سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نوستالژی‌های دهه شصتی که حالتان را خوب می‌کنند + تصاویر

 در مطلب پیش رو تصاویری جالب برای طرفداران نوستالژی گردآوری کرده‌ایم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  خیلی از ما وقتی به ایام گذشته فکر می‌کنیم دلمان برای اشیا و بازی‌های دوران کودکی مان تنگ می‌شود. روز‌هایی که خبری از کرونا، مرگ و میر‌های روزانه و اتفاقات تلخ دیگر نبود و ما بدون ترس و با نهایت شادی دلمان به بازی‌های هفت سنگ، وسطی، بالابلندی و زنگ تفریح‌های مدرسه خوش بود.

قطعا دیگر نمی توان زمان را به عقب برگرداند و در همان لحظات خوش درجا زد، اما می توان با دیدن تصاویر شیرینی آن روز‌ها را زنده کرد و با صدای بلند گفت یادش بخیر و البته به آینده امیدوار بود.

وقتی که حس نوستالژی به سراغمان می‌آید تمایل ما بیشتر به سمت شادتر شدن، اعتماد به نفس گرفتن و نزدیک شدن به کسانی است که دوستشان داریم، این مطلب بخشی از خاطرات دهه شصتی‌ها و دهه هفتادی‌ها است.


بیشتربخوانید


تا درون آمد غمش ازسینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحب خانه را.


شیرکاکائوی  نوستالژی


فقط دهه شصتی ‌ها میدونن این چیه!

 


این دوربین ها رو یادتون میاد ؟؟؟


این آب نبات ها رو یادتون هست؟


لیوان ساز دهنی و لیوان  حلقه ای



پتو های پلنگی که گویا هنوز نسلشان منقرض نشده 


یخمک های رنگی رنگی و خنک چله تابستان 


پاک کن های دفتر پاره کن

پاک کن سطلی

 

پاک کن ها عطری


جامدادی‌های لاکچری!



چیپس معروف دهه شصت


ویفر موزی خوشمزه  و زنگ های تفریح


گوشه دنج من اینجاست
جایی است بی اندازه شبیه به رویایی این چنینی
چای دم کرده لاهیجانی
و عطر گل‌هایی که هارمونی رنگ هایشان با
گلدان‌های سفالی فیروزه‌ای بیشتر سرمستم می‌کند
و چشم اندازی رو به آنچه که می‌توان آن را رویا نامید
گوشه دنج من اینجاست... 


خاطره‌ها شاید سوختی باشد که مردم برای زنده ماندن می سوزانند.


یکی از راه‌های نشون دادن خفن بودن  تو دهه شصت یه ضرب خوردن نوشابه بود . باید نوشابه رو یه نفس سرمی کشیدی که نشون بدی چقدر مسلطی.


کیا از این سوت‌ها داشتن؟


یارانه دهه ۶۰
کیا یادشونه؟!


این اتاقو بهم بدن و دیگه کاری باهام نداشته باشن.


تابستان خونه مادربزرگ و سینی لواشک‌ها.


شما هم از این مدل تلویزیون داشتید؟


وقتی که اینجوری دسته جمعی پشت ماشین می‌نشستیم و می‌رفتیم تفریح


صابون های جیبی 

 

