سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بیماری تیفوس در تاریخ ایران؛ چرا تیفوس در زمان جنگ جهانی دوم شیوع پیدا کرد؟

این گزارش می‌کوشد با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی درپی پاسخ‌گویی به این سؤال باشد که در زمان جنگ جهانی دوم، بیماری تیفوس چگونه در ایران شیوع یافت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نخستین باری که نام تیفوس را شنیدم سال ۱۳۶۷ بود و زمانی بود که فیلم سرب مسعود کیمیایی را می‌دیدم. در این فیلم که شرایط ایران آشفته هنگام جنگ جهانی را نشان می‌داد، کاراکتر نوی را با بازی زنده‌یاد – هادی اسلامی- نام این بیماری را بر زبان راند. بعد از آن سال‌ها طول کشید تا بفهمم این بیمار دقیقا چه بوده و چرا کیمیایی برای تاکید بر شرایط تیره و تار آن زمان ایران، نام تیفوس را در فیلمنامه گنجانده است.

این روز‌ها که ایران درگیر بیماری کرونا شده، تصور می‌کنیم که شاید در تاریخ هیچ زمانی نبوده باشد که اینقدر کل جامعه ایران گرفتار یک بیمار عفونی شده باشد. در صورتی که تاریخ بشریت به صورت عام و تاریخ ایران به صورت خاص، پر از صفحات و بازه‌های زمانی درگیری با بیماری‌های عفونی بوده است.

ما فقط تصور نمی‌کردیم که در طول زندگی خود، با یک همه‌گیری بیماری عفونی روبرو شویم و اندیشه‌مان این بود که در جامعه مدرن شده و در شرایطی که پزشکی هم بسیار پیشرفته شده و ارتباط‌های ملت‌ها و هم‌یاری‌شان تنگاتنگ‌تر شده، دیگر با چنین پدیده‌ای روبرو نشویم.

اما در اینجا می‌خواهم یک برگ دیگر از تاریخ ایران را به یاری مقاله خوب مرتضی دهقان‌نژاد و الهام لطفی بررسی کنم که فاجعه بیماری تیفوس در ایران زمان جنگ جهانی دوم را نشان می دهد.

شگفت‌آور است که علت‌های ناتوانی آدمی در مقابل بیماری‌های عفونی تا حد زیادی مشترک است: فقر – نادانی و جهل و سودجویی.

بله، خیلی‌ وقت‌ها برای مطالعه بیماری نوظهور نیاز به فرصت زیاد دارد. شیوه‌های درمانی معمولا در ابتدای مواجعه کم‌اثر و گران هستند. اما به ویژه در مورد بیماری‌های عفونی، علاج درد، چیز‌های ساده‌ای است که اجرایی کردن آن‌ها نیاز به عقل سلیم و همیاری مردم و توسعه فکری جامعه و همراهی حاکمیت‌ها دارد.

گسترش دامنه جنگ جهانی دوم به ایران و ورود قوای متفقین درسحرگاه سوم شهریور ۱۳۲۰ ش. به کشور، آثار و نتایج سوئی باقی گذاشت و مردم ایران را با مشکلات و سختی‌های بسیاری همچون ناامنی، قحطی و شیوع بیماری‌های مختلف مواجه ساخت. در این زمان، فقدان بهداشت و قرنطینه‌های نامناسب، موجب گردید که ورود نیرو‌های مهاجم و آوارگان جنگی، باعث شیوع و گسترش بیماری‌های گوناگونی مانند تیفوئید (حصبه)، وبا و تیفوس در کشور شود.

مطالعات نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین و مهلک‌ترین این بیماری‌ها تیفوس بود. این گزارش می‌کوشد با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی درپی پاسخ‌گویی به این سؤال باشد که در زمان جنگ جهانی دوم، بیماری تیفوس چگونه در ایران شیوع یافت؟

ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی، در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود، بار‌ها مورد هجوم ملل مختلف قرار گرفته است. هریک از این اقوام و ملت‌ها چند صباحی این سرزمین را میدان تاخت و تاز خود قرار داده‌اند و بعد از نابودی امکانات زندگی و ایجاد قحطی، گرسنگی و بیماری‌های خطرناک به سرزمین خود بازگشته‌اند و مردم ایران تامدت‌ها با بلایای ناشی از این تهاجمات دست و پنجه نرم می‌کرده‌اند. با مرور صفحات تاریخ ایران به نمونه‌های بسیاری از این دست بر می‌خوریم.

