سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اعترافات تکان دهنده «شپشی» که گربه دار می‌زد!

سارق معروف به شپش که با هوشیاری نیرو‌های گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد دستگیر شده است، به سرقت باتری خودرو‌های پراید اعتراف کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یک  سارق شب‌رو، اواخر هفته گذشته در بولوار عبدالمطلب مشهد هنگامی به دام افتاد که نیرو‌های انتظامی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری) درحال گشت زنی‌های نامحسوس در حوزه استحفاظی خود بودند که ناگهان جوانی را پشت درختان خیابان مشاهده کردند.

آن جوان که کیسه‌ای در دست داشت با دیدن نیرو‌های انتظامی پا به فرار گذاشت، اما بعد از طی مسافتی کوتاه دستگیر شد. ماموران حین بازرسی، از پشت درختان باتری سرقت شده یک پراید را پیدا کردند و سارق جوان را به کلانتری انتقال دادند.


بیشتربخوانید 

  • بی سابقه‌ترین مجازات یک قاتل

این جوان سابقه دار که در دایره تجسس مورد بازجویی‌های فنی قرار گرفته بود، به سرقت بیش از ۱۰ باتری از خودرو‌های پراید اعتراف کرد.

اسمت چیست؟

هـ - غ، ولی در میان دوستانم به «شپش» معروفم!

چرا به این نام معروفی؟

زمانی که در خانه‌ها و پاتوق‌های حاشیه شهر زندگی می‌کردم گاهی وقت‌ها هفته‌ها و ماه‌ها می‌گذشت و من به حمام نمی‌رفتم به طوری که سرم شپش می‌گرفت. دوستانم وقتی شپش‌های روی سرم را می‌دیدند، دوره ام می‌کردند و به من می‌خندیدند و بدین ترتیب به تدریج این نام را بر من نهادند!

از این که شپش صدایت می‌زدند، ناراحت نمی‌شدی؟

خیر اتفاقا از این که در میان خلافکاران اسم در کرده بودم، خوشحال می‌شدم!

چند سال داری؟

۳۶ سال

جرمت چیست؟

سرقت

چقدر سواد داری؟

تا پنجم ابتدایی درس خواندم.

چرا ادامه تحصیل ندادی؟

من جزو دانش آموزان ضعیف مدرسه بودم و از لحاظ ذهنی توانایی و کشش درس خواندن را نداشتم و سرانجام به دلیل رفتارهایم و نزاع و درگیری که در مدرسه با معلمان و دانش آموزان داشتم، از مدرسه اخراج شدم.

چرا تصور می‌کنی توانایی ذهنی برای درس خواندن نداشتی؟

بچه که بودم از بالای درخت توت افتادم و جمجمه ام شکست. مدت‌ها در بیمارستان بستری بودم و در کما به سر می‌بردم و درحالی که خانواده ام از من قطع امید کرده بودند، در کمال ناباوری زنده ماندم. درآن حادثه سرم آسیب شدیدی دید و شاید به آن دلیل، از لحاظ ذهنی دچار مشکل شدم.

به کاری مشغول هستی؟

خیر بیکارم

چند خواهر و برادر داری؟

سه خواهردارم و تنها برادرم را در کودکی از دست دادم.

پدر و مادرت در قید حیات هستند؟

از وضعیت حیات مادرم هیچ اطلاعی ندارم و واقعا نمی‌دانم از دنیا رفته یا زنده است! برای آخرین بار در ۲۰ سالگی او را دیدم. بعد از این که پدرم به جرم حمل مواد مخدر به حبس ابد محکوم و راهی زندان شد، مادرم از او طلاق گرفت و مجدد ازدواج کرد و بدین ترتیب برای همیشه ما را ترک کرد.

پس از این که پدرت به زندان افتاد تو و خواهرانت چه سرنوشتی پیدا کردید؟

دو خواهر بزرگ ترم اعتیاد به مواد مخدر داشتند و با فروش بخشی از وسایل منزل قصد داشتند کار پدرم (خرید و فروش مواد مخدر) را ادامه دهند، اما موفق نشدند. یکی از خواهرانم پس از مدتی توسط ماموران مبارزه با مواد مخدر دستگیر و راهی زندان شد و خواهر دیگرم نیز به تدریج کارتن خواب شد. من نیز مدتی از خواهر کوچک ترم مراقبت کردم، اما پس از مدتی او نیز راهی بهزیستی شد و من در منزلی مجردی در حاشیه شهر ساکن شدم.