منبع: برترین ها 

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹۵
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۹:۴۷ ۰۱ مرداد ۱۴۰۳
یاااادش‌بخیر امکانات نبود ولی آرامش و سادگی بود و لذت داشت
ناشناس
۰۲:۰۶ ۰۴ فروردين ۱۴۰۳
در کل دوران خوبی نبود به نظر من، انگار توی ماتریکس بودم، هم چیز خاکستری رنگ بود واسم، روزای کوتاه، شبای بلند، همش مدرسه و مشق و مشق و مشق، زمستون های طولانی، سرما و کرسی، فیلم و کارتون هایی که اصلا واسه بچه ها نبود، دل خوشی های الکی، بی پولی، کمبود امکانات، بهترین دوران زندگی من اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد بود که البته اونم چنگی به دل نمیزد
مصطفی.
۱۶:۲۴ ۱۸ بهمن ۱۴۰۲
دهه.شصدیا.دنیاشون.بابقیه.فرغ.داره.امکانات.نبود.ولی.دلامون.خوش.بود.جنگ.بودولی.دلامون.سادهوپاک.بود.ای.کاش.میشد.به.اون.روزا.برگشت.بااون.همه.صفا.ومهربونی.مردم.ای.کاش
علی
۰۶:۲۱ ۰۶ بهمن ۱۴۰۲
من یه دهه شصتی هستم خدا خیرتون بده من بردید به خاطرات کودکی با همه کمبودها و مشکلات خیلی خوشمون بود شبهای جمعه میرفتیم خونه پدربزرگ و مادربزرگ زیر کرسی تو اتاق قدیمی خدا همه رفتگان خاک رحمت کنه من اونموقع سالم و سرحال بودم ولی الان معلولیت جسمی شدید دارم چقدر دلم میخواد برگردم به همون دوره کودکی واقعاً دوروان خاطره انگیز و بیاد ماندنی بود از اون دوران خوب هرچی بگم کم گفتم دست همه دهه شصتی ها را میفشارم ممنونم.
افسانه
۱۱:۵۴ ۰۶ آبان ۱۴۰۲
آخی یاد ده شصت بخیر چه دورانی بود از خدا می‌خوام برگردم بهمون دوره دیگه برنگردم به این دوران برم مدرسه
منیره
۱۳:۳۹ ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۲
یه خوراکی داشتیم بهش می‌گفتیم قلم شیرینی . من خیلی دوست داشتم . هیچ جا عکسش نیست
gad
۱۶:۵۴ ۱۹ آبان ۱۴۰۱
اشکم دراومد
زندگی فقط ۶سال کودکی است
ناهید
۱۳:۲۵ ۲۷ شهريور ۱۴۰۱
من اگر وقت داسته باشم سنت‌های اون دوره رو احیا می‌کنم. مثلا داخل همان سبنی‌ها لواشک درست می‌کنم. داخل همون دفتر مشق‌های قدیمی می‌نویسم. با همون پاکن‌ها پاک می‌کنم. دهه شصت روزگار شیرینی بود
ناشناس
۰۱:۰۶ ۱۹ شهريور ۱۴۰۱
واییییییییییی
مسعود
۱۶:۱۶ ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۱
سلام دنبال فيلم سینمایی خارجی هستم که در دهه شست چندین بار از سیما به نمایش گذاشته شد داستان فیلم این بود بچه ها با قطار به اردویی می رفتند قطار در برف گیر می کند و بچه ها با همکاری هم راه قطار را باز می کنند اگر کسی نام این فیلم را می داند معرفی کند
رضا
۰۴:۴۰ ۲۶ فروردين ۱۴۰۱
سریال خانوادگی آیینه،فیلم عقابها ،واقعا جست و خیز بچخه های اون زمان و دلخوشی های اون زمان الان نیست
ناشناس
۲۲:۱۶ ۱۱ فروردين ۱۴۰۱
یادش بخیر. بچه های الان هرچقدر هم تکنولوژی داشته باشن عمرا بتونن مثل ماها بچگی کنن
SaLman
۱۰:۵۹ ۰۱ فروردين ۱۴۰۱
وای خدا یادش بخیر چه دوران خوشی بود
ناشناس
۲۳:۰۹ ۲۳ اسفند ۱۴۰۰
یاد باد آن روزگاران یاد باد.
واقعا دلم تنگ اون دوره شده.کاش می موندم اون دوره.
رضا
۱۷:۳۸ ۰۴ اسفند ۱۴۰۰
سلام
دمت گرم ، عالی بود.
ناشناس
۱۰:۴۱ ۰۲ اسفند ۱۴۰۰
من 86 این ولی با نصفشون اشنام مخصوصا اون جامدادی لاکچریه
مهتاب
۲۲:۴۶ ۲۰ دی ۱۴۰۰
یاد باد ،ان روزگاران یادباد
رضا
۲۱:۲۲ ۱۰ دی ۱۴۰۰
یادش بخیر تو نوبت بودیم تا با تفنگ بادی به تخته تیر بزنیم هر کی به خال قرمز که میزد میتونست دو دور رایگان دوباره تیر بزنه
ناشناس
۰۱:۲۳ ۳۰ مهر ۱۴۰۰
بچه ها کی سریال بهاران در بهار یادشه؟مال تقریبا ۳۰ سال پیشه
