سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نگاهی به ماجرای مسجد فیل/مهم‌ترین حادثه در پیوند با ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ در مشهد

حادثه «مسجد فیل» از جمله حوادث مهم انقلاب اسلامی در مشهد است که پس از قیام ۱۵ خرداد و مهاجرت علما به تهران به وقوع می‌پیوندد.

به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، قیام ۱۵ خرداد در آن روز و روز‌های پس از آن، پایان نمی‌پذیرد و ماه‌ها و حتی سال‌ها ادامه پیدا می‌کند. حادثه «مسجد فیل» از جمله حوادث مهم انقلاب اسلامی در مشهد است که پس از قیام ۱۵ خرداد و مهاجرت علما به تهران به وقوع می‌پیوندد.

در این حادثه که در شب بیست و سوم مهرماه ۱۳۴۲خورشیدی در پایین خیابان مشهد رخ می‌دهد، با کشته و مجروح شدن عده‌ای که شمار آن مشخص نیست و دستگیری عده بسیاری، داغ کشته شدگان خرداد تازه می‌شود و خون انقلاب دوباره در رگ‌های شهر جان می‌گیرد.

ماجرا از آنجا شروع می‌شود که «حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد»، در مدت ۲ شب (۱۹ و ۲۲ مهرماه ۱۳۴۲ش) در منزل اخوان فاطمی در محله عیدگاه، روبه روی گرمابه، منبر رفته و در انتقاد از رژیم و دستگاه پهلوی سخنرانی می‌کند. در این شب‌ها «شیخ علی اکبر مدقق خراسانی» و «سید محمدهادی میلانی» که به تازگی از تهران بازگشته نیز حضور دارند و همین حضور هم بر رونق و شکوه مجلس می‌افزاید.

طبق اسناد موجود، آقای هاشمی نژاد، در بخشی از سخنانش در شب دوم می‌گوید: «برای ۱۵ خرداد، در پس پرده نقشه‌های بسیار شومی پی ریزی شده بود. بیشتر مردم می‌گویند ما جماعت شیعه کاری از دستمان ساخته نیست و به محض اینکه دو گلوله خارج شود، همه متفرق می‌شویم و فداکاری نمی‌کنیم. اولا به خدا این طور نیست.


بیشتربخوانید



مردم شیعه احتیاج به یک دست با قدرت دارند و همان طور که اگر در زیر ذره بین، انوار متفرق آفتاب در یک نقطه متمرکز شود، سوزانندگی بسیار دارد و همان طوری که اگر یک دست با قدرت، اتم را از یک ذره الکترون جدا نماید، کافی است که یک شهر یک میلیون نفری را زیر و رو کند، این مردم شیعه هم احتیاج به دست پرقدرت یعنی یک نفر رهبر دارند...» ایشان، در پایان از روی منبر اعلام می‌کند که از فردا شب در مسجد فیل، سخنرانی خود را ادامه خواهد داد. گویا این دعوت از سوی اصناف پوست فروش، فعالان مذهبی و انقلابی‌های پایین خیابان انجام شده بود.


در مسجد فیل

جمعیت حاضر در مجلسِ مسجد فیل را ۶ تا ۸ هزارنفر نوشته اند. در این شب ابتدا «شیخ علی فصیحی» از وعاظ مشهد منبر می‌رود و در میان سخنانش می‌گوید: «مردم، از روحانیون پشتیبانی کنید و گوش به رادیو و اراجیف و تبلیغات رجال کثیف و بی بندوبار ندهید. در کوچه و بازار از همه بخواهید تا به نهضت عظیم روحانیت بپیوندند. شما نباید از سرنیزه‌های پوسیده و قوای پوشالی دشمنان بهراسید.» منبر شیخ علی فصیحی در ساعت ۸:۳۰ به پایان می‌رسد و او به طرف منزل خود حرکت می‌کند، اما در اول کوچه «حسنقلی» به وسیله پلیس بازداشت و به کلانتری منتقل می‌شود

خبر بازداشت او بلافاصله در مسجد فیل و خیابان‌های اطراف آن منتشر می‌شود. با اطلاع یافتن مردم از دستگیری آقای فصیحی، «محمد خجسته» یکی از بازاریان متدین مشهد که در خیابان سفلی مغازه طناب فروشی داشته و از دوستان نزدیک آقای هاشمی نژاد هم بود، به او اطلاع می‌دهد که امکان بازداشت او، از سوی ساواک هم زیاد است. با وجود این، آیت‌ا... هاشمی نژاد در آن شب هم مانند شب‌های قبل منبر رفته و سخنرانی می‌کند. شهید هاشمی نژاد در بخشی از سخنان خود، اسدا... علم را تهدید کرده و از دربار برای آنچه رخ داده، پاسخ می‌خواهد. او می‌گوید: «علم! خیال کردی تویِ سواره، چند روزه حسابت روشن می‌شود.»

