به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار میدهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور میکند.
بیشتربخوانید
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
امروز به سراغ موسیقی تیتراژ یکی از سریالهایی رفتیم که یقیناً در آمار پربینندهترین مجموعههای تلویزیونی جزو اولینهاست و تا هر زمانی هم که دست اندرکاران رسانه ملی برای پخش چندباره آن از شبکههای مختلف تلویزیون اقدام کنند، قطعاً محبوبیت خود را از دست نخواهد داد. محبوبیتی مثال زدنی که به واسطه یک زوج هنری در مقام کارگردان که البته یکی از آنها دارفانی را وداع گفته و جمعی از بهترینهای بازیگری توانست تبدیل به سریالی تاریخ ساز شود که در اواسط دهه هفتاد چهارشنبهها از شبکه دو مهمان خانههایی میشد که رفاقت و مهربانی در آن خیلی اوضاع بهتری از حالا داشت.
سریالی که از همان ابتدا به بینندهاش نشان داد که آمده تا نوآوری کند و طرحی نو در اندازد، همان جایی که صدای مخملین مرحوم خسرو شکیبایی روی تصاویری از خانههای یک شهر آغازی را نوید میدهد که قطعاً حرفهای تازهای برای گفتن دارد. و اتفاقاً از همین جا یک تیتراژ برآمده از یک قصه آغاز میشد: «به نظر من یه خونه هرجایی میتونه باشه، میتونه بالای یه ساختمون بلند باشه، میتونه تو یه کوچه قدیمی که زیر یه بازارچه هست یاشه، میتونه بزرگ یا میتونه کوچیک باشه، میتونه برای هرکی مفهومی داشته باشه، یا هر رنگی داشته باشه، میتونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه، میتونه رنگ قرمز یا به رنگ …، ولی من یعنی بهتر بگم ما، معتقدیم خونه هرچی که باشه، باید سبز باشه بله سبز و همیشه سبز»
سریال «خانه سبز» یک مجموعه تلویزیونی دهه هفتاد به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام است که پس از پخش موفقیتآمیز و چشمگیر سریال «همسران» از این زوج هنری در سال ۱۳۷۵ توانست به موفقیت خیره کنندهای برسد که تا سالها رکورد مخاطبان تلویزیون را با تعداد بینندگان این مجموعه نگه داشت و تبدیل به اثر تاریخی شد که بی گمان شکل و شمایل جدید داستان پردازی و روایتش به عنوان یک اتفاق جدید در عرصه سریال سازی تبدیل به یکی از مهمترین مولفههای جذب مخاطب شد. مولفهای که بی هیچ تردیدی خسرو شکیبایی و دیگر بازیگران اثر به همراه موسیقی تیتراژ و دیگر جزییات نقش تعیین کنندهای در آن ایفا کردند.
داستان این مجموعه روایت ساکنان یک خانه (همان لوکیشن معروف سریال همسران در محله سعادت آباد تهران) است که همه با هم نسبت خانوادگی دارند و در کنار یکدیگر ماجراهای گوناگونی را با محوریت یک زوج وکیل تجربه میکنند که این بار با حال و هوایی متفاوتتر از سریالهای این چنینی پیش روی مخاطب قرار گذاشته است. شرایطی خیالانگیز که با موسیقی بهرام دهقانیار و تیتراژ ابتدایی کار با صدای مرحوم شکیبایی و موسیقی پایانیاش به خوانندگی علی تفرشی جلوهای جدید را پیش روی موسیقی تیتراژ آن سالهای تلویزیون قرار داده و تبدیل به یکی از ارکان مهم تغییر مسیر ساخت موسیقی تیتراژ در مجموعههای تلویزیونی شد.
خسرو شکیبایی، مهرانه مهین ترابی، رامبد جوان، آتنه فقیه نصیری، داریوش اسدزاده، حمیده خیرآبادی، اکرم محمدی، آرش نادی، فرخ نعمتی، اسماعیل محرابی، حبیب رضایی، فخرالدین صدیق شریف و برخی دیگر از هنرمندان گروه اصلی بازیگران این سریال را تشکیل میدادند که در هر قسمت نیز به فراخور قصه داستان بازیگران مهمان نیز به کار اضافه میشدند.
اگرچه درباره ابعاد مختلف این سریال به لحاظ گفتارهای اجتماعی و روانشناسانه آن در بستر یک خانواده ایرانی تاکنون مقالهها و نقدها و مصاحبههای متعددی با عوامل این سریال ماندگار منتشر شده، اما موسیقی تیتراژ این مجموعه یکی از خاطره سازترین و ماندگارترین موسیقی هاست که به واسطه هوشمندی گروه کارگردانی و صد البته حضور فرد متخصصی به نام بهرام دهقانیار که ید طولایی در ساخت موسیقی تیتراژهای خاطره ساز دارد و در گزارشهای بعدی نیز به برخی دیگر از آثار او پرداخته خواهد شد، شرایط ویژهتری را برای این کار فراهم کرد که همچنان تازگی خود را حفظ کردهاند.
