به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،دومین جلسه دادگاه رسیدگى به دادخواست ٤٢ نفر از اعضاى سابق گروهک تروریستى منافقین به ریاست قاضى پورمریدى برگزار شد.
در ابتداى جلسه دادگاه قاضى پورمریدى ضمن اعلام رسمیت جلسه از محمدرضا شمسی یکى دیگر از خواهان این پرونده خواست جهت ارائه توضیحات در جایگاه قرار گیرد.
شمسی ضمن قرارگیرى در جایگاه گفت: براى پیدا کردن کار در سال ٨١ به ترکیه رفتم که توسط اعضاى فرقه رجوى ربوده شدم. آنها بعد از حمله امریکا به عراق و سرنگونى دولت عراق در کوهستان سرگردان بودند.
وى گفت: دو نوبت مرا زندانى کردند؛ چند بار اعتراض کردم و مرا به زندان انداختند و شکنجه کردند.
شمسی بیان کرد: در این مدت فشارهاى روحى و جسمى بر من وارد شد و بیش از سه ماه در زندان منافقین زندانى بودم و در شرایط کنونى نیز از این آسیبها رنج مى برم و از دادگاه تقاضاى محکومیت سرکردگان فرقه رجوی را دارم.
وى گفت: من اواخر سال ٨٣ به کشور بازگشتم، زمانى که رفتم متاهل بودم و دو فرزند داشتم.
در ادامه، نادر چپچاپ یکى دیگر از خواهان پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: از اینکه این فرصت به من داده شد تا از حقوق خود دفاع کنم از دادگاه سپاسگزارم. طى چهار سال که در گروهک بودم آسیبهای فراوانى به من وارد شد.
وى بیان کرد: مرا فریب دادند و از ترکیه و به طور غیرقانونى به عراق بردند. ناخن هاى پاهاى مرا بدون بی حس کردن کشیدند و مرا مجبور مى کردند در کارهاى نظامى، خدماتى و تشکیلاتى شرکت کنم و همین کار موجب عفونت پاهایم شد.
چپچاپ گفت: مرا فریب دادند که در آلمان به من کار مى دهند و من اصلا دنبال این موضوعات نبودم. مى گفتند مرا مى کشند و در حیاط دفن مى کنند و از من به عنوان شهید خود یاد مى کنند، من گفتم براى مبارزه نیامدم.
وى عنوان کرد: به علت اعتراض به رفتارهاى آنها توسط صمد امیرى در زندان به مدت یک ماه و نیم بازداشت شدم. در نهایت پس از بازگشت به ایران و عدم مداواى پاهایم هر دو پایم از مچ قطع شد.
چپچاپ بیان کرد: محمدجواد اسدى و حسین ولىپور دو نفر از شاهدان من هستند که البته یکى از آنها به ایران نیامد.
هادى شبانى یکى از مطلعین ضمن قرارگیرى در جایگاه گفت: نزدیک به ٢٠ سال در مناسبات گروهک بودم و سال ٨٣ فرار کردم. آمده ام شهادت دهم همه مطالبى که عنوان شد کاملا دقیق و درست است و مسئول خیلى از بچهها در پذیرش بودم.
وى بیان کرد: زمانى که در مناسبات فرقه پا گذاشتیم همه چیزهایى که در ذهن خود بافته بودیم از بین رفت و اجازه یکبار تماس تلفنى من با خانوادهام را ندادند. در ترورها فقط کشتن و ریختن خون مردم ایران مهم بود. در راهپیمایى ٢٢ بهمن قرار بود عملیات انجام دهم که خوشبختانه نشد.
بیشتر بخوانید
قاضى پورمریدى خطاب به این مطلع گفت: آیا از کادر سرکردگان منافقین پرسیدید که چطور مریم رجوى همسر مسعود رجوى شد مگر مخالف خانواده نبودند؟
شبانى گفت: در مناسبات فرقهاى افراد پایین نمىتوانند سوال کنند و مواردى خط قرمز محسوب مىشد و حق سوال نداشتیم و ما صرفا اجراکننده دستورات بودیم.
وى عنوان کرد: من در عملیات مرصاد زخمى شدم و براى این فرقه زخمى شدم، اما حاضر نشدند زمانی که به کمپ امریکایىها رفتم لباسهایم را به من بدهند.
محمدجواد اسدى، ضمن قرارگیرى در جایگاه بیان کرد: من سه سال و نیم در اسارت فرقه منافقین و چهار سال در اسارت امریکا بودم و شاهد بودم که به دلیل کار زیاد ناخن هاى چپچاپ را کشیدند.