از دوران کودکی و نوجوانی ات چه چیز‌هایی به خاطر می‌آوری؟

روز‌های سختی را در آن دوران سپری کردم. من ساقی پدرم بودم و پدرم از همان کودکی خلافکاری و فروش مواد مخدر را به ما می‌آموخت. او با هر بهانه کوچکی کتکمان می‌زد و می‌گفت اگر توسط ماموران دستگیر شدید، حق ندارید اعتراف کنید و نامی از من ببرید. من و خواهران بزرگ ترم به بهانه دوچرخه سواری از خانه خارج می‌شدیم و در حین بازی‌های کودکانه در محله مان مواد مخدر می‌فروختیم و هر چه دست لاف می‌کردیم بی کم و کاست به پدرم تحویل می‌دادیم!

اکنون از وضعیت خواهرانت مطلعی؟

خیر تنها می‌دانم یکی از خواهرانم که کارتن خواب است با مردی غریبه در قسمت بار کامیون در یکی از شهرک‌های حاشیه‌ای شهر زندگی می‌کند!

شغل پدرت چه بود؟

در ابتدا جاروبافی می‌کرد، اما پس از آن که معتاد شد به کار خلاف رو آورد.

تلخ‌ترین خاطره دوران کودکی ات را به خاطر داری؟

کودکی من پر از خاطرات تلخ و وحشتناک است، اما تلخ‌ترین آن مربوط به زمانی است که پدرم شکنجه مان می‌کرد. او روی دیوار میخ بزرگی نصب کرده بود و وقتی ما خطایی مرتکب می‌شدیم ما را با لباس از آن آویزان می‌کرد. آن لحظات تلخ‌ترین وسخت‌ترین لحظاتی بود که در آن دوران تجربه می‌کردم. خیلی می‌ترسیدم و با گریه به پدرم التماس می‌کردم که من را پایین بیاورد!

یعنی پدرت را دوست نداشتی؟

خیر از او متنفر بودم، او بیش از هر چیز به ما دروغگویی و فریبکاری را می‌آموخت.

فکر می‌کنی این رفتار‌های خشونت آمیز پدرت چه تاثیری بر رفتارهایت گذاشته؟

این خشونت‌ها تاثیر بسیار بدی بر روحیه ام می‌گذاشت به طوری که من از همان کودکی بسیار خشن بودم و خیلی وقت‌ها حیوان آزاری می‌کردم مثلا یکی از تفریحاتم این بود که گربه‌های ولگرد را در حیاط خانه مان حلق آویز می‌کردم!

ارتباطت با مادرت چگونه بود؟

وقتی کودک بودم ارتباط خوبی داشتم، اما هنگامی که به سن نوجوانی رسیدم، مادرم نیز به مواد مخدر اعتیاد پیدا کرد و او هم مانند پدرم سنگدل و بی‌رحم شد!

اعتیاد داری؟

بله از ۲۰ سالگی مصرف مواد مخدر را آغاز کردم البته من از کودکی با مواد مخدر آشنا شدم و چندین بار به صورت تفریحی یا از سر کنجکاوی مواد مخدر استعمال کردم.

چطور به مصرف مواد مخدر رو آوردی؟

بعد از این که پدرم به زندان افتاد، سر از پاتوق‌ها و منازل مجردی حاشیه شهر درآوردم و در کنار رفقایم مصرف مواد مخدر را آغاز کردم.

هم اکنون چه چیزی استعمال می‌کنی؟

روزی ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان شیشه و کریستال مصرف می‌کنم.

تا به حال سعی در ترک مواد مخدر داشتی؟

خیر

اولین بار کی مرتکب سرقت شدی؟ من از کودکی سرقت می‌کردم زمانی که به مدرسه می‌رفتم از داخل کیف همکلاسی هایم خوراکی و پول هایشان را می‌دزدیدم تا این که به خاطر همین رفتارهایم از مدرسه اخراج شدم.

خلاف را از کجا آغاز کردی؟

کار خلاف را از کودکی با خرید و فروش مواد مخدر آغاز کردم، به گونه‌ای که وقتی تنها۱۱ سال داشتم، من و خواهر بزرگ ترم مواد را داخل کفش یا جورابمان جاساز می‌کردیم و در محله مان می‌فروختیم.

