سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

رونمایی از ابعاد پیدا و پنهان یک پیوند شوم!

مایک پمپئو وزیر امور خارجه سابق آمریکا در تیرماه ۱۴۰۰ در گردهمایی عناصر سازمان منافقین شرکت کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در تیرماهی که بر ما گذشت، مایک پمپئو وزیر خارجه دولت دونالد ترامپ، در گردهمایی سالانه سازمان منافقین شرکت و هم‌پیمانی خویش با این نحله تروریستی را عملاً آشکار ساخت. هرچند شرکت عناصر تاریخ گذشته غربی-عربی در شو‌های تبلیغاتی این گروه تازگی ندارد، اما نباید از تحلیل و ارزیابی این‌گونه اقدامات غافل ماند. در این گزارش سعی شده تا ابعاد تاریخی این رویداد پرمعنا بررسی شود.

نمادی دیگر از پیوند‌های آمریکا و عربستان سعودی با گروهک تروریستی منافقین

مایک پمپئو وزیر امور خارجه سابق آمریکا در تیرماه ۱۴۰۰، در گردهمایی عناصر سازمان منافقین شرکت کرد. او که با نقض آشکار همه قوانین بین‌المللی، یکی از عوامل اصلی طراحی و ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس بود، در کنار کسانی نشست، که دست آنان به خون بیش از ۱۷ هزار شهروند ایرانی، از جمله منتخبین مردم در قوای مجریه و مقننه آلوده بود.

همراهی او با این گروهک تروریستی، در حالی است که شرکت وزرای خارجه سابق و دیپلمات‌ها و حتی افسران امنیتی رژیم سعودی، همواره یک پای دیگر این نشست‌هاست. رژیمی که در ترور مخالفان خود، از همه امکاناتش بهره می‌گیرد و سفارتخانه‌های او در سراسر جهان، هنر شگفت‌انگیزی از خود نشان می‌دهند و گاهی حتی شهروندان مخالف و نام‌آور خود، چون جمال قاشقچی را با گذرنامه‌های‌شان چنان باطل می‌کنند که حتی خبره‌ترین کارشناسان هم، از کشف DNA آنان عاجز می‌مانند!

شرکت دولتمردان این کشور گاوچران و این دولتمردان گاو شیرده- که یکی از آنان خالق گرگ داعش و دیگری پرورش‌دهنده آن به شمار می‌روند- را در نشست‌های سالانه گروهک منافقین، باید در استاد داعش بودن سران سازمان منافقین جست‌وجو کرد. سازمانی که به لطف حمایت‌های بی‌دریغ نظام سلطه، تحقیق و تفحص درباره جنایات آنان، می‌رود تا، چون تحقیق و تفحص از هولوکاست جرم محسوب شود و رسانه‌های به اصطلاح مدافع حقوق بشر غربی، به سمتی حرکت می‌کنند که از این عناصر بالفطره آدمکش، چهره‌ای انسانی ترسیم و دائم و به بهانه‌های مختلف، آنان را مطرح کنند.

کار این تحریف آشکار تاریخی به آنجا کشیده است، که امروز بنگاه‌های خبرپراکنی مزدوری، چون بی‌بی‌سی، من و تو، ایران اینترنشنال و... که هرگز حاضر به مصاحبه با پدر و مادر یک داعشی درباره مجاهدت‌های! فرزندانشان نیستند و نشانی از قبر کشته‌های این فرقه نمی‌دهند، مصاحبه با خانواده یک عنصر آدمکش منافق و اشک ریختن برای شرایط قبر‌های آنان را، برای خود افتخار می‌دانند!

