به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نوشتافزار در دوره قاجار، زیاد مصرف عمومی و گسترده نداشت و اغلب فقط برای کتابت اسناد یا امور تجاری یا نگارش نامه استفاده میشد. در آن روزگار باسوادها و میرزابنویسهایی که خوشخط هم بودند، کم بودند و عزیز. اصلا میرزابنویسی، خودش شغل بود و حقوق خوب میدادند برایش. جالب اینکه «میرزا» پیش از آنکه لقبی برای شاهزادگان قاجار شود در میان عامه مردم لقبی محترمانه بود برای کسانی که سواد خواندن و نوشتن داشتند.
بیشتر بخوانید
نوشتافزار اصلی ایرانیها هم قلم نی بود که انواع ضخیم آن را برای خطاطی به کار میبردند و نازکترها را برای کتابت و تحریر. قلم، ارزان و فراوان بود و نوع دزفولیاش مرغوبترین بود. البته این قلم نی دزفولی که هنوز هم مشهور است، همینطوری مشهور نشده، بلکه دزفولیها طی گذر زمان و نسل به نسل، شیوهای برای پرورش بهتر نی از طریق میزان آبیاری و فصل برداشت و... یافتهاند که نتیجهاش شده بهترین قلم نی دنیا، قلم دزفولی.
قلم نی ذزفولی از دیرباز میان خوشنویسان و کاتبان جهان اسلام شناخته شده است. این قلم منحصربهفرد ایرانی بهقدری پُرطرفدار است که تقلبیاش را هم زدهاند!
خیلیها نمیدانند که انواع اعلاء قلم دزفولی که به قلم استخوانی مشهور است، روزگاری به کشورهای خاورمیانه هم صادر میشد و حتی آوازهاش تا هندوستان رفته بود. این از قلم ایرانیها؛ میماند جوهر یا همان مُرکب که دستساز بود و بنا به شیوه سنتی و قدیمی از طریق جوشاندن آب با دوده روغنی چراغ یا بخاری هیزمی و افزودن مواد مختلفی نظیر زاج سفید و صمغ گیاهی و... تهیه میشد و ارزان و در دسترس بود. آخر سر هم کاغذ لازم بود که این یکی وارداتی بود و از امپراتوری عثمانی و روسیه میآمد یا از مرزهای جنوبی و از مستعمرات بریتانیا؛ انواع مرغوبش برای کارهای رسمی و دیوانی بود و انواع ارزانتر برای مصرف مردم عادی. در این میان، دوات یا همان ظرف مرکب هم بود که ایرانیها خودشان میساختند و همین دواتسازان یا دواتگران بودند که چون کار با فلز به روش سرد و چکشکاری را بلد بودند، بعدها زدند در کار سماورسازی و واژه دواتگری ـ که امروزه به معنای سماورسازی است ـ از همین جا آمده است.
در دوره قاجار، قلم فلزی سوغات فرنگ بود، ولی دوات (ظرف مرکب) را ایرانیها خودشان میساختند
از اواسط دوره قاجار و در عهد ناصری، قلمهای اروپایی به ایران آمد که سر فلزی و بدنه چوبی داشت و امروزه هنوز هم برای طراحی و نقاشی کاربرد دارد و به «قلم فرانسه» مشهور است. اروپاییها قلم پَر را که رها کردند، قلم فلزی را برداشتند و با اختلاف کم، این قلمها به ایران هم رسید؛ ابتدا هدیه خارجیها بود به شاهزادگان قاجار و بعد استفاده از آن در میان اهل قلم رواج یافت. مداد کجا بود؟ بر خلاف تصور رایج، مداد که از قرن ۱۶ میلادی اختراع شده بود در ایران نایاب بود و ناصرالدین قاجار، یکی از اولین ایرانیانی بود که مداد داشت و با آن نقاشی هم میکرد. خیلی طول کشید تا مداد میان ایرانیها محبوب شود و چون اثر آن به مرور کمرنگ یا پاک میشد، برای نوشتن اسناد هم مناسب نبود.
جالب اینکه پیش از مداد و خودکار، اول خودنویس به ایران آمد. البته خودنویسها در حال تکامل بودند و در ایران محبوب نبودند. تا اواخر دوره قاجار و همچنین در دوره پهلوی اول، همچنان خودنویس، سوغات فرنگ بود و گران بود و فقط در دست رجال ثروتمند دیده میشد. تا اواخر دوره پهلوی اول ایرانیها با همان قلم فلزی یا مدادهای وارداتی از آلمان و ترکیه مینوشتند و کاغذ هم از روسیه و آلمان و سوئد و رومانی وارد میشد.
تولید خودکار بیک در ایران، استفاده از نوشتافزار مدرن را در ایران رایج کرد
از دهه ۳۰ شمسی خودنویسها دیگر پیشرفت کرده بودند و وسیله راحتی برای نوشتن بودند و جوهر پس نمیدادند. در همان دوره این قلمهای نوظهور از انواع آلمانی و فرانسوی و آمریکایی به صورت انبوه وارد ایران شدند؛ البته که گران بودند. نخستین تلاشها برای تولید خودنویس یک برند آلمانی هم در ایران شکست خورد و خودنویس ارزان نشد. البته تولید مدادهای آلمانی در ایران نیز قبلا چنین شکستهایی را تجربه کرده بود؛ مشکلات بود و امکانات و توان فنی کافی نبود. یک نمونه اینکه تولید مدادهای برند «سوسمارنشان» در ایران چون کیفیت کافی را نداشت، کارخانهاش به ورشکستگی رسید.
