سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

درگذشت پدر دو‌‌ و میدانی خراسان

محمدرضا صابری، پدر دو و میدانی خراسان صبح دیروز در سن صد سالگی دار فانی را وداع گفت.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، کسی چه می‌دانست دست روزگار قرار است نرسیده به پاییز صدمین حیات، دو و میدانی خراسان را یتیم کند؟ هنوز تصویر گام‌های استوارش حتی در صدسالگی در ذهنمان است. مردی که خواستن را به بهترین شکل معنا کرد و تا همین دیروز‌ها قلبش برای عشق ابدی، دو و میدانی می‌تپید. شاید به همین دلیل بود که حتی تا نودسالگی هم تدریس عشق می‌کرد و در دانشگاه فردوسی مشهد بر کرسی آموزش می‌نشست.

داستان شگفت‌انگیز زندگی مردی که در تابستان صدمین سال از حیاتش دار فانی را وداع گفت، خود حدیث مفصلی است از عشق و علاقه‌ای کم‌نظیر به دوومیدانی. عشقی که دوستان و دشمنانش به آن اعتراف داشتند و دارند. استاد محمدرضا صابری، پیشکسوت دو و میدانی کشور که ملقب به پدر دو و میدانی خراسان است، در حالی روز گذشته در صدسالگی دار فانی را وداع گفت که تا لحظه آخر حیات، دلش برای مادر ورزش‌ها می‌تپید. صابری که بود، چه کرد و چطور به این لقب ملقب شد، سوژه این گزارش است.

سرآغاز از ورزشگاه پیر شهر

آن موقع‌ها ورزشگاه اول شهر هنوز گرد پیری به جانش ننشسته بود و محمدرضا صابری هم نوجوانی پانزده‌ساله بود که برای تماشای فوتبال به سعدآباد رفته بود. نوجوان خوش‌قامت برخلاف همه تماشاچیانی که چشمشان به فوتبال بود، حواسش را معطوف مسابقه دو و میدانی کرده بود که پیش از بازی در پیست تارتان برگزار می‌شد؛ مسابقه دو ۸۰۰ متر. همه چیز برای صابری از جایی شروع شد که دید دونده قهرمانی ۸۰۰ متر را در ۲ دقیقه و ۱۵ ثانیه دوید و برایش کف و سوت زدند.

صابری خودش را به پشت سر مربی قهرمان می‌رساند و می‌گوید: «من در زمان کمتری این مسیر را می‌دوم.» درست شبیه یک فیلم سینمایی! مربی سر می‌چرخاند. لبخندی می‌زد و شاید از سر کُری می‌گوید: «بیا پایین.» تایم می‌گیرد. محمدرضا ۸۰۰ متر را در ۲ دقیقه و ۳ ثانیه می‌دود! اولین شگفتی زندگی مردی که در راه دو و میدانی شگفتی‌های زیادی برای جامعه ورزش خراسان آفرید.

فوتبال‌دوستی که از فوتبال متنفر شد!

مربی قهرمان ۸۰۰ متر انگشت‌به‌دهان می‌شود و از نوجوان پانزده‌ساله می‌خواهد که از فردای آن روز رؤیایی سر تمرینات برود. محمدرضا صابری هم که جانش برای فوتبال در می‌رود، تصمیم می‌گیرد به دو و میدانی برود. استاد بعد‌ها در این‌باره گفته بود عاشق فوتبال بوده، اما آن‌قدر در فوتبال باند و باندبازی بوده که عطای حضورش را به لقایش بخشیده است.

معلمی در اوج قهرمانی

استاد محمدرضا صابری استعدادی ناب و منحصربه‌فرد در دوومیدانی مشهد بود، اما بیشتر شهرتش را در زمینه معلمی و مربیگری دارد. مردی که از همان دوره جوانی راه مربیگری و معلمی در پیش گرفت و شاگردان زیادی را در این عرصه تربیت کرد. پیشکسوت دو و میدانی خراسان رضوی یکی از پیشگامان ترویج ورزش در مدارس بوده است؛ مردی که بعد از پایان تحصیلاتش به استخدام آموزش‌وپرورش درآمد تا علاوه بر آنکه معلمی ورزش کند، درپی کشف استعداد‌هایی برآید که در دل ورزش مدارس نهفته بود. او سال‌ها در مدارس مشق ورزش کرد و سال‌ها در دانشگاه، استادی. محمدرضا صابری در کارنامه‌اش بیش از ۲۵سال ریاست هیئت دو و میدانی استان، ۲۰سال ریاست انجمن دو و میدانی آموزشگاه‌های خراسان و ۲۰سال تدریس در دانشگاه فردوسی را دارد.