رابطه پرورندگان داعش عربی با داعشیان فارسی

پرسشی که امروز ذهن بسیاری- به‌ویژه نسل جوان کنونی- را درگیر خود کرده، این است که مگر غربی‌ها و سعودی‌ها و رژیم صهیونیستی چه قرابت قومی و خونی‌ای با عناصر گروهکی دارند و چگونه روح لشکریان آتیلا و چنگیز و هیتلر در آن‌ها دمیده شده و در آدمکشی تا آنجا پیش رفته‌اند، که جنایت‌های گروه‌های قبل از خود، از جمله خِمر‌های سرخ در جنوب‌شرقی آسیا را از یاد‌ها برده‌اند و حتی داعش هم با همه جنایاتش در شیوه آدمکشی، شاگرد آن‌ها محسوب می‌شود؟ پاسخ این پرسش، خوی وحشی و حیوانی پنهان در آنان همراه با ادبیاتی فریبنده‌تر است، که در فرهنگ مردم ایران‌زمین عنوان «منافق» به خود گرفته است، نفاقی که امروز آشکارتر از همیشه، خود را در چهره غرب به ظاهر متمدن نشان می‌دهد.

در همین تیرماه ۱۴۰۰- که پمپئو در اجلاس سازمان منافقین شرکت کرد- هزاران نفر در ورزشگاه ومبلی لندن و میلیون‌ها نفر در جهان، نظاره‌گر بازی پایانی جام ملت‌های اروپا بین انگلیس و ایتالیا بودند. در خلال این بازی‌ها، شعار‌های نژادپرستانه انگلوساکسون‌ها، بار دیگر پرده از چهره نفاق غرب برداشت و اتوکشیده‌های به ظاهر متمدن مدافع حقوق بشر، خوی وحشی خود در دوران برده‌داری را نمایان کردند! دورانی که آن‌ها میلیون‌ها برده را، در مسیر آفریقا به اروپا و آمریکا و در محل نگهداری حیوانات در کشتی‌ها، زندانی کردند و اجساد هزاران تن از آنان را در این مسیر، به دریا ریختند و زنده‌ها را با زدن لگام بر دهان و در مزارع کشت پنبه و ذرت به کار گرفتند، تا مبادا در هنگام کار، به اندازه کف دستی ذرت یا گیاه بخورند!

پمپئو بازمانده پدران برده‌داری است که به نام مسیحیت در مدارس تعلیم تمدن، هزاران کودک بی‌گناه را زنده به گور کردند و امروز با کشف اجساد آنان در کانادا- که حتی حاضر به عذرخواهی هم نیست- حقوق بشر را به رخ کشوری، چون ایران می‌کشد! به‌راستی امروز اگر پمپئو که فرزند همان پدرانی است که زنده زنده پوست از سر سرخپوستان کَندند، تا به کیفیت متاع مو و پوست‌شان آسیبی نرسد، در کنار منافقین ننشیند که زنده زنده پوست از سر پاسداران کمیته‌ها کَندند و زنده به گورشان کردند، چه کسی باید بنشیند؟ به‌راستی اگر دولتمردان سعودی که مخالفی، چون قاشقچی را از روی زمین محو کردند، همنشین منافقینی نشوند که زنان و کودکان را در انفجار‌های اتوبوس، در شعله‌های آتش محو کردند، با چه کسانی دمخور شوند؟ نفاق، دورویی و تضاد در قول و عمل، وجه مشترک این قوم است.

امام خمینی، کنارزننده نقاب از چهره منافقین و حامیان آنان

حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی از همان دوران نهضت، چهره نفاق سازمان را، چون چهره غرب و شرق شناخت و از دیدار حسین روحانی و تراب حق‌شناس با خود در نجف اشرف و گفته‌های عناصر وابسته به این سازمان در آن ملاقات‌ها، تحت عنوان فریب یاد کرد، اما موقتاً به آنان بی‌اعتنایی فرمود و در آن مقطع، کاری به آنان نداشت! حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و موضع‌گیری این سازمان در برابر رفراندوم برقراری نظام، باز مسعود رجوی و موسی خیابانی را در شهر قم به حضور پذیرفت، ولی هرگز از نفاق و فریب آنان هم غفلت نکرد!

