سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

این پیرغلام در خواب و بیداری روضه می‌خواند/ بزرگ‌ترین عنایت امام حسین (ع) به حاج اکبر مولایی

حاج اکبر مولایی پیرغلام اهل بیت (ع) می‌گوید: این که مداح و هیأتی جمعیت زیادی داشته باشد، ارزش نیست بلکه مسئولیت بیشتر است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در گذشته رسم بود زمانی که فردی بنا داشت مداحی و ذاکری اهل بیت (ع) را شروع کند، از فرادی مجوز می‌گرفت و بعد هم عبای ذاکری اهل بیت (ع) را بر تن می‌کرد. حاج اکبر مولایی متولد ۱۳۱۸ است که از ۱۰ سالگی نوحه‌خوانی را آغاز کرد و از ۱۴ سالگی هم عبای نوکری را بر تن کرده است. این پیرغلام ۸۲ ساله اهل بیت (ع) در آستانه ماه محرم مهمان ما بود و از او پیرامون مسائل مختلف ذاکری و هیأت‌های مذهبی سوال کردیم. ماحصل این گفتگو را در ادامه بخوانید:

خود را جارچی امام حسین (ع) می‌دانم تا مداح

شما مداحی را از نوجوانی و ۱۴ سالگی شروع کردید. چه شد که به سمت مداحی آمدید؟

من از دوران خردسالی ذوق نوکری داشتم. مشوق اصلی من هم مادرم بود. ایشان خیلی دوست داشت که من مداح شوم البته خود را مداح نمی‌دانم، من جارچی امام حسین (ع) هستم. زمانی که بزرگی سوار اسب یا درشکه‌ای می‌شد، یک نفر جلوی او به‌عنوان پادو می‌دوید و جار می‌زد که مردم فلانی دارد می‌آید. حالا من هم جار می‌زنم که‌ای مردم آقاجان دارند می‌آیند، بیایید هر چه می‌خواهید از او بگیرید! ایشان کریم هستند.

مدل لباس مداحان در گذشته

مجوز ذاکری اهل بیت (ع) و این عبای نوکری را چه کسانی به شما دادند؟

زمانی که بزرگی سوار اسب یا درشکه‌ای می‌شد، یک نفر جلوی او به‌عنوان پادو می‌دوید و جار می‌زد که مردم فلانی دارد می‌آید، حالا من هم جار می‌زنم که‌ای مردم آقاجان دارند می‌آیند، بیایید هر چه می‌خواهید از او بگیرید! ایشان کریم هستند.

آن زمان رسم بر این بود که فرد باید در جلسات شرکت می‌کرد، در انجمن‌ها حضور پیدا می‌کرد و به قول انجمنی‌ها سیلی انجمن را می‌خورد تا غلط‌های شعر او را بگیرند، سپس آداب را می‌آموخت. بعد که می‌فهمیدند او می‌تواند و لیاقتش را دارد، بزرگان قوم مداح در جلساتی که داشتند، هماهنگ می‌کردند و بعد از تایید، به او عبا می‌دادند.

البته فقط عبا نبود، لباس بلند بود، کت تا نزدیک زانو و آن‌هایی که سادات بودند یک کلاه سبز روی سرشان می‌گذاشتند و آن‌هایی که سادات نبودند کلاه سفید رنگ یا رنگ دیگری غیر از مشکی و سبز برسر می‌گذاشتند. در ۱۵ سالگی به من اجازه دادند که لباس بپوشم. آقایان هاشمی‌دانا، حاج‌حسن دولابی، حاج مرشد غلامرضا و دیگران از بزرگانی بودند که آن زمان به من مجوز خواندن و عبا پوشیدن دادند.

رفقای ما در عرض ماه، ۳۰ روز روضه داشتند. هر روزی مثلاً سوم یا چهارم یا پنجم ماه روضه بود و به این شکل دور هم جمع می‌شدیم و یک گفتگوی دوستانه هم داشتیم. اگر مثلاً غلط شعری داشتیم به هم می‌گفتیم. یعنی چیزی به دست می‌آوردیم این نبود که دست خالی برویم و بیاییم، هم از لحاظ مادی و هم از لحاظ معنوی، بحث مادی آن این بود که همدیگر را می‌دیدیم، اما بحث معنوی آن این بود که یک چیزی یاد می‌گرفتیم، اما الان دیگر اینطور نیست.