جنگ جهانی دوم یکی از بزرگ‌ترین جنگ‌های خانمان‌سوز بود که به سبب موقعیت استراتژیک ایران، دامنه آن به این سرزمین نیز کشیده شد و ایرانیان را به خاک سیاه نشاند. دستاورد‌های این جنگ برای مردم ایران، قحطی، گرانی و شیوع بیماری‌های مختلف مانند وبا، تیفوئید (حصبه) و تیفوس بود. در این میان، تیفوس یکی ازمهلک‌ترین و شایع‌ترین این بیماری‌ها به شمار می‌رفت که روزانه تعداد زیادی را به کام مرگ می‌کشاند.

اگرچه بیماری تیفوس، پیش از جنگ جهانی دوم نیز در ایران شیوع داشت و جامعه ایرانی با آن بیگانه نبود، اما تیفوسی که در خلال این جنگ در ایران شایع شد، درمقایسه با موارد مشابه، بسیار گسترده‌تر و مهلک‌تر بود که در ادامه، چگونگی و علل آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بنابراین، مسأله اصلی این گزارش، بررسی و مطالعه چگونگی شیوع بیماری تیفوس در سال‌های جنگ جهانی دوم در ایران است.

تیفوس چیست؟
تیفوس بیماری‌ عفونی است که از طریق شپش به انسان سرایت می‌کند و آن رابه نام تب محرقه نیز می‌شناسند.

تیفوس یک بیماری حاد تبدار ناشی از یک باکتری (ریکتزیا) منتقله از بندپایان آلوده است. این بیماری دارای سرایت فرد به فرد نیست. این عفونت ممکن است پوست، دستگاه عصبی مرکزی، لوله گوارش و عضلات را درگیر سازد.

به‌طور کلی سه نوع تیفوس داریم.

تیفوس اپیدمیک یا شپشی که عامل آن ریکتزیا پرووازکی می‌باشد و شایعترین نوع تیفوس است.

تیفوس آندمیک یا تیفوس ککی یا تیفوس موشی که عامل آن ریکتزیا تیفی است.

نوع سوم تیفوس کنه‌ای (tick typhus) که عامل بیماریزا (R.australis) است.

وقتی صحبت از همه‌گیری تیفوس در گذشته می‌شود اغلب منظور تیفوس شپشی است. ریکتزیا‌ها باکتری‌های کوچکی هستند که انگل اجباری درون سلولی می‌باشند. شکل ظاهری آن‌ها به صورت میله‌ای یا کروی است.

علائم معمولاً تب، لرز، درد عضلانی، سردرد، لاغری شدید، بثورات پوستی (با یا بدون اسکار) است. درمان با آنتی بیوتیک‌هایی نظیر تتراسیکلین، داکسی سیکلین یا کلرامفنیکل می‌باشد. رعایت بهداشت فردی در کنترل همه گیری‌ها بسیار ضروری است.

چرا تیفوس در زمان جنگ جهانی دوم در ایران شیوع پیدا کرد؟

زمانی که هیتلر زمام حکمرانی کشور آلمان را در دی‌ماه ۱۳۱۱ ش. /ژانویه ۱۹۳۳ م. دردست گرفت و رایش سوم را به وجود آورد، برنامه وسیع و دقیقی را برای تجدید نیروی نظامی آن کشور در پیش گرفت. او بسیاری از محدودیت‌های صلح ورسای را از بین برد و موفق شد قسمتی از سرزمین‌های متعلق به آلمان یا آلمانی‌نژاد، مانند سار و سودت رابدون توسل به جنگ تصرف نماید. پس از آن، درصدد حمله به لهستان بر آمد و در دهم شهریور ۱۳۱۸ ش. /اول سپتامبر ۱۹۳۹ م. به این کشور حمله نمود.

در ۱۲ شهریور ۱۳۱۸ ش. /سوم سپتامبر ۱۹۳۹ م. فرانسه و انگلیس برای جلوگیری از قدرت روز افزون آلمان که در حال بر هم زدن موازنه قدرت در اروپا بود، با عنوان دفاع از لهستان به آلمان اعلان جنگ دادند و این‌گونه بود که جنگ جهانی دوم که سهمگین‌تر از جنگ اول بود، آغاز شد.