بزرگ‌ترین آرزوی دوران کودکی ات چه بود و دوست داشتی چه کاره شوی؟

بزرگ‌ترین آرزوی کودکی ام این بود که روزی مغازه پرنده فروشی داشته باشم!

چرا؟

وقتی خیلی کوچک بودم، پدرم بیکار بود و مادرم در خانه‌های مردم کارگری و نظافت می‌کرد تا هزینه‌های زندگی مان را تامین کند و گاهی وقت‌ها نیز من و خواهر کوچک ترم را با خودش می‌برد. من از دیدن زندگی لوکس و مرفه برخی از افراد متمولی که مادرم در خانه آن‌ها کارگری می‌کرد لذت می‌بردم. خیلی وقت‌ها یواشکی به داخل اتاق کودکانشان می‌رفتم و با حسرت اسباب بازی هایشان را تماشا می‌کردم. روزی در منزل یکی از این خانواده‌ها یک جفت مرغ عشق دیدم. در عالم بچگی با گریه، التماس می‌کردم من هم از این پرنده‌ها می‌خواهم. صاحبخانه دلش برایم سوخت و مبلغی پول به مادرم داد تا برای من یک پرنده بخرد، اما وقتی به خانه بازگشتیم آن‌پول خرج مواد پدرم شد. با این که وقتی بزرگ‌تر شدم برای خودم یک جفت مرغ عشق خریدم، اما حسرت آن پرنده‌ها بر دلم ماند!

آیا خدمت سربازی را گذرانده ای؟

خیر.

سابقه کیفری داری؟

بله بیش از پنج سابقه کیفری دارم.

تحت عنوان چه جرایمی؟

خرید و فروش مواد مخدر، سرقت و شرب خمر و نزاع و درگیری.

انگیزه اولیه و اصلی شما از انجام این جرایم چه بوده است؟

خرید و فروش مواد مخدر و سرقت را با انگیزه تامین هزینه‌های مواد مخدر انجام دادم، اما در خصوص پرونده‌های متعدد نزاع و درگیری، باید بگویم که من از دوران نوجوانی به احساسات و حقوق دیگران کاملا بی تفاوت بودم و همیشه مستبدانه و سنگدلانه با دیگران برخورد می‌کردم. اعتقادم این است که همیشه حق با من است و هر آن چه را که می‌خواهم باید انجام شود. گاهی وقت‌ها حس می‌کردم اگر فحش بدهم، کتک کاری کنم یا وسیله‌ای را بشکنم، احساس آرامش می‌کنم. نمی‌دانم گاهی فکر می‌کنم ارواح شیطانی من را تسخیر کرده اند و برخی کارهایم دست خودم نیست!

چرا پس از آزادی از زندان دوباره مرتکب جرم می‌شدی؟

پس از آزادی از زندان مجدد مصرف مواد مخدر را آغاز می‌کردم و برای تامین هزینه‌های مواد مخدر چاره‌ای جز انجام کار خلاف نداشتم.

آیا قبل از دستگیری از عمل خود پشیمان شده‌ای یا از ارتکاب جرم احساس گناه داشته ای؟

خیر به هیچ عنوان!

نگاهت به آینده چیست؟

هیچ تصوری از آینده ندارم. همین که امروز بتوانم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم برایم کافی است!

آیا اکنون احساس خوشبختی می‌کنی؟

خیر درست از همان زمان که پدرم من را به میخ روی دیوار آویزان کرد، فهمیدم باید با خوشبختی خداحافظی کنم!

یعنی خودت را در سرنوشت پیش آمده مقصر نمی‌دانی؟

خودم هم مقصر هستم، اما اگر در خانواده دیگری به دنیا می‌آمدم شاید سرنوشت دیگری داشتم.

اگر به گذشته برگردی چه مسیری را در زندگی ات انتخاب می‌کنی؟

دیگر به سراغ مواد و شیشه نمی‌روم.

ازدواج کردی؟

بله دوبار ازدواج کردم که هر دو به طلاق منجر شد. بار اول وقتی ۲۵ سال داشتم، عاشق شدم و به واسطه یک دوستی خیابانی ازدواج کردم که پس از مدت کوتاهی به طلاق منجر شد و برای دومین بار در ۲۹ سالگی به صورت موقت ازدواج کردم که آن هم به جدایی ختم شد.