با آغاز تحرکات این گروهک بر ضد نظام و جریان حزب‌الله از سال ۵۷ تا سال ۶۰، امام خمینی باز آن‌ها را تحمل کرد، اما اذعان نمود که اگر یک‌هزارم احتمال دست برداشتن عناصر سازمان از خوی خود را می‌داد، خود به سراغ آنان می‌رفت! امام خمینی در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۰ به صراحت در مقابل بیانیه سازمان برای رفع اختلافات خود با نظام فرمود: «البته میل داریم که همه گروه‌ها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقیم اسلام را در پیش بگیرند و همه مسلم بشوند.

بر فرض اینکه نشوند، مادامی که با ما و با کشور اسلامی جنگی ندارند و در مقابل اسلام قیام مسلحانه نکرده‌اند، به‌طور آزاد دارند عمل می‌کنند و به‌طور آزاد حرف‌های خودشان را دارند می‌زنند، لکن شما بنای این مطلب ندارید و من اگر یک در هزار احتمال می‌دادم که شما دست از آن کار‌هایی که می‌خواهید انجام بدهید، بردارید، حاضر بودم که با شما تفاهم کنم و من پیش شما بیایم، لازم هم نبود شما پیش من بیایید...». (۱)

رهبر کبیر انقلاب اسلامی پس از درخواست از آنان به بازگشت و دست برداشتن از روحیه تهاجمی خود، به روحیه فریب و خوی تهدید و ارعاب آنان اشاره می‌کند و می‌فرماید: «شما معزز و محترم هستید، لکن مادامی که اسلحه در دست شماست و شما در همین نوشته اظهار مظلومیت و اظهار اینکه ما می‌خواهیم کار‌ها درست بشود و تفاهیم بشود، وقتی در همین جا تهدید به قیام می‌کنید، ما نمی‌توانیم از شما این طور مسائل را قبول کنیم!...». (۲)

سازمان منافقین همزمان با بیانیه خود و پاسخ و موضع قاطع امام خمینی، سیاست نفاق و فریب خود را با گسترش خانه‌های تیمی و رو آوردن به مخفی‌کاری و مسلح کردن نیرو‌ها و افزایش جو تهدید و ارعاب ادامه داد، تا جایی که امام خمینی در هجدهم خرداد ۱۳۶۰ ضمن نصیحت دوباره به آنان، فرمود: «اگر کسی با آرامش مخالفت کند، با او سخت عمل خواهم کرد و این یک وظیفه شرعی است که بر عهده من است...». (۳)

تاریخچه شرارت‌های منافقین در دهه ۶۰

سازمان منافقین از تابستان ۱۳۶۰ به بعد، از هیچ جنایت و خیانتی نسبت به اسلام و ایران و مردم بی‌پناه دریغ نکرد! این سازمان قوای سه‌گانه ایران را، به عزا نشاند و محراب‌ها را به خاک و خون کشید و سپس به دامان غرب منافق و هم‌خوی خود پناه برد و در خیانت تا آنجا پیش رفت، که حتی از دادن نقشه عملیات‌های ایران در جنگ و پناهگاه‌های مردم به دشمن هم، ابا نکرد و سرانجام اوج خیانت و خباثت خود را در تابستان ۶۷، در حمله به غرب کشور نشان داد.

اما نظام اسلامی تنها حکم خدا و منطقِ منطبق بر قوانین جنگی را، درباره افرادی اجرا کرد، که با وجود نبرد همزمان سازمان با نظام و مردم در منطقه اسلام‌آباد غرب، بر تهدید به حمله مسلحانه به‌محض خارج شدن از زندان و پیوستن به دوستان خود در خارج از زندان، پافشاری کردند.

با احراز هویت برخی فرماندهان و کشته‌شدگان عملیات مرصاد معلوم شد که بسیاری از آنان از توابیـن سازمان در زندان‌ها، به‌ویژه توابین هیئت عفوی بودند، که از سوی شخص آقای منتظری در سال ۶۵، مورد عفو قرار گرفته و آزاد شده بودند! این عفو در همان زمان نیز، مورد انتقاد امام خمینی (ره) قرار گرفت.