این جنگ بر زندگی بیشتر مردم جهان تاأثیر گذاشت. لهستانی‌ها از جمله تیره روزانی بودند که جنگ با حمله آلمان به کشورشان آغاز شد و بسیاری از آن‌ها در سال ۱۳۱۸ ش.۱۹۳۹‌/م. بعد از تقسیم کشورشان بین آلمان و شوروی، به عنوان اسرای جنگی به سیبری فرستاده شدند.

همزمان با پیوستن روسیه به متفقین، پیمان اتحادمشترکی در ۹ تیر ۱۳۲۰ ش.۳۰‌/ ژوئیه ۱۹۴۱ م. در لندن منعقد شد که براساس آن اسرای لهستانی در روسیه آزاد می‌شدند تا به کشور‌های مشترک المنافع انگلیس فرستاده شوند و زیر نظر دولت انگلیس نگهداری شوند.

ورود اسرای آواره لهستانی به ایران، به موجب پیمانی بود که بین اتحاد جماهیر شوروی و جنرال ولادیلاو سیکورسکی لهستانی در شهر مسکو به امضا رسید و براساس آن، اسرای لهستانی می‌بایست از خاک شوروی بیرون رفته و برای پیکار بر ضد دشمن مشترک در سایر جبهه‌ها به متفقین ملحق شوند.

از این زمان، کاروان اسرای لهستانی روانه بندر انزلی شده و از این شهر با کامیون به تهران منتقل می‌شدند. اولین گروه آنهادر ۲۱ مرداد.۱۲۳ ش.۱۲/ اوت ۱۹۴۱ م. به خاک ایران رسیدند که در بین آن‌ها انواع بیمای‌های مسری به حد وفور وجود داشت و روزانه صدنفر به مرض تیفوس مبتلامی‌شدند.

اغلب اسرای لهستانی که وارد ایران می‌شدند، بیمار بودند و لباس‌های‌شان کثیف و آلوده به انواع میکروب‌های مهلک بود که پس از استحمام به آن‌ها لباس جدید می‌دادند و لباس‌های کثیف و آلوده به میکروب آنها، بدون آنکه ضدعفونی شود، در مقابل مبلغ مختصری به ایرانیان بی‌بضاعت و فقیر فروخته می‌شد.

این عمل در گسترش هرچه بیشتر بیماری‌های مهلک به ویژه تیفوس که این اسرا به آن مبتلا بودند، نقش مؤثری داشت. در تهران این میهمانان تازه وارد در اردوگاه‌های مخصوصی نگهداری می‌شدند و علی‌رغم ممنوعیت‌های موجود، به خارج از اردوگاه نیز رفت‌وآمد می‌کردند. آن‌ها در اماکن عمومی می‌نشستند و این‌گونه، امراض شایع میان خود را به ایرانیان انتقال می‌دادند.

به این ترتیب، بیماری تیفوس به سرعت در بین مردم گسترش می‌یافت که اوج آن از آبان تا آذر ۱۳۲۱ ش. /تا دسامبر ۱۹۴۱ م؛ و دی تا بهمن ۱۳۲۱ ش. /ژانویه تا فوریه ۱۹۴۲ م. بود.

در این زمان، از وجود تیفوس در همه نقاط کشور گزارش می‌شد، اما روند شیوع این بیماری از بندر پهلوی تا رشت، قزوین و تهران بود که واقع مسیر عبور اسرای لهستانی را در بر می‌گرفت. در تهران تراکم زیاد جمعیت، باعث شد که این بیماری به صورت یک فاجعه بروز نماید و انتشار بیماری تیفوس به صورت اپیدمی افسارگسیخته‌ای باشد.

شیوع تیفوس به این شکل و با این گستردگی در ایران سابقه نداشت و تنها درتهران تعداد متوفات را به یک هزار نفر در ماه نیز رساند.

چرا ایرانی نتوانست تیفوس را کنترل کند؟ ترکیبی از فقر و جهل و شرایط جنگ

شپش-ناقل بیماری تیفوس-از راه‌های مختلفی بین مردم انتشار می‌یافت. یکی ازاین راه‌ها، اجتماعات عمومی بود و از مهم‌ترین مجامع عمومی آن زمان ایران که محصول جنگ جهانی دوم به شمار می‌رفت، هرج و مرج مقابل نانوایی‌ها بود. شاید بتوان گفت که کمبود نان و گسترش تیفوس مکمل یکدیگر بودند.