ما کجا بودیم، الان به کجا رسیدیم!

رسم مجوز گرفتن دیگر وجود ندارد و امروز مداحان جوان با گوش کردن اثر یک بزرگ‌تر و تقلید از آن ادعای مداحی دارند. چرا به این سمت رفتیم؟

الان همه چیز تغییر کرده، شغل‌ها، کارها، روش‌ها تغییر کرده و مداحی هم همینطور است. در گذشته اینطوری نبود که هر کسی وارد خوانندگی شود.

یک زمانی حاج منصور ارضی می‌خواند، جا نبود و وقتی جا نبود، می‌گفت در‌ها را ببندید. بعد من روزی به جلسه‌ای رفتم، دیدم مداح جوانی در حال خواندن است همان اشعار حاج منصور را هم می‌خواند و در حالی که یک سوم حسینیه پر هم نشده بود، وسط شعر می‌گفت در‌ها را ببندید. یعنی حتی نفهمیده بود این در‌ها را ببندید جزو متن نوحه یا روضه نیست. چون استاد ندیده بود، ببینید کار به کجا رفته است! ما کجا بودیم، الان به کجا رسیدیم!

مشکل مداحان امروز این است که استاد ندیده‌اند

امروز کار به جایی رسیده که برخی از مداحان با خالکوبی و لباس‌های نامناسب در جلسه می‌خوانند. دلیل این همان استاد ندیدن است؟

یک زمانی حاج منصور ارضی می‌خواند، جا نبود و وقتی جا نبود می‌گفت در‌ها را ببندید. بعد من روزی به جلسه‌ای رفتم دیدم مداح جوانی در حال خواندن است همان اشعار حاج منصور را هم می‌خواند و در حالی که یک سوم حسینیه پر هم نشده بود، وسط شعر می‌گفت در‌ها را ببندید! یعنی حتی نفهمیده بود این در‌ها را ببندید جزء متن نوحه یا روضه نیست.

این را ما نمی‌توانیم بگوییم اشتباه است بلکه باید علما و بزرگان بگویند. حرف ما خریدار ندارد؛ چون اگر ما بگوییم، می‌گویند به ما حسادت می‌کنند که ما بهتر می‌خوانیم! در گذشته یک بیت شعر را نباید از رو می‌خواندیم، باید حفظ می‌کردیم. من برای یک شعر اصفهان، مشهد و کاشان می‌رفتم؛ زیرا شعری نبود.

الان داخل گوشی‌ها پر از شعر است! حالا درست یا غلط شعر است و افراد هم در جلسات می‌خوانند. الان نعمت زیاد است، ولی اسراف می‌شود. متاسفانه بیش‌تر مشکل مداحان امروز این است که اکثراً استاد ندیده‌اند.

مداحان جوان حتماً باید استاد داشته باشند. البته باید اخلاق بیاموزند! یک زمانی آقای سازگار مجمعی راه انداخت، به او گفتند این مجمع خوب است، اما شما چند نفر را پیدا کنید که بیایند اخلاق بگویند، ایشان گوش نکرد. بعد همان‌ها شروع کردند و آقای سازگار را اذیت کردند. گفتم باید به آن‌ها اخلاق را یاد می‌دادید که با بزرگتر‌ها چطور رفتار کنند؟ مداحان باید یاد بگیرند، به کوچک‌تر‌ها احترام بگذارند، روی دست بزرگ‌تر نخوانند، با کوچک‌تر‌ها مدارا کنند! اینطور نیست که انسان همیشه جوان باشد، بالاخره شما هم پیر می‌شوید و دست روزگار شما را هم اذیت می‌کند!

در ایام مسلمیه در عرض یک شب، ۴ـ ۵ تا چهارپایه‌خوانی می‌کردم

شما به عزاداری مسلمیه خیلی اعتقاد دارید و من شنیدم در این سن و سال هم هرچه در توان دارید در این مراسم می‌گذارید. این علاقه از کجا ناشی شده است؟

البته همه ائمه در قلب و جان و روی سر ما هستند، ولی حضرت مسلم (ع) را خیلی دوست دارم! واقعاً اگر من در توانم بود، این سه شب مسلمیه بدون وقفه می‌خواندم. چهارپایه‌خوانی مشکل است، الان همه می‌گویند ما چهارپایه‌خوان هستیم، ولی الان تقریباً چهارپایه‌خوان نداریم. چهارپایه‌خوان یعنی استاد همه فن، کسی که بالای چهارپایه می‌رود باید همه چیز بداند؛ احکام، مساله، غزل پند، غزل مصیبت و نوحه‌های خوب.

