثر شدت خونریزی جان خود را از دست میدهد.
جان باختن هر یک از دو طرف شکارچی یا محیط بان غمی بزرگ است و خانوادهای داغدار این مصیبت خواهد شد، اما براستی چرا باید هر از گاهی شاهد مخابره خبر مصدومیت یا شهادت و جان باختن افراد در دفاع یا حمله به محیط زیست و حیات وحش باشیم؟
به عنوان مثال در فروردین ماه سال جاری بود که شکارچی زنجانی پس از زخمی کردن ۲ محیط بان با شلیک تیر خلاص به سر، آنها را شهادت رساند و چندین فرزند را از نعمت وجود پدر محروم کرد.
زیستگاههای ایران با مشکلات عدیدهای دست به گریبان هستند که از آن جمله میتوان به خشکسالی، تخریب و دست اندازی به زیستگاه، تغییر کاربری، سرقت آب چشمه سارها به مناطق مسکونی و البته شکار غیر مجاز اشاره کرد؛ موضوعاتی که هر یک نفس زیستگاههای ایران را به شماره انداخته است.
سوال اینجاست که چرا جلوی این تخلفات عرصههای طبیعی گرفته نمیشود؟ چرا برای نهادینه سازی فرهنگ حفظ محیط زیست در جامعه تلاش وافر نمیشود؟ چرا برای این امر مهم زیست محیطی طرحهای زیرساختی اجرا نمیشود؟ اگر قانون این بخش وجود دارد پس مشکل کار در کجاست؟ و دهها چراهای بی پاسخ دیگر.
با وجود آنکه بر اساس اصل پنجاهم قانونی اساسی حفظ و حراست از محیط زیست و زیستمندان آن وظیفه همگانی شمرده شده و همگان را در این موضوع مسئول دانسته، اما با این وجود شاهد آن هستیم که برخی افراد برای لذتهای زودگذر خود دست به غارت زیستگاهها و کشتار زیستمندان این سرزمین کهن میزنند.
این تجاوز آشکار و بی رحمانه سبب شد تا جمعیت بسیاری از گونههای حیات وحش به مخاطره بیفتد و تکثیر و ازیاد نسل جمعیت آنها را با، اما و اگر روبرو کند.
اینها برگی از کتاب قطور دردهای زیستگاههای ایران است که قرار است با جمعیت حدود چهار هزار نفره محیط بانان از آن حفاظت شود.
دور از زن و فرزند در گرمای طاقت فرسای بیابان و سرمای استخوانسوز کوهستان مشغول دفاع از مواهب طبیعی این سرزمین هستند و بدون هراس از مرگ و رویارویی با شکارچیان غیرقانونی، با سینه ستبر و دستان خالی برای نجات جان حتی یک سنجاب هم به آب و آتش میزنند تا محیط زیست و طبیعت را حفظ کنند.
کیلومترها دور از جوامع مسکونی و هیاهوی شبکههای اجتماعی و اینترنت، محیط بانان مشغول انجام وظیفه هستند تا از تجاوز و دست اندازی برخی سودجو به حیات وحش جلوگیری کرده و یا از سرعت نابودی و انقراض برخی گونهها بکاهند.
محیط بانانی که کوهی از مشکلات در زمینه پرداخت حقوق، انواع بیماریها به سبب نوع کار و مشکلات شدید خانوادگی به سبب حضور دراز مدت از محیط خانواده دارند با چالش بزرگی در بخش حقوقی نیز دست به گریبان هستند.
مشکلات شدید در بخش حقوقی آنچنان است که تکلیف محیط بان معلوم نیست چرا که متجاوز به محیط بان شلیک میکند، اما در مقابل محیط بان حتی برای دفاع از خود هم به راحتی نمیتواند از سلاح استفاده کند.
اگر همچون واقعه دیروز گلوله محیط بان برای حفظ جان خود به شکارچی اصابت کند و منجر به فوت وی شود باید سالها زندان و تبعات سختتر را برای خود متصور باشد و اگر هم همچون ۱۴۷ شهید دیگر محیط بان مورد اصابت گلوله شکارچی قرار بگیرد چند روزی نامش بر سر زبان است و رسانهها و مسوولان برای آنها دلسوزی میکنند، اما این نگاهها دوام زیادی ندارد.
