سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خشم در زندگی ممنوع!

برای این که بتوانید در زندگی به آرامش دست پیدا کنید خشمگین نشوید.

به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، همان طور که در مطلب قبلی اشاره کردیم, خشم سرکوب شده, اغلب می‌تواند به عنوان یک ناامیدی یا عصبانیت مداوم در سطح پایین ظاهر شود که نه تنها به دلایل خارجی بستگی ندارد بلکه وقتی شرایط خوب  هم به نظر می‌رسد، این خشم بهبود پیدا نمی‌کند؛ به طوری که گاهی اوقات حتی ممکن است به یک عصبانیت کامل یا یک عمل پرخاشگرانه تبدیل شود.

باید بدانیم که هرچه بیشتر با خشم خود مبارزه کنیم، از لحاظ روحی و جسمی شرایط بدتری را تجربه می کنیم و دلیل آن هم این است که در حقیقت، مبارزه کردن با احساسات دشوار، یک نوع جنگ علیه خود ماست و برای این که درد عاطفی مان کمتر شود لازم است فقط عصبانیت خود را بپذیریم و نسبت به خود رحم و مهربانی داشته باشیم.

من تقریبا در دو دهه از زندگی ام عصبانی بودم، امّا نمی‌توانستم این عصبانیت خود را ببینم و در حقیقت، من خودم را حساس، بی تاب و با ارداه‌ای قوی می‌دیدم و فکر می‌کردم از این که  به کار‌های اشتباه و نادرست دیگران واکنش نشان می‌دهم کار درستی انجام  می دهم. زیرا بر این تصور بودم که آنقدر فرد انعطاف پذیری نیستم که بتوانم با شکستن چارچوب های شخصیتی و رفتاری خود همه چیز را تحمل کنم.


بیشتر بخوانید

گام های اساسی برای از بین بردن خشم مزمن


من برای سرخوردگی مداوم خود انواع توضیحات را به خودم ارائه می‌دادم و این طبیعی نبود که شاد باشم. تا زمانی که ناراحتی به افسردگی تبدیل شد و به خودم اجازه دادم آنچه که عصبانیتم به من می‌گفت را گوش کنم.

امروز من چند گام دیگر را به اشتراک می‌گذارم که می‌تواند به شما کمک کند خشم خود را در سطح عمیق‌تری درک کنید و آن را به روشی مثبت تغییر دهید.

اجازه دهید خشمتان با شما حرف بزند

هنگامی که برای اولین بار, این تمرین روان سنجی را کشف کردم، احساس تسکین عمیقی در وجود خود داشتم.

هدف از این کار این است که بتوانیم زیرشخصیت‌های مختلف خود را شناسایی کنیم چراکه شخصیت‌های فرعی, حالت‌های مختلف شخصیتی هستند که به مرور زمان به وجود می‌آیند و با بهبود ویژگی های شخصیتی خوب خود می توانیم با هر شرایطی کنار بیاییم.

هر یک از ما دارای زیرشخصیت‌های مختلفی چون خوب و متوسط، نترس و ترسو، سنتی و شورشی هستیم و ما فقط دارای یک شخصیت  نیستیم چرا که در شخصیت های ما  تاریکی و روشنی، خوبی و بدی، معمولی و عجیب بودن هم وجود دارد.

خود واقعی‌سازی, فرآیند هماهنگی این انرژی‌ها و کامل شدن است که در این تمرین، خشم را به شکل انسانی تجسم می‌کنیم و آن را به عنوان موجودی جداگانه در نظر می‌گیریم که در این میان، هدف این است که احساسات، افکار و خاطرات سرکوب شده بدون اینکه بخواهید آنها را ساکت کنید، پدیدار شوند که در این مسیر، ما به احساسات خود گوش می‌دهیم و اجازه می‌دهیم پیام خود را فاش کنند و ما از خودِ عصبانی می‌خواهیم تا چهره خود را نشان دهد.

چشمان خود را ببندید و بر احساس عصبانی خود تمرکز کرده و تصور کنید که عصبانیت شما شکل انسانی پیدا کرده است. چطور به نظر می‌رسد؟ مرد است یا زن؟ جوان یا پیر؟ عصبانیت انسانی شما از چه لباسی استفاده می‌کند؟ چهره، صدا و بدن آن را توصیف کنید.

آیا کسی که می‌شناسید را به شما یادآوری می‌کند؟ چه خصوصیاتی دارد؟ اگر بتوانید یک اسم توصیفی به آن‌ بدهید چیست؟

تصور کنید که با احساس عصبانیت خود شروع به مکالمه می‌کنید. شما می‌خواهید بدانید که چرا در زندگی شما وجود دارد؟ بگذارید با شما صحبت کند و هر احساسی  که ناشی از تعامل شماست را مشاهده کند.

