به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد، زبان این رود خروشان،فرهنگ و تمدن گذشته را به نسل آینده منتقل میکند و میتوان گفت که آینه فرهنگ هر ملت است. نامگذاری روز زبان و ادبیات فارسی فرصت مناسبی برای پرداختن به اهمیت این زبان و چالشها و مخاطرات پیش روی آن است.
ایران کشوری با قدمت کهن است و حوادث پرشماری را از سر گذرانده است. به جرأت میتوان گفت در تمام آن حوادث آنچه ایران را ایران نگاه داشته، زبان فارسی بوده است. فارسی دوستی در ایران به قوم خاصی تعلق ندارد چراکه خود عامل همبستگی اقوام، گروهها و طبقات اجتماعی مختلف جامعه است. دوام این زبان در طول تاریخ مدیون شاعران و نویسندگان اقوام مختلف بوده است. از طرفی سنت و رسوم که مهمترین بخش هر فرهنگ هستند، به وسیله زبان حفظ شده و به آیندگان منتقل میشود؛ بنابراین میتوان گفت میان فرهنگ و زبان رابطه مستقیمی وجود دارد و هر یک دیگری را تقویت میکند.
علاوه بر این، زبان هویت هر ملت است و زبان فارسی نشان داده به حدی قدرتمند است که به راحتی در میان سایر اقوام و ملل نیز نفوذ پیدا میکند و هویت و اصالت خود را بر همگان عیان میسازد. از طرفی نگرش مردم هر جامعه از زبان و فرهنگ آن جامعه نشأت میگیرد و آثار برجای مانده از این زبان بخوبی میتواند افکار، باورها و نگرشهای ایرانیان در ادوار مختلف تاریخ را نشان دهد.
عادل رفیعی از زبان شناسان در خصوص نقش زبان در هویت فرهنگی میگوید: زبان در کنار برخی مؤلفههای دیگر بخش لاینفکی از هویت فرهنگی هر فرد را تشکیل میدهد. ما به واسطه زبانی که با آن سخن میگوییم، هویت قومی و ملی پیدا میکنیم. علاوه بر این زبانها و گویشهای مختلف در شکلگیری هویت افراد متعلق به اقوام مختلف نقش دارند. زبان فارسی به عنوان زبان ملی کشور عزیزمان به صورتی یکپارچه هویت ملی ما ایرانیان را تشکیل میدهد.
بیشتر بخوانید
او با بیان اینکه "زبان شناسان ریشه زبان فارسی را به اقوام آریایی که حدود هزار سال پیش از میلاد مسیح وارد فلات ایران شدند باز میگردانند" میافزاید: زبان فارسی جزو زبانهای هند و اروپایی است و زیرشاخه زبانهای هند و ایرانی قرار میگیرد که خود شامل دهها زبان است. علاوه بر این از قدمت بسیار زیادی برخوردار است. زبانشناسان به صورت قراردادی زبان فارسی را به سه دوره زمانی تقسیم میکنند: دوره باستان که از زمان ورود اقوام آریایی به فلات ایران شروع میشود و تا زمان انقراض امپراطوری هخامنشی در سال ۳۳۱ پیش از میلاد ادامه مییابد. دوره میانه زبان فارسی از زمان انقراض هخامنشیان تا تأسیس حکومت صفاریان در سال ۸۶۷ میلادی در نظر گرفته میشود. دوره جدید نیز از زمان صفاریان تا امروز را دربرمیگیرد. البته دوره امروزی نیز به قرارداد از ابتدای قرن حاضر هجری شمسی تا امروز است.
زبان فارسی از قدیمیترین زبانها و از گروه زبان هندو-ایرانی (آرین) است که تمامی زبانهای شبه قاره هند، ایران و اروپا را در برمی گیرد. بیش از پنجاه درصد جمعیت ایران، ۲۵ درصد از جمعیت افغانستان و حدود ۲ میلیون نفر از جمعیت پاکستان به زبان فارسی صحبت میکنند.
زبان فارسی زبان اصلی خاندان هخامنشی بوده است که امروزه به آن فارسی باستان میگویند با خط میخی نوشته میشد. از زبان فارسی باستان چهار لهجه شناخته شده است: مادی، سکایی، اوستایی و فارسی باستان. از لهجههای مادی و سکایی که در غرب ایران و مناطق تحت فرمانروایی مادها و شمال ایران از مرزهای چین تا دریای سیاه کلمات و اثار محدودی به جا مانده است. اوستایی و فارسی باستان گویش مردم اطراف دریاچه هامون بوده است.