بدین معنی که در پاره‌ای از موارد، ازدحام مردم در برابر نانوایی‌ها و بالا رفتن آن‌ها از سر و کول یکدیگر برای به دست آوردن قرص نانی که از همه‌چیز جز گندم تشکیل شده بود، انتقال شپش تیفوس را تسریع می‌نمود، اما رویه‌ای غالب نبود.

مکان‌های عمومی دیگر مانند مدارس، قهوه‌خانه‌ها، سینماها، اتوبوس‌ها و درشکه‌ها نیز مکان مناسبی برای انتقال بود. بدین صورت که بی‌توجهی حمامی‌ها به رعایت نظافت و مانع نشدن آن‌ها از ورود افراد بیمار به خزانه حمام‌ها، به گسترش این بیماری کمک می‌کرد.

در مدارس، بسیاری از دانش‌آموزان ناقل بیماری بودند. ناقل دیگر، درشکه‌ها و اتوبوس‌ها بود که از آن‌ها برای انتقال بیماران تیفوسی به بیمارستان استفاده می‌شد و مردم از ترس آلوده شدن به شپش تیفوس جرأت سوار شدن به این وسایل را نداشتند.

کمبود امکانات بهداشتی، گرانی مایحتاج زندگی و عدم قدرت خرید از سوی مردمدر جنگ جهانی دوم باعث می‌شد آن‌ها برای تهیه پیش‌پا افتاده‌ترین امکانات زندگی خود مانند نان، گوشت و پارچه در مضیقه باشند که این عوامل، ابتلای آن‌ها به انواع بیماری‌ها را تشدید می‌کرد.

برای مثال یکی از راه‌های انتقال تیفوس، عدم استحمام و تعویض لباس بود که امکان رشد و ازیاد حشره ناقل این بیماری را فراهم می‌نمود؛ زیرا شپش در شرایط آلودگی و فقدان بهداشت، سریع‌تر منتشر می‌شد.

بنابراین، کمبود و گرانی پارچه و به موازات آن ناتوانی مردم در تهیه لباس، انتقال بیماری را سرعت می‌بخشید. گاهی کمبود پارچه به مرحله می‌رسید که حتی تهیه کفن برای مردگان نیز امکان‌پذیر نبود. طبق گزارش واصله از خمین، به مدت یک سال هیچ گونه پارچه‌ای به خمین نرسید و، چون مردم به واسطه عدم وجود پارچه قادر به تعویض لباس خودنبودند، مبتلا به تیفوس می‌شدند.

درحالی‌که میلیون‌ها متر پارچه در انبار‌ها وجود داشت و با گذشت زمان در معرض پوسیدن بود، اما، چون وسایل حمل و نقل کافی وجود نداشت و کامیون‌ها و واگن‌های قطار ایران اختصاص به حمل ملزومات متفقین داشت، رساندن پارچه‌ها به مردم که نیاز وافر به آن داشتند، امکان‌پذیر نبود.

بنابراین، این‌طور به نظر می‌رسد که عدم نظارت بر رعایت بهداشت در مکان‌های عمومی، فقر مردم و به موازات آن، گرانی مایحتاج زندگی، از جمله علل و راه‌های اصلی انتقال بیماری بود.

تیفوس و کمبود دارو

از پنی‌سیلین که به تازگی توسط الکساندر فلمینگ کشف شده بود، برای درمان تیفوس استفاده می‌شد. اما هزینه تهیه آن بسیار بالا بود؛ به‌طوری که قیمت هر عددآن ۱۲۰ تومان می‌شد.

درحالی‌که مخارج روزانه هر خانوار به دو تومان هم نمی‌رسید. اما مردم چاره‌ای نداشتند جز اینکه برای نجات جان خود و فرزندان‌شان به هر طریقی که امکان داشت، این داروی معجزه‌آسا را به دست آورند.

در این دوران، از د. د. ت به عنوان داروی ضد شپش استفاده می‌شد که برای جلوگیری از انتقال شپش تیفوس، طبق فرمان حکمت-وزیر بهداشت وقت ایران-مردم موظف بودند لباس‌ها و رختخواب خود را با این ماده، ضد عفونی نمایند و به همین دلیل، د. د. ت کمیاب و گران قیمت شد.

