به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همه ما به نوعی در زندگی با مقوله وابستگی آشنایی داریم و آن را تجربه کردهایم. هر کدام از ما در طول زندگی به فرد یا حتی اشیای اطرافمان وابستگی پیدا کردهایم. در برخی از موارد وابستگی یک مقوله طبیعی است و اختلال روان شناختی محسوب نمیشود، اما برخی افراد به نوعی به وابستگی افراطی دچار هستند.
چگونه از وابستگیهای افراطی پیشگیری کنیم؟
کودکان زیادی هستند که در دورهای از زندگی خود به والدین وابستگی پیدا میکنند. این وابستگی اگر به صورت افراطی نباشد و تعادل داشته باشد، گاهی بسیار خوب و بجاست، اما کودکان و نوجوانانی که بیش ازحد تعادل، به والدین خود وابستهاند ممکن است در آینده با مشکلات بسیاری روبرو شوند.
وابستگی کودک به مادر ۳ نوع است:
دلبستگی ایمن
دلبستگی اجتنابی
دلبستگی آشفته
دلبستگی ایمن
مطلوبترین حالت دلبستگی، دلبستگی ایمن است. در این دلبستگی، مادر فرزندش را فرد اضافه در زندگیاش نمیداند و به او محبت میکند و زمان خود را با او میگذراند و به این صورت دلبستگی ایمن شکل پیدا میکند. کودکی که دچار دلبستگی ایمن میشود با نبود مادر کمی گریه میکند و ناراحت میشود، اما با بازگشت او به خانه دوباره آرام میشود. این کودکان در بزرگسالی افرادی اجتماعی و مهربان هستند و روابط عاطفی صمیمیتر و متعهدانه تری خواهند داشت.
دلبستگی اجتنابی
در دلبستگی اجتنابی، کودک تمایلی به ارتباط یا تعامل با والدین ندارد. در واقع او اصلا توجهی به حضور والدین ندارد در نتیجه در نبود آنها نیز آشفته نمیشود. در این حالت اگر کودک را تنها بگذارند و برگردند، باز هم کودک از والدین استقبال نمیکند و تمایلی به برقراری ارتباط با آنها ندارد.
دلبستگی آشفته
رفتار کودکانی که دلبستگی آشفته دارند، پر از تضاد، تناقض و آشفتگی است. این کودکان رفتار واحدی در مواجهه با والدین خود ندارند. رفتار آنها بین عشق و نفرت در تضاد است. در این حالت ممکن است کودکتان یکبار به شما بچسبد یا لحظهای از آغوش شما تکان نخورد و گاهی ممکن است به محض در آغوش گرفتنش مقاومت کند و بخواهد که او را زمین بگذارید. در مواردی نیز احتمال دارد بیتفاوت باشد و هیچ واکنشی نشان ندهد.
از چه زمانی، کودک نوپا وابستگی دارد؟
وابستگی کودکان به والدین از ۶ تا ۸ ماهگی آغاز میشود و تا حدود دو سالگی ادامه دارد. اضطراب جدایی از ۱۰ تا ۱۸ ماهگی امری طبیعی است و این مرحله جزو رشد و بزرگ شدن اوست. این کودکان بر اساس نیازهای احساسی و رشدی، یک والد را به دیگری ترجیح میدهند. اگر در این دوره کودک به پدر علاقه نشان دهد، پدر نیز میتواند کمک کند تا راهی برای جداشدن از مادرش پیدا کند و به استقلال برسد والدین در این دوران باید احساسات خود را کنترل کنند تا شخصیت کودک رشد کرده و به تکامل برسد.
آمار چگونه است؟
وابستگی در کودکان و دخترانی که فرزند آخرند بیشتر است، زیرا این کودکان ترس از دست دادن اطرافیان را دارند. همچنین کودکانی که دچار بیماریهای مزمن هستند بیشتر به والدینشان وابستهاند. اگر مشکل وابستگی درمان نشود، تمام اختلالات و مشکلات حاصل از این وابستگی به زندگی زناشویی او وارد میشود.