من اینقدر به حضرت مسلم علاقه داشتم که در عرض یک شب، ۴ ـ ۵ تا چهارپایه برای هر جلسه می‌رفتم! ابتدا وقتی به بازار و صحن حضرت عبدالعظیم می‌آمدم سلامی می‌دادم، سپس در جلسات از سر بازار تا انتهای بازار می‌خواندم بعد برمی‌گشتم و دوباره به سر بازار می‌آمدم و در رسته‌ها می‌خواندم. بعضی‌ها که نمی‌شناختند می‌گفتند او برای خواندن آمده، ولی من یک حال دیگری داشتم! کسی با من حرف می‌زد و احوالپرسی می‌کرد اصلاً جواب نمی‌دادم و خودشان هم می‌دانستند که این سه شب نباید با فلانی حرف بزنیم.

یک سال به حج رفته بودم و در این ایام در منا و عرفات بودم، اما واقعاً به یاد حرم حضرت عبدالعظیم و عزاداری مسلمیه بودم، یعنی اینقدر دوست داشتم!

عزاداری مسلمیه تائیدیه برای محرم است

مسلمیه امسال متاسفانه شرایط بدی در شهرری رقم خورد. نظر شما در این خصوص چیست؟

هر چه جلوی مردم را سخت بگیرند، بدتر می‌شود، الان تمام زور روی جلسات است. در زمان تعطیلات همه به شمال می‌روند، چطور آنجا کرونا نیست، ولی اینجا هست! باید جلوی همه تجمعات را بگیرند. امسال هم نمی‌شد جلوی مردم را گرفت، زیرا تشنه مسلمیه هستند. شما اگر گرسنه باشید با چوب هم شما را بزنند، سراغ غذا می‌روید.

معتقدم در ایام زیارت مخصوصه و در حرم امام رضا (ع)، آقا ما را برای مسلمیه تایید می‌کند. در مسلمیه برای محرم تایید می‌شویم، زیرا ایشان نایب خاص ابی‌عبدالله (ع) است.

مداحی ذوق است، تجارت نیست

نگاه شما به نوکری سیدالشهدا (ع) چگونه است؟

یک تخته نئوپان را به یک نجار بدهید و بگویید یک صندلی بساز، بلد نیست و آن را خراب می‌کند، ولی به دست یک منبت‌کار بدهید، یک دکور زیبا برای شما درست می‌کند، چون ذوق و هنر آن را دارد. اکثر مداحان صبح‌ها نمی‌خوانند، چون سخت است، ولی من می‌خوانم. این ذوق است و دوست دارم. نوکری امام حسین (ع) در خون من است. نگاهم به مداحی هم همین است که یک ذوق است و باید با ذوق هم به آن نگاه کنی و به دنبال مادیات و تجارت نباشی.

مشخص کردن پاکت اشتباه است

برخی از مداحان مطالبه پول‌های هنگفت برای مداحی دارند. این رویه با آن نگاه شما همخوانی ندارد؟

معتقدم در ایام زیارت مخصوصه و در حرم امام رضا (ع)، آقا ما را برای مسلمیه تایید می‌کند. در مسلمیه برای محرم تایید می‌شویم، زیرا ایشان نایب خاص ابی‌عبدالله (ع) است.

این تجارت و کاسبی است و قطعا اشتباه است. البته این را هم باید بدانیم یک زمانی فردی زندگی‌اش خوب است، خوب هم خرج می‌کند، ولی وقتی به مداحان و جلسه سیدالشهدا می‌رسد، کم می‌گذارد. من برای جلسه‌ای به پاسداران می‌رفتم، به من اینقدر پول ندادند که من پول راننده آژانس را بدهم، اما من چیزی نگفتم! البته دفعه بعد که دعوت کردند، گفتم نمی‌آیم، زیرا آن فرد داشت، اما احترام نگه نداشت.

به آن بانی گفتم خانه تو قصر بود و پول هم داشتی، چرا همه جا خرج می‌کنی، ولی وقتی به ما می‌رسی، پول نمی‌دهی؟! برخی از مداحان این‌ها را می‌بینند بعد طی می‌کنند که اینقدر می‌گیریم! البته اشتباه است.