فرزند هم داری؟

از ازدواج اولم یک فرزند دختر دارم که در بهزیستی به سر می‌برد.

دخترت چند سال دارد؟

فکر می‌کنم اکنون دیگر ۱۰ ساله است.

به ملاقات دخترت در بهزیستی هم می‌روی؟

خیر مدت هاست که او را ندیده ام.

در بخشی از سخنانت به این نکته اشاره کردی که دخترت در بهزیستی به سر می‌برد و مدت هاست که او را ملاقات نکردی، به عنوان آخرین سوال می‌خواهم بدانم آیا دلت برای تنها فرزندت که احتمالا چشم به راه پدرش است، تنگ نشده؟

متهم در پاسخ به این سوال آهی از سر افسوس کشید و در حالی که به فکر فرورفته بود، سکوت کرد و دیگر سخنی نگفت.

منبع: رکنا

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳۷
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۸:۱۸ ۰۸ خرداد ۱۴۰۰
واقعا یک زندگی کاملا نابسامان : پدر معتاد ، خواهران معتاد ، سابقه دارو....
ناشناس
۱۵:۱۳ ۰۷ خرداد ۱۴۰۰
در کنار مقصر بودن والدین و خود فرد متهم دولت ها هم مقصر هستند سازمانهای اجتماعی برای این موارد بوجود می آیند تا با رصد و کنکاش، خانواده هایی بزهکار را شناسایی و کودکان معصوم را از سرانجام شومی که در انتظارشان هست برهانند. سرنوشت خواهران این فرد نیز بسیار غم انگیز هست.
ناشناس
۲۲:۴۳ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
به نظرم مقصر اصلی پدر ومادر این فرد هست البته نمی توان گفت خوداین شخص نیز مقصر نیست. هستند آدمهایی که تواینجور منجلابهایی بودند وخودشون کشیدند بیرون ولی این اشخاص واقعا استثنا هستندانتظار خیلی زیادی بگیم از تو کویر گل وبلبل ببینیم
ناشناس
۱۹:۲۰ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
قاتلین بابک خرمدین چی شدن خبری نیست
جلال
۱۹:۰۲ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
چه اسمی! شپش! واقعا اینطور آدما برای چی زنده هستن؟!
ناشناس
۲۲:۵۸ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
متاسفم از قضاوتت.هر کدام از ما می توانستیم جای اون باشیم اینقدر مغرور نباش
کیا
۱۴:۳۲ ۰۷ خرداد ۱۴۰۰
تو برای چی زنده ایی بی مصرف .
ناشناس
۱۷:۵۰ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
ناراحت شدم اماواگرزیاده گلگی زیاده ازاین کشورثروت مند
سردارایرانی
۲۱:۲۹ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
آره، منم خیلی ناراحت شدم،خودش گفت که خودم هم مقصرم، اگه میخواست میتوانست مواد رو ترک کنه و بعدش یه زندگی ساده و پاک رو شروع کنه، بابا؛ اون دخترش که تو بهزیستی بسر میبره با یک پدر پاک و یک خانواده معمولی دنیایی قشنگتر خواهد داشت.
ناشناس
۱۶:۵۸ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
عالی بود
ناشناس
۱۶:۰۸ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
امروز رفته بودم میوه فروشی. مواردی که یک خانم خریده بود بالاتر از 300 هزار تومان شد. برای من شد 38 هزار تومان. مگه این خانم چی خریده بود که اینقدر شد؟؟ فکر کنم گیلاس و موز و توت فرنگی و گوجه فرنگی و ... میوه ها خیلی گرون هستند. کمر آدم توی هزینه ها می شکنه. آدم های فقیری مثل ما نمی تونن میوه بخورند. همه چیز برای پولدار هاست و اون خانم هم خیلی راحت کارت کشید یعنی پولدار بود دیگه.