چگونه میتوان پیشگیری کرد؟
برخی مواقع کودک را تنها بگذارید تا کودک شما بداند همیشه در کنارش نیستید. او را از کودکی برای زمانی کوتاه نزد فردی مطمئن مانند مادربزرگش بگذارید. به کودک خود بگویید که به چه دلیل از خانه خارج میشوید. اگر بدون اطلاع قبلی خانه را ترک کنید، او فکر میکند که این کار در آینده هم تکرار خواهد شد و به شما بیاعتماد میشود؛ بنابراین دیگر اجازه نمیدهد تا از خانه خارج شوید.
کودک را برای دوری از خود آماده کنید
به کودکتان بگویید که در نبود شما اتفاق بدی در خانه برایش نخواهد افتاد و او میتواند برخی کارهای سرگرمکننده انجام دهد؛ مثلا کارتون ببیند یا نقاشی کند.
با کودک قایمباشکبازی کنید
هنگام ترک کردن کودک ساعت بازگشت خود را بگویید و در همان ساعت که قول دادید به خانه برگردید، زیرا کودکان زیر ۵ سال به شدت نگران عدم بازگشت و از دست دادن والدین میشوند.
برای سروصدای کودک خودتان را آماده کنید
ممکن است در ابتدا کودک گریه و زاری کند، اما به مرور وقتی کودک متوجه شود که در زمان عدم حضور شما میتواند به زندگی ادامه دهد، گریهاش کم میشود، چون میداند مادرش دوباره باز میگردد و با او بازی میکند.
کودک را تمجید کنید
وقتی در کنار فرزندتان نیستید و او دوری از شما را میپذیرد، از او تمجید کنید و به او بگویید: خیلی خوشحالم که بزرگ شدهای و میتوانی بدون مادرت خوش بگذرانی.
بازی مسابقه با زمان انجام دهید
با کودک بازی کنید. ۵ دقیقه از وقت خود را به او بدهید و ۵ دقیقه وقت بگذارید تا او با خودش بازی کند. به تدریج بر مدت تنهایی بازی کردن او بیفزایید. با این روش کودک میتواند به تنهایی با خودش بازی کند.
از صندلی نق زدن استفاده کنید
زمانی را به انجام کارهایتان اختصاص دهید و زمانی را به کودک خود محبت کنید تا او نیز بداند که شما بعد از کارتان به سراغش میروید و او دیگر برای جلب توجه یا امنیت به شما نمیچسبد. اگر کودک در زمانی که شما مشغول انجام کارتان هستید، گریه و زاری میکند، او را روی صندلی نق زدن بگذارید و بگذارید کودک دور از شما به گریه ادامه دهد.
عواقب فرزندان وابسته به والدین
اعتماد به نفس پایین یکی از این آسیبهاست. اعتماد به نفس چنین فرزندانی به این دلیل که مسوولیتی به آنها داده نشده و بیشتر کارها را خود خانواده انجام دادهاند، پایین است. همیشه خانواده در کنارشان حضور دارند حتی در مواقعی که دوستانشان در کنارشان هستند. ممکن است این موضوع موجب شود که از سوی همسن و سالان بازخوردهایی دریافت کنند که اعتماد به نفس آنها را به شدت تهدید کند.
علاوه بر مخالفت والدین برای استقلال فرزندشان، این کار صرفا برای فرزند دشوار است، زیرا عادت کرده است که خانواده کارهایش را انجام دهد و همه چیز برایش فراهم باشد والدین در همه مراحل زندگی فرزند حضور دارد و او نیز به این وضعیت عادت کرده است و با نبودن آنها توانایی انجام بسیاری از کارها را ندارد. چنین فرزندانی در زندگی شخصی نیز با مشکل مواجه میشوند و دخالتهای بسیار زیاد والدین در زندگی مشترک آنها دیده میشود.