مثلاً از من می‌پرسند چقدر بدهیم؟ می‌گویم هر چقدر کرمت است، می‌گویند شما یک ربع خواندی! می‌گویم یک ربع خواندم یک ساعت وقت گذاشتم آمدم و یک ساعت هم باید وقت بگذارم برگردم، این‌ها حق‌القدم است. البته هیچ وقت اعتراض نمی‌کنم و طی هم نمی‌کنم.

متاسفانه امروز همه ادعا دارند

مداحی بزرگان و اساتید شما به چه صورت بود و چه تفاوتی با کار امروزی‌ها داشت؟

اولاً آن‌ها شعر‌های بی‌کیفیت نمی‌خواندند و زحمت می‌کشیدند تا شعر‌های بالا بخوانند که الان اگر آن شعر‌ها را بخوانیم بعضی‌ها معنا و مفهومش را نمی‌فهمند. الان مردم گوش نمی‌کنند. یک ذکر کوتاه می‌گویند و بعد هم شروع به خواندن می‌کنند، دیگر اینطور نیست که یک شعری بخوانند که مثلاً امام حسین برای چه شهید شد؟ یا اهل‌بیت چه می‌گویند و مقام آن‌ها چیست؟

در گذشته ما نوحه‌خوان، مرثیه‌خوان، مساله‌گو و خطیب به صورت جداگانه داشتیم. هر کدام راه خودشان را می‌رفتند، الان گوینده دارد شعر می‌خواند آن وقت مداح دارد حرف می‌زند. الان همه چیز به هم ریخته است. متاسفانه امروز همه ادعا دارند، در حالی که اکثراً هم ردیف‌های آوازی را نمی‌دانند. در پی این ندانستن اول، خواندن خود را با بانگ بالا شروع می‌کنند بعد در آن می‌مانند.

کاغذ دست گرفتن مداح زشت و بد بود

در طول این سال‌ها که نوحه‌خوانی می‌کنید، هیچ‌گاه کاغذ دست نگرفتید تا شعر بخوانید. چطور اشعار را حفظ می‌کنید؟

در گذشته ما نوحه‌خوان، مرثیه‌خوان، مساله‌گو و خطیب به صورت جداگانه داشتیم. هر کدام راه خودشان را می‌رفتند، الان گوینده دارد شعر می‌خواند آن وقت مداح دارد حرف می‌زند. الان همه چیز به هم ریخته است.

من وابستگی بسیاری به رادیو و ضبط صوت دارم. شعر‌ها را روی نوار به صورت دکلمه می‌خوانم، زمان خواب گوش می‌کنم و وقتی هم از خواب بیدار می‌شوم، گوش می‌کنم.

با این شیوه اشعار بسیاری را حفظ هستم. به ما یاد ندادند کاغذ دست بگیریم. اصلاً زشت و بد بود، اگر کاغذ دست می‌گرفتیم و همه ما را مسخره می‌کردند. من طوری روی اشعار تسلط دارم که می‌توانم شعر را از وسط به آخر، یا از اول به آخر و مدل‌های دیگر بخوانم و این در سینه من حک شده است.

شرکت در کلاس آواز برای مداحان عیب نیست

اشاره داشتید که مداحان باید ردیف آوازی بدانند. این آشنایی تا چه حد باید باشد و خود شما برای این امر چه کردید؟

من یک مقدار و به حد قدر و وسعم در کلاس آوازی شرکت کردم. مداحان دیگر نیز باید این آموزش‌ها را ببینند تا بدانند شعر به چه ردیفی می‌خورد و این عیب نیست. از اول بانگ بالا نگیرند، پرده پرده بالا بیایند تا بخوانند. اما صدایی داریم که از حنجره می‌آید، صدایی داریم که از سر می‌آید و. همه این‌ها با هم فرق می‌کند که یک مداح مسلط باید همه را بداند.

همین که بعد از ۷۲ سال مداحی هنوز صدایم باز است، بزرگ‌ترین عنایت است

در این سال‌هایی که توفیق نوکری امام حسین (ع) را دارید چه عنایاتی به شما شده است؟

عنایت از این بهتر که با این سن هنوز صدایم باز است و می‌توانم بخوانم. عنایاتی به من شده که نمی‌توانم بگویم، زیرا اگر بگویم یا تکفیر می‌شوم یا اینکه امامزاده می‌شوم [با خنده].

