سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می‌دهد؛

سربازی که خود را زیر تانک بعثی انداخت تا شهر سقوط نکند

شهید یوسف حیدری یکی از شهدای نیروی زمینی ارتش در دفاع مقدس است.

به گزارش  خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، دوران هشت ساله دفاع مقدس و نبرد حق علیه باطل عرصه‌ای است که اقشار مختلف مردم با حضور و با نمایش توانمندی‌های خود در آن دشمن بعثی و اذنابش را محکوم به شکست کردند. اتحاد و همدلی نیروهای مسلح کشورمان در کنار پشتیبانی مردم باعث شد نه تنها حملات دشمنان دفع شود، بلکه همدلی و اتحاد مردم بیش از پیش افزایش پیدا کند. این اتحاد و همدلی به قدری مهم بود که در صورت عدم وجود این اتحاد شاید امروز وضعیت دیگری داشتیم.

این دوران دلاوران و قهرمانان بسیاری را به خود دیده است که نام بسیاری از آن‌ها برای ما آشناست و برخی دیگر نیز گمنام و یا کم‌تر شناخته شده هستند. همین قهرمانان عملیات‌های مهمی را انجام دادند که می‌خواهیم مهم‌ترین آن‌ها را معرفی کنیم.

کدام سرباز شهید ارتش خود را زیر تانک بعثی انداخت؟

سرباز شهید یوسف حیدری فانید یکی از سربازان وظیفه شهید نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که ۱۰ مرداد سال ۱۳۴۷ در محله بهار شهر تبریز در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود. یوسف از همان ابتدای تولد چهره بسیار زیبایی داشت و به همین دلیل هم توجه همگان را به خود جلب می‌کرد. خانواده اش نام یوسف را با تمسک جستن از قرآن کریم انتخاب کردند و قرآن این نام را به آن‌ها هدیه داد. او از همان کودکی به درس خواندن علاقه داشت و در راه بازگشت از مدرسه به مغازه لحاف دوزی پدرش می‌رفت تا به او کمک کند. هیچ‌گاه به پدر و مادرش بی احترامی نمی‌کرد و همواره با آن‌ها با عطوفت و مهربانی رفتار می‌کرد.

یوسف ورزشکار ماهری نیز بود و در همان دوران مدرسه به سمت رشته دو میدانی که با فیزیک بدنی او تطابق داشت رفت تا موفقیت‌های ورزشی او در کنار موفقیت‌های تحصیلی اش آغاز شود. پس از ورود به این رشته استعداد‌های یوسف شکوفا شد و با  قهرمانی در مسابقات آموزشگاه‌ها پله‌های نردبان ترقی را یکی پس از دیگری طی کرد. البته او به هم نوعانش هم در رسیدن به مقصودشان کمک‌های بسیاری می‌کرد.  

سربازی که بی‌صبرانه منتظر نبرد با بعثی‌ها بود

جنگ تحمیلی که آغاز شد، یوسف در دبیرستان تحصیل می کرد. حمله بعثی ها به ایران اسلامی ذهنش را به خود مشغول کرده بود و او بی‌صبرانه منتظر رفتن به جبهه های نبرد حق علیه باطل بود. یوسف بسیار شجاع بود و پیش از آن که موعد اعزام او به سربازی برسد در تاریخ ۱۸ تیرماه سال ۶۴ به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت. او بدن ورزیده ای داشت و به همین دلیل هم در دوران سربازی پس از طی آموزش های مقدماتی به جمع تکاوران لشکر ۵۸ ذوالفقار پیوست. او در عملیات های شناسایی جنگی حضوری فعالی داشت و در اکثر ماموریت های شناسایی شرکت می کرد.

سربازی که همچون شهید فهمیده شهید شد

یوسف حس عجیبی به شهید فهمیده داشت و اسم او همیشه ورد زبانش بود و گاهی زیر لب این شعر را زمزمه می‌کرد؛ یا رب مددی نما که فهمیده شویم/ در چشم تو عبد صالحی دیده شویم/ وقتی که گذشتن از سر و جان دِین است/ دستی برسان که زود فهمیده شویم. 