ساواک مشهد که پیش از این درباره حضور آقای هاشمی نژاد در مشهد و سخنرانی هایش شنیده و به مدد مخبرانش از همه چیز آگاه بود، در گزارشی به ساواک تهران از آن‌ها می‌خواهد، پیرو مذاکره و توافقی که با استاندار خراسان شده بود، درباره بازداشت ۴ تن از وعاظ (هاشمی نژاد، شیخ علی فصیحی، مصطفی غروی و سیدمهدی طباطبایی) تصمیمات لازم را کسب کنند. آن‌ها سپس با هدف دستگیری شهید هاشمی نژاد، راهی مسجد فیل می‌شوند. خبر حرکت ساواک که به مردم حاضر در مسجد می‌رسد، تلاش می‌کنند با خاموش کردن لامپ‌های مسجد و استفاده از تاریکی، ایشان را فراری دهند که او نمی‌پذیرد و تصمیم به ماندن می‌گیرد.


وقتی که می‌مانی!

دقایقی بعد در حالی که «شمس آراء» رئیس اطلاعات و سرگرد «قاسمی» رئیس کلانتری بخش ۳ مشهد، شیخ سید عبدالکریم هاشمی نژاد را با دست بسته از مسجد بیرون ببرند، مردم متوجه شده و در نتیجه با چوب و سنگ به سوی ماشین ژاندارم‌ها حمله می‌کنند. پاسبانان و نیرو‌های امنیتی هم با مشاهده جمعیت، بدون هیچ گونه درنگی به سوی مردم تیراندازی می‌کنند که در نتیجه آن، تعدادی مجروح و کشته می‌شوند.

با بازداشت هاشمی نژاد اوضاع شهر متشنج شده و شهر حالت حکومت نظامی به خود می‌گیرد. کیفیت این بازداشت در گزارش‌های متعدد ساواک به طور گسترده‌ای بازتاب یافته است. در یکی از این گزارش‌ها چنین آمده اســت: «. پس از خاتمه سخنرانی، چون مردم از دستگیری فصیحی، مطلع و با تظاهری که مأموران در جلوی مســجد داشتند، احســاس کردم که قصد دستگیری هاشمی نژاد را دارند.

در این موقع چراغ‌های مسجد چندین بار خاموش شد که مردم متفرق شوند، گروه‌هایی که منتظر فرصت بودند صحن مسجد را ترک، ولی در آن حوالی و معابر منتظر اقدامات مأموران شــهربانی بوده... در این هنگام رئیس اطلاعات شهربانی مشهد نزد او رفته و به وی تکلیف می‌کند به همراهی مأموران به شــهربانی برود. مشارالیه اظهار می‌دارد جلب من به این صورت ممکن است، موجب تحریک مردم شده و سبب بروز حوادثی شود. بهتر است تأمل کنید تا پس از متفرق شدن جمعیت به شهربانی برویم.

مأموران شهربانی قانع نشده و او را به داخل اتومبیل فولکس واگن سرگرد قاسمی، رئیس کلانتری ۳ مشهد، هدایت می‌کنند و هنگام حرکت با مقاومت جمعیت که در معابر بودند، مواجه شدند و در نتیجه تعرض آنان که با پرتاب سنگ و ایجاد موانع انجام می‌شود از حرکت خودرو جلوگیری می‌کنند و در اینجا مأموران ناگزیر مبادرت به تیراندازی کرده و در نتیجه ۲ نفر مقتول و ۵ نفر مجروح می‌شوند.»

پس از حادثه، مجروحان حادثه مسجد فیل را به بیمارستان «دویست تخت خوابی» می‌برند که بیمارستان به وسیله نیرو‌های رژیم محاصره می‌شود. «حسین پوراحمدی» و «حاج مهدی نجار» در همین بیمارستان شهید می‌شوند، اما مأموران جنازه‌ها را به مردم تحویل نداده و خودشان آن‌ها را در قبرستان «گل شور» مشهد دفن می‌کنند.

در ادامه خانواده شهیدان حادثه مسجد، برای زنده نگه داشتن یاد شهیدان خود سنگ قبر سفارش می‌دهند. روی این سنگ‌ها نام شهدا نوشته شده بود، اما ساواک که از این اقدام به هراس افتاده بود، مانع نصب سنگ قبر‌ها می‌شوند. مردم بعد‌ها برای یادبود نام شهیدان این حادثه، سنگ بزرگی حجاری کرده و روی آن می‌نویسند: «شهدای مسجد فیل

انتهای پیام//ز.ق

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.