سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

معرفی انسان‌هایی که توسط حیوانات وحشی بزرگ شده و تبدیل به حیوانات وحشی شدند

در این گزارش به معرفی ۱۰ انسان معروفی خواهیم پرداخت که توسط حیوانات بزرگ شدند.

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،در سال‌های زندگی بشر دیده شده که در مواردی انسان‌ها به دلایل مختلف فرزند خود را رها می‌کنند و توانایی بزرگ کردن بچه‌هایشان را ندارند. در برخی موارد کودکانی که در جنگل یا خیابان رها می‌شوند توسط حیوانات پیدا شدند و حیوانات مسئولیت بزرگ کردن فرزند انسان را به عهده گرفتند. درواقع فرزند انسان به سرپرستی حیوانات رشد خواهد کرد و به شیوه‌ای متفاوت با روش حیوانات تربیت خواهد شد که نتیجه‌ی آن تبدیل شدن به انسان‌های وحشی خواهد بود. در این مطلب به معرفی ۱۰ انسان معروفی خواهیم پرداخت که توسط حیوانات بزرگ شدند و حیوانات سرپرستی‌شان را به عهده گرفتند.

پسر گرگی

پسر گرگی یک پسربچه‌ی معلول ۶ ساله است که در سال ۱۸۶۷ در یک غار در هند پیدا شد و آن غار محل زندگی گرگ‌ها بوده است. این پسربچه درحالی‌که روی دست‌وپایش به دنبال گرگ‌ها در حال دویدن بود، توسط چند شکارچی شناسایی شد. این کودک تمامی رفتار‌های وحشیانه‌ی گرگ‌ها را آموزش دیده بود و مانند یک حیوان وحشی رفتار می‌کرد. از روی زمین غذا می‌خورد، فریاد‌های وحشیانه می‌زد و هرگز صحبت کردن نیاموخت. این پسربچه‌ی گرگی در سال ۱۸۹۵ از دنیا رفت.

دختران گرگی
این دو دختر گرگی هم در لانه‌ی گرگ‌ها پیدا شدند و گفته می‌شد که این دو خواهر نیستند و در زمان‌های مختلفی رهاشده‌اند. گرگ‌ها این دو دختر ۱۸ ماهه و ۸ ساله را پذیرفتند و از آن‌ها مراقبت کردند. پس از نجات دو کودک و قبل از آنکه آموزش‌ها به این دو کودک آغاز شود، دختر کوچک‌تر بیمار شد و از دنیا رفت. درنهایت پس از مرگ دختر کوچک، دختر دیگر در غم از دست دادن دوست یا خواهر خود و ترسش از زندگی انسانی آسیب‌های بسیاری دید، اما درنهایت با تلاش فردی تحصیل‌کرده، دختر بزرگ‌تر بهبود یافت و به زندگی انسانی خود بازگشت.

پسر بزی
این پسر بزی در پرو در سال ۱۹۹۰ پیدا شد و به مدت ۸ سال توسط بز‌ها بزرگ شد و با بز‌ها زندگی کرد. این کودک در این ۸ سال از شیر بز‌ها تغذیه کرد و به زندگی وحشیانه با بز‌ها پرداخت. Daniel مانند چهارپایان با دست‌وپا راه می‌رفت و با بز‌ها ارتباط عمیقی برقرار می‌کرد. متأسفانه Daniel موفق نشد تا زبان انسان را بیاموزد، اما با تحقیقات افراد تحصیل‌کرده بهبود یافت.

پسر آهویی
در سال ۱۹۴۶ گروهی از شکارچیان در صحرای سوریه پسربچه ۱۰ ساله را در میان گله‌ای از آهوان کوهی پیدا کردند. این کودک مانند یک آهو قادر بود تا با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت بدود و او را به‌سختی گرفتند. این کودک را مانند یک آهو شکار کردند و مجبور شدند دست‌وپایش را ببندند. این کودک مانند یک آهو لاغر و ظریف بود، ولی درعین‌حال بسیار سلامت بود. پسر آهویی پس از شکار شدن، آسیب‌های زیادی را تحمل کرد و تا سال ۱۹۵۵ همچنان زنده بود. پس از مدتی او را به آسایشگاه روانی منتقل کردند و موفق به بهبود زندگی این کودک برای زندگی در شرایط انسانی نشدند.