تا جایی که امام در فرازی از نامه خود به این هیئت، در تاریخ ۲۵ مهر می‌نویسند: «آزادی بی‌رویه چند صد نفر منافق به دستور هیئتی که با رقّت قلب و حسن ظنشان واقع شد؛ آمار انفجار‌ها و ترور‌ها و دزدی‌ها را بالا برده است. ترحم بر پلنگ تیزدندان/ ستمکاری بود بر گوسفندان...». (صحیفه امام ج ۲۰ ص ۱۳۷)

تصمیم تاریخی امام خمینی درباره منافقین در تابستان ۶۷

حالا دیگر برای نظام و نگاه تیزبین امام خمینی و حتی به برخی از عناصر زندانی سازمان، که نام برخی از آنان در لیست مسئولان بالای سازمان پس از فتح تهران! هم قرار گرفته بود، ماهیت این نحله تروریست محرز شده بود، لکن نظام باز از هرکدام از آنان، که ولو به صورت تاکتیکی از سازمان اعلام انزجار کردند گذشت، اما برخی بر موضع خود حتی در سه جلسه پی در پی اصرار کردند و حتی حاضر به توبه تاکتیکی هم نشدند! امام خمینی در تابستان ۱۳۶۷، چتر امنیت را بر سر مردم گستراند و خوارج نهروان زمان را، به سزای اعمال‌شان رساند و غده‌های سرطانی‌ای را جراحی کرد، که حاضر به توبه از آدمکشی نشدند! آنان کسانی بودند که بوی انفجار و ترور در مساجد و اتوبوس‌ها و خانه‌های مردم، از آنان به مشام می‌رسید. امام خمینی چند ماه بعد، با دلی آرام و قلبی مطمئن، روی دست‌های میلیون‌ها مردم زخم‌خورده از نفاق، به جوار رحمت الهی شتافت و منافقین همانند همیشه تاریخ، به لانه نفاق خزیدند.

خوانشی از خصال تاریخی منافقین، در آیینه حکمی تاریخی که ۳۷ سال قبل نگاشته شد!

همان‌گونه که اشارت رفت، رهبر کبیر انقلاب اسلامی پس از انذار‌های فراوان و اتمام حجت برای همگان در برخورد با شورشیان سازمان منافقین در زندان، ضمن اینکه راه توبه و بازگشت به جامعه را برای آنان بازنهاد، طی حکمی به برخی از مسئولان قضایی، دستور برخورد با وفاداران به این نحله جنایتکار را، صادر فرمود.

امروزه با آشکار شدن خوی داعش‌گونه این سازمان، آشکار شده است که امام خمینی در ۳۳ سال قبل، چه نیک آنان را شناخته و حکم شرع را، بر ایشان تطبیق داده است. بازخوانی این متن تاریخی را، حسن ختام مقال خویش قرار می‌دهیم:

«از آنجا که منافقین خائن، به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آن‌ها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آن‌ها و جنگ کلاسیک آن‌ها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آن‌ها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانه آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تاکنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند ... رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است.

قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا، از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است. امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام، رضایت خداوند متعال را جلب نمایید. آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی، نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام.»

۱- صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۳۴۳.
۲- همان، ص ۳۴۴.
۳- همان، ص ۴۱۷. (۱۸ خرداد)

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/

برچسب ها: مایک پمپئو ، منافقین
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۲۱:۰۴ ۰۲ مهر ۱۴۰۰
ولا غیرتاً پمپعو کارشو خیلی خوب بلده...
منطقی
۱۰:۰۵ ۰۲ شهريور ۱۴۰۰
این متن گرچه یاد آور خباثت و شیطنت خود فروخته گان و جاه طلبان منافقین است و به حق خصال دد منشانه آنان را ذکر می کند اما به نوعی بزرگ کردن و زنده نگه داشتن نام این جرثومه های فساد است ؟ پمپئو پمپ میزند تا این باد کنکان همچنان در هوا بمانند و دیده شوند تا غافلان محتاج به نان و توجه را به این سمت بکشانند ، پس قبل از هر چیز باید احتیاج ها را رفع کرد تا کسی جذب دانه پاشی مسموم این قوم قرار نگیرد.