خودکار در ایران داستانی دیگر داشت. «علیاکبر رفوگران» در سال ۱۳۴۲ شمسی با هماهنگی کارخانه بیک فرانسه خودکاری را در ایران تولید کرد که به چشم ایرانیها خوش آمد؛ استفاده و حمل آن راحت بود و وسیله کارآمدی بود و نشانه باسوادی هم بود البته. هماهنگی برای تولید خودکار بیک هم با سفر وی به فرانسه و دیدار با مدیر کارخانه بیک و ارائه یک پیشنهاد شجاعانه ممکن شد؛ «یک ماشین تزریق پلاستیک از آن که اضافه دارید به اضافه یک قالب خودکار دستدوم به من بفروشید و پولش را همین الان بردارید. من این دستگاهها را به تهران میبرم و اگر توانستم تولید را به سطحی برسانم که مورد رضایت شما باشد، اجازه تولید خودکار بیک در ایران را به من بدهید. اگر نتوانستم ماشین تزریق را نگه میدارم و قالب را به شما بر میگردانم تا سر فرصت به هر کسی خواستید بفروشید و بعدا پولش را به من بدهید».
جالب اینکه نام خودکار را هم او «خودکار» گذاشت! بنا به روایت خودش نخستینبار در پاسخ پدرش که پرسیده بود این قلم جدید چگونه کار میکند و جوهر را چگونه داخل آن میریزند، گفته بود: «نیازی به ریختن جوهر ندارد و این وسیله بهطور خودکار عمل میکند».
رفوگران، کارخانهای با ۱۰۰ کارگر در شرق تهران تأسیس کرد که به جای سالی ۲ میلیون که قول داده بود سالی ۴ میلیون خودکار تولید کرد و اینطوری شد که خودکار بیک که قیمت وارداتیاش ۹ ریال بود در ایران تولید شد با قیمت ۵ ریال. وی کارخانه مداد «سوسمارنشان» را هم دوباره در ایران راهاندازی کرد.
یک مغازه فروش نوشتافزار در اوایل دهه ۵۰ شمسی
در دهه ۴۰ شمسی نوشتافزار بخشی از نیاز روزمره مردم شده بود و به این ترتیب در سال ۱۳۴۵ شمسی نخستین کارخانه نوشتافزار ایران در جاده مخصوص کرج تأسیس شد؛ شعبهای از کارخانه پلیکان آلمان بود و ابتدا جوهر خودنویس و کاغذ کاربن تولید میکرد و بعدها انواع جوهر، خودکار، مداد، پاک کن و... را هم به محصولاتش افزود. نخستین کارخانه کاغذسازی ایران نیز در سال ۱۳۴۴ پایهگذاری شد و ۲ سال بعد کارخانه «کاغذ پارس» برای تولید کاغذ از تفاله نیشکر در هفتتپه خوزستان از راه رسید تا از واردات کاغذ، کمی کاسته شود. بعد هم کارخانههای دیگری از راه رسیدند و در دهه ۵۰ یک کارخانه بزرگ کاغذسازی در گیلان راهاندازی شد؛ کارخانهای دولتی با نام «مجتمع صنایع چوب و کاغذ ایران یا همان «چوکا» که تیم فوتبالی هم به نام چوکای تالش داشت. با این حال تا پیش از انقلاب اسلامی بخش عمده نوشتافزار و کاغذ ایرانیها وارداتی بود.
انواع نوشتافزار بخش مهمی از نوستالژی دهه شصت در ایران محسوب میشود
در دهه ۶۰ بهدلیل شرایط اقتصادی ناشی از جنگ تحمیلی و البته چون نوشتافزار و کاغذ جزو نیازهای اساسی کشور بود، کاهش واردات و افزایش تولید داخلی در دستور کار قرار گرفت. در آن شرایط، تأمین نوشتافزار با دشواری روبهرو بود و جالب اینکه محصولات برندهای بیک، استدلر ایران و پلیکان ایران به همراه مدادهای کارخانههای «پارس مداد» و «پارس تحریر» که در دهه ۶۰ تأسیس شدند در کنار کیفیت پایین کاغذ دفترهای مشق تبدیل شدند به بخش مهم نوستالژی دهه شصتیها. کیفیت دفترهای مشق در دهه ۶۰ در حد کاغذ کاهی زردرنگ و زبر بود و دفتر با برگهای سفید و نرم کمیاب و آرزو بود برای محصلان. وضعیت پاککن و مداد قرمز هم تعریفی نداشت و در مقاطعی بهناچار از خارج وارد شدند. اغلب خودکارهای تولید داخل در آن دوره نشتی داشتند و خلاصه بساط نوستالژی و خاطرهبازی جورِ جور بود!