پسر شامپانزه‌ای
در سال ۱۹۹۶ در غرب آفریقا پسربچه‌ای دو ساله با معلولیت جسمی و ذهنی در میان خانواده‌ای از شامپانزه‌ها پیدا شد و توسط این خانواده‌ی وحشی بزرگ شد. اما در سال ۲۰۰۲ این کودک به خانه‌ی بی‌سرپرستان فرستاده شد و پس از ۶ سال رفتار‌های وحشیانه‌ی خود را کنار گذاشت. این کودک در ابتدا مانند یک شامپانزه از سویی به‌سوی دیگر می‌پرید و بسیار آشفته بود. البته رفتار‌های شامپانزه‌ای خود را هرگز ترک نکرد، اما کمی بهبود یافت. در سال ۲۰۰۵ این کودک از دنیا رفت و عمر زیادی نکرد.

پسر میمونی
پسربچه‌ای پس از دیدن صحنه‌ی قتل مادرش به‌دست پدرش خانه را ترک کرد و به جنگل فرار کرد. این پسربچه به جمع میمون‌های آفریقایی پیوست و میمون‌ها او را بزرگ کردند. پس از ۱۱ سال این پسر توسط یکی از زنان روستا پیدا شد و به سرپرستی پذیرفته شد. درنتیجه مجدداً به روستا بازگشت و پس از مدتی او را به یک موسسه خیریه فرستادند. او موفق شد که مانند انسان‌ها صحبت کند و به زندگی عادی خود بازگردد. این پسر اکنون بسیار بزرگ‌شده و آواز می‌خواند. او در یک گروه آواز شرکت کرده و بسیار موفق است. BBC مستندی از زندگی این پسر جوان ساخت و در سال ۱۹۹۹ به نمایش گذاشت.

پسر سگی
پسری از رومانی به مدت سه سال خانه را ترک کرد و به دلیل رفتار‌ها بد خانواده از خانه فرار کرد. این کودک در ۷ سالگی پیدا شد و قادر به صحبت کردن نبود. بیماری نرمی استخوان و زخم‌های شدید، کودک را بسیار ضعیف کرده بود و رشد چندانی نداشت. پس از مدتی که کودک در خیابان‌ها مانند یک سگ ولگرد زندگی کرد، مردی او را پیدا کرد و به پلیس تحویل داد. این کودک رفتار‌های وحشیانه‌ای پیدا کرده بود و مانند یک سگ راه می‌رفت یا در زیر تخت می‌خوابید. بر اساس تحقیقات این کودک به دلیل نداشتن شرایط اجتماعی و نبود غذا، حالت‌های وحشیانه‌ای پیدا کرده بود.

دختر جنگلی
در سال ۲۰۰۷ دختری ۳۰ ساله در جنگل‌های کامبوج پیدا شد که رفتار‌های عجیب حیوانی داشت. این دختر ۱۸ سال قبل گم شده بود و تقریباً نیمی از عمر خود را در جنگل سپری کرده بود. این زن قادر به صحبت کردن نبود و زبان عجیبی داشت. درواقع با زبان اشاره سعی در انتقال جملات خود داشت. پس از پیدا شدن این زن، او را به خانواده‌اش تحویلش دادند و خانواده او را تحت مراقبت قرار داد تا او به جنگل فرار نکند. بار‌ها سعی کرد تا به جنگل فرار کند، اما موفق نشد. درنهایت در سال ۲۰۱۰ این زن به جنگل فرار کرد و پس از جستجو‌های فراوان هرگز کسی موفق به پیدا کردن او نشد.

پسر پرنده
پسر پرنده درواقع پسری است که در لانه‌ی پرنده‌ها بزرگ‌شده و فقط قادر است از طریق جیک جیک منظور خود را منتقل کند. مادر این پسر با او مثل یک پرنده رفتار کرده و این پسر نیز رفتارهایش شبیه به یک پرنده شده است. این ماجرا متعلق به کشور روسیه است و مقامات پس از باخبر شدن از این موضوع سعی کردند تا کودک را از خانه نجات دهند. بر اساس بررسی‌ها این کودک دیگر قادر به برقراری ارتباط عادی با انسان نخواهد بود. مقامات روسی پس از نجات کودک از دست مادرش، مجبور شدند او را به یک آسایشگاه روانی منتقل کنند.