ناشناس
۱۹:۳۲ ۱۰ شهريور ۱۴۰۰
اون موقع نداری بود خیلی چیزها نداشتیم
ولی با چیزهای کم خیلی خوشحال می شدیم
بابام که یک خودکار تازه می خرید فقط دوسه ماهی از تو جعبه در می آوردم یه چند تا کلمه می نوشتم و دوباره می زاشتم تو جعبه ای که برای خودش دنیایی داشت
یه مسافرت می رفتیم فقط دو سه سال اون برای خودمون مرور می کردیم
اصلا ماشین نبود اگرم بود به تراکتور بود یادم نمیاد اسمشون چی بود ولی همه فامیل تو سیزده بدر پشت پشت اون سوار می شدیم و پیش به سوی کوه
الآن لوازم التحریر با سرویس می خرند اونم با بی توجهی نصفش گم می کنند، همه ماشین ندارند غمشون اینه که چرا شاسیش پایینه
مسافرت میریم غم ملت به اینه که کجا بریم بهتره که پیش فامیل پز بدیم
همه چی شده فدای تشریفات و مد و . ............
ناشناس
۲۳:۱۴ ۲۳ اسفند ۱۴۰۰
اسم اون تراکتورا رومان بود نارنجی بودن .
مصطفی
۱۱:۲۴ ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
خدا بگم چکارت نکنه . مجبور بودی اشکمونو در بیاری .. لطفا نگو دهه شصت بگو دهه طلا ... حاضرم خدا شده یک سال الانمو با یک روز اون موقع عوض کنه ... اصلا دهه ۶۰ انگار چند سال تو بهترین زمان عمرمون زنگی کردیم وسایلی داشتیم درسته از نظر پیشرفت با الان خیلی تفاوت داره ولی یادمه همون وسایل ابتدایی مدرسه رو با جون و دل نگه میداشتیم ولی الان بچه های امروز نمیدونن نگه داری وسایل چی هست .. دهه شصت تنهاا دهه ای هست که کسایی که مال اون موقع هستن تا یاد دهه ۶۰ میفتن اشک تو چشمانشون میفته و یاد اون موقع میکنن .. احساس میکنم همه بچه های دهه ۶۰ چه دختر چه پسر انگار همه از یک پدر مادر بودن که اینجور دلبسته اون دهه هستن انگار واقعا احساسهاشون با هم یکی هست ... کلام اخر بچه های دهه ۶۰ بهترین بچه های دوران ایران بعد انقلاب و جنگ هستن البته میگم بچه های بعد انقلاب بخاطر اینکه قبل ما بچه هاای بودن که تو جنگ تحمیلی بهتر از ما بودن و از ما تو جنگ دفاع کردن ... یاد شهیدان عزیز گرامی
ناشناس
۱۴:۵۷ ۲۵ فروردين ۱۴۰۱
گل گفتی
ناشناس
۲۰:۰۶ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
چی بود اون دوران ،الان خوبه ،اون موقع یه کیسه ۵۰ کیلویی برنج میگرفتی زورت نمی رسید باخودت ببری خونه ،الان همون پول را میدی ۱ کیلو برنج ،راحت با خودت می بری ،نه خدایی قضاوت با شما الان بهتر نیست؟
ناشناس
۱۲:۰۹ ۰۹ اسفند ۱۴۰۰
نه اصلا
ناشناس
۱۶:۵۶ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
ادمین جان چه عجب یه چیزی گذاشتی غیر از جنگ و سیل و کرونا و تورم و .....کمی حالمون خوب شد.ممنون
ناشناس
۱۴:۴۲ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
عکسی از پفک نمکی مینو و تیتاب و توک و گالش های ترکیه و دم پایی هم میذاشتین
ناشناس
۱۴:۳۷ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
تو دهه شصت گرفتار یک بیماری مزمن شدم که تا حالا که ۵۷ سالمه هنوز گرفتارم لعنت به اون سالها...
ناشناس
۰۷:۳۵ ۳۱ شهريور ۱۴۰۰
شما دهی شصت ی نیستی
ناشناس
۱۴:۰۲ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
تازه اون زمان هر روز و شب برق هم نمیرفت خیلی پیشرفته بودیم
ناشناس
۱۹:۲۰ ۱۰ شهريور ۱۴۰۰
آره ما که کلا برق نداشتیم
یواش یواش اومد
یادش بخیر تاریکی های کوچه ها تو شب نشینی
ناشناس
۱۳:۰۲ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
چه روزهای سیاه و تلخی بود
خوب شد که گذشت و تمام شد و رفت
ناشناس
۰۹:۵۱ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