دهه ۷۰ دوره خوبی برای نوشتافزارهای ایرانی نبود. با افزایش واردات، انواع نوشتافزار آلمانی و اسپانیایی و ترکیهای در ایران فراوان شدند و وطنیها از رقابت بازماندند. البته در این دوره تلاشهایی برای افزایش تولید کاغذ باکیفیتتر در ایران انجام شد و کارخانههای جدیدی از راه رسیدند؛ از جمله کارخانه بزرگ «صنایع چوب و کاغذ مازندران». در دهه ۸۰ نیز وضعیت بهتر نشد و چینیها و کرهایها با اجناس ارزان از راه رسیدند و بازار نوشتافزار ایران قبضه شد. وضعیت همینطوری ماند تا دهه ۹۰.
پس از حدود ۳ دهه واردات گسترده، با راهاندازی نهضت تولید نوشتافزار ایرانی و اسلامی بالاخره ایران یکی از تولیدکنندگان مهم نوشتافزار شد
از اوایل دهه ۹۰ و هنگامی که بازار نوشتافزار ایران در قبضه کالاهای چینی و کرهای و آلمانی بود، نهضتی در ایران راهافتاد برای تولید نوشتافزار ایرانی که انگیزه و فرصتهای بزرگ اقتصادی ایجاد کرد برای آن که ایرانیها به میدان بیایند. موضوع این بود که انواع نوشتافزار با طرحهای نامناسب و ناهمخوان با فرهنگ ایرانی به کشور وارد میشد که همین موضوع در چارچوب تهاجم فرهنگی، حساسیتبرانگیز شد و در مقابل قرار شد نوشتافزار ایرانی و اسلامی تولید شود. در نیمه نخست دهه ۹۰ برندهای ایرانی از راه رسیدند، ولی تولید همچنان پایین ماند؛ تازه اول کار بود و طول میکشید تا محصولات ایرانی بازار را بگیرند! بهویژه آن که آن سالها میزان واردات نوشتافزار به ۹۰ درصد نیاز کشور هم میرسید؛ البته نوشتافزار بهعنوان یک مجموعه بزرگ از اقلام نوشتار، طراحی، نقاشی و مهندسی.
از سال ۱۳۹۵ برندهای جدید ایرانی بهتدریج شناخته شدند و شرایط تغییر کرد و واردات کاهش یافت. تا سال ۱۳۹۸ نیز وضعیت در حوزه تولید و مصرف نوشتافزار داخلی بهبود یافت و حدود ۱۵ میلیون دانشآموز ایرانی از میان بیش از ۶۰ برند داخلی قدرت انتخاب داشتند؛ اینطوری بود که حوزه نوشتافزار به یکی از نمونههای موفق برای رونق تولید داخلی تبدیل شد. از همه معروفتر خودکارهای ایرانی هستند که چند سالی است زیاد شدهاند در دست همه و حتی به کشورهای همسایه نظیر عراق و افغانستان و ترکمنستان و آذربایجان صادر میشوند.
اعداد و ارقام نشان میدهد بازار نوشتافزار یک فرصت اقتصادی بزرگ برای کارآفرینان ایران است؛ بازاری که منتظر ایرانیهاست!
از زمان شیوع کرونا به دلیل تعطیلی مدارس و رونق تحصیل مجازی فروش نوشتافزار کاهش یافته، اما رقابت بین ایرانیها و خارجیها هنوز داغ است و به نفع ایرانیهاست. حالا از حدود ۴۰ برند مطرح در بازار نوشتافزار ایران ۲۰ برند ایرانی هستند و در حوزه تولید اقلام اصلی نوشتافزار یعنی مداد و خودکار و دفتر، ایرانیها گوی سبقت از خارجیها ربودهاند؛ به گفته رئیس اتحادیه فروشندگان نوشتافزار و لوازم مهندسی تهران: «سهم تولید داخلی نوشتافزارها نظیر خودکار، مداد، تراش و پاککن از ٢٠ درصد به ٨٠ درصد رسیده است». با این حال وقتی مجموعه گسترده نوشتافزار از جمله لوازم نقاشی و مهندسی را در نظر بگیریم، سهم برندهای ایرانی در ارزیابیهای مختلف بین ۲۰ تا ۵۰ درصد برآورد میشود. خبر خوبِ دیگر اینکه در حوزه دفتر، تمام برندهای مطرح در بازار ایرانی هستند و فقط حدود ۲ درصد بازار ایران در اختیار کالاهای خارجی است.
حالا پس از چند دهه طولانی و پُرفراز و نشیب در حوزه نوشتافزار، ایران کشوری است با نیاز سالانه ۱۵۰ میلیون جلد دفتر، ۳۶۰ میلیون عدد مداد و ۵۰۰ میلیون عدد خودکار؛ بازار چند هزار میلیارد تومانی نوشتافزار در ایران منتظر ایرانیهاست.
منبع: فارس
انتهای پیام/
ضمن تشکر بابت زحماتتون
لطفا اسم دزفول رو درست بنویسید
دزفول درسته نه دذفول
مشکل مملکت ما همین دو دستگی هست
و متحد نیستن