وى گفت: همه افراد براى کار آمده بودند و متفق القول سر همه ما کلاه گذاشتند. زمانى که در اشرف به ما لباس نظامى دادند، ما گفتیم ما براى جنگ نیامدیم.
اسدى عنوان کرد: حرف اصلى آنها زمانى که مىگفتیم نمىمانیم، این بود که ورود ما به عراق غیرقانونى است و ١٥ تا ٢٠ سال زندان دارد.
وى بیان کرد: بعد از حمله عراقىها موفق شدیم به سمت کمپ امریکایىها فرار کنیم، اما آنها دستشان با منافقین در یک کاسه بود و چهار سال و نیم در کمپ امریکایىها بودیم.
وى بیان کرد: من یک ماه بود که ازدواج کرده بودم و در اواخر دى ماه ٨٠ وارد گروهک شدم و تابستان ٨٣ از آنجا فرار کردم و از دادگاه خواستار محکومیت فرقه رجوی هستم.
در ادامه فتح الله اسکندرى یکى دیگر از خواهان در جایگاه قرار گرفت و گفت: به عنوان سرباز وظیفه به جبهه اعزام شدم و پس از برخورد گلوله و ترکش اسیر منافقین شدم. در سه ماه اول اسارت مرا در یک قفس نگه مى داشتند و مى گفتند باید به خواسته هاى آنها عمل کنیم. مدت ١٧ سال در آنجا محبوس بودیم.
وى گفت: از شدت فشارها آقاى خدام گلمحمدى روى خود نفت ریخت و خود را آتش زد، اما زنده ماند ولى او را جایى بردند که دیگر ندیدم و حجت عزیزى و کریم پدرام با گلوله به خود شلیک کردند و فردى به نام رسول که دو چشم او نابینا بود با ریختن نفت خودش را آتش زد.
اسکندرى بیان کرد: سه گلوله به دست من و یک ترکش توسط فرقه رجوى به من برخورد کرد.
اکبر خباره یکى دیگر از خواهان گفت: پس از اینکه در جنگ اسیر عراقیها شدم در آنجا با شستشوى مغزى وارد گروهک شدم و ١٧ سال در فرقه بودم.
وى بیان کرد: در جریان حمله امریکا به کویت به مدت ٤٥ روز در بیابانها پراکنده بودیم و با روزى ٥ عدد خرما سپرى کردیم. روى بازویم یک خالکوبى به اسم مادرم داشتم که گفتند باید سوزانده شود و با هویه برقى سوزاندند، چون با خانواده شدیدا مشکل داشتند.
خباره بیان کرد: الیاس کرمى در پی شدت فشارها در حمام شاهرگ خود را زد و مرد.
وى گفت: ١٧ سال از بهترین دوران عمرم را به بدترین شکل از دست دادم که باعث و بانى آن گروهک و این فرقه نامشروع بود.
خباره بیان کرد: فرقه منافقین آبروى مرد، آزادى خواهى و انقلابى را در دنیا بردهاند و از مجامع حقوق بشرى مىخواهم که اینها را پای میز محاکمه بکشند.
وى اظهار کرد: از دولت و قوه قضاییه تشکر دارم که چنین امکانى را خلق کردند تا بتوانیم حرفهاى خود را به گوش دنیا برسانیم. از دولت و وزارت خارجه خواهش مى کنم ما را در این پرونده یارى کنند تا بتوانیم به حقوق از دست رفته خود برسیم.
رمضان سعیدى یکى دیگر از خواهان پرونده گفت: من در عملیات نصر ٩ به شدت مجروح شدم و به اسارت فرقه منافقین درآمدم. پس از اسارت آن قدر تحت شکنجه قرار گرفتم که تمامى دندانهایم شکست.
وى عنوان کرد: در حالى که به شدت مجروح شده بودم مى خواستند سلاح هایى که به غنیمت گرفته بودند را با خودم حمل کنم و برای انجام این کار مرا کتک زدند و گفتند اگر اعتراض کنم مرا مى کشند. عبدالله قدمیارى از عناصر رده بالای فرقه مرا روى زمین خواباند و سلاح خود را سمت من گرفت و کتک زد.
سعیدى خاطرنشان کرد: ١٧ سال در اردوگاه بودم و به دلیل فشارهاى روحى و روانى همین الان بچه هایم از دست من عاصی هستند، چون همیشه اضطراب دارم. ما در این سالیان خیلی آسیب دیدیم و با هیچ چیز قابل جبران نیست.