حمایت از محیط بان و طبیعت به نمادی برای روشنفکری تبدیل شده و آحاد مختلف جامعه تلاش میکنند با گرفتن یک عکس یا انتشار متنی مرتبط با حیات وحش و طبیعت، خود را مدافع و سینه چاک محیط زیست نشان دهند حال آنکه دغدغه و شناختی از مشکلات محیط بانان ندارند.
مدیرکل حفاظت محیط زیست گلستان با اشاره به ضرورت افزایش نیروهای تخصصی برای کنترل و حراست از عرصههای زیستی گفته بود که ۷۰ درصد پست سازمانی محیطبانی گلستان خالی است.
به گفته محمدرضا کنعانی نیمی از ۲۵۰ نیروی اجرایی محیط زیست گلستان محیطبان هستند.
او بیان کرد: حراست کامل از عرصههای زیستی گلستان نیازمند ۴۸ پاسگاه محیطبانی در مناطق گوناگون است که از این تعداد تاکنون ۳۰ محیطبانی شبانه روزی راه اندازی شده و مشغول فعالیت است.
کنعانی افزود: در نتیجه کمبود نیروی تخصصی محیطبانی، رسیدگی به عرصههای زیستی استان دشوار شده و هر محیطبان، مسوولیت حراست از ۱۸ هزار هکتار عرصه زیستی و جنگلی را بر عهده دارد در حالی که میانگین جهانی این رقم هر ۱۲ هزار هکتار برای یک محیطبان است.
مدیرکل حفاظت از محیط زیست گلستان گفت که برآوردها حاکیست دست کم ۵۰ هزار اسلحه اعم از دارای مجوز و غیرمجاز در اختیار شکارچیان استان است و این تهدید جدی برای حیات وحش منطقه برخی گونههای جانوری را در معرض انقراض قرار داده است.
کنعانی افزود: به ازای هر ۳۲۰ اسلحه و شکارچی یک محیط بان در گلستان وجود دارد و انتظار داریم دستگاههای ذیربط بویژه سازمان مدیریت و برنامه ریزی نسبت به تغییر شرایط توجه لازم را داشته باشند.
فرمانده یگان حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست در این رابطه گفت: سه هزار و ۶۰۰ محیطبان از عرصههای طبیعی کشور حراست میکنند که این میزان باید به هشت هزار نفر افزایش یابد.
سرهنگ جمشید محبت خانی افزود: با وجود کمبود محیط بان هم اکنون این سازمان حراست از عرصههای چهارگانه تحت مدیریت حفاظت محیط زیست را با تمامی توان انجام میدهد و هیچ کدام از این مناطق خالی از محیطبان نیست.
سرهنگ محبتخانی با بیان اینکه بهترین و مهمترین رویکرد سازمان محیط زیست کشور وجود ۸۰ میلیون محیط بان است، گفت: اگر اقدامات اجتماعی که بسیار موثرتر از اقدامات سلبی و برخوردی است، تقویت شود شاهد تحولات گستردهای در حوزه محیط زیست خواهیم بود.
او با بیان اینکه تخریب در محیط زیست به بهانههای مختلف خیانت به فرزندان ایران زمین در آینده است، یادآور شد: نباید با آب و هوای کشور چه از لحاظ کمیت و کیفیت شوخی کرد و بی توجه بود.
اکنون ۱۹ میلیون و ۱۰۰ هزار هکتار از همه مساحت کشور جزو مناطق چهارگانه شده است یعنی حدود ۱۱.۵۸ درصداز خاک کشور در قالب مناطق چهارگانه تحت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست قرار دارد.
براساس استاندارد جهانی باید در هر هزار هکتار یک محیطبان فعال باشد، اما در ایران در هر ۱۲ هزار هکتار یک محیطبان وجود دارد که با این حساب تعداد محیطبانان ایران یک دوازدهم استاندارد جهانی است.
یکی از موضوعات مهمی که میتواند موجب کاهش تجاوز به حیات وحش شود، ساماندهی حاشیه نشینان پارکهای ملی و مناطق جنگلی است.
طبق نتایج بررسی ها، بخش زیادی از شکارهای غیرمجاز زیست گاههای ایران از سوی ساکنان شهر و روستاهای اطراف این مناطق انجام میشود که کمک به تامین معاش ساکنان با فراهم کردن زمینه اشتغال بر پایه طبیعت از جمله طرحهای گردشگری، علاوه بر حفظ زیستمندان، انگیزه شکار را در این افراد از بین خواهد برد.