لعنت به تبعیض
خدایا ما فقیر بیچاره ها رو بدون تغذیه مناسب حفظ کن.
ناشناس
۱۶:۵۴ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
این فرد روزی ۱۰۰ تا ۱۵۰ مواد مخدر میکشید با جمع کردن همین پول می تونست زندگی خوبی داشته باشه
ناشناس
۱۷:۰۸ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دوست عزیز این برداشت شما صحیح نیست
بنده اگه ۳۰۰ تومن هم کلا در کارتم. داشته باشم حاضر هستم به راحتی برای میوه بدم ولی دلیلی بر پولداری بنده نیست.
ناشناس
۱۷:۲۱ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
من هم در کودکی فقر را تجربه کردم ولی پدر و مادر فهمید مومن و دانایی داشتم با فقر و نداری نه انسان دزد میشه نه معتاد ،
بلکه تربیت و راحت طلبی وخوش گذرانی انسان را معتاد می کند
ناشناس
۱۶:۰۳ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
چقدر غم انگیز بود
چرا باید در یک کشور مسلمان چینین مواردی رو داشته باشیم؟؟؟ باید به داد هم برسیم. نباید بگذاریم کار به اینجا بکشه. ای خداااااااااااا
ناشناس
۱۵:۵۶ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
واقعا وحشتناکه
ناشناس
۱۴:۵۱ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
لعنت به فقر، بی عدالتی،اعتیاد
ناشناس
۱۴:۵۰ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دلخوش به این مقدار نباشید...
عسکر
۱۴:۳۷ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
داداش برنامه دورهمی که نیس میپرسی احساس خوشبختی میکنی از بچگی تو سختی بوده خوشبختی کیلو چن
ناشناس
۱۴:۲۲ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
انصافا ، این مورد مقصر نیست
چرا باید انقدددددددر به راحتی مواد خرید و فروش بشه؟
چرا یک کسی که کارگری میکنه ، و یا شغل ساده ای داره ولی بازهم داره زحمت میکشه ، باید انقدر حقوقش کم باشه که بره سمت مواد چرا؟ واقعا چرا؟ نه پدر و مادرش مقصر اند نه خودش ، مقصر کسیه که در قبال این افراد مسولیت قبول کرده و بیخیال داره زندگیش رو میکنه. چیمیشه بجای اینهمه مالیات و صدقه و و و و که از مردم میگیرید یکمقدار به اقشار کم درامد و ناتوان بدید؟
ناشناس
۱۶:۱۹ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
مقصر اختلاف درامدی شدید بین شغل‌های مختلفه، درآمد یه مدیر کجا درآمد کارگر کجا، این همه اختلاف اصلاً نتیجه‌ی تفاوت شغل یا مدرک تحصیلی یا شایستگی بیشتر نیست
سردارایرانی
۲۱:۴۵ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
جالبه تا بحال دقت کردید،میگن فلانی بیکارشد رفت سمت مواد یا حقوقش کمه، رفت معتاد شد!!!!!! بنظر شما آیا مصرف مواد نیاز به یک پول درست و حسابی داره یا نه؟!!!!! پس چطوره که تا یه مشکلی پیش میاد مستقیم میریم سمت مواد!!!!!!!! شاید چند ساعتی مشکلات رو فراموش کنیم یا کمتر بهشون فکر کنیم اما بمحض بیرون شدن اثرش باید چند برابر داغ مشکلات رو بدوش بکشیم!!! دوباره برای کم کردن اثر مشکلات، مصرف مواد میشه گزینه اول!!!! اما تا کی؟؟؟؟بعد از اعتیاد که دیگه اون حال روزهای اول به انسان دست نمیده،یا باید خیلی بیشتر مصرف کنی و یا بری سر وقت یک مواد قویتر!! قوز بالا قوز رو نصیب خود کرده ایم، و نکته جالب؛ یک معتاد همیشه خود رو مظلوم و صاحب حق میداند،معتقد است تمام مردم دنیا حقش رو خوردن!!! بله،یکسری استثنا هم داریم که خدایی خودشون خیلی تو این اوضاع و احوال تقصیری ندارن، اما باز میتواند با کمک گرفتن از بقیه مشکل خود رو حل کند،،، کدوم یک از شما به یک معتاد که قصد ترک دارد کمک نمیکنید؟؟؟ بخداوندی خدا،صدی، نود و نه به طرف کمک میکنیم،بدون هیچ شک و تردیدی.خدایا کمکمان کن اول خودمان سالم زندگی کنیم بعد به دیگران نیز یاری رسانیم تا لذت زندگی سالم رو در کنار خانواده درک کنند.آمین یا رب العزیز الحکیم.
مهیا
۱۴:۰۸ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