یادش بخیر... حاضرم بقیه عمرمو بدم فقط برگدم و یک سال از دوره بچگی رو دوباره زندگی کنم
ناشناس
۰۸:۵۲ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
کاش پیراهن نفر جلویی رو ول نمی کردم و از قطار بازیهای کودکی جا نمیموندم و باهاش میرفتم
یه متولد ۶۷
ناشناس
۰۸:۱۶ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
یادش بخیر
ناشناس
۰۲:۰۰ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
من متولد69هستم قشنگ همش مث روزبرام روشن شدیادش بخیر
ناشناس
۲۳:۳۸ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
آخیش
ناشناس
۲۲:۵۴ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
وای اون پاک کن ها رو من یادم رفته بود الان دیدم یادم افتاد
ناشناس
۲۰:۴۵ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
همه چیز الان هست اما به خدا هیچ کدام به خوشی اون روزها نیست چون اون زمان رفاقت دوستی صداقت بیشتر بود
ناشناس
۲۰:۱۸ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
آقا ما تلویزیون نداشتیم برای دیدن مراد برقی میرفتیم خونه همسایه بعد بابام خدا بیامرز رفت یه تلویزیون سیاه و سفید فیلیپس قسطی خرید 1500 تومن ماهی 50تومن یادش بخیر
ناشناس
۱۸:۵۱ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
من همشونو یادمه
ناشناس
۱۷:۰۹ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
اینها بیشترش الان هستن غیر اون چیپس و آبنبات پستونکی
ناشناس
۱۷:۳۳ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
آبنبات پستونکی هم هنوز هست.
ناشناس
۰۰:۱۸ ۲۳ مرداد ۱۴۰۰
عااااااااااااالی
ناشناس
۱۷:۰۲ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
ما این تلویزیونه رو داشتیم. پتو پلنگی رو هم همینطور. تا چند سالپیش هم داشتیمش نمیدونم مامانم چیکارش کرد
ناشناس
۱۶:۵۸ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
سلام دایی من مینی بوس داشت آخر هفته کل دایی ها همراه ما بهترین ساعات رو داشتیم الان ازدواج کردم اما همسرم تا به حالجایی نرفتم خدارو شکر گذشته خوبی داشتم حالا با مشکلات مالی کنار اومدم اما دل خوشی به پولم نیست بهترین چیز محبته
ناشناس
۱۶:۵۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
اینا نوستالژی بچه های متولد دهه ۴۰ و ۵۰ هست که کودکی و نوجوانیشون در سالهای جنگ دهه ۶۰ گذشته.متولدان دهه ۶۰ خیلی کوچک تر بودن که خاطره پررنگ تری داشته باشن.به هر حال یادش بخیر دنیای شیرین و رنگارنگی بود در زمان خودش چه دلخوشی های جلبی که الان برای این نسل خنده داره برای ما نوستالژیک.
ناشناس
۲۲:۴۱ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
البته بیشترمنظورازدهه شصتی ها یعنی افرادی که دوران کودکستان وابتدایی ویا راهنمایی (که مجموعاً حدود یک دهه میشود) را دراین دوران سپری کردن
منیره
۱۷:۱۱ ۰۴ مهر ۱۴۰۰
لوازم تحریر مال بچه های اوایل دهه شصته
ناشناس
۱۱:۱۷ ۱۸ تير ۱۴۰۳
فقط دهه 50
محمود
۱۶:۳۹ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
یه چیز جالب رو نذاشته بود اون لیوان حلقه ای هابود که جمع میشد وای یادش بخیر
ناشناس
۱۸:۵۰ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
گذاشتن دوباره برو ببین
ناشناس
۱۹:۲۲ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
بکوش دقت نکردی
ناشناس
۲۰:۳۵ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
گذاشته رنگش هم سبز هست.
علی رحمانی راد
۱۶:۳۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