وى گفت: زمانى که مى خواستم بروم به من گفتند تمامى خانواده تو اعدام شدند؛ اما زمانى که با خانوادهام مواجه شدم دیدم پدر و مادرم شکسته شده بودند و نصف بدن پدرم فلج شده بود و پس از ٨ ماه درگذشت.
سعیدى عنوان کرد: بخاطر دارم در اردوگاه شخصى به نام سادات دربندى ما را کف اردوگاه مىنشاند و انواع و اقسام توهینها را مىکرد.
وى گفت: یکى از دوستانم به نام محمد گموش را با ملافه دار زده بودند. خدمت او تمام شده بود و کارت پایان خدمت خود را گرفته بود و همان شب فرقه منافقین عملیات کرد که این بنده خدا اسیر شد.
وى گفت: در پایان از دادگاه تقاضا دارم که به دلیل نقض حقوق بشر و خسارتهاى وارده نسبت به موارد مطرح شده در پرونده رسیدگى شود.
ایرج صالحى یکى دیگر از مطلعین ضمن قرارگیرى در جایگاه گفت: من ٢٠ سال یعنی تا سال ٨٣ در این فرقه بودم. این فرقه ما را از عزیزانمان جدا کرد و ارتباط با خانواده را ممنوع کرد.
وى گفت: یکى از راهکارهاى آنها این بود که افراد را مجبور مىکردند افکار درونى خود را بگویند. رجوى براى اینکه شکست در عملیات مرصاد را گردن اعضا بیندازد انقلاب طلاق راه انداخت.
صالحى عنوان کرد: خیلى از افراد در این سیستم خروج ممنوع، اقدام به خودکشی کردند. سال ٨٠ رجوى گفت هر کس مىخواهد برود باید چهار شرط را بپذیرد. شرط اول این بود که جلوى افراد بگوییم مشکل جنسی داریم و شرط دوم این بود که ما را تحویل دولت عراق مى دادند و دو سال هم در زندان هاى گروهک بمانیم و سپس ما را به ایران بفرستند.
وى گفت: یکى از افراد خدام گلمحمدى بود که دست به خودسوزى زد، اما زنده ماند، معلوم نیست چه بلایى سر او آوردند.
صالحى بیان کرد: به ما مىگفتند خونمان مال مسعود رجوى است یعنى تعیین مىکند چگونه میمیریم و نفسمان مال مریم رجوى است یعنى تعیین مىکند در روزها چه کنیم و به عنوان برده محسوب میشدیم.
وى بیان کرد: حاضرم شهادت دهم که این فرقه چه شکنجهها و بلاهایى سر اعضا و خانواده اعضا آورد.
در ادامه جلسه دادگاه، سیروس غضنفرى یکى دیگر از خواهان در جایگاه قرار گرفت و گفت: سال ٦٧ به دست نیروهاى عراقی اسیر شدم و در اسارت فرقه رجوى درآمدم. پس از ورود به اردوگاه اشرف از یک اسارت موقت به یک اسارت دائم رفتم.
وى بیان کرد: من از تمامى حقوقهاى انسانى محروم شدم. در طول ١٧ سال از اسارت از نعمت هاى خداوند محروم شدم. تمامى احساساتها و غرایض طبیعى انسانی را از ما سلب کردند. انتخاب همسر براى بقاى نسل از نعمت هاى خداوند است که با دستور مستقیم مسعود رجوى حق فکر کردن به هیچ زنى را نداشتیم.
غضنفرى عنوان کرد: دختران زیر ١٨ سال را به مردانى که سن آنها ٣٥ تا ٤٠ سال بود مىدادند. باید در نشست هاى روزانه و غسل هفتگى به تفکرات خود پاسخ مى دادیم.
وى گفت: سال ٦٨ تمامى زنان با دستور مستقیم مسعود رجوى از همسران خود جدا شدند و بچههاى آنها را نیز از آنها جدا کردند.
غضنفرى عنوان کرد: رجوى رواج نسل کشی انجام داد از این بابت از دادگاه هاى بینالمللى خواهان صدور حکم هستم و از این دادگاه بابت این فرصت تشکر مىکنم.
در ادامه جلسه دادگاه، کمندعلى عزیزى یکى دیگر از خواهان پرونده بیان کرد: سال ٦٦ در منطقه عملیاتى به عنوان سرباز وظیفه بودم و در درگیرى شدید با منافقین اسیر شدیم و به اسارت درآمدم و ١٧ سال در اردوگاه اشرف بودم.
وى گفت: بعد از آن به من گفتند همه اعضاى خانواده من مردهاند، اما متوجه شدم زندهاند. ما فرار کردیم و به ایران آمدیم. به ما مىگفتند که به ایران بروید اعدام مىشوید، اما این طور نبود.
