سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نگاه متفاوت شهره پیرانی درباره خوشبختی آدم‌ها

همسر شهید رضایی نژاد ضمن مرور خاطره تلخ شهادت همسرش، به بیان روایت جالب و تاثیرگذاری درباره خوشبختی پرداخت.

به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، شهره پیرانی، همسر شهید داریوش رضایی نژاد با مرور خاطره تلخ شهادت همسرش، روایت خواندنی و قابل تاملی را درباره خوشبختی و رضایت آدم‌ها در زندگی، در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد.

پیرانی در صفحه شخصی خود نوشت:

"زمستان آن سال‌ها انگار سردتر بود. هوا که سرد می‌شد (هنوز هم هوا که سرد می‌شود) من یاد خیلی‌ها می‌افتادم؛ کارگران روزمزد، کارتن خواب‌ها، کسانی که سرپناه‌شان گرم نیست...
در آن صبح‌های زمستان‌های سرد، وقتی از دور میدان هروی رد می‌شدیم به سمت محل کار، دلم پر از اندوه می‌شد برای کسانی که منتظر بودند کسی بیاید برای کاری احتمالا ساختمانی ببردشان. یک بار دیگر احساسات من غلیان کرده بود. شاید هوا خیلی سرد بود آن روز. گفتم این عادلانه نیست داریوش چرا نعمات خدا یکسان بین بنده‌هایش تقسیم نشده؟ چرا ما سرپناه داریم، بعضی ندارند؟ چرا آدمی باید در این سرما بی‌پناه باشد؟ کار مشخص نداشته باشد؟ ...
داریوش گفت از کجا میدانی همین آدم‌ها احساس خوشبختی درونی شان از ما بیشتر نباشد؟ از کجا میدانی از زندگی‌شان ناراضی هستند؟ شهره احساس خوشبختی درونی است.
نفهمیدم این حرف را تا روز بعد از شهادت داریوش، فرودگاه مهرآباد
بین همه آن آدم‌های خاکستری فرودگاه که راه می‌رفتند، میخندیدند، با هم حرف می‌زدند... وسط تابستان یکباره سردم شد، یاد حرف‌های داریوش افتادم. با خودم می‌گفتم داریوش راست می‌گفت همه‌ آن آدم‌ها از من در این لحظه خوشبخت‌ترند...
حتی آن خانم جوانی که بچه‌ش مشکل جسمی داشت و ناخودآگاه همیشه بچه‌ش را با آرمیتا که هم‌سنش بود مقایسه می‌کرد و می‌گفت خوش به حالت...
سرگردان بودم، در آن همهمه نه صدایی می‌شندیدم نه کسی را می‌دیدم
فقط از خودم می‌پرسیدم، چرا این آدم‌ها (اگر وجود دارند) حواسشان نیست من چه حالی دارم؟ چطور می‌خندند؟ می‌شود دوباره من بخندم؟ خندیدن برای من دست‌نیافتنی‌ترین موهبت شده بود...
فهمیدم مرداد گرم‌ترین ماه سال هم سردت می‌شود، یخ می‌زنی، لرز می‌کنی اگر حال دلت خوب نباشد...
تمام این سال‌ها معنای گفته داریوش برایم عمیق‌تر هم شده است. یاد گرفته‌ام کمتر زندگی کسی را قضاوت کنم، اگر هم قضاوت کردم یک آن خودم را جایش بگذارم تا بگذرم از ...
هرچند هنوز هم بر این باورم از حرف تا عمل ما آدم‌ها فاصله بسیار است. خوب توصیه می‌کنیم، ولی کمتر خودمان در بزنگاه عمل می‌کنیم به آنچه توصیه کرده‌ایم.
بماند که چرا امروز یاد این خاطره افتادم...

حال دل‌تان خوش...

پ. ن: عکس گلزار شهدای کرمانشاه. کنار مزار آن‌هایی که رفتند تا... و چقدر خوشبختند"


بیشتر بخوانید


انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.