دختر سگی
یک دختربچه که از ۳ سالگی تا ۸ سالگی در لانه‌ی سگ‌ها در باغچه زندگی می‌کرد، درنهایت به یک کودک وحشی تبدیل شد. این کودک اوکراینی بعضی از روز‌ها به خانه بازمی‌گشت، اما خانواده‌ای بی مسئول داشت که توجهی به او نداشتند. درنتیجه کودک مجدداً به لانه‌ی سگ‌ها بازمی‌گشت. این کودک تمامی رفتار‌های سگ‌ها را آموخت و رابطه‌ی بسیار قوی با سگ‌های محله برقرار کرد. سگ‌ها کاملاً از این دختربچه مراقبت می‌کردند و حتی زمانی که پلیس برای نجات دخترک اقدام کرد، سگ‌ها مانع رفتن دخترک می‌شدند. این دخترک کم‌کم رفتاری شبیه به سگ‌ها را از خود بروز می‌داد. مدام اطراف را بو می‌کرد، با دست‌وپا راه می‌رفت، حس بویایی و شنوایی بسیار قوی داشت و به‌کلی صحبت کردن را فراموش کرد. البته پس از پیدا کردن این کودک، او تحت مراقبت و بررسی‌های مختلف قرار گرفت و پس از آموزش‌های مختلف مجدداً به رفتار‌های عادی خود بازگشت.