دلیل این امر، چیزی نبود جز وجود افراد سودجو و منفعت‌طلب، که با احتکار و گران نمودن مایحتاج ضروری مردم بهفکر سودجویی خود بودند.

درباره گرانی دارو در ایران، هژیر-وزیر کشور-در نامه‌ای به آنتونی ایدن -وزیرامور خارجه انگلیس-چنین می‌نویسد:

کار نایابی و گرانی دوا به جایی رسیده که نه تنها مردم بی‌بضاعت نمی‌توانند بخزند و اغلب از مرض می‌میرند، بلکه مردم صاحب سرمایه نیز از خرید آن عاجز مانده‌اند.

مثلا قیمت یک دانه آمپول که سابقا یک شیلینگ بود به یک لیره و نیم رسیده است. این در حالی بود که مقدار معتنابهی دارو توسط محتکرین در انبار گمرک جمع شده بود و اجازه ترخیص برای آن‌ها داده نمی‌شد که این وضعیت را میلسپو در مصاحبه‌ای با روزنامه رعد امروز تأیید نموده است. (رعد امروز، ۱۳۲۳، ش)

بنابراین در آن وضعیت وخیم که مردم ایران مرگ را در مقابل خود می‌دیدند و با آن فاصله‌ای نداشتند، دلالان و سود جویان فرصت‌طلب با استفاده از شرایط، دست به احتکار دارو می‌زدند. این مسأله باعث شد تا وزیر بهداری وقت، مبارزه جدی با محتکرین را سرلوحه کار‌های خود قرار دهد. (اطلاعات، ۱۳۲۰، ش)

جدا از گرانی و احتکار، فقدان پزشک و دارو در مناطق مختلف کشور، مشکلات یبود که مردم را تحت فشار قرار می‌داد. برای مثال گزارشی از شادگان در دست است که از شیوع بیماری تیفوس خبر می‌دهد و اینکه تنها یک نفر پزشک در منطقه شصت هزارنفری شادگان با نداشتن آمپول، سرم و فقدان هرنوع امکانات، چه کار می‌تواند انجام دهد و در ادامه، خواهان دارو و کمک‌های لازم به بهداری شادگان هستند.

همچنین براساس گزارش عده‌ای از اهالی شوشتر، بیماری خانمان‌سوز تیفوس شهر را تهدید می‌کرد؛ درحالی‌که بهداری فاقد پزشک حاذق و داروی لازم بود. همچنین کهک از توابع قم که دارای ۱۹ قریه بود، به مدت یکسال ونیم، هیچ پزشک و دارویی نداشت و اهالی در وضع بسیار بدی به سر می‌بردند. این در حالی بود که که، فاصله زیادی با پایتخت نداشت. در نواحی دور افتاده اوضاع به مراتب متشنج‌تر بود.


کلیسای حضرت مریم در بندر انزلی، یادگار دوران حضور مهاجران لهستانی

اقدامات دولت در مبارزه با تیفوس

بیماری تیفوس روز به روز گسترش می‌یافت و بر شمار مبتلایان آن افزوده می‌شد. به همین دلیل اتخاذ تدابیری چند، برای جلوگیری از پیشرفت بیماری و درمان آن لازم می‌نمود.

بر این اساس، دولت اقداماتی انجام داد. از جمله اینکه مدارس را برای مدّتی تعطیل اعلام کرد، زیرا یکی از مراکز اصلی انتقال تیفوس به شمار می‌آمد و تعداد زیادی از دانش‌آموزان، ناقل بیماری بودند. مکان‌های عمومی مانند سینماها، اتوبوس‌ها و قطار‌های راه‌آهن ضدعفونی گردید و لباس افراد مشکوک به بیماری به منظور ضدعفونی کردن در آب جوشانده می‌شد.

همچنین مقرر گردید در گورستان‌ها برای تدفین متوفیات مبتلا به تیفوس شتاب بیشتری صورت گیرد. از آنجایی که در جنوب تهران بیش از هر منطقه دیگری بیمار تیفوسی وجود داشت، چند رختشوی خانه بر پا شد تالباس بیماران را کاملا شسته و ضد عفونی نمایند یا آتش بزنند.