ممکن است در مرحله بعد نکاتی را یادداشت کرده و دوباره آن‌ها را مرور کنید امّا بدانید هنگامی که متوجه خشم خود شوید و علت آن را بشناسید، خواهید فهمید که فقط بخشی از وجود شماست که برای رسیدن به هدفی خاص متولد شده است و شما نمادی از خشم خود نیستید چراکه شما دارای بسیاری از شخصیت‌های فرعی دیگر هم هستید که هیچکدام از آن ها هویت انحصاری شما نیستند.

انتظارات را رها کنید

انتظارات برآورده نشده می‌تواند باعث ناامیدی و عصبانیت شود چراکه در قلب هر انتظاری، احساس تمایل وجود دارد و این طبیعی است که همه ما بخواهیم  عشق را تجربه کنیم و توسط دیگران مورد تأیید و احترام قرار بگیریم و  از زندگی لذت ببریم و به آنچه که شایسته آن هستیم، برسیم و  در حقیقت, ما می‌خواهیم  همه چیز به گونه‌ای پیش برود که ما را خوشحال کند.

با این حال، خوشبختی مبتنی بر تحقق انتظارات ما بسیار شکننده است و دلیل آن هم این است که که ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که زندگی به چه صورت برای ما اتفاق خواهد افتاد و دیگران را  به چه صورت می توانیم کنترل کنیم و از طرفی دیگر, وقتی یک انتظار را هم برآورده می کنیم, انتظار دیگر به چه صورت, خود را نشان می دهد.

ما می‌توانیم یک اولویت یا یک هدف داشته باشیم و به نتیجه کار خود اهمیت بیشتری دهیم چرا که  این کار باعث می شود تفکر و دید خود را بازتر کنیم تا بتوانیم گزینه‌های دیگری را نیز در نظر بگیریم و به اطرافیان خود اجازه دهیم بدون فشار مستقیم یا غیرمستقیم انتظارات ما، خودشان باشند که در این میان, ممکن است متوجه هم شویم که این تغییر ساده, باعث تغییر نگرش ها نسبت به ما نیز می شود.

دلسوزی واقعی نسبت به خودتان را تمرین کنید

به ندرت مایل هستیم با خودِ آسیب ‌پذیر دوست شده و فقط می‌خواهیم از این شرایط خود خلاص شویم.

ما خشم خود را جایگزین خشم می‌کنیم. زیرا عصبانیت, توهم قدرت به ما می‌دهد. این در حالی است که خودِ آسیب‌پذیر ما باید به هر قیمتی پنهان بماند. چرا که به این ترتیب، رنج ما دو برابر می‌شود و این کار باعث می شود که خشم در هر مرحله ای از زندگی ما خودش را نشان دهد.

پادزهر خشم، دلسوزی و رحم است چراکه شفقت، بارانی است که جنگل سوزان روح ما را نجات می‌دهد و این عنصری از عشق واقعی است آن هم از نوعی که هیچ قاعده، شرایط و انتظاراتی را تحمیل نمی‌کند. بنابراین, ما باید نسبت به خودمان مهربانی کنیم. زیرا اگر نتوانیم  شفقت را تجربه کنیم، نمی‌توانیم آن را به دیگران نیز هدیه دهیم.

تمرین مهربانی در حق خود برای من بسیار دشوار بود و اولین عکس‌العمل من همیشه پیدا کردن کارهایی بود که اشتباه انجام داده‌ام. به همین دلیل, در این شرایط, من همان برخورد قضاوتی ای که والدینم با من داشتند را به خود پیشنهاد می کردم چرا که بر این باور هستم که می توانیم خود را سرزنش نکنیم و از طرفی شدیگر, مهربانی کردن به خود را پرورش دهیم و از قضاوت کردن خود دوری کنیم.

مهربانی کردن در حق خود، احترام به خود، عشق به خود و مراقبت از خود را نیز به همراه دارد. بنابراین, هنگامی که نسبت به خود دلسوزی و مهربانی کردید می توانید مرزهای خوب و سالمی را برای خود تعیین کنید و دیگران را راحت تر ببخشید امّا اگر قبل از این که به خود شفقت و مهربانی کنید طرف مقابل را ببخشید ممکن است بر این تصور باشید که به رنج خود احترام نگذاشته اید و بخشش شما هم با احترام همراه نخواهد بود.