سلام چقدر دلم می خواست بشینم وبه یاد اون روزها گریه کنم. خدایا چه روزهای قشنگی داشتیم. یادش به خیر. یاد کسانی که اون روزها در کنارمان بودند ولی الان حسرت دیدارشان برایمان مانده
ناشناس
۱۶:۳۳ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
اول جا مدادی.
بعدش هم صابون کاغذی.
ناشناس
۱۶:۵۹ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
جامدادیه اهن ربای درش بعد یه مدت دیگه خوب کار نمیکرد میرفت ته، هی درش باز میشد زندگی ادم میریخت کف کلاس! صابونم التماسش باید میکردی قبل از پاره شدن حداقل کف بکنه! یادش بخیر!
ناشناس
۱۹:۲۳ ۱۰ شهريور ۱۴۰۰
اون صابون ها چه بویی داشتند
ناشناس
۱۶:۲۳ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد
ناشناس
۱۶:۱۶ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
نوشمک فقط نارگیلی و صابون کاغذی و جامدادی منو برد به 30 سال پیش
احمدی
۱۵:۵۶ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
عین این جا کنترلی را ما هنوز تو انباری داریم ! یخمک هم که هنوز مغازه ها میارن !!!! تلوزیون اونموقع تعریف که بابام میکنه میگه تو محل اولین نفری بود که خرید و تلوزیون کمدی و لامپی بودن و روشن میکردی 5 دقیقه باید صبر میکردی تا تصویرش بیاد و آمریکائی بودن و اسمشم " بلر " خودمم دیدم و چند سالی نگاه میکردیم تا بعد جدیدترش اومد و اونموقع تو محل چون اولین نفر بودیم که خریده بودیم پدرم میگفت موقع عصر همسایه ها می اومدن خونه که تلوزیون و فیلم نگاه کنن (اونموقع عین الان که نبود ، همه باهم اشنا و هم محلی و همسایه یعنی دوست و آشنا)! چقدر واقعا دلها خوش بود ! الان چیییییییییییییی ؟؟؟!!
سعید
۱۶:۱۲ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
من نمیدونم چرا همه میگن ما اولین نفری بودیم که تو محل تلویزیون خریدیم...
منیره
۱۷:۱۶ ۰۴ مهر ۱۴۰۰
موقع که ما تلوزیون گرفتم هاج زنبور عسل نشون میداد من میترسیدم تا پایان برنامه داخل اتاق نمی‌شدم
ناشناس
۱۵:۴۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
از این لواشکها هنوزم اینجا و اطراف ما درست میکنن ! انواعشو .. لواشک آلو - سیب- هلو - مخلوط و.... حتی تو مغازهاها هم میاوردن ولی کم کم بهداشت گیر داد و دیگه الان اگه بخوای هم باید از تو خونه ها یا روستاهای اطراف بخری ! پتو هم که هنوز پلنگیش فراوونه ! درمورد کوپن هم هنوز یه دستش را داریم (گذاشتیم بشن اتیقه !! آخه دلمون نمیاد بندازیمشون دور) جامدادی هم هنوز عینش یا مشابهش هست و زیاد دیدم و همچین قدیمی هم نیست! درکل یادش به خیر . اگه اونموقع امکانات کم بود لااقل دل مردم خوش بود و هزار گرفتاری نداشتند و فکروذکرشون تورم و درس بچه ها و بیکاری بچه ها و... نبود!
ناشناس
۱۵:۴۵ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
وای خدای من ازهمه اینا زیباترپیرمردی بود که دم در مدرسمون تنقلات میفروخت چقد پفک نمکی واین که تخمه ها را توی قیف کاغذی که خودش درست میکرد میریخت چقد باحال لذت میبردیم اصلا مریضی های الان نبود
ناشناس
۱۵:۳۶ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
نداری بود. اما همه مردم دلشون خوش بود
شاد بودن و شکر خدا بجا میاوردن
پدر من باغ سیب داشت. سیب ها رو تو فصلش کیلوی 150 تک تومان میفروخت میشد 200 تا 300 هزار تومن اون خرجی 1 سال خانواده ای با 4 سر عائله بود. بخدا عیدا و برا فصل مدارس همیشه شوق لباس نو داشتیم
الان من 7 ملیون حقوقمه نمیدونم اخرین بار کی لباس خریدم