اتاق پررمزوراز آقای صابری

کلید اتاق طلایی مرحوم محمدرضا صابری حالا برای همیشه در جیب دخترش باقی خواهد ماند. اتاقی که در دوران حیات استاد فقط و فقط با اجازه او درش باز می‌شد؛ آن هم موقت و برای غبارروبی از روی مدال‌ها، جام‌ها و قاب‌هایش. همه مدال‌ها، جام‌ها، تابلوها، لوح‌های افتخار و عکس‌های قاب‌شده بر دیوار، گرد تاریخ رویشان نشسته است. انگار کسی اجازه ندارد تاریخ را برق بیندازد. ۵پسر و ۳دخترش، از حسین تا شهره، هیچ‌کدام حق ورود به اتاق مدال‌ها را ندارند. اینجا منطقه ممنوعه است. داخل اتاق اسرار ۲قاب عکس ویژه وجود دارد؛ قاب عکس شاگردانش. دسته دختران و پسرانی که دو و میدانی را از استاد آموختند و هرکدامشان شاید امروز جایی در ورزش دارند. مدال‌ها و تابلو‌های افتخارش هم بیشتر رنگ دبیری و مربیگری دارد.


بیشتر بخوانید



دختر استاد صابری که در همه این سال‌های کهولت سن استاد، عاشقانه از پدرش نگهداری کرده بود، یک‌بار در آخرین دیدار ما با محمدرضا صابری، با کسب اجازه از محضرش ما را به اتاق جادویی برد. اتاقی که پر بود از قاب‌های خاطره‌انگیز برای استاد. عکس‌های صابری با شاگردانش و مدال‌هایی که به در و دیوار اتاقی آویزان بود و جام‌جهایی که در قفسه‌ها آرام گرفته بود. اتاق پررمزوراز خانه استاد صابری حالا همچون جامعه دو و میدانی خراسان یتیم شده است و شاید فقط گاهی درش باز، غباری از رویش گرفته و تمیز شود.

آخرین تصویر‌ها که در ذهنمان می‌ماند

پلاک افتخار بر سردر خانه مرحوم استاد صابری نصب، پیست دو و میدانی به نامش دایر و هزار و یک تجلیل از مرد بزرگ دو و میدانی خراسان‌رضوی انجام شده است. با وجود این، آخرین تصویر‌هایی که شاید در ذهنمان از استاد باقی مانده باشد، همان تصویر مشهور است. وقتی گام‌هایش به سنگ‌فرش‌های منتهی به درب اصلی دانشگاه فردوسی مشهد اعتبار می‌داد. خیلی نمی‌گذرد. همین چند سال پیش بود که در دهمین دهه از زندگی‌اش دستانش را از پشت کمر به هم گره می‌زد، سرش را به زیر می‌انداخت و با آن کلاه لبه‌دار معروفش، مسیر خانه تا دانشگاه را طی می‌‎کرد. استاد در دهه دهم زندگی خود هم ابهت تدریس در یکی از بهترین دانشگاه‌های شهر را داشت. به دانشگاه فردوسی می‌رفت و به دانشجویان رشته تربیت‌بدنی، دو و میدانی درس می‌داد، اما حالا دیگر استاد در خانه ابدی آرام گرفته است.

منبع: شهرآرا

انتهای پیام//م.م

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۹:۴۳ ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۱
داستان زندگی پدر بزرگم داستان هزار و یک شب است پسر خود ساخته که در ۱۴ سالگی تنها راهی مشهد شده و.... ما از مردم شاگردانش و دولت مردان که بیشتر از شاگردان ایشون بودن خیلی گله داریم که مراسمی در خور شان و زحمت ایشان برگزار نکردند