۳۱  تیرماه سال ۶۷ یعنی فقط سه روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی دشمن بعثی، این دشمن بی صفت ایران و اسلام دوباره حملات گسترده خود را با نیرو و تدارکات وسیع علیه خاک ایران اسلامی در گستره جبهه‌های غرب تا جنوب آغاز کرد. در این روز شهید یوسف حیدری با مشاهده پیشروی ستون تانک نیرو‌های دشمن به سوی نیروی خودی درنگ را جایز ندانسته و تصمیم گرفت تا از همرزمانش دفاع کند. بالاخره تصمیم نهایی را گرفت و با بستن تعدادی نارنجک به فانوسقه (کمربند جنگی) خود به سوی تانک‌های دشمن متجاوز حمله ور شد و خود را به زیر شنی یکی از تانک‌های دشمن که در منطقه نفت شهر بود انداخت. تانک دشمن منهدم شد ستون زرهی دشمن متوقف شد و اینجا بود که یوسف به دیدار معبودش رفت.

خاطراتی از سرباز شهید یوسف حیدری

مادر شهید می‌گوید: «هنگامی که یوسف مشغول خدمت در منطقه جنگی بود در آخرین مرخصی اش گردنبندی سنگی به همراه داشت که در یک طرف آن کلمه مادر و در طرف دیگرش نام خودش را حک کرده بود. وقتی از او خواستم که آن را به عنوان یادگار به من بدهد پاسخ داد: «اگر اجازه بدهید به جبهه برگردم بعدا هدیه‌ای برایتان می‌فرستم که تا ابد باعث افتخار شما باشد. خدا گواه است که بعد از شنیدن خبر شهادت یوسف هرگز ناراحت نشده و به فرزندان دیگرم گفتم: پیکر برادر شهیدتان را با افتخار بر روی دستانتان تشییع نمایید، چرا که این شهید مایه افتخار خانواده و سربلندی امت ماست.»

پدرش نیز یوسف را چنین توصیف می‌کند:« پسرم به علت ناراحتی پا مدتی در بیمارستان خانواده نیروی زمینی ارتش تحت درمان قرار گرفت و پس از طی دوران کوتاه استراحت پزشکی در منزل به هنگام بدرقه اش جهت ادامه خدمت یکی از دوستان وی را که با هم اعزام شده بودند به طور اتفاقی در پایانه مسافربری دیدیم و دوستش گفت: لباس‌های زیبائی پوشیدی پس تو هم تکاور شدی. با این گفت‌وگو من دریافتم که پسر عزیزم در لشکر تکاور مشغول خدمت مقدس سرباز است. یوسف در این مدت فقط دو بار به مرخصی آمد و هر بار نیز از جبهه خاطرات زیبا و شنیدنی برای ما تعریف می‌کرد و خیلی خوشحال بود که در جبهه حضور دارد.

آخرین باری که می‌خواست به جبهه برود نشاط خاصی داشت به عمویش گفته بود که به دلم گواه شده که این آخرین دیدار ماست و من فکر می‌کنم دیگر بازگشتی نخواهم داشت. بعد از شهادت یوسف زمانی متوجه شدیم که فرزند رشیدمان با چه شجاعت و حماسه‌ای شهد شهادت را نوشیده خدا را شکر کرده چه افتخار بزرگی نصیب ما شده و همه به جای خدا قبول کند به ما می‌گفتند مبارک است.»

سربازان رژیم بعثی ترسو هستند و نمی‌توانند کاری انجام دهند

شهید یوسف حیدری در یکی از صحبت‌های خود در مورد جبهه گفته بود: هیچ ترسی از جنگ ندارم. سربازان بعثی ترسو هستند و همه رزمندگانی که در جبهه حضور دارند شجاعانه در مقابل دشمن ایستاده اند، مطمئن باشید بعثی‌ها کاری نمی‌توانند بکنند.

گزارش از: مهدی طلوع وند

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۷
در انتظار بررسی: ۰
مرتضی
۰۷:۱۳ ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
سلام بر شهدا. سلام بر اخلاص و صداقت و یقین آنها که دست از زندگی شسته و برای سرافرازی و سربلندی این کشور فدا شدند.
روحمان به یادشان شاد.
ناشناس
۱۵:۴۶ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
روح همه شهدا شاد
ناشناس
۱۵:۳۳ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
احتمال نمیدهید براثر مجروحیت که نتوانست ازجایش برخیزد وتانک روی بدنش رفت؟ اغراقی درکارنیست انشالله
ناشناس
۰۹:۳۰ ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
تا حالا تانک دیدی
ناشناس
۱۴:۴۵ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
به فکرش نرسیده که نارنجک رو پرت کنه زیر تانک؟