به یاد تمام دل خوشی های روستای زرامین سفلی نهاوند
ناشناس
۱۵:۳۴ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
یادش بخیر .خوکار ۱۰ ریال بود کاغذ امتحانی ۲عدد ۵ریال دفتر ۴۰ برگ و۸۰ و۱۰۰برگ .مداد ۵ ریال پاک کن این نمونه دورنگ ۱۵ ریال برای نوشتن خط جوهر می خریدیم وقلم نی قلم نی با جوهر حدود۳۰ یا۴۰ ریال بود دفتر ۱۰۰ برگ ۵۰ ریال کفش ورزشی خریدم با لباس ورزشی وشلوارش مشکی که دوخط سفید در کنارش بود حدود ۵۰۰یا کمتر یادم نیست من ده ۵۰ هستم حالا ببین چقد تورم یادم رفت مداد رنگی ۶ تایی ۲۵ ریال بود جلدش کاغذی
ناشناس
۱۵:۲۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
اگر حس خوبی داریم، باید به سایرین منتقل کنیم. اگر حس بدی داریم، باید جبرانش کنیم تا حالمان خوب شود.
ناشناس
۱۵:۲۳ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
قیمت برای مصرف کننده:۱۰۰ریال....
چقدر میشه؟؟؟؟
ناشناس
۱۶:۱۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
10 تومن
ناشناس
۱۵:۱۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
دوران پر برکت. حیف اون روزا که تموم شد.
س
۱۵:۱۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
من یه دهه ۸۰ ام ولی از اون یخمک ها هم خوردم و مامان بزرگم از اون پتو ها داشت و می انداخت جلو در ورودی و از اون جامدادی هم داشتم خیلی باحال بود توش همه چی میذاشتیم . یادش بخیر با دوستا و دختر عمه ها و دختر خاله ها جمع میشدیم خاله بازی میکردیم. یاد بچگی بخیر.
ناشناس
۱۵:۰۵ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
جالب بود مرسی ما رو به خاطرات دوران کودکی برد
دهه شصت مظلوم و پاک و کاری و عاشق پدر و مادر
۱۴:۳۵ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
اون پتو رو داشتم ، همه رو داشتم ، ولی دیگه هیچوقت دلم نمیخاد به عقب برگردم ، حالم بد میشه ، دهه شصت مظلوم دهه سختی و مشقت ، اون موقع با خط کش و مداد ماشین بازی میکردیم ، با چوب تفنگ بازی میکردیم ، الانم که حسرت میخوریم و هزار گرفتاری .......
ناشناس
۱۴:۳۴ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
ای بابا, چرا شیرکاکائو شیشه ای را نیاوردید, این مورد نوستالژی مشترک ما دهه 60 ها هست. ان موقع یادمه کارخانجات شیر ایران با کیفیت بسیار مرغوب شیر تولید میکردند ولی حالا خبری ازش نیست و همه چی شده اب خالی. خداوکیلی کسی که ان شیرکاکائو را ساخته بود حاضرم ماشینم را مجانی بهش بدهم تا یکبار دیگر طعم خوش ان شیرکاکائو را داشته باشم.
ناشناس
۲۰:۳۶ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
شیر کاکائو شیشه ای هم هست بهتر نگاه کنید.
F
۱۴:۳۳ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
من دهه 80ام اما بیشترشو دیدم که
و
۱۶:۱۳ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
اگر دهه چهل بودی بیشتر می دیدی اینها زیاد قدیمی نیستند بجز بعضی از آنها
محمود
۱۴:۳۰ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
یخمک که الان هم همو شکلیه
ناشناس
۱۴:۲۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
ماام که دهه هفتادیم اینارو همه یادمونه.
ناشناس
۱۵:۴۷ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
نه بابا!!!!!!!
شک ندارم پاک کن و خودکار عطری و بسته بندی های اونزمان و...رو ندیدی
ناشناس
۱۷:۱۰ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
درسته منم همه رو دیده بودم .
ناشناس
۲۲:۱۲ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
من ولی بعضی هاشون یادمه نه همه‌شومن فک کنم بعضی‌هاش رو من که اواسط دهه هفتاد به دنیا اومدم ندیدم
ناشناس
۱۴:۰۴ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
یادش بخیر دنیا دوران دوران است
ناشناس
۱۳:۵۱ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
ایرانی چقدر بدبخت است یکک روز خوب ندیده همش حسرت و همش جنگ و خدایا با ما دوست میشوی که به ما نظر میکنی
ناشناس
۱۴:۵۳ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
تو یکی همیشه بدبخت خواهی ماند
چون ایرانی‌ها رو بدبخت میدونی
ناشناس
۱۳:۴۹ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
با دیدن این عکسا ی حسی دارم ک نمیدونم خوبه یا بد چقد خوب بود و زود گذشت یادش بخیر
ناشناس
۱۳:۴۶ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
متولد ۶۱ هستم . و واقعا احساس پوچی می کنم.
عاشق
۱۴:۱۸ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
منم متولد ۶۱ هستم و با وجود تمام سختیهایی که کشیدم همشونو راه پیشرفت در زندگی و امتحان الهی دانسته و احساس آرامش هدفمندی معنوی میکنم.