مناطقی مانند پارک ملی گلستان از جاذبههای فراوانی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی برخوردار است که اجرای طرحهای سازگار با طبیعت علاوه بر کمک به رونق اقتصادی سکونت گاههای اطراف، امنیت و آرامش را به حیات وحش بازخواهد گرداند.
از طرف دیگر یکی از راههای حفظ محیط زیست، نهادینه کردن نگهداری آن در نسل فعلی به خصوص آینده است.
اگر ضرورت نگهداری محیط زیست، جنگل، مراتع و حیات وحش از سنین کودکی در مدارس در نسل آینده نهادینه شود، نگرانی از حفظ میرات طبیعی و جانوری به یادگار مانده ایران تا حد زیادی کم خواهد شد.
توجه به این موضوع مهم در نظام آموزشی کشور ضرورت انکار ناپذیری است که تحقق آن میتواند بخش عمدهای از کمبود نیروی انسانی در سازمان حفاطت محیط زیست را با عمومی کردن حفظ طبیعت در همه مردم برطرف کند.
درونی شدن این باور که طبیعت و جنگل و حیات وحش برای همه مردم است، شاید بتواند به راه اندازی تشکلهای مردم نهادی ختم شود که نتیجه آن بی تردید به کاهش دست اندازی به این موهبتهای خدادادی ختم خواهد شد.
حفاظت از محیط زیست به خصوص پارک ملی گلستان به عنوان نگین طبیعت ایران باید به دغدغه و مطالبه عمومی تبدیل شود به گونهای که همه علاقهمندان به طبیعت و محیط زیست از جمله مردم سه استان گلستان، سمنان و خراسان شمالی نباید اجازه دهند تا این پارک ملی به حیات خلوت افراد متخلف تبدیل گردد.
پارک ملی گلستان یک فضیلت غیرقابل معامله است که نگهداری و صیانت از تنوع گیاهی و جانوری این منطقه حفاظت شده وظیفهای همگانی است و باید به مردم نسبت به اهمیت این ذخیرگاه به عنوان ریه جاویدان طبیعت ایران و حفظ آن برای نسلهای آینده توسط رسانهها و تشکلهای مردم نهاد اطلاع رسانی شود.
پارک ملی گلستان بزرگترین و قدیمیترین پارک ملی کشور با مساحت ۹۱ هزار و ۸۹۵ هکتار در شهرستان گالیکش در شرق استان گلستان و غرب استان خراسان شمالی واقع است که در سال ۱۳۵۴ به سبب داشتن هزار و ۳۵۰ گونه گیاهی و ۳۰۲ گونه جانوری به عنوان ذخیرگاه زیست کره در زمره ۵۰ ذخیرگاه بیوسفری (زیست محیطی) جهان در لیست یونسکو ثبت شد.
بیشتر گستره پارک در استان گلستان، حدود ۳۴ درصد آن در خراسان شمالی و بخش ناچیزی نیز در سرزمین استان سمنان قرار دارد.
این پارک دارای سه نوع آب و هوای متفاوت خشک، نیمه خشک و نیمه مرطوب است که همین ویژگی باعث شده این پارک دارای پوشش گیاهی متنوع از استپ خشک تا جنگل انبوه باشد.
گونههای جانوری این پارک شامل آهو، پلنگ، تشی، خرس قهوه ایی، خرگوش، حشره خورها، راسو، روباه، روباه ترکمنی، رودک، سمور جنگلی، سیه گوش، شوکا، شنگ، قوچ و میش، کل و بز، گراز، گربه پالاس، گرگ، مرال، سمندر، قورباغه جنگلی، وزغ سبز، لاک پشت چهار چنگالی، مارمولک بی پا، مار آبی، مار قیطانی، گرزه مار و افعی قفقازی است.
استان گلستان با اقلیم متنوع و مساحتی بالغ بر ۲۰ هزار کیلومتر مربع و ۱.۹ میلیون نفر جمعیت؛ همزمان ساحل دریا، جنگل، کوهستان، دشت و کویر را با هم دارد و به همین دلیل از تنوع گیاهی و جانوری برخوردار است.
منبع: ایرنا
انتهای پیام/ق