خودش سالم بمونه و بعد همینطوری کلی تانک نابود کنه ؟

یا کسی به این بچه ها آموزش اشتباهی میداده؟
علیرضا قربانزاده
۱۴:۴۰ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
یعنی یه آرپی‌جی نبود که اون تانک رو بزنه که این بی‌عقل رفت خودشو انداخت زیر تانک
سردارایرانی
۲۱:۴۳ ۳۰ اسفند ۱۳۹۹
تقصیر خودت نیست،درآرامش کامل نشستی و متن میخونی هر چی به ذهن ناقصت رسید رو مینوسی!!!!اگه فقط یکبار از نزدیک جنایت بعثیها رو میدیدی،اونوقت نظرت عوض میشد.کیه که جونشو دوست نداشته باشه!!!مطمئن باش این شهید تو اون موقعیت بهترین تصمیم رو گرفته که کمتر نیروهای دیگه شهید بشن.یه مقدار فکرقبل از نوشتن هم بد نیست!!! البته برای امثال تو که به یک شهید جسارت میکنه،انتظاری بهتر ازاین نمیره!!!!!!!!
ناشناس
۱۴:۳۷ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
درود بر تو ای شهید سر بلند ارتش جمهوری اسلامی ایران
ناشناس
۱۴:۰۵ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
هدیه به روحش صلوات ....
ناشناس
۱۳:۱۹ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
روحش شاد
ناشناس
۱۲:۳۵ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
برای پیشرفت باید عالم و متعهد و شجاع بود.
روح همه شهدا شاد.
ناشناس
۱۱:۵۸ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
درود بر شهیدان راه خدا در مجاوررسول الله خواهی بود
ناشناس
۱۱:۴۹ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
سلام و درود بر تمامی شهدا
سلام درود بر سربازان ودرجه داران ایثارگرارتش
ان شاءالله تو این نظام به حقشون برسن.
ناشناس
۱۱:۲۵ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
ایول داری آقا یوسف.روحت شاد.
ناشناس
۰۹:۵۹ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
روحش شاد ویادش کرامی
ناشناس
۰۹:۳۸ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
خدا رحمتش کند و از یاران امام زمان قرارش دهد
Yavar
۰۹:۲۹ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
یاد و نام این شهید بزرگواران تا ابد پاینده و جادوانه باد؛ شادی روح شهدا صلوات
ناشناس
۰۹:۰۸ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
روحش شاد
ناشناس
۰۹:۰۶ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
درود به شرفت دلاور
ناشناس
۰۸:۲۳ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
تانکهای اون روز با نارنجک منهدم میشدند بقیه تانکها میترسیدند یا راه دیگری نداشتند
ناشناس
۱۰:۵۸ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
اون زمان بودی که تانک هایش را دیده باشی که از منهدم شدنشان حرف میزنی زمانیکه در دشت عباس تی 72های عراقی که آرپی جی رویشان اثر نمیکرد با تعداد زیاد حمله میکردند که صدای غرش موتور آنها زمین را میلرزاند کجا بودی فکر نکنم هنوز در عناصر اربعه هم حضور داشتی
ناشناس
۱۲:۳۱ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
برادر جان ، بنده خودم نظامی بودم . بله درسته با نارنجک نمیشه از زیر تانک ، تانک را منفجر کرد اما میشه از کار انداختش . شنی های تانک پاره میشه و تانک از حرکت میمونه . البته با نارنجک در صورتی که اونو درون برجک تانک بیندازی میشه اونو منفجر کرد .
ناشناس
۰۲:۱۳ ۲۳ اسفند ۱۳۹۹
برادر جان یا مثل یکسری که خاطرات جنگ تعریف میکنند زیادی کتاب خوندی یا در موقعیت مقابله در محیط نبودی در حالت تک دسته جمعی تانک ها درب بالای برجک را باز میکنند اگر نظامی بودی و در زمان جنگ حداقل از تانک های دشت عباس شنیده بودی این داستان ها را برتی جوانان تعریف کن اون داستان ها که بانارنجک شنی تانک را بزنی زمانیست که سه چهار تانک به سمت شما حمله کنند از سنگر کمین بیرون بیاید با نارنجک از کنار به شنی حمله کنید نه زمانیکه چند گردان تانک به شما حمله کند در حالتی که آتش توپخانه هواپیما و هلکوپتر آنها را پوشش میدهد
ناشناس
۰۸:۰۹ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
عجب
ناشناس
۰۸:۰۰ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
روحش شاد
امین اله
۱۲:۰۱ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
درود خدا بر شهدایی راه خدا به حتم که از شهد بهشت از دست رسول الله نوشیده ای
ناشناس
۰۷:۳۹ ۲۲ اسفند ۱۳۹۹
درود بر جوانان دلیر اما چرا اینقدر دیر خبر سازی میکنید دیگه خواهشا نگید قبلا خبر سازی شده اگر کسی دیگه ای رفته زیر تانک بگید