بیشتر بخوانید

اگر سخت دیگران را می‌بخشید حتما این مطلب را بخوانید


برای پرورش شفقت و مهربانی نسبت به خود تمرین کنید

همانطور که قبلاً عشق ایده‌آل و بی قید و شرط به شما داده شده است، برگردید و به این فکر کنید که عشق می تواند به هر شکل و در هر زمانی در زندگی شما باشد و به خودتان یادآوری کنید که این ابراز عشق حتی اگر برای لحظه‌ای کوتاه یا فقط توسط یک شخص هم بوده باشد، خوب است و نشان می دهد که دوست داشته شده‌اید.

هنگامی که به خود مهربانی کنید می توانید این حس را به دیگران هم منتقل و پیشنهاد کنید و می‌توانید درک کنید که رنج انسان جهانی است و فقط این شما  نیستید که به خاطر مشکلات درد می کِشید.

همانطور که تیچ نات هانت می‌گوید: «وقتی به عصبانیت خود نگاه کنید، خواهید دید شخصی که دشمن خود می‌خوانید بالاخره در جایی از زندگی خود  از کاری که انجام داده است پشیمان می شود و رنج می‌برد که به محض مشاهده این موضوع، باید ظرفیت پذیرش و دلسوزی خود نسبت به چنین فردی را بالا ببرید.»

بخشیدن

بخشیدن، انتخاب رها بخشی است که انجام می‌دهیم. بر خلاف آنچه که فکر می‌کنیم، گذشت, یک عمل یکباره نیست و طرز تفکر جدیدی است که باید پرورش دهیم.

من هر روز بخشیدن را تمرین می‌کنم و از خود می‌خواهم که انتظارات بیش از حد را کنار بگذارم و دیگر به درد و رنج گذشته وابسته نباشم. اگرچه  این کار آسان نیست امّا توانستم و  یکی از روزها این مطالب را در دفتر خود نوشتم.

وقتی برای این موضوع احساس آمادگی کردید، می‌توانید یک تمرین دم و بازدم متفاوت را تمرین کنید و با هر نفس کشیدن، بخشی از رنج‌های بشریت را تحمل کنید و سپس، به مهربانی کردن به انسان ها فکر کنید که هدف از این کار, پرورش دلسوزی عمیق با وارونه کردن تمایل انسان برای جلوگیری از درد و لذت‌جویی است.

دلبستگی‌ها را کنار بگذارید و به جریان زندگی اعتماد کنید

شما نمی‌خواهید خشم خود را کنار بگذارید. زیرا اعتقاد دارید که این کار طبیعی و موجه است و این باور که عصبانیت تا حدودی مفید است، حاکی از این است  که شما نسبت به عصبانیت خود پیوستگی مثبتی داشته‌اید و از طرفی, ممکن است نسبت به عصبانیت خود وابستگی منفی هم داشته باشید.

باید بدانید که در اغلب مواقع, شما سعی می کنید عصبانیت خود را کنترل کنید اما گاهی این عصبانیت فراتر از کنترل کردن شماست و بدنیال آن, عصبانی بودن یک سری احساسات دشوار دیگر را به وجود می آورد که باعث می شود شما در یک حلقه بی پایان گیر بیفتید.

اطمینان داشته باشید که بدون عصبانیت، آزادتر و شادتر خواهید بود حتی اگر اتفاقات به شیوه ای که می خواهید پیش نرود و بدانید که نپذیرفتن شرایط فقط رنج شما را بیشتر می کند چرا که که ما نمی توانیم کسی را مجبور کنیم همان گونه رفتار کند که شایسته آن است و نمی توانیم زندگی را به گونه ای پیش ببریم که فکر می کنیم برای ما بهتر است.

خشم خود را رها کنید

برای رها شدن از عصبانیت خود، دست از مبارزه علیه آن برندارید امّا چگونگی بروز آن را هم بپذیرید و برخی از مواقع, از خشم خود به خاطر داشتن نقش محافظتی در زندگی خود تشکر کنید  و آن را نه به عنوان خوب و بد, بلکه به عنوان آن چه که واقعا در وجود همه افراد است ببینید و برای فروکش کردن آن و مهربانی کردن به انسان ها تلاش کنید.


ترجمه از فاطمه میرزایی 

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۲:۴۸ ۰۷ ارديبهشت ۱۴۰۰
برا رهایی ازخشم میگه خشم را رها کنید یاوابستگی ها رو رها کنید یا....اخه مدرک روانشناسی: باید ریشه ایناهاروپیداکرد وحل کرد وبایدتوضیح داده بشه که چطور می شودازدلبستگی وانتظارات نجات پیدا کرد که ثمره اش شود ترک خشم..