زبان فارسی باستان در طول چندین قرن دچار دگرگونیهای متعددی شد تا به صورت فارسی میانه درامد که به آن پهلوی هم میگویند. خط زبان پهلوی ۲۵ علامت داشت و از راست به چپ نوشته میشده است. در زبان فارسی میانه نیز با ورود اسلام به ایران تغییراتی صورت گرفت و با برخی کلمات عربی درهم امیخت و فارسی دری نام گرفت. زبانی که امروزه ایرانیان با آن صحبت میکنند ادامه فارسی دری است و الفبای آن نیز از الفبای عربی گرفته شده است.
درواقع نام «زبانهای ایرانی» با توجه به شواهد زبانشناسی تاریخی برای گروهی از زبانها برگزیده شد که با توجه به شباهتهای واژهشناختی و دستوری میدانیم که ریشه همگی به نیای مشترکی در چند هزار سال پیش بازمیگردد. به این ترتیب زبانهای آسی، پشتو یا کردی جزو خانواده زبانهای ایرانی هستند؛ گرچه گویشوران این زبانها ساکن ایران نباشند.
وقتی زبان شکل گرفت و قرنها از کاربرد آن گذشت دیگر یک وسیله ارتباطی صرف نبود. ما با آن شعر، قصه، ترانه و آثار تاریخی را آفریدیم و در واقع بخشی از هویت ما شد مانند زبان فارسی که نه تنها برای فارس زبانان در ایران، بلکه برای همه ایرانیها حکم یک میراث مشترک را دارد و عامل همبستگی ماست، از این جهت زبان دارای اهمیتی ورای نظام ارتباطی است، در نتیجه حفظ زبان مهم میشود و معمولاً در مقابل تغییر آن احساس خطر میکنیم که گاهی اوقات بجاست و گاهی زیاده روی است.
بقای زبان به کسی است که با آن زبان سخن میگوید؛ تا وقتی زبان اهمیتهایی به لحاظ ادبی، اقتصادی، سیاسی و علمی دارد بقای آن تضمین شده است. زبان فارسی را در نظر بگیرید در درس و کار استفاده میشود. این موارد عوامل برون زبانی هستند که عامل بقای یک زبانند که اگر مخدوش شوند آن زبان تبدیل به گویشی میشود که دیگر آن اهمیت و رسمیت را ندارد و کم کم به حاشیه کشیده میشود.
زبان شناسان بحثی به نام توصیف دارند. یکی از مهمترین وظایف یک زبان شناس این است که نظام زبان را خوب توصیف کند. در واقع زبان شناس هر آنچه مردم میگویند را ثبت میکند، این در مقابل تجویز است یعنی بگوییم باید این لغت یا آن لغت را بگویید.
یک زبان زنده زایا است یعنی هر زبانی، ابزارهایی برای زایایی واژههای جدید در جهت رفع نیازهای ارتباطی دارد.
اینکه زبان فارسی واژههایی را بگیرد تا حدی طبیعی است، اما وقتی زبانی بیش از حد واژه بگیرد کار به جایی میکشد که فقط فعل به آن زبان باقی میماند و سایر واژهها بیگانه میشوند. زبان فارسی از پایگاه اجتماعی خوبی برخوردار است و زبان علم در داخل کشور محسوب میشود.
واژهها و کلمات حامل فرهنگ، آداب و رسوم و باورهای یک کشور هستند. به عبارتی کلمات و واژهها بار فرهنگی دارند؛ لذا اگر زبان آسیب ببیند فرهنگ ما آسیب خواهد دید و اگر فرهنگ ما آسیب ببینید از هویت ایرانی جز نامی باقی نخواهد ماند. نمیتوان ایرانی را تصور کرد که شهروندان آن از هر ۱۰ کلمه حرفشان ۶ تای آن واژههای بیگانه باشد. چنین ایرانی هرگز نمیتواند وارث میراث کهن و ارزشهای والایی باشد که از پیشینیان ما برایمان به ارث نهاده شده است.
در چنین شرایطی حتی اعتقادات و باورهای دینی ما هم تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، در واقع هدف هم همین است، نابودی باورهای دینی با القاء فرهنگی غربی و خدشه دار کردن زبان ملی.
پس مراقب زبان ملی کشورمان باشیم تا هم به هویتمان و هم به اعتقادات و باورهایمان آسیبی نرسد.
انتهای پیام/ش