از آغاز شیوع تیفوس، دو بیمارستان رازی و فارابی در تهران به این بیماران اختصاص داده شده و همچنین مقرر گردید جلوگیری از انتشار بیشتر بیماری و معالجه بهتر مبتلایان، یک بیمارستان پانصد تختخوابی تأسیس شود.

برای این منظور، وزارت دارایی بخشی از عمارت این وزارتخانه را به محل بیمارستان جدید اختصاص داد و اعتباری بالغ بر دو میلیون ریال جهت خرید اثاثیه و سایر لوازم برای یکصد تختخواب در اختیاروزارت بهداری گذاشته شد.

علاوه بر این، به امر محمد رضا پهلوی زایشگاه بنگاه حمایت از مادران، برای معالجه بیماران مبتلا به تیفوس به وزارت بهداری واگذار گردید و بنگاه مزبور به یکی از کاخ‌های سلطنتی منتقل شد.

با احتساب دو بیمارستان تازه تأسیس، در تهران تنها چهار بیمارستان برای بستری این بیماران وجود داشت که تعداد تختخواب‌های آن‌ها جمعا به پانصد عدد می‌رسید و جوابگوی سیل عظیم بیماران مبتلا به تیفوس در مواقع اپیدمی نبود.

روزانه بسیاری از این افراد ژنده‌پوش و بیمار در حیاط بیمارستان میان شن‌ها در حالی که از فرط تب هذیان می‌گفتند، خوابیده بودند. این به منزله اتاق انتظار آن‌ها بود وبسیاری از آن‌ها در این وضعیت جان می‌دادند.

بنا به پیشنهاد وزارت بهداری، هیأت وزیران در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۲۲ ش.۳۰/آوریل ۱۹۴۳ م. تصویب نمودند که از اتومبیل‌های اداره باربری، سه دستگاه اتومبیل برای حمل بیماران تیفوسی در اختیار وزارت بهداری گذاشته شود. این اتومبیل‌های باری به عنوان آمبولانس برای جا به جایی بیماران استفاده می‌شد.

واکسن نمی‌زنیم! بهانه است برای فرستادن خون ما به جبهه‌های استالینگراد!

در این بین، نیرو‌های متفقین از ترس مبتلا شدن سربازان خود که در همه جا پراکنده بودند، اقداماتی در مبارزه با این بیماری انجام دادند؛ از جمله اینکه بیمارستان هزار تختخوابی دوشان‌تپه از طرف ارتش انگلیس به‌طور موقت جهت بستری بیماران تیفوسی در اختیار وزارت بهداری قرار گرفت. این بیمارستان مجهز به پزشکان و پرستاران انگلیسی بود.

به موازات آن، نیرو‌های ارتش سرخ در مناطق تحت اشتغال خود دست به اقداماتی زدند؛ از جمله در سال ۱۳۲۲ ش.۱۹۴۳/ م؛ که در تبریز مرگ‌ومیر ناشی از تیفوس بیداد می‌کرد، سربازان شوروی دو اقدام مهم انجام دادند؛ یکی تزریق اجباری واکسن ضدتیفوس در مدارس بود که ترس و وحشت مردم ایران را بر انگیخت و شایع شد می‌خواهند به این روش خون فرزندان ما را کشیده، به جبهه‌های جنگ استالینگراد بفرستند و به همین علت، مردم از فرستادن فرزندان خود به مدرسه خودداری کردند.

دیگر آنکه مردم را برای تزریق واکسن به باغ ارگ می‌آورند که بیمارستان موقت واضطراری را در سالن شیر و خورشید سرخ ایجاد کرده بودند و افراد بی‌خبر از همه جا را وارد سالن ارگ می‌کردند و به اجبار به آن‌ها واکسن تزریق می‌نمودند.

همچنین در خوی، بهداری ارتش سرخ مقیم آنجا برای جلوگیری از انتشار تیفوس مقدار زیادی واکسن از روسیه وارد نمود و در نوبت به ۵۵۱۶۳ نفر از اهالی خوی واطراف آن تزریق نمود. متفقین به هنگام جلوگیری از شیوع بیماری بین سربازان خود گاهی به اهالی بومی محل نیز خدمات ارائه می‌دادند.