اینکه ۷۲ سال است می‌خوانم، اما هنوز سینه‌ام باز است، بزرگ‌ترین عنایت است و همین را از امام حسین می‌خواهم. خیلی از هم‌دوره‌ای‌های ما یا رفتند یا اینکه خانه‌نشین هستند. من فقط دوست دارم نوکر باشم، همه دنیا به من بگویند بَه‌بَه یا بگویند اَه‌اَه برایم فرقی ندارد! اگر ارباب یک اشاره بکند، مرا بس است!

از عنایت‌هایی که به من شده است به خصوص عنایت امام جواد (ع) نمی‌توانم تعریف کنم، «هر که را اسرار حق آموختند/ مُهر کردند و دهانش دوختند» عقیده‌ام این است که همه‌کاره ما ارباب است و هیچ چیزی هم تا الان از کسی نخواستم و هر وقت هم کارم گیر می‌کند، ضریح ارباب را می‌گیرم و سرم را بالا می‌آورم و می‌گویم این‌ها را می‌خواهم و پیش کسی هم نمی‌روم. همیشه هم نمی‌روم. اگر گِره خیلی محکم باشد سراغشان می‌روم و برای هر چیزی سراغشان نمی‌روم.

پیرغلامی که در خواب و بیداری روضه‌خوان ارباب است

یعنی زمانی که دلتان بگیرد برای خودتان روضه امام حسین (ع) می‌خوانید؟

من فقط دوست دارم نوکر باشم، همه دنیا به من بگویند بَه‌بَه یا بگویند اَه‌اَه برایم فرقی ندارد! اگر ارباب یک اشاره بکند مرا بس است!

خدا می‌داند من وقتی سرم را زمین می‌گذارم و می‌خوابم، فقط روضه می‌بینم یا روضه می‌خوانم یا دنبال آدرس روضه می‌گردم، یا برای من می‌خوانند و من به عنوان مستمع گریه می‌کنم.

حتی زمانی که بیدار می‌شوم تا آب بخورم، دوباره که می‌خوابم مانند دیدن سریال، دنباله خواب را می‌بینم. یعنی وقتی می‌خواهم بخوابم از اول تا پایان خوابم، خواب روضه می‌بینم. سراغ چند عارف هم رفتم و گفتند این خوب است نگذار این را از تو بگیرند. گفتم دیگر توانش را ندارم، دارم به هم می‌ریزم هم بیرون و هم در خواب روضه می‌شنوم که گفتند این را به تو عنایت کرده‌اند کفران نعمت نکن!

مداحان جوان حرف گوش نمی‌کنند

این روز‌ها با رسم پیش‌منبری ارتباط بزرگ‌تر‌ها با هیأت‌های جوان بیش‌تر شده است. این رویه تا چه حد اثرگذار است؟

قواعد پیش‌منبر این است، اول شما باید یک غزل‌پند بخوانید. در این غزل باید به مستمعین پند بدهید که مردم راه شما این است، ارباب از ما این را می‌خواهد، بعد غزل مصیبت می‌خوانید. غزل‌مصیبت همان مرثیه است و بعد هم روضه می‌خوانید. اما اول باید حتماً غزل‌پند بخوانید و برای مردم چیزی بگویید که وقت آن‌ها گرفته نشود، فردا باید جواب دهید که شما وقت مردم را گرفتید.

رفقایی که من می‌شناسم حاج محمود کریمی، برادران طاهری، حنیف طاهری، سیدمجید بنی‌فاطمه، پویانفر و ... وقتی حرفی می‌زنم، گوش می‌کنند، خودشان هم می‌گویند بگو. البته من کسی نیستم که بخواهم به آن‌ها درس بدهم، ولی می‌گویند از گذشته بگو.

در خصوص دیگر مداحان و اینکه تصور شود با این ارتباط چیزی تغییر می‌کند و خطایی اصلاح می‌شود، اثرگذار نیست. حرف گوش نمی‌کنند و کاری را که گفته می‌شود، انجام نمی‌دهند، چون برای آن‌ها صرف نمی‌کند. وقتی خودش را بالا می‌داند به او بگویند پایین بیا و به حرف گوش کن، این کار را نمی‌کند. فرد باید خیلی خاضع باشد که حرف دیگری را گوش کند.