منبع:دینو

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۵:۰۴ ۰۸ تير ۱۴۰۰
سلام
درسته زندگی خیلی فراز ونشیب داره وبه سختی می گذرد و گاهی برخی افراد آنقدر به دیگران ظلم وستم می کنند، که انسانهای مظلوم خسته می شوند و احساس یاس وناامیدی و واماندگی و درماندگی می کنند و اهداف وراه خود را گم می کنند، که وای بر ظالمی که حق مظلو می را پایمال کند، اینجاست که خداوند جای حق نشسته و از حق بنده اش نمی‌گذرد و ظالم را به سزای عملش میرساند.
اما نگته مهم واساسی این است که هیچگاه از در گاه خداوند نا امید نشویم وبه غیر خدا پناه نبریم، کافی است که به جای یاس ونا امیدی به خدا پناه ببریم تا احساس آرامش کنیم وبتوانیم راه پر پیچ وخم زندگی وسختیها را طی کنیم وبا تلا ش و کوشش واستمداد از خداوند وبایاری او به موفقیت‌های پی در پی برسیم. ان شاءاله
ناشناس
۱۴:۱۶ ۰۸ تير ۱۴۰۰
گرگ زاده گرگ شود گربا آدمی بزرگ شود. هرکس همانگونه رفتارکند که معاشر ودوستش رفتارکند.همه انسانها همه جن ها وهمه حیوانات کافر ومومن و بهشت وجهنم دارند هرکس وهرچیز به قدر عقلی که ازخداگرفته درآخرت پاداش یا مجازات داده شود نه بیشتر ونه کمتر. درقدیم جنگلها پرازحیوانات شکاری بود وقحطی خوراک نبود که حیوانات با کودکان انسانها سازگاربودند ولی امروزه اگر کودکی دربین جنگل باشد بخاطر کمبود غذا توسط گرگها وعقابها به سرعت شکارمی شود. دختر۱۲ ساله که به جنگل فرارکرده وبعد ۱۸ سال پیداشده ودر سن ۳۰ سالگی مجدد به جنگل فرارکرده توسط اجنه ربوده شده بوده واوبا جنیان ازدواج کرده وبخاطر فرزندانش مجدد به جنگل برگشته است. روزی ماری کودکی را دربیابان به خواب دید با پیچیدن به دورش اورا نوازش نمود ولی نیشش نزد وبا خواهش مادرش از کودک دورشد. ازهمه این رفتارها می توان فهمید که
کسی که مرتکب رفتارهای بسیارشنیع وبدمی شود ازراه نامشروع خلق شده وانسان وحیوانی که نطفه اش مشکل نداشته باشد هرگز جنایت نمی کند. میازارموری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است. در مسجدالحرام حرام است کشتن حتی پشه ومگسی یعنی انسانیت نردبانیست که ازپله اول تا پله آخر آن همه انسانیت است
ناشناس
۱۲:۴۵ ۰۸ تير ۱۴۰۰
خسته‌ام من ز رنج این دنیا
به کجا من روم؟ چه کار کنم؟
کاشکی بود اندر این اطراف
جنگلی تا به آن فرار کنم
ناشناس
۱۱:۲۵ ۰۸ تير ۱۴۰۰
حیوانات هدف دارند. اگر می‌دوند، اگر حمله می‌کنند، اگر فرار می‌کنند، هیچکدوم بی‌هدف نیست. اما زندگی من بی‌هدفه. روز و شب در حال دویدنم اما به کجا؟ خودم هم نمی‌دونم. دیگران برایم مقصد تعیین می‌کنند و من مجبورم در ظاهر بپذیرم، اما در باطن، به نظرم، این همه رنج و زحمت و سختی و دویدن، و این جاده‌ی پُر پیچ و خم زندگی به اون مقصدی که من می‌خواهم نمی‌رسه. من میخواهم به کجا برسم؟ خودم هم نمی‌دونم.
ناشناس
۱۱:۱۷ ۰۸ تير ۱۴۰۰
کاش تمام زندگیم رو توی جنگل زندگی می‌کردم. نمی‌خوام بگم آدم‌ها بد‌ هستند. درد من از "فهمیدن" هست. حیوانات خیلی چیزها رو نمی‌فهمند و قطعاً احساس افسردگی و بدبختی نمی‌کنند. به قول فردوسی میگه "خرَد تیره و مرد روشن‌روان-نباشد همی شادمان یک زمان". هر چقدر بیشتر بفهمی و احساس کنی، بیشتر رنج خواهی کشید "چه زجری می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است". واقعاً کاش هیچ چیز نمی‌فهمیدم ، به قول باباطاهر "خوشا آنان که هِر از بِر ندانند-به صحرا رفته آهو می‌چرانند".
هر چقدر فکر می‌کنم، می‌بینم که زندگی در این دنیای مدرن و فوران تکنولوژی چیزی غیر از اضطراب برای من نداشته به همین خاطر زندگی در دنیای متمدن رو دوست ندارم و همیشه فکر می‌کنم که ای کاش در اعماق جنگل‌های دوردست که نشانی از تمدن ندارند، زندگی می‌کردم، به قول نیما یوشیج: "زین تمدن خلق درهم اوفتاد-آفرین بر وحشت اعصار باد"
ناشناس
۱۰:۵۲ ۰۸ تير ۱۴۰۰
پسر گرگی 35 سال با گرگ ها بوده
ناشناس
۱۰:۴۳ ۰۸ تير ۱۴۰۰
خوش بحال شون که با همون قریزه حیوانی امدن رفتن
ناشناس
۱۱:۰۵ ۰۸ تير ۱۴۰۰
لایک
ناشناس
۱۱:۱۷ ۰۸ تير ۱۴۰۰
خوش به حالشون واقعاً
ناشناس
۱۸:۲۹ ۰۸ بهمن ۱۴۰۰
غریزه
ناشناس
۰۹:۲۹ ۰۸ تير ۱۴۰۰
کلا اگه با همون حیوانات میموندن براشون بهتر بود
ناشناس
۰۹:۲۰ ۰۸ تير ۱۴۰۰
خخخخخخخخخ
ناشناس
۰۹:۱۴ ۰۸ تير ۱۴۰۰
باز‌به‌معرفت‌حیوانها
ناشناس
۰۸:۵۲ ۰۸ تير ۱۴۰۰
نمیدونم یه حس غریبی بهم دست داد وفتی این تصویر ها رو دیدم
یه حس سیاه سفید /افسردگی
ناشناس
۱۲:۴۸ ۰۸ تير ۱۴۰۰
بله واقعا وحشتناک بود
ناشناس
۰۷:۴۴ ۰۸ تير ۱۴۰۰
واقعاً چرا زندگی اینقدر وحشتناکه
ناشناس
۰۹:۰۳ ۰۸ تير ۱۴۰۰
وقتی تو جامعه یه انسان مهربون پیدا نشه این بچه ها به ناچار به حیوانات پناه میبرند!
نتیجه دور شدن از اسلام
بعدش انتظار ظهور هم داریم
ناشناس
۰۹:۱۳ ۰۸ تير ۱۴۰۰
این دنیای فانی محل ازمایش انسانهاست
خداوند فرموده انسانها دو دسته اند
انسانهای برتر از فرشته
انسانهای پست تر از حیوان
وقتی انسان خردمند از عقلش استفاده کند و روی زمین زحمت بکشد از فرشته ای که جسم و جان ندارد محترم تر است
و انسانی که خدا بهش عقل و بدن کاملتر از حیوانات داده _ نیکو زندگی نکند از حیوان هم پست تر هست
ناشناس
۰۲:۳۷ ۰۸ تير ۱۴۰۰
مسئولین ماهم باروباه هابزرگ شدن انگار
ناشناس
۱۳:۴۵ ۰۸ تير ۱۴۰۰
همین مسولین هم افرادی مثل من و شما هستن
شاید عمو زاده ها و یا دایی هایمان باشند
بقیه هم همینطوریم
اگر ماها هم به قدرت برسیم حتما مثل اینها خود خواه میشویم
باید از نو کودکانمان را اموزش دهیم تا مثل این نسلی که سر کار هستند نشوند
البته خیلی ها بچه هاشون سر راه میزارند و میمیرند .
ناشناس
۰۲:۳۲ ۰۸ تير ۱۴۰۰
حیوانات از برخی از آدم ها مسئولیت پذیرترند.
ناشناس
۰۰:۴۶ ۰۸ تير ۱۴۰۰
بیکاری