سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای کمتر شنیده شده از حج خونین سال ۶۶/اذعان شرطه‌ عربستانی: می‌خواهیم خون به‌پا کنیم

روایت حاج صادق آهنگران از حج خونین سال ۶۶ به مناسبت ماه ذی‌الحجه سالروز کشتار حاجیان توسط مأموران آل‌سعود را بخوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛«روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند.»، این جمله کوتاه برشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۹۳ در خصوص اهمیت نام و یاد شهدا است.

آن سال در مکه بودم. در بعثه‌ی رهبری مشغول خواندن شعری بودم که یکی از دوستانم آمد و گفت: «حاج صادق امروز اوضاع غیرعادی است. سعودی‌ها مثل هر سال نیستند.» بلافاصله فؤاد کریمی آمد و گفت: «من از شرطه‌ها پرسیدم که چه خبر است؟ برای اینکه به من مشکوک نشوند، گفتم که عراقی هستم و می‌خواهم با شما همکاری کنم. آن‌ها پوزخندی زدند و گفتند که ما خودمان امسال می‌خواهیم خون به‌پا می‌کنیم.»

در بعثه‌ی رهبری برنامه‌ریزی شده بود که جانباز‌ها در راهپیمایی، چند صف عقب‌تر باشند و عده‌ای از جوانان تنومند و جسور جلوی صف حرکت کنند که اگر درگیری شد، آن‌ها صف را بشکنند و بقیه جلو بروند.

به سمت جلو رفتم. هنوز چند دقیقه از شعار دادن آقای مرتضایی‌فر که می‌گفت: «الموت الآمریکا، الموت الاسرائیل» نگذشته بود که نیرو‌های سعودی درگیری را شروع کردند و به راهپیمایان تیراندازی می‌کردند. ما صف اولی‌ها به سرعت به‌طرف سعودی‌ها حرکت کردیم تا عقب بروند. آن‌ها ترسیدند و عقب‌نشینی کردند. من فریاد می‌زدم، می‌گفتم کسی نترسد که یک‌دفعه یک شرطه با باطوم به سرم زد و سرم غرق خون شد. توجهی نکردم و کارم را ادامه دادم.

سعودی‌ها با گلوله و آب جوش و باطوم و سنگ تلاش می‌کردند ایرانی‌ها را پراکنده کنند. محل درگیری ما زیر پل حجون بود. از جانم گذشته بودم. حین سنگ‌اندازی به طرف مأموران آل‌سعود، دیدم یکی از حجاج ایرانی را از بالای پل به پایین انداختند. عده‌ای زیر دست و پا افتادند و کشته شدند. پلیس عربستان دست از تیراندازی برنمی‌داشت.

تلاش کردم هر طوری هست از معرکه فرار کنم. یک وانت در نزدیکی‌ام بود. چند لحظه پشت وانت رفتم و اوضاع را بررسی کردم. پیرزنی را دیدم که تلاش می‌کرد خودش را از آن محل دور کند، اما با هجوم مهاجمان به زیر دست و پا رفت.

از پشت ماشین پایین آمدم و با هر زحمتی که بود، خودم را به کوچه‌ای فرعی رساندم و به طرف هتل محل اسکانم حرکت کردم. وقتی درگیری شروع شد، حجاج فلسطینی و لبنانی نهایت محبت را در حق حجاج ایرانی انجام دادند و هتل‌هایشان را به روی آن‌ها باز کردند تا ایرانی‌ها به آنجا پناه ببرند. در آن درگیری نزدیک به ۳ نفر از حجاج ایرانی شهید و حدود ۶ نفر از نیرو‌های سعودی کشته شدند. بعد از این حادثه این شعر را چند جا خواندم:

مکه شد کربلا واویلا، زجور اشقیا واویلا

منبع: کتاب با نوای کاروان

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۷:۳۷ ۳۰ تير ۱۴۰۰
همه دوست داریم حج بریم و خانه خدا را ببینیم ارزوی همه هست ولی این حج که زیر ظلم و ستم هست نریم بهتره با پول این حج که به عربها میدیم جنگ یمن و خرید جنگ افزار برا کشتن انسانها کمک به گروهای تروریستی داعش و خوش گذرانیهای حکومت سعودی این پول حج را باید برا فقرا برا جهازیه دختر خانمها برای ازدواج جوانان برای کسایی که نیاز دارند صرف کنیم که ثوابش هزار برابر بالاتر حج‌ هست
ناشناس
۰۵:۰۱ ۳۰ تير ۱۴۰۰
لعنت بر این وهابی های مزدور …
ناشناس
۰۰:۰۴ ۳۰ تير ۱۴۰۰
لعنت به آل سعود
لعنت به آمریکا
لعنت به رژیم صهیونیستی
ناشناس
۲۳:۴۱ ۲۹ تير ۱۴۰۰
لعنت به ال سعود