ان مع العسر یسرا.

لقد خلقنا الانسان فی کَبد.
ندا
۱۳:۴۵ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
وای خدا چقدر دلم‌ گرفت. کجایید خاطره های قشنگ من؟
ناشناس
۱۳:۳۰ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
لیوان جیبی یادتون رفت، و همینطور تیله بازی وسط کوچه، یادشون بخیر، عجب روزای خوبی داشتیم، اون موقعی که تنها دغدغه ما روز امتحان درسیمون بود.
....
۱۳:۲۹ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
من ۷۶ ام ولی نصف اینا رو دیدم
ناشناس
۱۳:۲۳ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
ازون پاکنا،ازون دسته جمعی رفتنا.سوت، لواشکی ک عمم درست میکرد وای چقدر خوشمزه بود،بیشتراشون رو یادمه،یادش بخیر
صنم
۱۲:۱۲ ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
عاللللللی
هادی
۲۳:۰۷ ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
دلم تنگه برا قصه های روز جمعه های دهه شصت برای برنامه فرهنگ مردم جمعه شبها برای صبح جمعه با شما برای اخبار جنگ برای اون مارش نظامی که خبر پیروزی رزمنده ها رو میداد دلم تنگه واسه اون همه یکرنگی صداقت وسادگی آدما اون دوره برا غذاهای سنتی برای عروسی‌های ساده اش و برای لحظه ب لحظه اون دوران برای بداخلاقی معلمان برای سر تراشیدن بچه های کلاس ابتدایی و۰۰۰۰۰۰۰خدایا ما رو برگردون ب همون دوران