والدینی که در رابطه با فرزند دائم نگرانند میتوانند سلامت روانی او را به خطر بیندازند. بعد از اینکه فرزندشان کمکم استقلال پیدا کرد و زندگی جدایی را تشکیل داد به شدت دچار تنهایی میشوند و در نتیجه ممکن است بیماریهای روانی و جسمی زیادی را به وجود بیاورد.
والدین وابسته چگونهاند؟
یکی از بیماریها اختلالات شخصیت است که اگر در والدین وجود داشته باشد میتواند سایر اعضای خانواده به خصوص فرزندان را تحت تاثیر قرار دهد. شخصیت وابسته در والدین نیز به فرزندان آسیب زده و موجب بروز مشکلاتی در تعاملات خانواده خواهد بود. این والدین برای خودشان زمانی را اختصاص نمیدهند.
والدین وابسته از زمانی که صاحب فرزند میشوند دیگر از خودشان غافل میشوند و تمام زندگیاشان را برای فرزند میگذارند. آنها همیشه نگران فرزندشان هستند و فکر میکنند ممکن است اتفاقی برایش بیفتد. حتی وقتی که به سن نوجوانی و جوانی هم برسد و احتیاج به استقلال داشته باشد این نگرانی همچنان وجود دارد. به محض اینکه از خانه بیرون میروند فکر میکنند اتفاق بدی برایش خواهد افتاد و مدام با او در تماس هستند.
این والدین از اطرافیان فاصله میگیرند به این دلیل که فقط میخواهند به کارهای فرزند خود رسیدگی کنند و نگرانند که بقیه مانع این کار باشند. در نتیجه موجب میشود که پس از مدتی احساس تنهایی کنند.
یکی دیگر از ویژگیهای والدین وابسته، ترس از ناراحتی و گریه فرزند است. همیشه لازم نیست هر چیزی که میخواهند برایشان فراهم شود، اما والدین وابسته از گریه فرزند خود میترسند به همین دلیل هیچوقت اجازه گریه کردن به او نمیدهند.
همچنین در این خانوادهها به دلیل ترس از فاصله گرفتن از فرزندان، بدون هیچ گونه مخالفتی خواسته او را میپذیرند و اجازه میدهند که او تصمیمگیرنده باشد حتی اگر اصلا به نفعشان نباشد.
کودکان از لحاظ رفتاری ۴ گروهاند:
کودک از ۸ تا ۱۲ ماهگی به اضطراب قرینگی و از ۱۲ تا ۱۸ ماهگی به اضطراب جدایی دچار میشود.
گروه اول: کودک به والدین خصوصا مادر خود دلبستگی توام با احساس امنیت دارد. او پس از بازگشت مادرش تعامل خوبی با او برقرار میکند.
گروه دوم: دلبستگی کودک بدون احساس امنیت است. بدین معنی که اگر مادر او را ترک کند پس از بازگشت مادر با او ارتباط برقرار نمیکند.
گروه سوم: کودکی که دلبستگیش بدون احساس امنیت است. تفاوت این گروه با گروه قبلی این است که این کودک با اینکه نیازمند تماس جسمی با مادر است، اما پس از بازگشت مادر در پذیرش مجدد او دودل است و از خود مقاومت نشان میدهد.
گروه چهارم: کودک نابسامان با رفتارهای متناقض است. اغلب افسردگی دارد و بعد از نزدیک شدن به مادر بلافاصله از او فاصله میگیرد.
تشخیص رفتار کودکان وابسته
در جمع مضطرب هستند.
دوست ندارند والدینشان به دیگری توجه کند؛ بنابراین برای جلب توجه به کارهایی مانند گریه کردن، جیغ زدن و بهانهگیری روی میآورند.
آنها برای جلب توجه والدین، زیاد سوال میکنند.
برای انجام کارهای کوچک خود نیز به والدین مراجعه میکنند.
آنها دوست ندارند از والدین خود جدا شوند و به آنها میچسبند.
از تنهایی وحشت دارند و برای اینکه تنها نشوند، همیشه همراه والدین هستند.
منبع: هفته نامه سلامت
انتهای پیام/