عزیزى اظهار کرد: در سلیمانیه فردى که مىخواست فرار کند را به ماشین بستند و روى زمین کشیدند. در کرکوک افرادى که نمىخواستند جذب سازمان شوند را در آبجوش مىانداختند و از من نیز مىخواستند خواهرم را که به آنها فحش داده بود بزنم، اما چون این کار را نکردم یک هفته زندان بودم و کتک خوردم.
قاضى پورمریدى در ادامه افزود: این راه قطعا به این پرونده ختم نخواهد شد؛ درب دادگسترى و شعبه ٥٥ بینالملل قوه قضاییه باز است تا نه تنها افرادى که عضو این گروهک بودند بلکه همه افرادى که از این گروهک خسارات فراوانى به آنها وارد شده دادخواست خود را مطرح کنند.
وى بیان کرد: ما مى دانیم که ١٧ هزار نفر از مردم ما حداقل به صورت مستقیم از قربانیان ترور هستند و کشته و شهید شدند و از زنان و کودکان تا پیر و جوان قربانى اقدامات فرقه تروریستى مریم و مسعود رجوى و گروهک منافقین شده اند.
رییس دادگاه خاطرنشان کرد: این حق براى همه و براى همه مردم کشورمان است تا دعاوى خود را مطرح کنند تا رسیدگى شود.
وى بیان داشت: بیش از ٣٥ سال است که از اقدامات فرقه رجوى که مستقیما علیه مردم کشورمان دست به اسلحه بردند مى گذرد و هر چقدر این فاصله بیشتر شود ممکن است نسل هاى جدید اقدامات جنایتکارانه آنها را فراموش کنند.
قاضى پورمریدى تصریح کرد: گذر زمان هم ادله را تحت تاثیر قرار مى دهد و هم آدمها را فرسوده مىکند. در دادگاه افرادى از طیف هاى مختلف صحبت کردند که شاهد اقدامات جنایتکارانه گروهک منافقین بودند. صحبت هاى چنین افرادى براى دادگاهها بسیار راهگشا خواهد بود.
وى اذعان کرد: افرادى که اکنون در آلبانى و فرانسه هستند به نوعى اسیر منافقین هستند و کماکان درب هاى این کشور به روى همه باز است، اما اگر اقدامات جنایتکارانه و کیفرى انجام داده اند موضوع علىحدهاى است.
قاضى پورمریدى خاطرنشان کرد: ما در این دادگاه در چارچوب قوانین و مقررات رسیدگى قاطعانه اى انجام خواهیم داد و حکم در اسرع وقت صادر خواهد شد، اما انتظارى که از سازمان هاى بین المللى مدعى حقوق بشر مى شود این است که در پرونده فرقه رجوى، حداقل در دسته اول افرادى که اکنون در آلبانى هستند، به داد آنها برسند.
رییس دادگاه اظهار کرد: این شروع کار خواهد بود و آخر آن به نابودى فرقه تروریستی منافقین مىانجامد و منجر به آزادى افرادى مى شود که در بند آنها هستند.
وى تاکید کرد: فرقههایى همچون فرقه منافقین به جز اسارت و بهره کشی هیچ دستاوردى براى بشریت ندارند. ما دعاوى که مطرح مى شود را مورد رسیدگى قرار مى دهیم و دادگاه ادامه پیدا خواهد کرد.
رییس دادگاه در پایان ختم جلسه را اعلام کرد.
انتهای پیام/
که دولت وقت دستور داد .اتش بزنند و 600 نفر از این فرقه در اتش سوختند
خوب میدانند .وجود این جور فرقه ها چقدر خطرناک ایند
ولی برای کشورهای دیگه قابل قبول ایند
واقعا که
هم محاکمه شوند
چونکه اگر این کمک ها نبود
این فرقه شیطانی دوام نمیاورد
اقامت در فرانسه و حالا در زیر زمین البانی
از سازمان ملل گرفته که چشم بر جنایت انها بست تا
کشورهای عربی و اروپایی که همه جوره کمک شون کردند
باید جوابگو این همه ظلم و جنایت باشند
چرا یکبار حقوق بشر سازمان ملل از این فرقه دیدن نکرد
تا متوجه شود که چی میگذرد
یا خودش را به ان راه زد
همه چیز گل و بلبل است
فرقه هتلر هیچ فرقی ندارند
و در سایه حقوق بشر و ازادی west. با کمال ازادی زندگی میکنند
گرچه در زیر زمین
فسیل و گناه باریند
عذاب وجدان دارند که بدترین جزاست