نظامی آمریکایی در حال تزریق واکسن تیفوس به یک شهروند مصری

چه کسی واکسن تیفوس را کشف کرد؟

هانس زینسر (۲۶ آبان ۱۲۵۷ تا ۱۳ شهریور ۱۳۱۹ خورشیدی) ایمنی‌شناس و باکتری‌شناس آمریکایی و فرزند یک مهاجر آلمانی بود. او در سال ۱۳۱۵ میکروب تیفوس را جدا کرد. در سال ۱۳۱۸ روشی را برای تولید انبوه واکسن تیفوس ابداع کرد.

ایشان شخصیت بزرگی بودند که اگر فرصتی باشد باید یک پست را تنها به او اختصاص بدهم.

در شرایط کنونی ترجمه دو کتاب او را به او ناشران و مترجمان توصیه می‌کنم که پر از خرد و دانش هستند و داستان تقابل آدمیان با بیماری‌های عفونی و خاطرات خودش می‌باشند:

Rats, Lice and History

As I remember him

تلفات ناشی از تیفوس

تیفوس در مدت شیوع، تلفات سنگینی به همراه داشت و بسیاری از ایرانیان به ویژه جوانان و نوجوانان را از زندگی محروم کرد. این بیماری چنان بیداد می‌کرد و گسترش می‌یافت که به پزشکان نیز رحم نمی‌کرد و چند تن از آن‌ها که در بیمارستان‌ها به معالجه بیماران تیفوسی اشتغال داشتند، به این مرض مهلک مبتلاشده و جان خود را از دست دادند.

در طول این سال‌ها، تلفات ناشی از تیفوس بسیار زیاد بود. برای مثال بنا بر اسناد موجود، تعداد مبتلایان تیفوس از دی تا اسفند ۱۳۲۰ ش. /ژانویه تا مارس ۱۹۴۲ م.۵۵ نفر بود که از این تعداد، ۲۱ نفر در تهران جان خود را از دست دادند که این امر، نشان ازشیوع و گسترش بیماری در پایتخت دارد. البته این آمار چندان دقیق نیست و تعداد تلفات بیشتر از این‌ها بوده است.

با توجه به این شواهد، برخلاف اکثر موارد که بیماری‌ها در نواحی دور افتاده و فقیر شیوع می‌یافت، این‌بار بیماری در تهران در حال گسترش بود و از آنجا به مناطق دیگر منتقل می‌شد که این متأثر از حضور اسرای لهستانی آلوده به تیفوس بود.

طبق گزارش روزنامه اطلاعات هفتگی در سه ماهه اول سال ۱۳۲۲ ش.۱۹۴۳/ م.۳۳۲۰ بیمار مبتلا به تیفوس در بیمارستان‌های تهران بستری شدند که از این تعداد ۳۹۱ نفر جان خود را از دست دادند و مابقی تحت معالجه قرار گرفته و مرخص شدند. لازم به ذکر است این تعداد، افرادی را در بر می‌گرفت که مرگ آن‌ها به ثبت رسیده بود؛ زیرا در آن روزگار به دلایل گوناگون، از جمله نگهداری شناسنامه متوفی برای دریافت کوپن، آمار تمام متوفیات به ثبت نمی‌رسید.

در آخرین روز‌های سال ۱۳۲۱، وزیر بهداری وقت یعنی امان‌الله اردلان در مجلس شورای ملی درباره موج تیفوس در کشور سخن گفت:

«یک میلیون واکسن تیفوس قبلاً دستور داده شده بود و این واکسن‌ها به قاهره رسیده است. اخیراً اقداماتی شده امیدواریم زودتر وارد تهران بشود، ولی تصدیق خواهید فرمود که این اقدامات کافی برای آن منظور اساسی نیست.

ما الان در بیمارستان شفا، نجات و رازی تقریباً سیصد تخت‌خواب داریم که بیمار‌های تیفوس را می‌پذیریم، ولی آنچه که مشهود است بیماری زیادتر از این است و متاسفانه محلی برای نگاهداری این‌ها نیست.