اون کسانی که به اینجور آدمها عفو میدن وباعث از بین رفتن امنیت جامعه میشن کلاهشونو بالاتر بزارن
ناشناس
۲۲:۵۹ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
اونایی که باعث بدبختی این مرد هستن کلاهشون رو چکار کنن
ناشناس
۱۴:۰۴ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
پدر مادرهای معتاد نباید هیچ وقت بچه دار بشن ..گناه همچین انسان هایی بی گناهیه وقتی که از همون بچگی انسانیت و مهربانی درونشون کشته میشه وقتی که بخاطر کتک نخوردن از پدر حاضرمیشن هرکاری حتی دزدی ومواد فروشی انجام بدن عادت میشه واسشون چون دیگه هیچ کاری بلد نیستن
ناشناس
۱۳:۵۳ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
واقعا حقیقت داره، شانس آدمه که توی چه خونواده‌ای به دنیا میاد، یه نفر میشه بچه‌ی میلیارد اماراتی، یه نفرم میشه بچه‌ی دزد دریایی سومالی
تقصیر بچه‌ها نیست، تقصیر خونواده و محیط زندگیه. ای کاش میشد همه‌ی خونواده‌های ایرانی، بدون دغدغه‌ی مالی باشند تا کسی روی به اعتیاد و دزدی و مواد مخدر نیاره.
ناشناس
۱۷:۳۱ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
اعتیاد رو مربوط و منوط به فقر ندونین،یعنی پول دارها معتاد نیستن،تفریح فرزندان بعضی از پولدارها،سیگار روکش طلا،گل به همراه سمفونی و ....،البته بقیه هم به تبع اینا درگیر این به ظاهر خوش گذرونی ها میشن،خوب برا کم درآمد ها به ندرت سخت میشه،این به خاطر شخصیت،البته نه نداشتن ش بلکه به مرور له کردن ش،فرهنگ ،و...... میشه،همیشه باید از خودمون و خانواده مون مراقبت کنیم،انشالله برای هیچ خانواده ایی از این دست موارد پیش نیاد،دوست معتاد م گفت:روزی هزار تا معتاد به زمین میخوره ولی هیچ کس نیست دست شون رو بگیره،اما من خودم شاهد بودم که همه اعضای خانواده اش هزار بار تا حالا ترک ش دادن،فهمیدم که تا وقتی که منتظر باشه و بقیه رو مقصر بدونه درست نمیشه،باید از خودمون تربیت فردی و اجتماعی رو شروع کنیم.
ناشناس
۱۲:۴۲ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
هیچ آدمی از اول دزد نبوده ،معتاد نبوده ، اینها همه از کم کاری دولت ماست ،پول همه کارها رو سر و سامان میده ،وقتی دولت نخواد یا نتونه اون پولها را مدیریت کند و به طور مساوی بین مردم تقسیم کند نتیجه میشود همین ،من اگر رئیس جمهور میشدم اولین کاری که میکردم دست اختلاسگرها رو قطع میکردم ،دزد هم دو نوع داریم ،یکی که از سر گرسنگی و ناچاری دست به دزدی میزنه و گناهی نداره و دزدی که از سر طمع و زیاده خواهی دزدی میکنه و مستحق برخورد جدی است. و دومین کاری که میکردم به هر زوج ایرانی ،حقوق پایه کار رو میدادم تا اگه بیکار شد مجبور نشه دست به هر کاری بزنه.اصلا دولت برای اینکه واقعا به فکر اشتغال زایی مردم باشه ،باید به همه بیکاران حقوق پایه کار بدهد تا موقعی که دولت برای آن شخص شغل ایجادکند و روی پای خود بایستد.
ناشناس
۱۲:۳۶ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
اینها عوض شدنی نیستند البته ۸۰ درصدشان اعدام کنید الا برکت الله
ناشناس
۲۳:۰۰ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
باشه
M
۰۸:۲۱ ۰۷ خرداد ۱۴۰۰
اگه حرف زدن بلد نیستی حداقل ساکت باش
محمد علی
۱۲:۲۵ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
الان کجای این متهم گربه دار می زد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
علی
۱۳:۴۵ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
متنو خوندی اصلا؟
ناشناس
۱۳:۵۰ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
دیگه هایلایتشم کردن چجوری ندیدی
ناشناس
۱۲:۲۰ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
70 درصد سرنوشت یک انسان به دست پدرش رقم میخوره
hoo
۱۱:۵۰ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
بله وقتی قانون نباشه همینه دیگه
ناشناس
۲۳:۰۱ ۰۶ خرداد ۱۴۰۰
وقتی بی مسئولیتی مسئولین باشه چطور