ما در گذشته در جلسه مداحان چیزی یاد می‌گرفتیم، ولی الان من به جلسه هفتگی خانه مداحان نمی‌روم، چون چیزی یاد نمی‌گیرم. آقا در این جلسه نوحه‌ای می‌خواند و چنان تحریر می‌زند که انگار عروسی است. وقتی هم به او بگویید قبول نمی‌کند. امر به معروف و نهی از منکر، زمانی واجب است که حرف شما را گوش کنند، ولی وقتی حرف شما را گوش نمی‌کنند باید تقیه کنید.

نوکر امام حسین نباید در راه تخمه بخورد، نباید ساندویچ بخورد، نباید زیاد قَهقهه بزند، در جلسات با هم بحث و جدل نکند، باید مراعات کند و رنگ و بوی امام را داشته باشد. این‌ها برای اقشار دیگر عیب نیست، اما برای نوکر امام حسین عیب است.

باید بدانیم ما تنها نوکر نیستم، آن کسی که سینه می‌زند از من بیش‌تر نوکر است، اگر او نباشد من نیستم، آن کسی که پای منبر می‌نشیند و گریه می‌کند، اگر نباشد من نیستم، پس همه نوکر هستند. کفش هم رویه و هم زیره دارد، هر دو باید با هم هماهنگ باشند، شما فقط با زیره که نمی‌توانید راه بروید یا فقط با رویه که نمی‌توانید راه بروید.

جمعیت زیاد یک مداح جای افتخار، مسئولیت دارد

اینکه مداحی جمعیت داشته باشد، ارزش است؟

باید بدانیم ما تنها نوکر نیستم، آن کسی که سینه می‌زند از من بیش‌تر نوکر است، اگر او نباشد من نیستم، آن کسی که پای منبر می‌نشیند و گریه می‌کند اگر نباشد من نیستم، پس همه نوکر هستند.

این ارزش نیست، بلکه مسئولیت بیش‌تر است. جوان‌ها مانند کبوتر هستند که به هر طرفی می‌روند، ولی آن کسی که دنبال‌کننده بیش‌تری دارد باید بداند که مسئولیتش بیش‌تر است. «هر که بامش بیش‌تر، برفش بیش‌تر» آن‌هایی که جمعیت بیش‌تری دارند به آن‌ها چه می‌دهند؟ باید یک نفر را بیاورند تا به آن‌ها اخلاق یاد بدهد. این‌ها جوان هستند به آن‌ها فهم باید یاد داد.

در این محرم هم به مداحان توصیه می‌کنم روضه باز نخوانند هم به خود و هم به پامنبری‌های خود اجحاف می‌کنند. حق این است وقتی روضه باز خوانده می‌شود و از مصیبت‌های کربلا واضح سخن گفته می‌شد افراد باید جان دهند. آیا این اتفاق می‌افتد؟ پس زمانی که این چنین نیست، روضه باز نخوانند و اشاره‌ای به مصیبت‌های کربلا کنند.

زیارت عاشورا توام با دعای علقمه بخوانید

توصیه شما به هیأتی‌ها و عزاداران حسینی در این ماه محرم چیست؟

در این محرم هم به مداحان توصیه می‌کنم روضه باز نخوانند چون هم به خود و هم به پامنبری‌های خود اجحاف می‌کنند. حق این است وقتی روضه باز خوانده می‌شود و از مصیبت‌های کربلا واضح سخن گفته می‌شد افراد باید جان دهند. آیا این اتفاق می‌افتد؟

من توصیه می‌کنم اگر می‌خواهید این بلای جانسوز برود باید روضه امام حسین برپا کنید. نمی‌گویم روضه‌خوان دعوت کنید. در خانه‌تان زیارت عاشورا بخوانید، یک آه برای امام حسین بکشید.

هر روز زیارت عاشورا بخوانید. اگر دیگر بلا دیدید! البته به شرطی که دعای علقمه را بعد از آن بخوانید. فردی می‌گفت من زیارت عاشورا را می‌خوانم چرا اینقدر گرفتارم؟ می‌گویم خودت خواستی! در عاشورا چه می‌خوانید؟ معنایش را ببینید. حتماً بعد از زیارت عاشورا دعای علقمه را بخوانید.

به جای اینکه گوشی دست‌تان بگیرید و چیز‌های مبتذل ببینید یا تا سحر تلویزیون تماشا کنید، زیارت عاشورا بخوانید. از خدا به حق عاشورا بخواهید که این بلا را رفع کند، حتماً این اتفاق می‌افتد.

منبع: فارس

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.