باید حقایق را گفت، علاوه بر اینکه بیمار زیاد است و برای آن‌ها جا نداریم. متاسفانه بعد از معالجه هم، چون خوب مواظبت نمی‌شود، برای اینکه خوشبختانه تلفات کم است مطابق احصائیه‌ای که داده‌اند از صد نفر ۹۵ نفر خوب می‌شوند، ولی توجه بفرمایید بعد از معالجه برای اینکه بیمار زیاد داریم مجبوریم آن‌ها را مرخص کنیم، ولی نتیجه نداشتن جای خوب و غذای خوب باعث می‌شود که همان بیمار خوب شده که باید در حالت نقاهت راحتی داشته باشد، ندارد مریض می‌شود.»

سال ۱۳۲۲ خورشیدی از راه رسید. تیفوس دست از گریبان مردم ایران نکشید. روزنامه‌ها به مردم تذکر می‌دادند که در خرید عید صرفه‌جویی کنند و به جای آن به مبتلایان تیفوس که اغلب فقیر هستند، کمک کنند. به گفته بهروز طیرانی در مهرماه همان سال انجمن جلوگیری از بیماری تیفوس تشکیل شد.

این انجمن طی یک سال با جمع‌آوری مبلغ دو میلیون و ۸۰۰ هزار ریال اعانه اقداماتی همچون دایر کردن یک حمام با ۴۸ دوش در میدان سنگلج که در فاصله ۲۸ اسفند ۲۲ تا پایان آبان ۲۳، ۳۴ هزار نفر مرد و زن به آن مراجعه کردند، ضدعفونی کردن ۱۰۲۸ خانه مبتلایان به تیفوس، ضدعفونی کردن ۲۷۶۹ دست لباس و اثاثیه ۲۵۰ خانوار، انتشار و توزیع ده هزار برگ اوراق تبلیغاتی برای آگاه کردن مردم در خصوص راه‌های مبارزه با تیفوس انجام داد.

بالاخره سال ۱۳۲۴ فرا رسید. جنگ جهانی دوم تمام شد تا در پی آن متفقین از ایران بروند و سایه شوم تیفوس نیز از سر مردم ایران برداشته شود. جنگ تمام شد. تیفوس گریبان مردم ایران را رها کرد، اما هزاران نفر ایرانی برای همیشه از دنیا رفته بودند.

نتیجه

مردم ایران در جنگ جهانی دوم با مشکلات بسیاری روبه‌رو شدند که از جمله آن‌ها شیوع بیماری‌های گوناگون بود و در این میان، بیماری تیفوس بیشترین آسیب را به جامعه ایرانی وارد کرد و بسیاری را به کام مرگ کشاند. در این مدت، تیفوس در همه مناطق ایران شیوع یافت.

اما روند شیوع بیماری از بندر انزلی تا رشت، قزوین و تهران بود که در تهران با توجه به تراکم زیاد جمعیت، باعث شد که بیماری به صورت یک فاجعه بروز نماید. یعنی انتشار بیماری تیفوس به صورت اپیدمی افسار گسیخته‌ای در آمدکه مسئولان وقت، به دلیل کمبود دارو پزشک، توانایی پیشگیری از آن را نداشتند.

طبق اسناد و آمار موجود، این امر موجب گردید تا بیشترین آمار مبتلایان و متوفیان مربوط به تهران باشد. به‌هرحال، مردمی که نان شب خود را به سختی تهیه می‌کردند دیگر توان روبه‌رو شدن و دست و پنجه نرم کردن با این سوغات جدید متفقین را نداشتند و ناچار در برابر بیماری و مرگ تسلیم می‌شدند در این مدت، دولت ایران اقدام شاخصی در مبارزه با بیماری و تهیه دارو انجام نداد و کار‌های چندی که صورت گرفت در برابر وسعت بیماری، بسیار ناچیز بود.

منبع: یک پزشک

انتهای پیام/

برچسب ها: تیفوس ، تیفوس کنه ای
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
سعید
۱۶:۳۴ ۲۸ مرداد ۱۴۰۰
عالی بود ممنون از موضوع مفیدی که انتخاب کرده بودید ... دقیقا حال و هوای حال حاضر کشور ایران است فقط با این تفاوت که تیفوس به کرونا تبدیل شده ..
ناشناس
۱۰:۳۷ ۲۸ مرداد ۱۴۰۰
چرا وقت مردم را میگیری ؟
ناشناس
۱۰:۳۷ ۲۸ مرداد ۱۴۰۰
چرا وقت مردم را میگیری ؟
ناشناس
۰۹:۳۷ ۲۸ مرداد ۱۴۰۰
مفید و جالب بود