از جذابیتهای کلامی موسیقی ابتدایی تیتراژ سریال با صدای خسرو شکییابی که بگذریم، موسیقی تیتراژ انتهایی سریال با مطلع «سبز سبزم ریشه دارم، من درختی استوارم …» نیز دربرگیرنده جذابیتهای شنیداری جالب توجهی است که در آن روزگار و معرفی محدود خوانندگان فعال موسیقی پاپ که همانند این سالها تا این حد حضور جدی نداشتند، چارچوب جدیدی را برای شنوندگان تعریف کرد و آن معرفی رسمی یک خواننده به نام علی تفرشی بود که تا زمان تهیه و تولید این تیتراژ به عنوان یک هنرمند معتبر در گروهها و ارکسترهای معتبر موسیقی به عنوان خواننده گروه کر یا نوازنده کمانچه حضور داشت اما آنچنان میان طیف مخاطبان آشنا نبود، شرایطی که برای این خواننده حکم ورود به یک فضای جدید حرفهای به واسطه توانمندیهای آهنگسازی بهرام دهقانیار و پیشینه علمی اش در عرصه خوانندگی را پیدا کرد.
علی تفرشی کنسرتهای متعددی را با گروه موسیقی پاپ خود در شهرهای مختلف و ارکستر سمفونیک به رهبری منوچهر صهبایی، نادر مشایخی، محمد بیگلری پور، نادر مرتضی پور و مجید انتظامی اجرا کرده است. او همچنین برای فیلمهای زیادی خوانندگی و نوازندگی کرده که از شاخصترین آنها میتوان آثار و فیلمهایی به آهنگسازی بزرگانی چون فردین خلعتبری، احمد پژمان، کارن همایونفر، کامبیز روشنروان، فرهاد فخرالدینی، مجید انتظامی و محمدرضا علیقلی اشاره کرد. از تفرشی تاکنون آلبومهایی با نامهای: دیوانه شو، شمارش، تو کجائی همه عشق و تردید در بازار موسیقی عرضه شده است.
وی چندی پیش بود که با حضور در برنامه تلویزیونی «دورهمی» در پاسخ به پرسش مهران مدیری درباره حضورش در موسیقی تیتراژ «خانه سبز» گفت: در آن سالها مرسوم نبود تیتراژ سریالها با صدای خواننده به روی آنتن برود و بعد از اینکه کار ساخته شد تا چند وقت اثری از صدای من نبود تااینکه در روز نیمه شعبان بهرام دهقان پور با من تماس گرفت و دوباره برای ضبط تیتراژ رفتیم و بعد از مدتها که صدای من پخش شد، هیچ اسمی از من تو تیتراژ برده نشده بود و مردم دنبال صدای خواننده میگشتند، تا اینکه بعد از سریال «خانه سبز» کم کم اجرای خواننده به روی تیتراژ مرسوم شد.
بیژن بیرنگ یکی از کارگردانان سریال «خانه سبز» هم چندی پیش بود در گفتگو با یکی از برنامههای «گاما فیلم» شبکه تلویزیونی «آی فیلم» درباره انتخاب خواننده موسیقی تیتراژ سریال «خانه سبز» گفت: «در نشستی که با آقای بیرنگ و شکیبایی داشتیم، تصمیم گرفتیم ادامه مصرع «سبز سبزم ریشه دارم» را با توجه به مضمون سریال ادامه دهیم. شعر را هرطوری بود تمام کردیم و قرار شد آقای شکیبایی آوازخوانی تیتراژ را برعهده بگیرد، خدا را شکر صدای آقای شکیبایی آنقدر بد بود که هیچکدام از ما رضایت ندادیم ایشان آوازخوان این سریال باشند! در نهایت آقای علی تفرشی که دوست آقای دهقانیار بود تیتراژ سریال را برای ما خواندند که همگی رضایت داشتیم.»
بهرام دهقانیار آهنگساز سریال خانه سبز نیز درباره انتخاب علی تفرشی بهعنوان تیتراژ این مجموعه پرطرفدار گفته بود: وقتی شعر تیتراژ این سریال آماده شد من تلاش کردم با نگاهی متفاوتتر نسبت به برخی از کارهایم کار را به سمت تولید یک اثر با ساختار موسیقی پاپ ببرم. اما وقتی کار تمام شد با یک چالش جدی برای انتخاب خواننده رو به رو بودم چرا که اختصاصاً درباره این قطعه وسواس زیادی داشتم که خواننده مناسب موسیقی و شعر برای کار انتخاب شود. تا اینکه با علی تفرشی به عنوان یک خواننده جوان که آن روزها علاوه بر توانایی در نوازندگی کمانچه در گروهها و ارکسترهای مختلف به عنوان خواننده گروه کر حضور داشت، آشنا شدم و بعد از یک تست اولیه که گرفته شد، او را به عنوان خواننده انتخاب کرد و خوشحالم که این انتخاب در نهایت با استقبال خوب مخاطبان نیز مواجه شد.
به هر حال موسیقی تیتراژ سریال تلویزیونی «خانه سبز» نیز یکی از محبوبترین ملودیهای زمانه خود شد و این محبوبیت نیز تا به امروز ادامه یافته و به گمان نگارنده نیز فراموش شدنی نیست. شرایطی که به غیر از موارد استثنایی دیگر در آثار امروزی موسیقی تیتراژها حرف اول و آخر را میزند و حتی ماجرا را به سمت و سویی کشانده که اکنون در برخی موارد نیز آلوده به برخی زد و بندهای اقتصادی شده که میتواند یکی از چالشهای جدی نظام اقتصادی موسیقی ایران در این روزگار محسوب شود.
منبع: مهر
انتهای پیام/